095_Page.MP3
912.1K
#ترتیل #صفحه_95 سوره مبارکه #نساء
#سوره_4
#جزء_5
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
صفحه 95
و هرگاه شخص تو در میان سپاه اسلام باشی و نماز بر آنان به پا داری باید آنها با تو مسلّح به نماز ایستند، و چون سجده نماز به جای آوردند (و نماز را فُرادی تمام کردند) در پشت سرِ شما رفته و گروهی که نماز نخوانده بیایند و با تو نماز گزارند و البته با لباس جنگ و اسلحه، زیرا کافران آرزو و انتظار دارند که شما از اسلحه و اسباب خود غفلت کنید تا ناگهان یکباره بر شما حمله ور شوند. و چنانچه بارانی یا مرضی شما را از برگرفتن سلاح به رنج اندازد باکی نیست که اسلحه را فروگذارید ولی از دشمن برحذر باشید؛ خدا برای کافران عذابی سخت خوارکننده مهیا ساخته است. (۱۰۲) پس آنگاه که از نماز فراغت یافتید باز در همه احوال، ایستاده یا نشسته یا بر پهلو خفته (در هر حال که توانید) یاد خدا کنید، سپس که (از آسیب دشمن) ایمن شدید در این حال نماز (کامل) به جای آرید، که برای اهل ایمان، حُکمی معیّن و واجب و لازم است. (۱۰۳) و نباید در کار دشمن سستی و کاهلی کنید؛ که اگر شما به رنج و زحمت میافتید آنها نیز (از دست شما) رنج میکشند با این فرق که شما به لطف خدا امیدوارید و آنها امیدی ندارند. و خدا دانا و حکیم است (و امیدواران را محروم نمیسازد). (۱۰۴) (ای پیغمبر) ما قرآن را به حق به سوی تو فرستادیم تا به آنچه خدا (به وحی خود) بر تو پدید آورده میان مردم حکم کنی، و نباید به نفع خیانتکاران (با مؤمنان) به خصومت برخیزی. (۱۰۵)
Doaye Roze 29 Mahe Ramazan.mp3
518.1K
صوت و ترجمه دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
◆✧ دعاے روز بیستونهم
مــ🌙ــاه مبـارڪ رمضان✧◆
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
〖اَلّلهُمَّ غَشِّنی بِالرَّحْمَةِ وَارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وَ طَهِّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین 〗
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
【خدایا بپوشان در آن با مهر و رحمت و روزى كن مرا در آن توفیق و خوددارى و پاك كن دلم را از تیرگیها و گرفتگىهاى تهمت اى مهربان به بندگان با ایمان خود】
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
❈✦❈✦❈✦❈✦❈✦❈
🔰شرح دعای روز #بیستونهم
✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره
⬅️ اَللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ
ای خدا من را بہ رحمت خودت بپوشان
🌼«غش» بہ معنی مخفی ڪردن است، اگر ڪسی عیب جنس را بپوشاند در اصطلاح میگویند: غش در معاملہ ڪردہ است و در حدیث آمدہ است ڪه:
«لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً»
ڪسی ڪہ آب در شیر میریزد بہ مردم میفروشد مسلمان نیست،
ڪسی ڪہ مال عیب دار را بہ دیگری میفروشد و عیب آن را مخفے میڪند، مسلمان نیست و همچنین آدمی خیر هم نمیبیند.
اگر رحمت الهی شامل حال ما بشود خیر زیادی بہ ما میرسد.
⬅️ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ
خدایا بہ من توفیق بدہ
🍃توفیق بدہ تا موفق بہ نماز شب بشوم توفیق خواندن دعای ابوحمزہ را عنایت ڪن و ... !
💠🔹امام جواد علیہ السلام فرمودند:
👈مومن بہ سہ خصلت محتاج است ڪہ اولین آنها توفیق است،
🍂آقا در تهران ساڪن است و تا بحال به زیارت شاہ عبدالعظیم نرفتہ است! معلوم میشود توفیق ندارد، بہ زیارت ایشان اهتمام داشتہ باشید.
🌳 عبدالعظیم حسنی نہ تنها امام زادہ هستند بلڪہ ایشان از علماء هم بودہ اند
«من زار عَبدالعظیم بِرِی ڪَمَن زار قَبرَ الحسین بڪربلاءِ»
امام زادہ طاهر و امام زادہ حمزہ هم در جوار ایشان دفن هستند
مقید بہ زیارت این سہ بزرگوار باشید مخصوصا عبدالعظیم حسنی ڪہ ایشان عالم هم بودہ اند و یڪی از محدثین بزرگ شیعہ میباشند و وڪیل امام هادی علیہ السلام در سامرا نیز بودہ اند.
✍نقل است ڪہ شخصی بہ خدمت امام هادی علیہ السلام میرسند، حضرت ابتداء سوال میڪردند اهل ڪجایی؟
اگر میگفتند ما اهل شهر ری هستیم حضرت میفرمودند:
«علیڪم بالعبد العظیم الحسنی»
💠 زمانی آیت اللہ وحید را در شهر ری زیارت ڪردم و خدمت ایشان عرض ڪردم بہ منزل من تشریف بیاورید و ایشان گفتند:
من از قم آمدہ ام فقط برای زیارت عبدالعظیم حسنی و الان هم باید بروم و بعد مقداری از فضائل ایشان را برای من نقل ڪردند.
✅ پس مومن اول از همہ بہ توفیق نیازمند است
✅ دوم، مومن بہ واعظ درونی محتاج است تا همیشہ حواس او جمع باشد و از احوال دنیا عبرت آموزی ڪند
همیشہ بہ خودتان بگوئید ڪہ تا ڪی از خدا غافل هستی!
"ای ڪہ پنجاہ رفت و در خوابی
مگر این چند روزہ دریابی"
✅ سوم،«قبولُ مِن مَن یَنصحه»
هر ڪس ڪہ تو را نصیحت میڪند از او بپذیر هر چند ڪہ خود آن شخص اهل عمل نباشد
مثلا اگر شخصی سیگار میڪشد و بہ شما میگوید: من سیگاری هستم ولی تو سیگاری نشو این نصیحت را از او قبول بڪنید.
⬅️ وَ الْعِصْمَةَ
خدایا من را از گناهان حفظم ڪن
⬅️ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ
خدایا قلب من را از آلودگی های شڪ پاڪیزہ ڪن
🍂یعنی من گرفتار شڪ نباشم بعضیها دچار شڪ هستند و وسوسہ خناس بہ سراغ ایشان میآید و از مبداء تا معاد انسان را در شڪ میاندازد
خدایا من را از این گرفتاری نجاتم بدہ
📿ڪسانی ڪہ گرفتار وسوسہ هستند و در همہ مسائل شڪ مےڪنند روزی صد مرتبہ ذڪر شریف
«لا حول و لا قوہ الا باللہ العلے العظیم» را بگویند.
👈«الَّذِی یُوَسوِسُ فِے صُدورِ النَّاس»
هر ڪسی ڪہ گرفتار است این ذڪر را بگوید.
یڪ فردی گرفتار بود و از غصہ، لاغر شدہ بود. گفت شیطان همیشہ وسوسہ ام میڪند. گفتم این ذڪر را بگو.
ذڪر را گفت و راحت شد.
💠🔹پیامبر صلی اللہ علیہ و آلہ و سلم خطاب بہ سلمان میفرمایند:
اَڪثِر مِن قولِ لا حَول و لا قوة...
👈این ذڪر را زیاد بگو
"فاِنَها ڪَنزٌ مِن ڪُنوزِ الجَنة"
این ذڪر از گنج های بهشت است.
👈هفت بار بعد از نماز مغرب و نماز صبح، جزء تعقیبات است و اولش
بسم اللہ الرحمن الرحیم دارد.
ذڪر:
«بسم اللہ الرحمن الرحیم لا حول و لا قوہ الا باللہ العلے العظیم»
⬅️ یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین
ای خدایی ڪہ نسبت بہ بندہ های مومنت اهل ترحم و مهربانی هستی
💐 خدا خیلی مهربان است یڪ نعمت هایی خدا بہ ما میدهد ڪہ ما از خدا نخواستیم.
خدا اینقدر ما را دوست دارد.
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
Tartile Goran - Abdolbaset J29.mp3
8.24M
#ترتیل #جزء_بیست_و_نهم
استاد #عبدالباسط
15_Mashari_Tartil_J30(www.rasekhoon.net).mp3
7.6M
#ترتیل #جزء_سیام
استاد مشاری #العفاسی
نکات کلیدی تفسیر جزء 29 قرآن کریم
بیست و نهمین قسمت از سری مقالات «معارفی از قرآن کریم» به آیاتی از جزء بیست و نهم این کتاب هدایت و سعادت اختصاص دارد. در این مقاله نیز به مانند گذشته آیاتی را محور بحث قرار داده و به بیان معارفی از آنها می پردازیم.
سوره ملک
نقش عقل و نقل در هدایت انسان
كلَُّمَا أُلْقِىَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلهَُمْ خَزَنَتهَُا أَ لَمْ یَأْتِكمُْ نَذِیرٌ(8) قَالُواْ بَلىَ قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شىَْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فىِ ضَلَالٍ كَبِیرٍ(9)
وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فىِ أَصحَْابِ السَّعِیرِ(10- ملک)
هرگاه که گروهى در جهنم انداخته می شوند، نگهبانانش از آنها مىپرسند: مگر بیم دهنده اى برای شما نیامد؟ جواب می دهند: چرا؛ آمد ولى ما او را انكار كردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نكرده است و شما بیم دهندگان هم در گمراهى بزرگى هستید. آنگاه مى گویند: اگر ما به دعوت نجاتبخش آنان گوش کرده بودیم یا در حقایق خلقت تعقّل كرده بودیم؛ کارمان به اینجا نمی کشید و الان بین جهنمیان نبودیم.
مراد از « فَوْجٌ » در اینجا همان کفار و فاسقانی هستند که آنها را دسته دسته وارد جهنم می کنند.(1) منظور از «خزنة» در اینجا ملائكهاى هستند كه مامور بر آتشند و انواع عذاب هاى جهنم را تدبیر میكنند.
مراد از «سمع» و «عقل» در اینجا عمل به مقتضای این دو است. بنابراین معنای آیه این می شود: دوزخیان در پاسخ فرشتگان مى گویند: اگر ما در دنیا دستورات رسولان را اطاعت كرده بودیم و یا در ادله و معارف آنها تعقل مىكردیم، امروز در زمره اهل جهنم نبودیم و همانند ایشان در آتش جاودان، معذب نمىشدیم
بنابراین هر دسته اى كه به جهنم ریخته مىشوند، ملائكه جهنم با توبیخ از آنها مى پرسند: مگر کسی که شما را از چنین عذابى بترساند برایتان نیامده بود؟ در پاسخ آنها اعتراف مىكنند به اینكه نذیر برایشان آمد و از آتش دوزخ انذارشان كرد؛ ولى آنها تكذیبش كردند و به او افترا بستند.
دو نکته
1. این آیات، به اصلى ترین عامل سیه روزی دوزخیان اشاره کرده آن را به بهترین وجه ممکن تحلیل می کند. می فرماید: خداوند متعال هم از یك سو گوش شنوا و عقل و فطرت الهی به اینها داد و هم از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن به سوی اینها گسیل داشت؛ اگر اینها از این همه ابزار هدایت که در اختیارشان قرار گرفت بهره می بردند هرگز سرانجامشان به جهنم ختم نمی شد.
2. روح انسان به مانند زمینی است که خداوند متعال او را به چشمه درون (عقل) و نهر بیرون (وحی) مجهز کرد تا انسان با بهره از این دو نهال جان خود را برویاند و به ثمر برساند؛ اما اگر آدمی با سوء اختیار خود چشمه درون را کور کند و راه را بر نهر بیرون ببندد به هدف مطلوب از خلقت(3) نرسیده و به ناچار کویر جان او در آتش خود ساخته خواهد سوخت.
سوره حاقه
کاری که هم ردیف کفر به خداست
وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَِ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ كِتَابِیَهْ(25)... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ(30)ثُمَّ الجَْحِیمَ صَلُّوهُ(31) ...
إِنَّهُ كاَنَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ(33)وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ(34- حاقه)
و اما كسى كه پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مىگوید: اى كاش پرونده ام را دریافت نمى كردم ... او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید؛ آن گاه به دوزخش دراندازید ...
زیرا او به خداى بزرگ ایمان نمى آورده و مردم را به اطعام نیازمندان تشویق نمى كرده است.
بر اساس این آیات عده ای را نامه عمل به دست چپ می دهند و آنها را در غل و زنجیر کشیده و به دوزخ می افکند و در مقام بیان علت این عذاب گفته می شود جرم اینها دو چیز بوده: یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینکه مردم را برای کمک به نیازمندان و رفع حوائج آنها تشویق و ترغیب نمی کردند.
علامه طباطبایی(ره) در شرح « وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ » می نویسد: یعنی در مورد بینوایان سهل انگاری می کردند و رنجی که فقرا می کشیدند اهمیتی برای آنها نداشت.(4)
این آیات به روشنی معنایی که از آیه 19 سوره ذاریات فهمیده می شود را تایید می کند. آن معنا این بود که بر اهل تقوا لازم است تا بخشی از اموال خود را برای رفع نیاز نیازمندان اختصاص دهند و این غیر از واجبات مالی مانند خمس و زکات است. در این فراز، کسانی که آن واجب را ترک کرده و نسبت به نیازمندان بی تفاوت باشند را تهدید به عذابی می کند که قطعاً واقع خواهد شد.
نکته قابل توجه اینکه قرآن کریم این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است.
سوره معارج
عذاب فوری برای منکر ولایت
سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(1- معارج)تقاضا كننده اى تقا
ضاى عذابى كرد كه واقع شد.
براساس شأن نزولی که برای این آیه از طریق شیعه و سنی به ما رسیده است این تقاضا كننده « نعمان بن حارث» یا «نضر بن حارث» بود كه به هنگام منصوب شدن على علیه السلام به مقام خلافت و ولایت در غدیر خم و پخش شدن این خبر در شهرها، بسیار خشمگین شد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: آیا این جریان را از پیش خود به راه انداختی یا اینکه از ناحیه خداوند مآمور به اجرای آن بودی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله با صراحت فرمود: از ناحیه خدا مأمور به انجام آن بودم. او که باین سخن بیشتر ناراحت شده بود گفت: خداوندا! اگر این خلافت و ولایت حق است و از ناحیه توست؛ سنگى از آسمان بر ما فرود آور! در این هنگام سنگى فرود آمد و بر سر او خورد و او را به هلاکت رساند.(5)
باز هم تاکیدی بر لزوم کمک به نیازمندان
الْمُصَلِّینَ(22)الَّذِینَ هُمْ عَلىَ صَلَاتهِِمْ دَائمُونَ(23)وَ الَّذِینَ فىِ أَمْوَالهِِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ(24)لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُومِ(25- معارج)
نماز گزاران، آنان كه همواره بر نمازشان مداوم و پایدارند و آنان كه در اموالشان حقّى معلوم است براى درخواست كننده [تهیدست] و محروم [از معیشت و ثروت].
این آیات نیز در کنار آیات 19 سوره ذاریات و 34 سوره حاقه، توجه و رسیدگی به امور نیازمندان و رفع نیاز آنها را از وظایف مهم و حتمی مردم اهل ایمان و تقوا و نماز بر شمرده و بر انجام آن تاکید می کند.
کمک به نیازمندان
باز هم تکرار می کنیم که مراد از این حق در اموال واجبات مالی مشهور مثل زکات نیست.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه بر این معنا تاکید کرده و به اشاره به روایتی از امام صادق علیه السلام می نویسد: بعضى از مفسرین حق معلوم را به زكات واجب تفسیر كرده اند؛ اما در حدیثى از امام صادق علیه السلام(6) آمده كه حق معلوم، زكات نیست؛ بلكه مقدار معلومى است كه به فقرا انفاق مىكنند.(7)
سوره جن
چه کسانی هیزم جهنمند؟
همین کسانی که در دنیا با ظلم و ستم خود آتش گناه و معصیت را در جامعه شعله ور می کردند؛ در قیامت هم هیزم و وقود جهنم شده و با ورودشان هم خود می سوزند و هم آتش دوزخ را شعله ورتر می کنند
وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكاَنُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا (15- جن)ستمگران که منحرفین از جاده عدالتند هیزمان جهنمند.
همین کسانی که در دنیا با ظلم و ستم خود آتش گناه و معصیت را در جامعه شعله ور می کردند؛ در قیامت هم هیزم و وقود جهنم شده و با ورودشان هم خود می سوزند و هم آتش دوزخ را شعله ورتر می کنند
این آیه از آیاتی است که با صراحت تمام اعلام می دارد که جهنم و عذاب آن باطن همین گناهانی است که افراد در دنیا خود را به آن آلوده کردند. آیه مورد بحث نظیر آیه 24 سوره بقره (فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاس) تبهکاران و ستمگران را هیزم و عامل برافروختگی جهنم معرفی می کند؛ همین کسانی که در دنیا با ظلم و ستم خود آتش گناه و معصیت را در جامعه شعله ور می کردند؛ در قیامت هم هیزم و وقود جهنم شده و با ورودشان هم خود می سوزند و هم آتش دوزخ را شعله ورتر می کنند.
سوره مدثر
چه کردی آمدی جهنم؟
مَا سَلَكَكمُْ فىِ سَقَرَ(42)قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ(43)وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ(44)وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِینَ(45)وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ(46) حَتىَّ أَتَئنَا الْیَقِینُ(47- مدثر)
[به آنان رو كرده] مى گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد كرد؟ مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمى دادیم و با فرورفتگان [در گفتار و كردار باطل] فرومى رفتیم و همواره روز جزا را انكار مىكردیم تا آنكه مرگ ما فرا رسید.
بر اساس این آیات، وقتی از دوزخیان سوال می شود چه کردید که اهل جهنم شدید؟ آنها چهار عامل را از مهمترین عوامل این بدعاقبتی خود معرفی می کنند و می گویند:
نخست اینكه ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ) که اگر نماز مىخواندیم نماز ما را به یاد خدا مىانداخت و نهى از فحشاء و منكر مىكرد و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مىنمود.(8)
دیگر اینكه ما اطعام مسكین نمى كردیم (وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ) مراد از «اطعام مسكین»، انفاق بر تهى دستان جامعه است به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود.(9) گرچه اطعام مسكین به معنى غذا دادن به بینوایان است؛ ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونه كمك به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مىباشد؛ اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غیر اینها.(10)
گرچه اطعام مسكین به معنى غذا دادن به بینوایان است؛ ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونه كمك به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مىباشد؛ اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غیر اینها
منظور از «خوض» سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، به طورى كه به كلى از توجه به غیر
باطل غفلت شود.(12)
«خوض در باطل» معنى وسیع و گستردها ى دارد كه هم شامل ورود در مجالس كسانى مىشود كه آیات خدا را به باد استهزا مىگیرند، تبلیغات ضد اسلامى مىكنند، یا ترویج بدعت مىنمایند، و یا شوخی هاى ركیك دارند، یا گناهانى را كه انجام دادهاند به عنوان افتخار یا لذت نقل مىكنند، و همچنین شركت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است كه براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج كفر و شرك و بىدینى تشكیل مىشود.
این آیات به خوبى استفاده مىشود كه این امور چهار گانه یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست
سپس مىافزایند: و اینكه ما همواره روز جزا را انكار مىكردیم (وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ)؛ تا زمانى كه مرگ ما فرا رسید (حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ). ناگفته پیداست که انكار معاد و روز حساب، تمام ارزش هاى الهى و اخلاقى را متزلزل مىسازد و انسان را براى ارتكاب گناه شجاع مىكند، و موانع را از این راه بر مىدارد، مخصوصاً اگر این مسأله به صورت یك امر مداوم تا پایان عمر در آید.
از این آیات به خوبى استفاده مىشود كه این امور چهار گانه یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست.(13)
پی نوشت ها :
(1) وَ سِیقَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً : كسانى كه كافر شدند دسته دسته به سوى دوزخ سوق داده مىشوند. (71- زمر)
(2) ر.ک: المیزان ج19 ص352-353
(3) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (56- ذاریات)
(4) المیزان ج19 ص401
(5) به نقل از تفسیر نمونه ج25 ص9
(6) من لا یحضره الفقیه ج2 ص48 و نیز کنزالدقائق ج14 ص457
(7) المیزان ج20 ص15-16
(8) نمونه ج25 ص253
(9) المیزان ج20 ص97
(10) نمونه ج25 ص253
(11) نمونه ج25 ص254
(12) المیزان ج20 ص97
(13) نمونه ج25 ص254-255
نکات کلیدی تفسیر جزء سی قرآن کریم
سوره نبا
کیفر برابر، ولی پاداش چند برابر
جَزَاءً وِفَاقًا (26- نبأ)این مجازاتى است موافق و متناسب اعمال آنها
در آیات قرآن کریم مکرر به چشم می خورد که خداوند متعال پاداش کار خیر را بیش از آنچه هست عنایت خواهد کرد.(1) ممکن است از این حقیقت چنین برداشت شود که پس تبهکاران نیز چند برابر عذاب خواهند شد که این آیه و نظایرش(2) جلوی این توهم باطل را گرفته و به صراحت اعلام می کنند که آن جزای چند برابر، تنها مخصوص عمل صالح است و کیفر بدی جز به همان میزان نخواهد بود؛ چرا که ذره ای ظلم به ساحت مقدس خداوند متعال راه ندارد.(3)
باید توجه داشت که:
1. این قانون الهی در پاداش و کیفر، اشکالی را متوجه عدالت او نمی کند؛ زیرا وقتی عدالت رعایت نمی شود و ظلم اتفاق می افتد که پاداش کمتر از آنچه باید داده شود و یا فرد، بیش از آنچه که استحقاق دارد عذاب گردد در حالی که طبق این قانون، نه پاداش کمتری داده می شود و نه عذاب بیشتری اعمال می شود.
2. این قانون در مورد اعمالی است که در قیامت حاضر شوند(4)؛ پس اگر عمل صالحی با کفر و گناهان دیگری در همین دنیا نابود شد و از بین رفت و یا اگر گناهی در همین دنیا با توبه و اصلاح و جبران اثری از آن باقی نماند دیگر مشمول این قانون نمی شوند؛ زیرا دیگر چیزی باقی نمانده که تا پاداش یا کیفر داده شود.
سوره نازعات
راهکار دریافت اقامت در بهشت و اسکان در جهنم
فَأَمَّا مَن طَغَى(37)وَ ءَاثَرَ الحَْیَوةَ الدُّنْیَا(38)فَإِنَّ الجَْحِیمَ هِىَ الْمَأْوَى(39)وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الهَْوَى(40)فَإِنَّ الجَْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى (41- نازعات)
و اما كسى كه طغیان و سركشى كرده و زندگى دنیا را [بر زندگى ابد و جاوید آخرت] ترجیح داده؛ پس بىتردید جایگاهش دوزخ است و اما كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛ پس بىتردید جایگاهش بهشت است.
در این آیات، حال و روز مردم در قیامت بیان شده است که در آن روز مردم دو دسته می شوند:
عده ای کسانی اند که در برابر پرودگارشان استكبار ورزیدند و از مرز عبادت او خارج شدند؛ در نتیجه مقابل او خاشع و خاضع نشدند و برطبق اراده او كه همان سعادت جاودانه ایشان است عمل نكردند و بر عكس با پیروى از هواى نفس به دنبال زینت زندگی این دنیا رفتند و آن را بر زندگی آخرت ترجیح دادند که در نهایت نتیجه کارشان سقوط در جهنم و غذاب در آن شد.
در مقابل کسانی قرار دادند که عکس اینها عمل کردند و نتیجه ای دیگر عایدشان شد. این دسته دوم کسانی اند که همواره در برابر پروردگارشان خاضع و خاشع بودند و تلاش می کردند تا هیچگاه از حیطه عبادت او خارج نشوند. این عده با نهی نفس خود از هواپرستی سعی می کردند که تا همیشه طبق خواست خداوند متعال که ضامن سعادت دنیا و آخرت است عمل کنند که در نهایت بهشت منزلگاه آنان شد.
و اگر در مورد بهشتیان فرمود: «نفس را از هوى نهى مىكنند» و نفرمود: «پیروى نفس را ترك مىكنند» براى این بود كه بفهماند انسان به طور معمول ضعیف است و چه بسا نادانى او را وادار به معصیت كند؛ بدون اینكه نسبت به خداوند متعال، عناد و استكباری داشته باشد؛ پس او نمىتواند پیروى هواى نفس را به كلى ترك كند. همینكه او در مقام نهى خود باشد چون خدا واسع المغفرة است(5) جای امیدواری است که در بهشت موعود مأوی گزیند.(6)
سوره فجر
داد و نداد خدا برای امتحان است
فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَكْرَمَنِ(15) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَهَانَنِ(16) كلاََّ ... (17- فجر)
هنگامى كه پروردگار متعال انسان را براى آزمایش، اكرام می كند و نعمت می بخشد، او مغرور شده و مىگوید: خداوند مرا گرامى داشته است و هنگامى كه براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد مایوس شده و مىگوید: پروردگارم مرا خوار كرده است. هرگز چنین نیست كه شما خیال مى كنید.
در این آیات، مساله امتحان كه معیار ثواب و عقاب الهى است و مهمترین مساله زندگى انسان محسوب مىشود را مورد بحث قرار داده است. نخست می فرماید: انسان اینگونه است که چون مورد اکرام الهی قرار گیرد و بر نعمت های او افروده شود فورا این اقبال مادی را به حساب تقرب خود نزد خداوند گذاشته و از امتحان بودن این وضعیت موجود، غفلت می کند و نیز هنگامی که برای امتحان، قدری شرایط مادی اش سخت می شود بلافاصله این وضعیت پیش آمده را دلیل بر سقوط ارزش خود، نزد خدا دانسته و باز هم به امتحان بودن آن توجه نمی کند.
در پایان این بخش با کلمه «کَلَّا» هر دو پندار را نفی می کند تا انسان را متوجه خطای در برداشتش کند و به او بفهماند که هر دو حالت برای امتحان اوست.(7)
چند نکته
1. دارایی و نداری، نشانه قرب و بعد معنوی نسبت
به خداوند متعال نیست. تنها ملاک در این زمینه، تقواست که فرمود: «یا أَیُّهَا النَّاسُ ... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ اى مردم! بىتردید گرامىترین شما نزد خدا، پرهیزكارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.»(8)
2. دریافت نعمت و یا از دست دادن آن هر دو برای امتحان است که غفلت از می تواند انسان را به ورطه خطرناک غرور و یا کفر بکشاند.
3. همگان در حال ابتلا و امتحان هستند؛ مثلا آنکه سلامت است مبتلا به سلامت است و آنکه بیمار است مبتلا به بیماری است؛ هر دو در جلسه امتحان قرار دارند.
سوره لیل
اینگونه کارها، سخت و آسان می شوند
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى(5) وَ صَدَّقَ بِالحُْسْنَى(6) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى(7) وَ أَمَّا مَن بخَِلَ وَ اسْتَغْنَى(8) وَ كَذَّبَ بِالحُْسْنَی(9) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى(10- لیل)
اما كسى كه [ثروتش را در راه خدا] انفاق كرد و پرهیزكارى پیشه ساخت و وعده نیكوتر را [كه وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهیزكارى است] باور كرد؛ پس به زودى او را براى راه آسانى [كه انجام همه اعمال نیك به توفیق خداست] آماده مى كنیم و اما كسى كه [از انفاق ثروت] بخل ورزید و خود را بى نیاز نشان داد و وعده نیكوتر را تكذیب كرد؛ پس او را براى راه سخت و دشوارى [كه سلب هرگونه توفیق از اوست] آماده مى كنیم.
در این آیات سختی و آسانی و یا اعطای توفیق و سلب توفیق نسبت به انجام کارهای خیر تحلیل شده است. ابتدا در مورد صاحبان توفیق سخن می گوید و بعد، علت بی توفیقی عده دیگر را بیان می کند.
آنان که توفیق دارند و کار خیر برایشان آسان است
مراد از «اعطاء»، انفاق مال در راه رضاى خداست و منظور از «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى» تصدیق وعده حُسنی است که آن، وعده ثوابى است كه خداوند متعال در مقابل انفاق به انگیزه رضاى او داده است. بی شک چنین انفاقی، تصدیق عملی مبدأ و معاد و رسالت است.
كلمه«تیسیر» به معناى تهیه كردن و آماده نمودن است و كلمه «یسرى» به معناى خصلتى است كه در آن آسانى باشد و هیچ دشوارى در آن نباشد و منظور از آن این است كه توفیق اعمال صالحه را به او می دهد و انجام اینگونه اعمال را برایش آسان می کند؛ به طورى كه هیچ گونه دشوارى در آن نباشد و یا منظور این است كه او را آماده حیاتى سعید كند؛ حیاتى نزد پروردگارش، حیاتى بهشتى، و برای نیل یه این هدف توفیق اعمال صالحى را به او می دهد.
آنان که توفیق ندارند و کار خیر برایشان دشوار است
كلمه«بخل» در مقابل كلمه «اعطاء» به معناى ندادن است و كلمه «استغناء» به معناى طلب ثروت از راه ندادن به دیگران و جمع كردن آن است و مراد از «تكذیب به حسنى»، انکار وعده حسنى و ثواب خدا است كه انبیاء علیهم السلام آن را به بشر رساندهاند و معلوم است كه كفر به آن وعده، كفر به مبدأ و معاد و رسالت است.
و مراد از «تیسیر للعسرى»، ندادن توفیق اعمال صالح است به این شکل كه اعمال صالح را در نظرش سخت و دشوار جلوه می دهد و تحملش را براى ایمان به خدا زیاد نمی کند و یا او را برای عذاب شدن آماده می كند.(9)
نتیجه اینکه هر کس ایمان را چاشنی عمل خیر کند و بر آن مداومت داشته باشد؛ رفته رفته انجام عبادات و کار خیر، بر او آسان می شود و اگر عکس این عمل کرد؛ یعنی نه ایمان داشت و نه اهل کار خیر بود؛ رفته رفته عبادات و اعمال صالح در نظرش از کندن کوه هم سخت تر خواهد شد و هیچ رغبتی به آن در خود نمی بیند.
سوره عادیات
خدا از نفس نفس اسب چه کسی به بزرگی یاد کرده است؟
وَ الْعَادِیَاتِ ضَبْحًا(1- عادیات)
سوگند به اسبان تیزرو كه نفس نفس مىزنند.
كلمه«عادیات» از مصدر «عدو» است كه به معناى دویدن با سرعت است و كلمه «ضبح» به معناى صوتى است كه از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مىشود که معنای آیه این می شود: سوگند مىخورم به اسبان تیزتك، كه نفس نفس مىزنند.
در حدیثى آمده است كه این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:
در سال هشتم هجرت به پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله خبر دادند كه دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده و با یكدیگر عهد كردهاند كه تا پیامبر صلی الله علیه و آله و على علیه السلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نكنند از پاى ننشینند. پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله جمع كثیرى از یاران خود را به فرماندهی بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد؛ ولى بعد از گفتگوهایى بدون نتیجه بازگشتند. سرانجام پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله، على علیه السلام را با گروه كثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت. آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حركت كردند و در صبحگاهی، دشمن را در حلقه محاصره گرفتار ساختند. نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند؛ چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریك بود كه به آنها حمله كردند و آنان را درهم شكستند؛ عدهاى را كشتند و زنان و فرزندا
نشان را اسیر كردند و اموال فراوانى به غنیمت گرفتند.
سوره«و العادیات» نازل شد در حالى كه هنوز سربازان اسلام به مدینه باز نگشته بودند. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آن روز براى نماز صبح آمد و این سوره را در نماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز، اصحاب عرض كردند: این سوره را ما تا به حال نشنیده بودیم؟!
فرمود: آرى، على (ع) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد. چند روز بعد على علیه السلام با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.(10)
بر اساس این روایت خداوند متعال، به اسب علی علیه السلام و سپاه او که در حمله و کارزار با دشمن، نفس نفس می زنند قسم یاد کرده است. شگفتا از این قسم! و این نمی شود مگر به واسطه علوّ مقامی که علی علیه السلام نزد خداوند متعال دارد.
شکرخدا که این مجموعه با «ذِکرُ عَلِیٍ» به پایان رسید.(11)
پی نوشت ها :
(1) مانند این آیه « مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (160- انعام)
(2) مانند ادامه همان آیه « وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»
(3) إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ (40- نساء)
(4) آیه 30 آل عمران و نیز آیه 49 سوره کهف
(5) آیه 31 سوره نساء و آیه 32 سوره نجم
(6) المیزان ج20 ص192
(7) ر.ک: تفسیر نمونه ج26 ص461-462
(8) 13/حجرات
(9) المیزان ج20 ص302-303
(10) به نقل از تفسیر نمونه ج27 ص240
(11) قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: «ذِكْرُ عَلِیٍّ عِبَادَةٌ» یاد علی علیه السلام عبادت است. الاختصاص، ص223
💠🔹حضرت علی علیه السلام:
✍ای بندگان خدا!
بدانید که کوچکترین چیزی که برای مردان و زنان روزهدار است، این است که،،،
فرشته ای در روز آخر ماه مبارک رمضان
به آنها ندا میدهد:
ای بندگان خدا! بشارتتان باد که
[ خداوند متعال ]
تمام گناهان گذشته شما را آمرزید،
پس بنگرید که بعد از این چگونه
عمل خواهید کرد ...
📗امالی شیخصدوق، صفحه۱۰۰
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
❈✦❈✦❈✦❈✦❈✦❈
💠از دعاهای امام سجاد علیه السلام در وداع ماه رمضان
🍃✨اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ اكْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ،
أَوْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ✨🍃
🔸بارالها! بر محمد و آلش درود فرست،
و همانند پاداش آنانكه تا روز رستاخيز در اين ماه روزه گرفته اند، يا به بندگى و عبادت تو در آن اقدام كرده اند، براى ما ثبت كن.
📗صحیفه سجادیه
✍دعای چهل و پنجم
🍃🌼🍃🌼🍃
🔰 دعا و مناجاتی از صحیفه سجادیه در باب وداع ماه مبارک رمضان
🍃✨وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَكَ عَلَى مَا قَصَّرْنَا فِيهِ مِنْ حَقِّكَ، وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَيْنَ أَيْدِينَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ، فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنِّا عَلَى تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَةِ، وَ أَدِّنَا إِلَى الْقِيَامِ بِمَا يَسْتَحِقُّهُ مِنَ الطَّاعَةِ، وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا يَكُونُ دَرَكا لِحَقِّكَ فِى الشَّهْرَيْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ✨🍃
و آنچه از حق تو تقصير كرده ايم عذر ما بپذير و عمر ما را به ماه رمضان آينده برسان
و چون رسانيدى ما را يارى كن تا عبادتى كه سزاوار تو است به جاى آريم
و به طاعتى كه در خور بزرگى تو است شبها برخيزيم و از اعمال نيكو آن اندازه بر دست ما جارى كن كه يك ماهه وظيفه دو ماه را ادا كنيم.
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°