✅ معروفترین #پروفسور های #جنین_شناس #آمریکایی که فقط بخاطر آیات #جنین_شناسی #قرآن #مسلمان شده اند
#اعجاز_قرآن #معجزه #معجزه_قرآن #علم #تولد #خلقت #زن #مرد #جنین #حاملگی #بارداری #دانش #اعجاز_علمی_قرآن #تازه_مسلمان #رهیافته #دانشمند #اسلام #عقل #عقلانیت #دانش #muslim #islam #quran #science
منبع: https://b2n.ir/84722
به #کانال_خط_شکن_بپیوندید.👇👇👇
Join🔜 @Khatshekan1🙏
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم. طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم. طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم. طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم. طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.
طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم.
البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم.
تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.
طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم.
البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم.
تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.
طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم.
البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم.
تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.
طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم.
البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم.
تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم.
تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
❌ #بارداری عجیب دخترم‼️
🔴من صاحب یه دختر شونزده ساله ام ک با همسرم روی تربیتش خیلی حساس بودیم.طوری که هیچ جا امکان نداشت بدون من یا زنم بره و حتی مدرسه روهم خودمون میبردیم و میاوردیم. البته رو دوستاشم خیلی حساس بودیم و یه روز دخترم بهم گفت برای المپیاد علمی احتیاج داره که با یکی درس بخونه و مریم رو بهم پیشنهاد داد. منم گفتم ک باشه ولی فقط تو خونه ی خودمون. از اون روز به بعد تقریبا مریم هرروز ساعت دو خونه ی ما بود و تا هشت شب درس میخوندن و اصلااز اتاق بیرون نمی اومدن. من و همسرمم از این موضوع راضی بودیم. تا اون روز تلخی که.....‼️😳😱
🔴 ادامه داستان👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22