💌 #شافعی یکی از 4 پیشوای #اهلسنت و موسس #مذهب شافعی از حُبّ به امیرمومنان #علی (ع) میگوید..
تا کی میتوانم عشق او را پنهان کنم..
#غدیر #شیعه #سنی #وحدت #دوستی #محبت #عید #غدیر #مبارک #شادی #اسلام #شیعه #مسلمان #امام_شافعی #الامام_شافعی #اهل_سنت #اهل_جماعت #قاهره #غزه #رافضی #ناصبی #کفر #اهلبیت #پیامبر(ص) #آل_محمد #قرآن #هل_اتی
به #کانال_خط_شکن_بپیوندید.👇👇👇
Join🔜 @Khatshekan1🙏
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻فرماندهی آمریکایی با خوشخیالی میگفت:
🔴وقتی عملیات را شروع کنیم، ایرانیها پا به فرار میگذارند
✍️محمد پورغلامی
📌چند ساعت مانده به غروب روز پنجشنبه ۴اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۴ آوریل ۱۹۸۰)، شش فروند #هواپیمای ترابری هرکولس سی-۱۳۰ #ارتش_ایالات_متحده، قرار بود در یک پرواز سری، کماندوهای نیروی #ویژه دلتا را از پایگاهی در #قاهره به #پایگاه_آمریکاییها در مصیره (در سواحل شرقی کشور عمان) منتقل کرده و چند ساعت بعد از آن، راهی #کویر مرکزی #ایران، جایی نزدیک یزد و #طبس شوند. فرماندهی عملیات، برعهدهی سرهنگی پرآوازه، به نام سرهنگ چارلی بکویث، فرمانده نیروهای ویژهی دلتا فورس بود.
🔹ده روز قبل از عملیات، در ۱۴ آوریل ۱۹۸۰، سرهنگ بکویث در مقابل جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت #ایالات_متحده، در اتاق وضعیت #کاخ_سفید نشسته و دربارهی جزئیات عملیات صحبت میکردند. کارتر از او میپرسد: «چند نفر تلفات خواهید داشت؟» بکویث که مانند همهی دولتمردان آمریکایی، بیش از حد به محاسبات و برنامهریزیهای اطلاعاتی و #نظامی خود باور داشت، با اعتماد به نفس و غرور بالا گفت: «قربان! ما قصد داریم، گلولهی کالیبر ۴۵ را درست وسط چشمان گروگانگیران جای دهیم. وقتی که عملیات شروع شود تعداد زیادی از ایرانیها برای آوردن کمک، پا به فرار میگذارند. دلتا وظیفه دارد که آنها را مثل آبکش سوراخ سوراخ کند، من فکر نمیکنم که ایرانیها در سفارت در مقابل ما مانعی ایجاد کنند.»
🔹همهچیز حکایت از پیروزی همهجانبهی آمریکاییها در این عملیات داشت. همهی جزئیات عملیات، مو به مو، و بارها و بارها مورد دقت و #آزمایش قرار گرفته بود تا آمریکاییها با کمترین تلفات، به نتیجهی اصلی خود، یعنی #آزادی جاسوسان آمریکایی برسند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، دقیقا خلاف همهی تصورات آنها بود.
🔸هلیکوپترهای #آمریکایی، اسیر شنهای #صحرای_طبس میشوند و یک به یک سقوط کرده و بر زمین میافتند. عملیات با شکست کامل مواجه شده بود. بکویث، این سرهنگ مغرور و متکبر آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «نیروی دلتا، از پلیمی تا طبس»، حس و حال آن ساعات را اینطور بیان میکند: «در تمام طول راه بازگشت به مصيره، احساس پوچی و پژمردگی میکردم. یاس بر وجودم سایه افکنده بود. گریهام گرفت... خودم را بسیار حقیر احساس میکردم. نمیتوانستم صحبت کنم، یا هیچ کاری انجام دهم، فقط احساس میکردم که دیگر آبرویی برایم باقی نمانده بود... این یک شکست بود. باعث سرافکندگی کشور ما بود.»
مجله مجازی واو
🇮🇷 به #کانال_خط_شکن_بپیوندید.👇
Join🔜 @Khatshekan1🙏
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─