هدایت شده از تراب
تحویل سال نوکری ما محرم است
حَوِّل قُلوبَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
یک قطره اشک کوه گنه کاه می کند
وَاغفِرذُنوبَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
چشم بدون اشک شود کوربهتراست
نَوِّر عُیونَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
ما زیر دین عشق حسینیم تا ابد
اَدِّ دُیونَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
(داریم باحسین حسین پیر می شویم )
ثَبِّت قُدومنا بِبُکاءِِعَلَی الحُسَین
دوری ز کربلا وحرم همّ وغمّ ماست
فرِّج همومنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
روضه ی گودال
قلب سیاهش نور را انکارمی کرد
باقصد قربت با خدا پیکار می کرد
روی زمین دربین گودال آب می ریخت
وقتی عطش چشم حسین را تار میکرد
آداب ذبح این است خنجر تند باشد
کندی خنجر کار رادشوار می کرد
ازبوسه گاه مصطفا خنجر حیاکرد
خنجرنمی برّید شمراصرارمی کرد
دربین گودال آسمان راپشت وروکرد
طاق فلک رابر زمین آوار می کرد
خنجرنمی برید ضربه ضربه ضربه
تکرار هی تکرار هی تکرار می کرد
چیزی به روی لب حسین می گفت انگار
شاید برای شمراستغفار می کرد
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
هدایت شده از تراب
#حسین_جان
اگر اسم تو را تکرار کردم
مسیر عشق را هموار کردم
قرارم با خودم در اربعین بود
دلم را موکبی سیار کردم#علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_علیه_السلام
بازوبسته شدن چشم تو لَیلاً وَنَهارا
کار خلقت هنر توست صِغاراً وکِبارا
گوشه ی چشم تو تقدیرکند کارقدر را
سرانگشت توتغییر دهد حکم قضارا
حب وبغض تو ملاک است که فردای قیامت
بندگان را بشناسند یَمیناً و یَسارا
پرده انداخته انگار به دیواره ی کعبه
هرزمان فاطمه انداخت به دوش تو عبارا
اَشهَدُ اَنَّ عَلیّاً وَلیُ اللّه اذان است
بی علی مسجد اگر بود بخوانید ضِرارا
چیست خورشید چراغیست روی گنبدزردت
پرچمت داده جهت هرسحری بادصبارا
حکمت آینه ی رو به حرم چیست در ایوان
تادرآن اهل یقین خوب ببینند خدارا
روبه ایوان طلای تو رُکوعاً وَسُجودا
دورانگور ضریحت ( وَ تَرَی النّاس سُکاری)
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
#امام_رضا
خداراشکراگراین عشق بی بال وپرم کرده
پرم رابسته است وجلد بام این حرم کرده
پدرمن راسپرده ازهمان اول به دست تو
نمک گیرت ،مرا شیر حلال مادرم کرده
دوچشمم ابرباران زاست می شوید گناهم را
اگر غسل زیارت کرده این چشم ترم کرده
زبس شوق زیارت داشت اشکم زودترآمد
گرفت اذن دخولم را وحالا زائرم کرده
کسی باورنمی کرد این همه دلتنگی من را
ضریحت تا به رویش سر نهادم باورم کرده
اگر ازآفتاب قهر دنیا در امان ماندم
درخت مهر سلطان بوده سایه بر سرم کرده
به غیرازبارگاه او ندیدم هیچ جایی را
که پابوسی سلطانی گدارا محترم کرده
گداییکردمازوقتیکهیادمهست واینسلطان
کرم کرده، کرم کرده ،کرم کرده ،کرم کرده
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
حرف حرف لیاقت است آری
اجر خدمت شهادت است آری
سربلندی و رو سفید شدن
کمترین مزد خدمت است آری
آسمانی شدن به حرف که نیست
به بلندای همت است آری
گرچه نشناختند و طعنه زدند
معرفت هم غنیمت است آری
جای اوسبز در وطن مثل
شال سبز سیادت است آری
مرد جمهور و خادم ملت
ساکن قلب ملت است آری
مثل فقدان حاج قاسم باز
دردناک این مصیبت است آری
پرچم اما زمین نخواهد خورد
خاک ما خاک غیرت است آری
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
#یاجوادالائمه_ادرکنی
جود از ازل در خانه ی تو خانه زاد است
حاتم گدای هرشب باب المراد است
سائل اگر بین مسیر تو زیاد است
فهمیده از رسمت که اسم تو جواد است
ازکوی توهردفعه هر جوری گذشته
هرگز گدا بادست خالی برنگشته
دست تو از رب اختیار تام دارد
باران سخاوت را زدستت وام دارد
شاه وگدا راسفره ات اطعام دارد
از تو کرم هم خواهش اکرام دارد
نام تو نام بخشش پروردگار است
جود ازوجود توست صاحب اعتبار است
جان می دهد بر پیکر مرده شمیمی
کز کوی تو آید به همراه نسیمی
ابن الرئوفی باگدا هستی صمیمی
تو هم جوادی هم کریم بن الکریمی
هرکس که ازدر گاه سلطان داشت حاجت
نام تو رابرد و دعایش شد اجابت
ازتو نهان و آشکارا نیست پنهان
کی شد گرسنه آن که خورد ازسفره ات نان
برجسم سلطان خراسان تو شدی جان
کورند آنانکه تو را کردند کتمان
توازولادت تاشهادت در قیامی
آری امام بن امام بن امامی
شک را ازآن دل های نا آگاه راندی
گردو غبار شبهه را وقتی تکاندی
در بین قنداقه کلام الله خواندی
بر خاک ذلت منکرانت راکشاندی
تو حجت پروردگار لایزالی
دادندامامت را به تو در خردسالی
هم مثل زهرا و علی مظلوم بودی
هم از جفای زهر کین مسموم بودی
ازداغ های کربلا مغموم بودی
ازآب در اوج عطش محروم بودی
ازروضه های کربلابس غصه خوردی
تونیز بالب های تشنه جان سپردی
آری تو هم با زهر کینه رفتی ازحال
آری الف بود از عطش شد قامتت دال
دور و بر جسم تو هم کردند جنجال
اشک تو هم شد درمیان خنده پامال
اما نشد شکر خدا جسم تو غارت
جسمت ندید از تیر و سرنیزه جراحت
گودال بود و لحظه های کند خنجر
دلشوره های خواهر ازداغ برادر
دربین گودال وحرم مانده است مضطر
زخم برادر را ببندد یاکه معجر
زینب که همسایه ازاو سایه ندیده است
پای برهنه بین نامحرم دویده است
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_علیه_السلام
همراه با جماعت جاهل شوم چرا
حق با علیست پیرو باطل شوم چرا
شیعه که با وجود علی دست بسته نیست
با سنت الرسول مقابل شوم چرا
وقتی تو در رکوع گدا رد نمی کنی
جایی به جز رکوع تو سائل شوم چرا
عاقل به حال عاشق اگر غبطه می خورد
دیوانه ام از عشق تو عاقل شوم چرا
کشتی نوح بحر نجف را که دید گفت
دریا علی ست راهی ساحل شوم
آدم به جستجوی خدا شد نجف نشین
من روبه کعبه گرم نوافل شوم چرا
کعبه خودش به سمت نجف سجده می کند
من سمت دیگری متمایل شوم چرا...
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
تحویل سال نوکری ما محرم است
حَوِّل قُلوبَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
یک قطره اشک کوه گنه کاه می کند
وَاغفِرذُنوبَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
چشم بدون اشک شود کوربهتراست
نَوِّر عُیونَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
ما زیر دین عشق حسینیم تا ابد
اَدِّ دُیونَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
(داریم باحسین حسین پیر می شویم )
ثَبِّت قُدومنا بِبُکاءِِعَلَی الحُسَین
دوری ز کربلا وحرم همّ وغمّ ماست
فرِّج همومنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
هدایت شده از تراب
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
اومدی صفا دادی به ویرونه
قدمت به چشم من خوش اومدی
خیلی واست دل من تنگ شده بود
خوب کاری کردی خرابه سرزدی
کاش می گفتی که میای تا پاشمو
واسه تو غذایی دست وپا کنم
چیزی واسه پذیرایی ندارم
مجبورم سفره ی دل رو واکنم
تازه ازراه رسیدی من نمیخام
دلخوریمو به تو منتقل کنم
صحبت از گلایه نیست بابا ولی
میشه بات یه خورده درد دل کنم؟
بابایی خرابه جای خوبی نیست
درو دیوار خرابه خاکین
مگه ما به شامیا بد کردیم؟
چرا آخه اینقداز ما شاکین؟
هرجا اسمت رو آوردم زدنم
توو مسیر کوفه توو بازارشام
اینقده سیلی توصورتم زدن
جایی رو دیگه نمی بینه چشام
گفتم ازسفر بزار برگرده
به عموم میگم سرمن زدی داد
بی هوا سیلی زد و خندیدو گفت
می زنم بگو عمو جونت بیاد
تاحالا دیده بودی که من یه بار
لباس خاکی وپاره بپوشم؟
دستاشون ازبسکه سنگینه بابا
ندارم صداتو سنگینه گوشم
بابایی دلم میخاد یه بار دیگه
بغلت کنم ببوسمت زیاد
سرتو میخام روپاهام بزارم
ولی دستم دیگه بالا نمیاد
اگه گفتی مثل کی شدم بابا؟
صورتم کبوده قدم هم خمه
بعد آتیشِ میونِ خیمه ها
موهای سرم دیگه خیلی کمه
خلاصه حالا که اومدی بابا
نمیزارم دیگه تنهایی بری
به خدا خسته شدم دیگه بابا
هر جوری هست منو باید ببری
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
غزل نوشتهامازغمقصیدهمی خوانم
هجای واژهیغم را کشیده می خوانم
ازآنکه عفت زهرا،شجاعت حیدر
درون او به تبلور رسیده می خوانم
به تیغ تیز زبان زنده کرده مکتب را
ازآن معلم مکتب ندیده می خوانم
زقامتی که الف بود ودال شد ازداغ
زکوه صبر که ازغمخمیده می خوانم
ازآن عقیله که تابعد کربلا حتی
کسی شکستن اوراندیده می خوانم
زبوسه ای که به زیرگلو نشست ازآن
امانتی که به صاحب رسیده می خوانم
ازآن که شاهد عینی ماجرابوده
همانکهبرروی تل شد شهیده می خوانم
نفسنفسزدهزینبرسیدهتاگودال
ازاین به بعدبریدهبریدهمیخوانم
هجا هجا شده ای حا و سین ویا ونون
میانجزر و مد تیغ های تشنه ی خون
خروش موج بلا رهسپارساحل شد
میان عاشق ومعشوق شمر حائل شد
برای پستی دنیا بس است تامحشر
همین که با پسر سعد اومقابل شد
جدال خنجرکندی و حنجر خشکی
گریز روضه ی ارباب درمقاتل شد
شنیده بود علی در رکوع بخشیده
میان سجده رسیدو برید وسائل شد
کتاب خاطره هایش ورق ورق می شد
دمی که واردگودال بعد قاتل شد
ببینچه بر سرپیکر رسیده که حتی
برای زینب کبری شناخت مشکل شد
نبود نقطه ی سالم برای بوسه زدن
دوباره اقرب حبل الورید نازل شد
کسی هنوز نفهمیده عمق فاجعه را
چگونه زینب کبری سوار محمل شد
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
رُخش چنان روز وگیسویش شب
وَاِن یَکادُ الَّذینَ بر لب
برای او خوانده عمه زینب
دل حرم بی قرارو درتب
حسین خو وحسن شمایل
وصورتش قرص ماه کامل
فنون رزمش ابوالفضائل
شجاعتش مثل عمه زینب
از عشق اومی توان مثل گفت
چه شاه بیتی در آن غزل گفت
چنین که احلی من العسل گفت
ادا نمود ه است حق مطلب
نه جوشنی نه کلاه خودی
عجب رجزخوانی وسرودی
چه شهدشیرینی وشهودی
شده ازعشق حسین لبالب
زده به میدان به دوش بیرق
جمل دوباره شده محقق
چنان بریدست سر ز اَزرق
که حیدر انگار کشته مرحب
رحیم قاسم قسیم قاسم
کریم ابن الکریم قاسم
درآن بلای عظیم قاسم
شدست تقسیم نامرتب
پراز عسل می شود سبویش
رسیده قاسم به آرزویش
که هم قد وقامت عمویش
شدست درزیر سم مرکب
#علی_اصغرشاهسنایی
https://eitaa.com/torabeabootorab