#نکات_قرآنی ۷۷
سوره مبارکه👈اعراف
آیات شریفه👈۲۳ تا ۳۷
۱. در برابر ستم هایی که به خود روا میداریم باید از خدا استمداد کنیم و جبران کنیم
۲. از اثار وضعی خلاف گناه نمی توان گریخت
۳. توجه به نعمت های الهی عامل عشق به خدا و دوری از غفلت است
۴. از تاریخ و سرنوشت دیگران باید عبرت بگیریم
۵. توجیه گناه بزرگ تر از خود گناه و نشانه تسلط شیطان است
۶. انسان مامور به قسط و عدالت است
۷. هدایت کار خداست
۸. مسجد که پایگاه مسلمین است باید زیبا و با جاذبه باشد
۹. پیامبر مسیول مبارزه با بدعت هاست
۱۰. تحریم های الهی در مسیر تربیت و رشد و کمال است
#قرآن
#اعراف
کانال انس روزانه با آیات الهی
•✾🔸🔹@Quran_Me 🔹🔸✾•
#نکات_قرآنی
🍃انکار مستمر و بدون توبه، رمز بدبختی و هلاکت انسان است.
📖 یک نکته از صفحه ١۵۶ قرآن کریم
#قرآن
کانال انس روزانه با آیات الهی
•✾🔸🔹@Quran_Me 🔹🔸✾•
🔆#نکات_قرآنی
🍃خسارت بزرگ، فراموش کردن قرآن و قیامت است.
💌 یک نکته از صفحه ١۵٧ قرآن کریم
#قرآن
کانال انس روزانه با آیات الهی
•✾🔸🔹@Quran_Me 🔹🔸✾•
🔆#نکات_قرآنی
🍃در مقابل توهینهای جاهلان صبور باشیم.
📖 یک نکته از صفحه ۱۵۸ قرآن کریم
#قرآن
کانال انس روزانه با آیات الهی
•✾🔸🔹@Quran_Me 🔹🔸✾•
#نکات_قرآنی
🍃انکار مستمر و بدون توبه، رمز بدبختی و هلاکت انسان است.
📖 یک نکته از صفحه ١۵۶ قرآن کریم
#قرآن
کانال انس روزانه با آیات الهی
•✾🔸🔹@Quran_Me 🔹🔸✾•
🔆#نکات_قرآنی
🍃خسارت بزرگ، فراموش کردن قرآن و قیامت است.
💌 یک نکته از صفحه ١۵٧ قرآن کریم
#قرآن
کانال انس روزانه با آیات الهی
•✾🔸🔹@Quran_Me 🔹🔸✾•
تأمل در یک آیه
"لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ"
۶۳ انفال
اگر تمام آنچه را روی زمین است صرف میکردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمیتوانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد!
نکته 👇
مهمتر از اتّحاد ظاهرى، پيوند قلبى و باطنى است، «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ»
وگرنه كافران هم در ظاهر متّحدند، ولى دلهايشان پراكنده است.
«تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى»
مؤمنان معدود لیک ایمان یکی
جسمشان معدود لیکن جان یکی
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست.
#نکات_قرآنی
#شعر
عنایت قرآن!
استاد محمد رضا حکیمی به نقل از یکی از علمای تهران: 👇
در ایام جوانی در نجف اشرف به درس و بحث مشغول بودم. روزی جوانی ساده ای به نزدم آمد و از من، تدریس جامع المقدمات را خواست. من با این که وقتی اندک داشتم، بر اثر اصرارهای مکرر او، تدریس برای وی را پذیرفتم، ولی با گذشت چند روز متوجه شدم که استعداد و توانایی فهم شاگرد بسیار اندک است و او علیرغم تلاش مخلصانه اش، توانایی فهم مطلب را ندارد؟!
من در عین حال چون دیدم او برای نوکری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به سراغ طلبگی آمده است، شرم کرده و چیزی به روی خود نمی آوردم، تا مبادا شاگردی از شاگردان آن حضرت را آزرده خاطر کنم.
ایامی بدین منوال گذشت، تا آن که روزی او برای تحصیل نیامد و از آن روز به بعد نیز نیامد که نیامد.
سالها از این ماجرا گذشت، تا آن که او را در بازار نجف در حالی دیدم
که معمم شده و لباس پوشیده است!؟
پس از سلام، حالش را پرسیدم، پاسخهایی که بسیار پرمعنا بود. زود متوجه شدم که این پاسخها و حالات رفتاری وی کاملا غیر عادی است. پس از او برای صرف نهار به حجرهام دعوت کرده و او نیز پذیرفت.
پس از آمدن شاگردم به حجره و پذیرایی اولیه، از درس و بحثش پرسیدم. او ابتدا نمی خواست تاریخچه زندگی اش را بگوید، ولی پس از اصرارم و بخصوص توجه دادنش به این که بر او حق استادی دارم، او به ناچار لب به سخن گشود و گفت:
حتما یادتان هست که شما هر چه درس میدادید و توضیح میفرمودید، کمتر میفهمیدم. پس متوجه شدم که استعداد درس خواندن ندارم. مانده بودم که در کسوت روحانیت، چه کنم؟ پس از فکر زیاد پیرامون وظایف یک طلبه، فهمیدم که نه تنها نمی توانم مسأله بگویم - که خود کاری سخت و دشوار است - بلکه توانایی گفتار احادیث برای عامیان مردم را نیز ندارم؛ زیرا که مفاهیم و قواعد عربی روائی را یاد ندارم، تا بتوانم آن روایات را برای مردم عادی بیان و تفسیر نمایم. پس تصمیم گرفتم که فقط قرآن بخوانم و با قرآن انس داشته باشم. پس روزها به بیابان رفته و از صبحگاهان تا غروب در آن بیابان برهوت مینشستم و به قرائت قرآن میپرداختم.
پس از چندی، به گونه ای در تلاوت قرآن محو شدم، که حتی متوجه عبور گلههای گوسفند نیز نمی شدم.
و بعد از ادامه این حالت عنایاتی از سوی قرآن به من شد که الان میبینید قوه فهم و درکم در حد قابل قبول است.
#حکایت_داستان
#قرآن
#نکات_قرآنی