eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
رستگاری در پرتو معرفت به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروی از ولایت فقیه ارتباط با ادمین: 👇 @alamdar3313 "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨ #حضرت_نوح_عليه_السلام ✨ #قسمت_پنجم 👈 تمسخر و نيشخند قوم لجوج نوح عليه ‏السلام‏ 🌴 حض
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨ 👈 سرنشينان كشتى نوح عليه‏ السلام‏ 🌴 از آن جا كه طوفان نوح عليه ‏السلام جهانى بود و سراسر كره زمين را فرا مى‏ گرفت، بر نوح عليه ‏السلام لازم بود كه براى حفظ نسل حيوانات و حفظ گياهان، از هر نوع حيوان، يك جفت سوار كشتى كند و از بذر يا نهال گياهان گوناگون بردارد. 🌴 روايت شده؛ امام صادق عليه ‏السلام فرمود: پس از پايان يافتن ساختمان كشتى، خداوند بر نوح عليه‏ السلام وحى كرد كه به زبان سِريانى اعلام كن تا همه حيوانات جهان نزد تو آيند. نوح اعلام جهانى كرد و همه حيوانات حاضر شدند. نوح عليه ‏السلام از هر نوع از حيوانات يك جفت (نر و ماده) گرفت و در كشتى جاى داد. ( لئالى الاخبار، ج 5،ص 454 ) 🌴 در قرآن، اين مطلب را چنين مى ‏خوانيم كه خداوند مى ‏فرمايد: ✨هنگامى كه فرمان ما (به فرا رسيدن عذاب) صادر شد، و آب از تنور به جوشش آمد، به نوح گفتيم: از هر جفتى از حيوانات (نر و ماده) يك زوج در آن كشتى حمل كن، همچنين خاندانت را بر آن سوار كن، مگر آن‏ها كه قبلاً وعده هلاكت به آن‏ها داده شده (مانند يكى از همسران و يكى از پسرانش) و همچنين مؤمنان را سوار كن. ✨( هود/ 40 ) 🌴 به اين ترتيب مسافران كشتى عبارت بودند از: نوح عليه‏ السلام و حدود هشتاد نفر از ايمان ‏آورندگان به او، يك جفت از هر نوع از انواع حيوانات (از حشرات و پرندگان و چهارپايان و...) و مقدارى بذر گياهان و نهال. 🌴 مسافران هر كدام در جايگاه مخصوصى قرار گرفتند و همه آماده يك بلاى عظيم بودند كه نشانه ‏هاى مقدماتى آن آشكار شده بود. از جمله در ميان تنورى كه در خانه نوح عليه‏ السلام بود آب جوشيد و ابرهاى تيره و تار همچون پاره ‏هاى ظلمانى شب سراسر آسمان را فرا گرفت. صداى غرش رعد و برق از هر سو شنيده و ديده مى ‏شد و همه چيز از يك حادثه بزرگ و فراگير خبر مى ‏داد. ادامه دارد.... @Quranahlebayt
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨ #حضرت_نوح_عليه_السلام ✨ #قسمت_پنجم 👈 تمسخر و نيشخند قوم لجوج نوح عليه ‏السلام‏ 🌴 حض
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨ 👈 سرنشينان كشتى نوح عليه‏ السلام‏ 🌴 از آن جا كه طوفان نوح عليه ‏السلام جهانى بود و سراسر كره زمين را فرا مى‏ گرفت، بر نوح عليه ‏السلام لازم بود كه براى حفظ نسل حيوانات و حفظ گياهان، از هر نوع حيوان، يك جفت سوار كشتى كند و از بذر يا نهال گياهان گوناگون بردارد. 🌴 روايت شده؛ امام صادق عليه ‏السلام فرمود: پس از پايان يافتن ساختمان كشتى، خداوند بر نوح عليه‏ السلام وحى كرد كه به زبان سِريانى اعلام كن تا همه حيوانات جهان نزد تو آيند. نوح اعلام جهانى كرد و همه حيوانات حاضر شدند. نوح عليه ‏السلام از هر نوع از حيوانات يك جفت (نر و ماده) گرفت و در كشتى جاى داد. ( لئالى الاخبار، ج 5،ص 454 ) 🌴 در قرآن، اين مطلب را چنين مى ‏خوانيم كه خداوند مى ‏فرمايد: ✨هنگامى كه فرمان ما (به فرا رسيدن عذاب) صادر شد، و آب از تنور به جوشش آمد، به نوح گفتيم: از هر جفتى از حيوانات (نر و ماده) يك زوج در آن كشتى حمل كن، همچنين خاندانت را بر آن سوار كن، مگر آن‏ها كه قبلاً وعده هلاكت به آن‏ها داده شده (مانند يكى از همسران و يكى از پسرانش) و همچنين مؤمنان را سوار كن. ✨( هود/ 40 ) 🌴 به اين ترتيب مسافران كشتى عبارت بودند از: نوح عليه‏ السلام و حدود هشتاد نفر از ايمان ‏آورندگان به او، يك جفت از هر نوع از انواع حيوانات (از حشرات و پرندگان و چهارپايان و...) و مقدارى بذر گياهان و نهال. 🌴 مسافران هر كدام در جايگاه مخصوصى قرار گرفتند و همه آماده يك بلاى عظيم بودند كه نشانه ‏هاى مقدماتى آن آشكار شده بود. از جمله در ميان تنورى كه در خانه نوح عليه‏ السلام بود آب جوشيد و ابرهاى تيره و تار همچون پاره ‏هاى ظلمانى شب سراسر آسمان را فرا گرفت. صداى غرش رعد و برق از هر سو شنيده و ديده مى ‏شد و همه چيز از يك حادثه بزرگ و فراگير خبر مى ‏داد. ادامه دارد.... @Quranahlebayt
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨#حضرت_هود_عليه_السلام ✨#قسمت_پنجم عكس العمل لجوجانه قوم عاد در برابر هود عليه ‏السلام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨ 🍂 عذاب شديد و هلاكت سخت قوم عاد 🌴 به عذاب سختى كه خداوند بر قوم عاد فرستاد و آن‏ها را به هلاكت رسانيد، در آيات متعدد قرآن اشاره شده است‏( *مانند سوره ذاريات آيه 41 به بعد، و سوره حاقه، آيه 6 به بعد، و سوره قمر، آيه 18 به بعد* ) كه از همه آن‏ها چنين مى ‏آيد كه عذاب آنها بسيار سخت و وحشتناك بوده است. 🌴در سوره حاقه آيه 6 به بعد چنين آمده است: 🌴 خداوند تندبادى طغيانگر و سرد و پرصدا را هفت شب و هشت روز پى در پى و بنيان كن بر قوم عاد مسلّط كرد، آن قوم ياغى همچون تنه ‏هاى پوسيده و نخل‏هاى تو خالى در ميان آن تندباد كوبنده بر زمين افتادند و به هلاك رسيدند، و همه آن‏ها نابود شدند. 🌴 سرزمين قوم عاد، بسيار پردرخت و خرم و حاصلخيز بود، وقتى كه از دعوت حضرت هود عليه ‏السلام سرپيچى كردند، خداوند باران رحمتش را به مدت هفت سال از آن‏ها بازداشت. خشكسالى و قحطى، همه جا را فرا گرفت. هوا خشك و گرم و خفه كننده شده بود. 🌴 حضرت هود عليه‏ السلام به آن‏ها فرمود: توبه و استغفار كنيد، تا خداوند باران رحمتش را به سوى شما بفرستد. ولى آن‏ها بر عناد و سركشى خود افزودند و دعوت آن حضرت را به مسخره گرفتند. خداوند به هود عليه ‏السلام وحى كرد كه فلان وقت عذاب دردناكى به صورت باد تند و كوبنده بر آنها مى ‏فرستم. 🌴 آن وقت فرا رسيد، وقتى ملت گنهكار عاد به آسمان نگريستند ابرى را ديدند كه به سوى سرزمين آن‏ها حركت مى ‏كند، تصور كردند كه ابر نشانه باران است، از اين رو شادمان شدند، و گفتند: اين ابرى است بارانزا كه به سوى دره‏ ها و آبگيرهايمان رو مى ‏آورد. به استقبال آن شتافتند، و در كنار دره ‏ها و سيل گيرها آمدند تا منظره نزول باران پر بركت را بنگرند و روحى تازه كنند. 🌴 ولى به زودى به آن‏ها گفته شد: اين ابر باران‏زا نيست، اين همان عذاب وحشتناكى است كه براى آمدنش شتاب مى‏ كرديد، اين تندباد شديدى است كه حامل عذاب دردناكى خواهد بود. 🌴 طولى نكشيد كه آن باد تند و ويرانگر فرا رسيد، و اموال و چهارپايان و خود آن‏ها را نابود كرد.( تفسير نورالثقلين، ج 5،ص 18 ) 🌴 نخستين بار كه متوجه ابر سياه پر گرد و غبار شدند، وقتى بود كه آن باد به سرزمين آن‏ها رسيد و چهارپايان و چوپانان آن‏ها را كه در اطراف بودند، از زمين برداشت و به هوا برد، خيمه ‏ها را از جا مى ‏كند و چنان بالا مى‏ برد كه آن‏ها به صورت ملخى ديده مى‏ شدند، هنگامى كه آن صحنه وحشتبار را ديدند، فرار كردند و به خانه‏ هاى خود پناه بردند و درها را به روى خود بستند، ولى باد آن چنان تند بود كه درها را از جا مى ‏كند، و آن‏ها را بر زمين مى ‏كوبيد و با خود مى ‏برد و پيكرهاى بى جان آن‏ها را زير خروارها شن، پنهان مى ‏ساخت. ( *تفسير فخر رازى، ج 28،ص 28*) 🌴 آرى آن‏ها آن چنان در چنبره عذاب الهى قرار گرفتند كه به فرموده قرآن‏ 🍃 ما تَذَرُ مِن شى‏ء َاتَت عَلَيهِ الّا جَعَلتهُ كالرّميمِ؛🍃 آن تندباد از هر چيز كه مى ‏گذشت، آن را رها نمى ‏كرد، تا اين كه آن را همچون استخوان‏هاى پوسيده مى ‏نمود. ( ذاريات، 42 ) ادامه دارد ...... @Quranahlebayt
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨#حضرت_صالح_عليه_السلام ✨#قسمت_پنجم 👈 خنثى شدن توطئه توطئه ‏گران ‏ 🌴 در تاريخ آمده: در ك
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨ 👈آخرين سخن صالح عليه ‏السلام با قومش و ماجراى ناقه‏ 🌴حضرت صالح عليه ‏السلام همچنان به دعوت خود ادامه مى‏ داد، ولى روز به روز بر كارشكنى قوم مى ‏افزود، صالح عليه ‏السلام كه در شانزده سالگى به پيامبرى رسيده بود و قوم را به سوى يكتاپرستى دعوت مى ‏كرد، حدود صد سال در ميان آن قوم ماند و همچنان به راهنمايى آن‏ها پرداخت، ولى(جز اندكى) نه تنها به او ايمان نياوردند، بلكه با انواع آزارها، روى در روى او قرار گرفتند. 🌴تا اين كه: حضرت صالح عليه ‏السلام آخرين اقدام خود را براى نجات آن‏ها نمود و به آن‏ها چنين پيشنهاد كرد: 🌴من در شانزده سالگى به سوى شما فرستاده شدم، اكنون 120 سال از عمرم گذشته است، پس از آن همه تلاش، اينك (براى اتمام حجت) پيشنهادى به شما دارم، و آن اين كه: اگر بخواهيد من از خدايان شما (بت‏هاى شما) تقاضايى مى ‏كنم، اگر خواسته مرا بر آوردند، از ميان شما مى ‏روم (و ديگر كارى به شما ندارم) و شما نيز تقاضايى از خداى من بكنيد، تا خداى من به تقاضاى شما جواب دهد، در اين مدت طولانى هم من از دست شما به ستوه آمده ‏ام و هم شما از من به ستوه آمده ‏ايد [اكنون با اين پيشنهاد كار را يكسره و يك طرفه كنيم.] 🌴قوم ثمود: پيشنهاد شما، منصفانه است. 🌴بنا بر اين شد كه نخست، حضرت صالح عليه ‏السلام از بتهاى آن‏ها تقاضا كند، روز و ساعت تعيين شده فرا رسيد، بت‏ پرستان به بيرون شهر كنار بت‏ها رفتند، و خوراكى‏ ها و نوشيدنى ‏هاى خود را به عنوان تبرك كنار بت‏ها نهادند، و سپس آن خوراكى ‏ها را خوردند و نوشيدند، سپس از درگاه بتها به دعا و التماس و راز و نياز پرداختند، حضرت صالح عليه ‏السلام در آن جا حاضر شده بود، آن گاه آن‏ها به صالح عليه‏ السلام گفتند: 🌴آن چه تقاضا دارى از بتها بخواه. 🌴صالح عليه ‏السلام اشاره به بت بزرگ كرد و به حاضران گفت: نام اين بت چيست؟ 🌴 گفتند: فلان! 🌴صالح عليه‏ السلام به آن بت بزرگ خطاب كرد و گفت: تقاضاى مرا بر آور، ولى بت جوابى نداد. صالح به قوم گفت: پس چرا اين بت جواب مرا نمى ‏دهد؟ 🌴گفتند: از بتِ ديگر، تقاضايت را بخواه. 🌴صالح عليه ‏السلام، متوجه بت بزرگ شد، و تقاضاى خود را درخواست كرد، ولى جوابى نشنيد. 🌴قوم ثمود به بتها رو كردند و گفتند: چرا جواب صالح عليه‏ السلام را نمى ‏دهيد؟ 🌴سپس (قوم ثمود به عقيده خودشان براى جلب عواطف بت‏ها) برهنه شدند و در ميان خاك زمين در برابر بت‏ها غلطيدند، و خاك را بر سرشان مى ‏ريختند، و به بت‏هاى خود گفتند: اگر امروز به تقاضاى صالح جواب ندهيد، همه ما رسوا و مفتضح مى ‏شويم. آن گاه صالح را خواستند و گفتند: اكنون تقاضاى خود را از بتها بخواه، صالح عليه‏ السلام تقاضاى خود را از آن‏ها خواست، ولى جوابى نشنيد. 🌴صالح عليه ‏السلام به قوم فرمود: ساعات اول روز، گذشت و خدايان شما، به تقاضاى من جواب ندادند، اكنون نوبت شما است كه تقاضاى خود را از من بخواهيد، تا از درگاه خداوند بخواهم و همين ساعت، تقاضاى شما را بر آورد. 🌴هفتاد نفر از بزرگان قوم ثمود، سخن صالح عليه ‏السلام را پذيرفتند و گفتند: 🌴اى صالح! ما تقاضاى خود را به تو مى ‏گوييم، اگر پروردگار تو تقاضاى ما را بر آورد، تو را به پيامبرى مى ‏پذيريم و از تو پيروى مى ‏كنيم، و با همه مردم شهر با تو تبعيت مى ‏نماييم. 🌴صالح عليه ‏السلام: آن چه مى ‏خواهيد تقاضا كنيد. 🌴قوم ثمود: با ما به اين كوه (كه در اين جا پيداست) بيا. 🌴حضرت صالح عليه ‏السلام با آن هفتاد نفر به بالاى آن كوه رفتند. 🌴در اين هنگام، آن هفتاد نفر به صالح عليه ‏السلام گفتند: 🌴اى صالح! از خدا بخواه! تا در همين لحظه شتر سرخ رنگى كه پر رنگ و پر پشم است و بچه ده ماهه در رحم دارد، و عرض قامتش به اندازه يك ميل مى ‏باشد، از همين كوه، خارج سازد. 🌴صالح عليه ‏السلام گفت: تقاضاى شما براى من بسيار عظيم است، ولى براى خدايم، آسان مى ‏باشد. همان دم صالح عليه ‏السلام به درگاه خدا متوجه شد و عرض كرد: در همين مكان شترى چنين و چنان خارج كن. 🌴ناگاه همه حاضران ديدند كوه شكافته شد، به گونه ‏اى كه نزديك بود از شدت صداى آن، عقل ‏هاى حاضران از سرشان بپرد، سپس آن كوه مانند زنى كه درد زايمان گرفته باشد مضطرب و نالان گرديد، و نخست سر آن شتر از شكم زمين كوه بيرون آمد، هنوز گردنش بيرون نيامده بود كه آن چه از دهانش بيرون آمده بود، فرو برد و سپس ساير اعضاى پيكر آن شتر بيرون آمد، و روى دست و پايش به طور استوار بر زمين ايستاد. 🌴وقتى كه قوم ثمود، اين معجزه عظيم را ديدند، به صالح گفتند: 🌴 خداى تو چقدر سريع، تقاضايت را اجابت كرد، از خدايت بخواه، بچه‏ اش را نيز براى ما خارج سازد. 🌴 صالح عليه ‏السلام، همين تقاضا را از خدا نمود. 🌴 ناگاه آن شتر، بچه ‏اش را انداخت @Quranahlebayt
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ✨#حضرت_ابراهیم_عليه_السلام ✨#قسمت_پنجم 👈بيرون آمدن ابراهيم از غار و تفكر او در جهان ا
🌴 ابراهیم بعد از رفتن مادرش در حالیکه شب همه جا را فراگرفته بود بسوی آسمان خیره گشت که ناگه چشمش به ستاره زهره افتاد و گفت « هذا ربی» اما هنگامی که زهره ناپدید گشت ابراهیم با خود گفت: نه این نمیتواند پروردگار من باشد چرا که افول نموده است «لا احب الافلین» او نگاهش را به طرف مشرق گردانیده و شاهد طلوع ماه شده و با خود گفت: این حتما پروردگار من است چرا که بزرگتر و زیباتر است اما هنگامی که زوال آن را مشاهده نمود چنین گفت: «لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الظالمین» به هنگام روز چهره ابراهیم بر خورشید درخشنده افتاد اما آن هم با تمام زیبائی نتوانست گمشده ابراهیم (ع) را به سراپرده قلبش رهنمون گردد، 🌴 پی آمد این اتفاقات بود که خداوند ملکوت آسمانها و زمین را در برابر دیدگان ابراهیم (ع) قرار داد و او بر عرش خداوند نظر افکند. سپس ابراهیم به میان خانواده خویش بازگشت. 🌴 آزر که از وجود او آگاه گشته بود با تعجب از همسرش پرسید: چگونه این کودک توانسته است از دست مامورین نمرود جان سالم بدر برد؟ اگر چنانچه او بر وجود ابراهیم آگاه شود تحقیقاٌ از شوکت و منزلت ما در نزد او خواهد کاست. 🌴 آزر در آن زمان وزیر نمرود و خزانه دار و فراهم آورنده بتان دربار و مردم بود. او بتهای تراشیده شده را توسط فرزندش به فروش می رسانید. 🌴 آزر هنگامی که به ابراهیم خیره می گشت محبتش نسبت به او افزون تر می شد . 🌴 در روایات آمده است هرگاه بتی رابه ابراهیم می سپرد تا بسان برادرانش ؛ آن را به فروش رساند او آن بتهای تراشیده شده را با طنابی بر روی زمین می کشید و گاه آنها را درون آبها غرق می نمود. 🌴 امام صادق (ع) می فرمایند: ابراهیم خلیل در روز اول ذی حجة متولد گشت. ادامه دارد.... @Quranahlebayt
. 6⃣ ⭕️ و هوای نفس برای اینکه آدم رو در دام رابطه حرام بندازه معمولا از روش ها و فنون مختلفی استفاده میکنه و حیله های متنوعی برای تسلیم کردن انسان داره! 💢 مثلا به یه نفر میگه: ببین شوهرت بهت کم محلی میکنه! تو باید این کمبود عاطفی رو از جای دیگه تامین کنی. حالا اشکالی هم نداره که دو تا پیام هم به یه آقای دیگه بدی تا آروم بشی!😈 ☢️ این حربه بیشتر مال هوای نفس خانم هاست و البته گاهی ممکنه آقایی هم برای جبران کمبود عاطفی خودش این مدلی فریب بخوره. 💢 هوای نفس به یه نفر دیگه میگه: ببین حالا اگه به یه یه پیام صبح بخیر یا شب بخیر دادی که چیزی نمیشه! مگه مثلا میخوای چیکار کنی؟! تو که قصد نداری!😈 کلا شهوت طوری هست که آدم باید همیشه مراقبش باشه و هر نوع ارتباط عاطفی حتما کار رو به جاهای باریک میکشونه... 🔹 بله یه موقع هست که یه ارتباط کاری و اداری صرف هست. اینم در همون حد خودش و در حد نیاز باید پیام داده بشه. مراقب حیله های پنهان هوای نفس باشیم... 7⃣ 🔹 سه تا موضوع رو باید یکی یکی بهش بپردازیم. 💢 اول چیکار کنیم که گرفتار این نوع روابط نشیم؟ 💢 دوم اینکه اگه کسی گرفتار هست چطور رها بشه؟ 💢 سوم اینکه اگه فردی به این نوع روابط پایان داده باشه چطور بتونه از آسیب های بعدش جلوگیری کنه؟ درباره مورد اول چند تا نکته رو باید دقیق رعایت کرد. ❇️ اول اینکه سعی کنید همیشه "در حد ضرورت" با نامحرم صحبت کنید. اگه واقعا جایی ضرورتی نداره و میتونید به جنس موافق خودتون مراجعه کنید سعی کنید اصلا زمینه این نوع رابطه ها رو فراهم نکنید. 💢 طبیعتا در شرایط مساوی فردی که در طول روز با 50 تا جنس مخالف ارتباط داره بیشتر امکان آلودگی به این خطا رو داره تا کسی که در روز با یکی دو نفر ارتباط داره. ❇️ دوم اینکه حین صحبت کردن سعی کنید خیلی رسمی و فقط در همون حدی که نیاز هست صحبت بشه. هر جمله ای که بیش از ضرورت باشه ممکنه طرف مقابل رو به این نتیجه برسونه که انگار شما میخوای باهاش ارتباط عاطفی برقرار کنی. و عموما مقدمه روابط جنسی حرام، روابط عاطفی هست.. 8⃣ ❇️ سومین نکته برای پیشگیری از روابط حرام اینه که آدم سعی کنه کلا بیکار نباشه! آدمی که بیکار باشه طبیعتا حتی اگه خودش هم نخواد بالاخره تسلیم هوای نفسش میشه. ✔️ حتما سعی کنید وقت خودتون رو با کارهای مفید پر کنید تا اصلا وقت نکنید به این چیزا فکر کنید! ⭕️ متاسفانه یکی از مشکلات بزرگ دوران دبیرستان اینه که نوجوانان وقت خالی خیلی زیادی دارن و همین وقت های خالی زمینه رو برای انواع گناهان آماده میکنه. 🔶 پدر و مادرها و مسئولین مدارس در این زمینه باید بیشتر کار کنند و وقت دانش آموز رو با مطالعه و ورزش و کار اقتصادی و کار جهادی پر کنند. ⭕️ اگه انسان از سنین نوجوانی به رابطه با نامحرم آلوده بشه واقعا در ادامه کارش خیلی سخت خواهد شد و به این سادگی ها نمیتونه از این مشکل رها بشه. خصوصا با توجه به دسترسی راحت به شبکه های اجتماعی، هر فردی تا اراده کنه خیلی زود میتونه با تعداد زیادی نامحرم ارتباط برقرار کنه. در چنین شرایطی پر بودن وقت انسان بسیار مهم خواهد بود... @Quranahlebayt