eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
742 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
ناز عـشـاق تـو وَلله کشیدن دارد تا قیامت سُخَنِ عشق شنیدن دارد مرغ باغ مَلَکوتم بخدا حیف شدم روزگاریست که دِل شوق پریدن دارد دِلِ مـا اهـل قَـرَن بود نمیدانستیم فـال مـا نیز فقط هولِ ندیدن دارد البته شوق وصالَم به فراقش زیباست آن فراقیست که آخر سَرِ دیدن دارد هرکه دارد غَمِ تو از همه عالم بِدَرست زیرِ تیغِ غمت ای دوست دَویدَن دارد این بهشت است که مات است که ما ماتِ توایم که غلامانِ تو را قَصدِ کشیدن دارد رویِ یوسف چه اگر دست بریدن دارد دیدنِ روی تو از هَست بریدن دارد : چشم دیدار ندارم شده ام کورِ گناه رو که رو نیست ولی تشنه‌ ی دیدار توام آرزو بر مـن آلــوده روا نیست، ولـــی کاش یک روز ببینم که ز انصار توام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم سیر نمی شود دلــم، نگــه دوباره می کنم ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشم چو با توام، از این میان کجا کناره می کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می کنم به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت زپی گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره می کند : با ذکر حسین لطمه و دیوانه دلی را عشق است این ذکر پر آوازه و شور ازلی را عشق است مجنون که دو چشمش به حسین و حرم افتاد چنین گفت لیلی به درک فقط حسین بن علی را عشق است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هر چه میبینی ز من نامهربانی بیشتر باز هم داری به عبدت مهربانی بیشتر من که از طعم مناجات سحر بی بهره ام با سحرخیزان نمایی هم زبانی بیشتر طول آمـالم‌ مــرا از چشم تو انداخته ور نه محبوب تو گـردد فـانی بیشتر بنده ی بی عشق در دنیای خود گم میشود عاشق از معشوق گیرد نشانی بیشتر جان فدای آن مناجاتی که کامش تشنه بود میکند ارباب عطشان جان فشانی بیشتر قهرمان زُمره ی شب زنده داران زینب است در بلا با دوست کرده زندگانی بیشتر نعش ها روی زمین، راس ها بر نیزه ها با خدا زینب کند نجوا نهانی بیشتر مانده از گودال گویم یا که از خلخال ها از شب شام غریبان روضه خوانی بیشتر آتش دامان طفلی خوانده دلها را به خویش روضـه ی ویرانه کرده دلـستانی بیشتر اهل شام و کوفه خوش مهمان نوازی کرده اند لیک بر دخت سه ساله میزبانی بیشتر راس بابا، جـان تازه داد بر دختر ولی بوسه ی دختر به بابا داد جانی بیشتر نــوكـــر نـوشـــت: نام تـو دواى درد است حسین بى یاد تو بین که چهره زرد است حسین عشق تو مـرا ز خویش بیگانه نمود بى عشق تو بین که سینه سرد است حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هر صبح و ظهر و شام عزادار مادری تنها تویـی که محــرم اسـرار مادری دیگـر تمام، مـوی سر تو شده سفید در کوچه‌ها هنوز تو غمخـوار مادری از داغ فـاطـمـه جگـرت تیر می‌کشد آقـا شهید کـوچـه و دیوار مـادری هرگز نگفته‌ای به کسی شرح ماجرا لکنت زبان گـرفته و تبـدار مادری زینب بیا و یاور من باش بعد از این در خانه روز و شب تو پرستار مادری هم جان احمد هستی و جانان مرتضی تـو دومـیـن امـامـی و دلــدار مادری زهرا حرم نداشت تو هم بی‌حرم شدی از کـودکــی همیشه هــوادار مــادری : شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ مـن کَـم شده امـا تبِ بانـو نمی اُفتد غرورم را شکسته خنده‌ی نامحـرمـی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
زیر باران؛ در شب و مهتاب، حس کردم تو را نوکری تا داد زد «ارباب»، حس کردم تو را صیدِ دریای توام با ریشه‌های پرچمـت بین روضه در نخِ قلّاب، حس کردم تو را قبل از آنی که بگویم «آه، آقا بـی کسـم نوکر بیچاره را دریاب»، حس کردم تو را لحظه‌های تشنگی گفتم «سلام ای تشنه لب» قبل از آنی که بنوشم آب، حس کردم تو را روی دیوارِ اتاقـم شعبه‌ای از کــربلاست زُل زدم هر وقت، بر آن قاب، حس کردم تو را بالشم شد هر شب از رویای خیسم خیسِ اشک گوشه‌ی شش‌گوشه‌ات در خواب، حس کردم تو را بوی سیبِ جـانـمـازم مال مُهـر تربت است بارها ارباب، در محـراب، حس کردم تو را بین صحنِ سینه‌ام داری مزاری؛ چونکه من در تپش‌های دلِ بـی‌تاب، حس کردم تو را : نه ڪه هفٺ دور، دوصد بار طوافٺ می ڪنم با زبان قـاصــرم ارباب صـدایٺ می ڪنم در میان خلوٺ دل، در دعـای روز و شب آرزوی دیدن ڪـرب‌ و‌ بلایت می ڪنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
بر روي شانه ی پدرم عاشقت شدم با اشكـهاي در به درم عاشقت شدم تنها دليل هر شب بیخوابی ام، حسين با گريه هاي هر سحرم عاشقت شدم بسته شده به نام تو رزق و روزي ام من با كتاب نوحـه گَرَم عاشقت شدم روز الـست لحظه ی تقسيم عشق ها آقاي من زد به سـرم عـاشقت شدم  بين سفينة النجاة شما جا گرفته ام اي پادشاه جود و كرم عاشقت شدم مـانده بخـاطـرم سفـر اولــم حسين آري ميان آن دو حرم عاشقت شدم : هر کس هدفی داشته از آمدن خویش مـن آمده ام در غـم تـو اشک ببارم رضوان مـن و خلد مـن و حور مـن این اسـت تـو دل ببـری از مـن و مـن جـان بسپارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
مثل نماز مثل دعا صبح و ظهر و شام ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام ما لطف کرده ایم به خود بین روضه ها ارباب لطف کرده به ما صبح و ظهر و شام روضه به روضه گریه ی ما فرق می کند چون فرق بین نافله ها صبح و ظهر و شام روزی سه بار از غـم تو گریه می کنیم با رخصت از امام رضا صبح و ظهر و شام این روزهاست غصه ی ما شام شام شام همراه درد کرب و بلا صبح و ظهر و شام دختر نشست پیش پدر گریه کرد و گفت شلاق می زدند به ما صبح و ظهر و شام یک بار ظهر کشت تو را شمر و با سرت هر روز می کشند مرا صبح و ظهر و شام نــوكـــر نـوشـــت: چه خوش است اگر ببینم عرفات و کربلا را حـرم عزیز زهــرا، شب مشعر و منا را به خدای کعبه سوگند همه حج من حسین است به دوصد منا نبخشم عـرفـات کــربلا را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
به خواب غفلت خویشم ز هم پاشیده سامانم منِ بیچاره یک عـمــری اسیر این زمـستانم به سمت این و آن بردم نگاهم را ولی افسوس تو را دیگر نمیبینم چه سنگین است تاوانم خجالت میکشم آقا بگویم شیعهات هستم اگـر اذن شما باشد بگویم از مـحـبـانـم برایم گریهها کردی ولی من فکر خود بودم پریشانم شدی الـعـفـو، نفهمیدم پشیمانم من آلـوده را آخـر چـرا تحـویل میگیری چه دیدی از من آخر که خودم حتی نمیدانم عـلــی این روزها دیگر به خانه دیر میآید ز تنهائیش میسوزم ز حیرانیش حیرانم گمانم نیمه شب زهرا صدا کرده حیدر را که ای یار غریب من حلالم کن نمیمانم : ﻋﻤﺮیست، که ﺩﺭ ﺳﻮﺯِ ﻏـﻢِ ﻓﺎطـمه هستی ﺩﻟـﺴـﻮختـه‌ی، ﻋـﻤـﺮِ کـمِ ﻓﺎطـمه هستی ﻣـﻦ ﻣـﻄﻤـﺌـﻨـﻢ، ﺭﻭﺯِ ﻇـﻬـﻮﺭت، ﺍﻭل ﺩﺭ فکــرِ ﺑﻨﺎی ﺣـــــﺮﻡِ ﻓﺎطـمه هستی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
زاهد و من، روی تربت، هر دو سجده میکنیم او به شـوق وصـل جنّت، من ز هجر کــربلا در میان سجـده دائم هـر دو یاد جنتیم او به فکر حوریان و من به فکر کــربلا ذکر او سبحانَ ربّی باشد و حـمـد خدا من لبم در بین سجده گرم ذکر کــربلا او ندارد حاجتی جز دیدن باغ بهشت من ندارم حاجتی در سجده غیر کـربلا زاهدا در حالت سجده بمان، من میروم سوی جنّت با همین چند خط شعر کـربلا : مــادرم دسٺِ مـرا داد به دستٺ آقـا مـادرم را همه ی عـمـر دعا خواهم کرد دیر یا زود مهم نیسٺ ولـی آخـر سر من خودم را بغل امنِ تو جا خواهم کرد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
صبحِ خود را به سلامی به تو آغاز کنم جُـز هَـوایِ تـو کجـا باشم و پرواز کنم حَسرَتِ بوسه به شش گوشه ی تو مارا کُشت درد مندم، به که من دردِ خود ابراز کنم؟ نقطه ی سِیرو سلوکی و به قول قاضی(ره) میشود در وسطِ روضـه ات اعجـاز کنم همه با "لـعـلِ لَبِ یارِ خود افـطـار کنند من که با تربتِ تو روزه ی خود باز کنم به نیابت زِ اُوِیسِ قَـرَنی مـن هـر روز صبحِ خود را به سلامی به تو آغاز کنم : تا بوده همیشه هسٺُ تکراری نیسٺ جز نام تـو بر لبان من جـاری نیسٺ هـر روز سلام می فـرستم به شمـا آری بخدا بهتر از این کـاری نیسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
در کــوچه پای آمـدنش تیـر میکشد از سمت گوش تا دهنش تیـر میکشد این طفل هر زمان که به در میکند نگاه بی وقفه چـارچـوب تنش تیــر میکشد مـادر چقدر دلنگــران سکـوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیـر میکشد نام حسن ردیف غزلـهای غربت است حتی ردیف تَن تَ تَنَش تیـر میکشد این بار زهـر کینه بر او کارگـر شده هی لخته لخته هی دهنش تیر میکشد زینبه نشسته پاره ی تن را نظاره گر با هر نفس نفس، بدنش تیـر میکشد از بس که گریه کرده در این ماتم عظیم چشمان خیس سینه زنش تیـر میکشد شاید که یاد کـرب و بلا میکند حسین وقتی که دارد از کفنش تیـر میکشد : یک عمر ز کوچه غصه میخورد حسن تا خانه خودش را برد حسن حـق داشت اگـر ز غصـه هـای آن روز میـان کــوچـه میمـرد حسن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
با شمـا حـال خـراب دل مـا خوبتر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوبتر است نیمه شب ها وسط نافـلـه، گـریانم کن سینه زن که بشود اهـل بکا خوبتر است همه ی زندگی ام لذّت این نوکـری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوبتر است تـو مـریضـم کنـی و باز شفـایم بدهـی برسد از طرفت درد و دوا خوبتر است نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع همه خوبند ولی کـرب و بلا خوبتر است باز دلـتنگــِ دو رکـعـت دمِ بالای سـرم زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوبتر است پای شش گوشه ی زیبای تو هستیم انگار وسط روضه ی تو حال گـدا خوبتر است به خـدا گـریه ی مـا از سَرِ بیتـابی نیست گریه بر داغ دل خسته ی ما خوبتر است اربعینی نرسم پیش تو دق خـواهم کرد اربعین کرب و بلا از همه جا خوبتر است : با عشق حسین هر که سر و کار ندارد خشکیده نهـالیست، پر و بال ندارد ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم آتش به محبـان حسین کار ندارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام