eitaa logo
قرآن و عترت
1.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
656 ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat شکرنعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کَفَت بیرون کند يكى از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام حكايت كند: روزى در مِنى و عرفات در حضور آن حضرت مشغول خوردن انگور بوديم، كه فقيرى آمد و تقاضاى كمك كرد. حضرت يك خوشه انگور به آن فقير داد، فقير گفت: انگور نمى خواهم، چنانچه درهم و دينارى داريد، كمك نمائيد؟ امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به تو كمك نمايد. و فقير مقدارى راه رفت و سپس بازگشت و همان مقدار انگور را درخواست كرد، ولى حضرت چيزى به او نداد و فقط فرمود: خدا به تو كمك نمايد. بعد از آن، فقيرى ديگر آمد و درخواست كمك كرد؟ حضرت چند دانه انگور به او داد، فقير آن چند دانه انگور را گرفت و گفت: ((الحمد للّه ربّ العالمين )) كه خداوند مهربان مرا روزى داد؛ و چون كه خواست برود امام عليه السلام به او فرمود: صبر كن؛ و دو دست مبارك خود را پر از انگور كرد و تحويل او داد. فقير بار ديگر خداى تعالى را شكر و سپاس گفت؛ و خواست حركت كند كه برود، حضرت فرمود: چقدر پول همراه دارى؟ فقير پول هاى خود را كه حدود بيست درهم بود نشان داد و حضرت نيز به همان مقدار درهم به او كمك نمود. هنگامى كه فقير پول ها را از آن حضرت گرفت، شكر و سپاس خداى را به جا آورد. و حركت كرد تا برود، حضرت فرمود: صبر كن و سپس پيراهن خود را درآورد و تحويل آن فقير داد و فرمود: آن را بپوش، فقير پيراهن را گرفت و پس از شكر خدا، نيز از آن حضرت سپاس، به جاى آورد؛ و دعاى خيرى در حقّ حضرت كرد و رفت .(1) 1-بحارالا نوار: ج 47، ص 42، ح 56، به نقل از كافى : ج 4، ص ‍ 49.
گفتن اسرار زندگی برای دیگران ممنوع همچنين مرحوم شیخ طوسى و ديگر بزرگان آورده اند: شخصى به نام مفضّل بن قيس حكايت نمايد: روزى به محضر مبارك امام صادق عليه السلام وارد شدم؛ و بعضى از مشكلات زندگى خود و خانواده ام را براى آن حضرت بازگو كردم . امام عليه السلام به كنيز خود فرمود: آن كيسه را بياور. هنگامى كه كنيز كيسه را آورد، حضرت به من فرمود: در اين كيسه مقدار چهارصد دينار است، كه منصور دوانيقى آن ها را براى ما ارسال داشته است، آن ها را بردار و مشكلات زندگى خود و خانواده ات را برطرف نما. پس از آن كه كيسه را گرفتم، عرضه داشتم: ياابن رسول اللّه! من تقاضاى پول نكردم؛ بلكه خواستم در حقّ ما به درگاه خداوند متعال دعائى كنى، تا به دعاى شما گرفتارى هاى ما برطرف گردد. امام عليه السلام فرمود: مانعى بدارد، اين پول ها را بردار؛ و به همين زودى به درگاه خداوند سبحان دعا مى كنم، كه ان شاء اللّه؛ به خواسته هايت برسى. و در پايان به عنوان موعظه و نصيحت فرمود: مواظب باش كه اسرار زندگى و خانواده ات را براى هر كسى بازگو نكنى؛ كه خود را در نزد افراد، بى جهت سبك خواهى كرد.(1) 1- اختيار معرفة الرّجال : ص 183، ح 320، و 322.
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat کار کردن امام صادق(علیه السلام) سختی کشیدن برای بدست آوردن روزی حلال هرگاه كه امام جعفر صادق عليه السلام در باغستان و مزرعه، بيل در دست داشته و مشغول كشاورزى و كارگرى مى بود؛ و اصحاب و دوستان، حضرت را با آن حالت مشاهده مى كردند، عرضه مى داشتند: ياابن رسول اللّه! چرا در اين موقعيت خود را به زحمت انداخته ايد؟! اجازه فرمائيد تا ما كمك كنيم و شما استراحت نمائيد؟ حضرت در جواب مى فرمود: مرا به حال خود وا گذاريد، من علاقه مندم كه خداوند مرا در حالتى مشاهده نمايد كه با دست خود زحمت مى كشم و كار مى كنم و جسم خود را براى بدست آوردن روزى حلال به زحمت و مشقّت انداخته ام. كافى : ج 5، ص 76، بحارالا نوار: ج 47، ص 57، وافى : ج 17، ص 30 و 36.
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat راز خلقت مگس ! روزى مگسى بر صورت منصور دوانيقى نشست و منصور با دست خود آن را دور ساخت، مگس بار ديگر برگشت و بر همان جاى اوّل نشست و باز منصور آن را دور كرد. و اين كار چند مرتبه تكرار شد تا آن كه منصور به خشم آمد، در همان حال، امام جعفر صادق عليه السلام وارد شد. منصور گفت: ياابن رسول اللّه! خداوند متعال براى چه مگس را آفريده است؟ حضرت در پاسخ فرمود: براى آن كه به وسيله آن، جبّاران را ذليل و متواضع گرداند. كشف الغمّة : ج 2، ص 373.
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat شیعه واقعی امام باقر (علیه السلام) به جابر جعفی فرمود : ای جابر آگاه باش ، زمانی از دوستان ما به حساب می آیی که اگر تمام اهل یک شهر بگویند که تو مرد بدی هستی (یا انتقادت گویند ) سخن آنان غمگین و متاثرت نکند ، و اگر همه آنان گفتند تو مرد شایسته و خوبی هستی مسرور و خوشحالت ننماید (خوشحال نشوی ) بلکه اعمال و رفتارت را به کتاب خدا(قرآن) عرضه کن ، اگر دیدی کردار و گفتارت مانند قرآن است و در راه قرآن قدم بر می داری ,حرام هایش را ترک می کنی و خواسته های آن کتاب مقدس را با علاقه و میل انجام می دهی و از کیفر هایی که در راه آن آمده خائف و ترسانی در روش خود پابرجا و شادمان باش و بدان که گفته های مردم به تو زیانی نمی رساند ( خوشحال باش که پشت سرت حرف می زنند ، زیرا گناهان تو را به حساب آنها می نویسند و ثوابهایش را به حساب تو ) ولی اگر کارها و رفتارت مخالف قرآن بود و بر خلاف کتاب خدا قدم بر می داری ، چه چیز تو را از خودت غافل و بی خبر ساخته است . (الحدیث جلد 2 صفحه 386)
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat محبت به پدر شخصى نزد امام جعفر صادق عليه السلام حضور يافت؛ و عرضه داشت: ياابن رسول اللّه! پدرم پير و ضعيف گشته است به طورى كه همانند بچّه كوچك بايد در خدمت او باشم؛ و نيز او را براى قضاء حاجت بغل مى كنم. حضرت فرمود: چنانچه توان داشته باشى بايد اين كار را ادامه دهى؛ و نيز بايد با كمال ملاطفت و مهربانى برايش لقمه بگيرى و دهانش بگذارى. و انجام اين امور فرداى قيامت، راه ورود به بهشت را برايت آسان مى گرداند. جامع السّعادات : ج 2، ص 265.
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat فضيلت ميهمان بر ميزبان محمّد بن قيس حكايت كند: روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم: سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم، مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند. امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمود: فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است، كه تو بر آن ها دارى. اظهار داشتم: فدايت شوم، چنين چيزى چطور ممكن است؟! در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم؛ و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم؛ و پذيرائى و انفاق مى نمايم!! حضرت صادق عليه السلام فرمود: چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند، از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت.(1) 1.محجّة البيضاء: ج 3، ص 33.
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat شیعه یعنی..... ميهمان خراسانى و تنور آتش مامون رقّى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد: در منزل آن حضرت بودم، كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: ياابن رسول اللّه! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟! امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن. همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشين . سهل خراسانى گفت: اى سرور و مولايم! مرا در آتش، عذاب مگردان، و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد. در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى - در حالى كه كفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام كرد. حضرت امام صادق سلام اللّه عليه، پس از جواب سلام، به او فرمود: اى هارون! كفش هايت را زمين بگذار و حركت كن برو درون تنور آتش و بنشين. هارون مكّى كفش هاى خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى، داخل تنور رفت و در ميان شعله هاى آتش نشست. آن گاه امام عليه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاكره و صحبت شد و پيرامون وضعيّت فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن كه مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است. پس از گذشت ساعتى، حضرت فرمود: اى سهل! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است. همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است، پس از آن امام عليه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد. بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت: در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص - هارون كه مطيع ما مى باشد - پيدا مى شود؟ سهل پاسخ داد: هيچ، نه به خدا سوگند! حتّى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد. امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اى سهل! ما خود مى دانيم كه در چه زمانى خروج و قيام نمائيم؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، كه حدّاقلّ پنج نفر هم دست، مطيع و مخلص ما يافت شوند، در ضمن بدان كه ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستيم.(1) 1-بحارالا نوار: ج 47، ص 123، ح 176، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب .
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat تنها شخص شجاع در مقابل تهمت ها عبداللّه بن سليمان تميمى حكايت كند: چون دو نفر از نوادگان امام حسن مجتبى عليه السلام به نام هاى محمّد و ابراهيم كه هر دو برادر و از فرزندان عبداللّه بن الحسن بن الحسن عليه السلام بودند به دستور منصور دوانيقى به شهادت رسيدند؛ شخصى به نام شيبة بن غفّال از طرف منصور به عنوان استاندار شهر مدينه منصوب شد. همين كه اين شخص وارد مدينه طيّبه گرديد، به مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله آمد و در ميان جمعيّتى انبوه ، بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى چنين گفت : علىّ بن ابى طالب وحدت مسلمين را در هم ريخت ؛ و تفرقه به وجود آورد؛ و با مؤمنين جنگ و قتال كرد و او خواست بر مسند خلافت بنشيند، كه افراد لايقى مانع او شدند. و خداوند متعال نيز آن خلافت را بر او حرام گردانيد، همچنين فرزندان او هم به پيروى از او در فساد و ايجاد تفرقه تلاش مى كنند و چيزى را كه مستحقّ آن نيستند، دنبال مى نمايند. اين نوع سخنان براى اكثر جمعيّت تلخ و غير قابل تحمّل بود؛ ولى كسى جرات اعتراض و پاسخ ‌گوئى او را نداشت، تا آن كه مردى از ميان جمعيّت برخاسته و چنين اظهار داشت : ما نيز حمد و ثناى الهى مى گوئيم و بر پيغمبر خدا كه خاتم همه پيامبران الهى است و همچنين بر ديگر پيغمبران خداوند درود مى فرستيم . و سپس افزود: اى پسر غفّال ! آنچه را كه از خوبى ها و فضائل بر زبان جارى كردى ، ما اهل آن و شايسته آن هستيم ؛ و آنچه را كه از زشتى ها و فساد گفتى ، تو و رئيس تو اهل آن و لايق آن هستيد؛ لحظه اى به خود بينديش كه در چه وضعيّتى و در كجا قرار گرفته اى؟ و چگونه با چه كسانى سخن مى گوئى؟! تو بر جايگاه ديگرى نشسته اى و از نان ديگرى مى خورى . آن گاه مردم را مخاطب قرار داد و فرمود: اى جماعت حاضر! آيا شما را خبر دهم كه چه كسى در روز قيامت بى بهره ؛ و بلكه در ضرر و زيان است ؟ و سپس در پاسخ خويش اظهار داشت : او همان كسى است كه آخرت خود را براى دنياى ديگرى بفروشد؛ و او مانند همين فاسق مى باشد. شيبه استاندار مدينه منوّره ديگر سخنى نگفت و از منبر پائين آمد و رفت . عبداللّه بن سليمان گويد: بعد از آن ، جويا شدم و از افراد سؤال كردم كه آن شخص با شهامت و قوى دل چه كسى بود؟ در پاسخ گفتند: او صادق آل محمّد، جعفر بن محمّد صلوات اللّه عليهم اجمعين مى باشد.(1) 1-امالى شيخ طوسى : ص 294، بحارالا نوار: ج 47، ص 165، ح 5.
🆔https://eitaa.com/Qvaetrat 🌻🌻پدرش به فدایش! 🌺🌺روزی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به خانه دخترش فاطمه سلام اللَّه علیها وارد شد. و این در حالی بود که فاطمه(س) دستبندی از نقره به دست کرده و پرده الوانی هم دراطاق خویش آویخته بود. با آنکه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله به حضرت زهرا(س) علیها علاقه ای شدید داشت، مع هذا تا این صحنه را مشاهده کرد بدون آنکه حرفی بزند خانه فاطمه را ترک گفته و از همانجا برگشت. 🍁🍁زهرا(ع) از این عکس العمل پیامبر، چنین دریافت که پدرشان حتی این مقدار زینت و زیور را هم برای او نمی پسندد. لذا فورا آن دستبند را از دستشان بیرون کرده و آن پرده رنگین و الوان را هم پایین آورده و توسط کسی خدمت رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله فرستاد. آن شخص آمد و عرض کرد: 🍁🍁یا رسول اللَّه! اینها را دخترتان فرستاده و عرض می کند: به هر مصرفی که صلاح می دانید برسانید. آن وقت چهره پیامبر شکوفا شد و فرمود: پدرش به قربانش باد!. حکایتها و هدایتها در آثار استاد شهید آیةالله مرتضی مطهری
https://eitaa.com/joinchat/3834052700Cfce3c19bc6 ﺳﻠﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺆمنین دید و بازدید از دوستان و رفيقان خوب و رسیدگی به مشکلات آنها یکی از مسائلی است که بسیار سفارش شده است، دیداری که نه به خاطر نیاز به شخص و تعاملات اقتصادی و سیاسی است بلکه از سر محبت و عشق ورزی است، رفتاری که متاسفانه در بین ما مردم بسیار کم و نادر شده و در اکثر مواقع اگر دری کوبیده می شود یا تلفنی زنگ میخورد به طمع مال و منسب و جایگاهی است، ولی اگر آثار و ثواب اخلاص در دید و بازدیدها را بدانیم در نیات و اعمال خود تجدید نظر خواهیم کرد؛ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺍﺯ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﻘﻞ ﮐﺮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ (ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ) ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺁﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﻴﺮ ﻭ ﺳﻴﺎﺣﺖ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺳﻴﺪ، ﺩﻳﺪ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ کاری به ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟ ﭼﻪ ﻧﻴﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: به او ﻧﻴﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﻠﮑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ رضای ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ: واقعاً ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺑﺮﺍﺩﺭ و دوست دینی ات ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: بله، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻧﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻴﮏ ﻭ ﻫﻮ ﻳﻘﺮﺋﮏ ﺍلسلام ﻭ ﻳﻘﻮﻝ ﻭﺟﺒﺖ ﻟﮏ ﺍﻟﺠﻨﺔ (ﻣﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﻠﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﻭﺍﺟﺐ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ) ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺍﻳﻤﺎ ﻣﺴﻠﻢ ﺯﺍﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﻓﻠﻴﺲ ﺍﻳﺎﻩ ﺯﺍﺭ، ﺍﻳﺎﯼ ﺯﺍﺭ ﻭ ﺛﻮﺍﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﺠﻨﺔ (ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﮐﻨﺪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﻭ، ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ). داستان های اصول کافی، ص 459 نکته: این روایت و دهها حدیث دیگر نمایانگر توجه حق تعالی به  ارتباط خالصانه بین دوستان و آشنايان است.
https://eitaa.com/joinchat/3834052700Cfce3c19bc6 موضوع: پدران آخرالزمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) : روزی رسول خدا (ص) در حین عبور از کوچه ای بعضی از کودکان را در حال بازی دید و فرمود : وای بر فرزندان آخرالزمان از پدرانشان عرض شد یا رسول الله (ص) از پدران مشرک آنها فرمود : نه بلکه از پدران مسلمان ایشان که هیچ چیز از فرائض و احکام مذهبی را به آنان نمی آموزند و اگر خود فرزندان به دنبال فراگیری پاره ای از مسائل دینی بروند آنها را از اداء این وظیفه مقدس باز می دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان به دنبال کسب و تجارت روند و متاع ناچیزی از دنیا بدست آورند بدانید من از این قبیل پدران بیزار هستم و آنها نیز از بستگی به من بری اند. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 625