eitaa logo
گسترده تبلیغاتی رادین
122 دنبال‌کننده
762 عکس
172 ویدیو
0 فایل
❤️بسم الله الرحمان الرحیم❤️ 👇🏾👇🏿رزرو تبلیغات 👇🏻👇🏻 @EJRA_RADIN 🤩گسترده رادین با بیش از ۲ سال سابقه در حوزه تبلیغات در فضای مجازی 🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر سه ساله ام ،یاسین هر دفعه که نقاشی میکشید دو تا زن نقاشی میکرد یکی محجبه بود میپرسیدم این کیه میگفت توای مامان یکی هم زن موفرفری میکشید که تو فر موهاش رنگ آبی و سبز بکار می‌برد هر دفعه میپرسیدم این کیه میگف مامان شیطانه اولاش میخندیدم از نقاشی پسرم ذوق میکردم یه دفعه نقاشیشو آورد اون زن مو فرفری کنار یه مرد کشیده بود گفتم این مرده کیه گفت باباس با شیطان میخان برن جاییی نمیدونم اون نقاشی چی بود بهم ریختم اون روز ولی بعد روزمرگی به کلی فراموش کردم سه سال بعد که پسرم بزرگ شده بود داشتم اتاقش مرتب میکردم دفتر نقاشی اون موقع هاشو دیدم دفتر باز کردم تقریبا تو همه نقاشی‌اش اون زن موفرفری با هایلایت سبز و آبی بود صداش کردم پرسیدم یاسین این زن کیه بچگیات نقاشی میکردی گفت مامان ....... https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c ❤️
گسترده تبلیغاتی رادین
پسر سه ساله ام ،یاسین هر دفعه که نقاشی میکشید دو تا زن نقاشی میکرد یکی محجبه بود میپرسیدم این کیه م
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :918 مورخ:8/شهریور/1404 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی
به من میگن ارباب مردی که از زن جماعت بیزاره و دخترهای خدمتکار جرات ندارن حتی از مقابلش در بیان یه روز که با افرادم سوار بر اسب از بالای تپه میگذشتیم چشمم به دختر خدمتکاری افتاد که رفته بود از چشمه آب بیاره ولی به جای کارکردن روسریش رو درآورده بود و با طنازی مشغول شونه کردن موهای بلند مشکیش شده بودبرگشتم و دیدم تمام افرادم، محو دختره شدن😡😶‍🌫 از خشم به خودم لرزیدم دستور دادم گورشون رو گم کنن و برای تنبیه دختره از تپه پایین رفتم دختره متوجه من نبود و همچنان که آواز میخوند موهاش رو توی دست باد به رقص درآورده بود بهش رسیدم و تا به خودش ،بیاد شلاقم رو بالا بردم و با تمام زورم بهش شلاق زدم تا بهش گفتم گیسهاش رو جمع کنه من رو شناخت و پا به فرار گذاشت و من به تماشای دختری ایستادم که با موهای باز و بلند توی دشت میدوید و دلم رو با خودش میبرد❤️‍🔥 چهره اش رو ندیدم و بین خدمه دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم! تا اینکه یه روز دختری رو دیدم که کنج ،عمارت روی زخم پشتش مرهم میذاشت آهسته به سمتش رفتم و اون به یکی از عمارت ها بردم و....😱🥶🔥🔥👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1315308723C56b4424585
گسترده تبلیغاتی رادین
به من میگن ارباب مردی که از زن جماعت بیزاره و دخترهای خدمتکار جرات ندارن حتی از مقابلش در بیان یه رو
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :919 مورخ:8/شهریور/1404 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی
دختر عمم با دوست پسرش فرار کرده بود مجبور شدم بخاطر آبروی عمه ام عقدش کنم اما دختره پرو رو فقط میشد یه جور ادب کرد اونم اینکه هر شب....😈❤️‍🔥 شب عروسی وسط بحث و کل کل هامون با پررویی تمام بهش پوزخند زدوگفت:فکر نکن چون خودتو انداختی وسط و به قول خودت آبروی عمه توخریدی دیگه شدی صاحب اختیارم یه قدم که جلو رفتم و از ترس چسبید به دیوار پشت سرش و دستشو گذاشت روی جای سییلی که چند دیقه پیش روی صورتش کاشته بودم!! ،من ادعای شوهر بودن ندارم ولی مثل اینکه لازم هر شب بهت یادآوری کنم که اگه هر بار زبون درازی کنی چه تقاصی برات داره لباشو به دندون ،گرفت اما زود خودشو جمع کردو با چشم های دریده اش براق شد توی صورتم مطمئن باش من هیچ وقت بازیچهی دست تو نمیشم🥺😶‍🌫 بی معطلی دستمو کوبیدم به دیوار پشت سرش و خودمو تا میتونستم ،بهش چسبوندم بازیچه نه ولی انگشتمو کشیدم روی بازوی لخ.تش این بازی وقتی تموم میشه که من بخوام،نه تو و با لباس عروس بردمش توی باغ متروکه و...🤦‍♂😱🔥 https://eitaa.com/joinchat/1315308723C56b4424585
گسترده تبلیغاتی رادین
دختر عمم با دوست پسرش فرار کرده بود مجبور شدم بخاطر آبروی عمه ام عقدش کنم اما دختره پرو رو فقط میشد
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :920 مورخ:10/شهریور/1404 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی
خانوادم گیر داده بودن زن بگیر😤🤦‍♂ برای اینکه بی خیالم شن با یاد یکی از دخترای بدبخت بیچاره ی فامیل گفتم باشه انتخابم افراس! اولش قبول نکردن و کیف کردم😏 اما بعد از چند روز در کمال ناباروری گفتن آماده شو میریم خواستگاریش! باورم نمیشد مامانم برا یدونه پسرش پاشه بره خواستگاری تو یه همچین خونه ی درب و داغونی، دختری که بقول آبجیم سگم نگاش نمیکنه! مجبوری رفتم اونجا که با دیدنش ماتم برد، دختری که تو مهمونی ناخاسته بهش...🔥😰🥶👇 https://eitaa.com/joinchat/997654729Cfeabb694e3 با نگاه اول شناختمش ولی اون منو یادش نیومد!
گسترده تبلیغاتی رادین
خانوادم گیر داده بودن زن بگیر😤🤦‍♂ برای اینکه بی خیالم شن با یاد یکی از دخترای بدبخت بیچاره ی فامیل
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :921 مورخ:12/شهریور/1404 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی
شوهرم از کارخونه دارهای کله گنده ایران بود که کلی زن و دختر رنگ و وارنگ دنبالش بودن... اما از بچگی عاشق من بود و بالاخره پنهونی خونه گرفتیمو عقد کردیم با اینکه بالاخره به هم رسیده بودیم اخلاقای خیلی خاصی داشت و ازم خیلی انتظار داشت ! چشم بسته هرچی میگفت قبول میکردم چون میترسیدم زنای دیگه از چنگم درش بیارن . هر شیش ماه منو میبرد دکتر زنان! اما تا پامو میگذاشتم داخل هر دفعه که میرفتم از ترس بیهوش میشدم چون دوسش داشتم حرفی نمیزدم تا ناراحت نشه و میگفت تو زن ایده آل منی يكدفعه بالاخره ترس و کنار گذاشتم تا ببینم چرا باید هر دفعه بیام دکتر و چیکار میکنه که شوهرم تا یه مدت عين غلام حلقه به گوش عاشقمه شبانه روز ولم نمیکنه ولی با حرفی که شوهرم پشت پردهها داشت به دکتر میگفت از ترس تنم لرزید و همونجا... https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
گسترده تبلیغاتی رادین
شوهرم از کارخونه دارهای کله گنده ایران بود که کلی زن و دختر رنگ و وارنگ دنبالش بودن... اما از بچگی ع
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :922 مورخ:14/شهریور/1404 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی
♨️جذاب ترین دختر روستا بودم‼️ با مادربزرگم رفتیم شهر عروسی دختر خالم ولی پامونو نزاشته بودیم خونشون که خالم از دم در مارو روند و گفت میخواین با این سرو وضع آبرومو جلوی طایفه دوماد ببرین!🤨 همونجا پسری رو دیدم که دل و دینمو بهش باختم، ماشین شو روشن کرد و مارو برد بازار که دیدم اونم ازم خوشش اومده و نگام میکنه! تا اینکه مادربزرگم پرسید شما با داماد چه نسبتی دارین؟! اونم لبخندی زد و گفت من دامادم! شب عروسی بغض کرده بودم که اومد تو اتاق و گفت منو دوس داره نه دختر خالمو ، همون موقع خالم پشت در بود و یهو ...😳🤦🏻‍♀😱👇 https://eitaa.com/joinchat/3447193688C80cffa8896 دچار عشق ممنوعه شدمو رفتم تو دل آتیـ🔥ــش
گسترده تبلیغاتی رادین
♨️جذاب ترین دختر روستا بودم‼️ با مادربزرگم رفتیم شهر عروسی دختر خالم ولی پامونو نزاشته بودیم خونشون
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥ تبلیغ شماره :923 مورخ:17/شهریور/1404 پست آزاد:😍❤️ قیمت :کایی