#من_یه_دختر_غربتی_ام
یه دختر #چادرنشین نزدیک تهران که موقع جنگ مشغول گدایی در خونه ها بودم😓
فقط چهارده سالم که در حال گدایی جلوی در خونه ای، #آژیر وضعیت قرمز به صدا دراومد.
توی همون خونه داخل زیر زمینش پناه گرفتم.
اژیر و اون زیرزمین #سرنوشت شومی برام رقم زد😭
به خودم اومدم شکمم بالا اومد و آبروم توی قماش ما غربتی ها رفت.😭
اونقدر تو سری خوردم که بالاخره از چادرمون فرار کردم و به همون خونه ای که ابروم ریخته شده بود رفتم اما اون نامرد پسم زد و منو دست خانوادم داد.😔
بزرگترها تصمیم به #کشتن من کردن و خواستن از پرتگاه پایینم بندازن که یکدفعه😨....
زندگی واقعی سخت و پرماجرای سوما😪👇
https://eitaa.com/joinchat/3519415246C4bf78a3715
#من_یه_دختر_غربتی_ام
یه دختر #چادرنشین نزدیک تهران که موقع جنگ مشغول گدایی در خونه ها بودم😓
فقط چهارده سالم که در حال گدایی جلوی در خونه ای، #آژیر وضعیت قرمز به صدا دراومد.
توی همون خونه داخل زیر زمینش پناه گرفتم.
اژیر و اون زیرزمین #سرنوشت شومی برام رقم زد😭
به خودم اومدم شکمم بالا اومد و آبروم توی قماش ما غربتی ها رفت.😭
اونقدر تو سری خوردم که بالاخره از چادرمون فرار کردم و به همون خونه ای که ابروم ریخته شده بود رفتم اما اون نامرد پسم زد و منو دست خانوادم داد.😔
بزرگترها تصمیم به #کشتن من کردن و خواستن از پرتگاه پایینم بندازن که یکدفعه😨....
زندگی واقعی سخت و پرماجرای سوما😪👇
https://eitaa.com/joinchat/3519415246C4bf78a3715
#من_یه_دختر_غربتی_ام
یه دختر #چادرنشین نزدیک تهران که موقع جنگ مشغول گدایی در خونه ها بودم😓
فقط چهارده سالم که در حال گدایی جلوی در خونه ای، #آژیر وضعیت قرمز به صدا دراومد.
توی همون خونه داخل زیر زمینش پناه گرفتم.
اژیر و اون زیرزمین #سرنوشت شومی برام رقم زد😭
به خودم اومدم شکمم بالا اومد و آبروم توی قماش ما غربتی ها رفت.😭
اونقدر تو سری خوردم که بالاخره از چادرمون فرار کردم و به همون خونه ای که ابروم ریخته شده بود رفتم اما اون نامرد پسم زد و منو دست خانوادم داد.😔
بزرگترها تصمیم به #کشتن من کردن و خواستن از پرتگاه پایینم بندازن که یکدفعه😨....
زندگی واقعی سخت و پرماجرای سوما😪👇
https://eitaa.com/joinchat/3519415246C4bf78a3715