M.Reza GhafariniaSample01.mp3
زمان:
حجم:
28.24M
💠#پادکست_شبانه
🌐برنامه صوتی خاطرات دهه شصت
👏👏👏👏👏
✍️دهه 60 عجب دهه ای بود. همه چیزمون متفاوت بود.نه شبیه قبلیها بودیم نه شبیه بعدیها. فقط مثل خودمون بودیم. هممون یه چیزایی رو توی بچگیامون گم کردیم. چیزایی که حتی اسمشو هم نمیدونیم، که پرسون پرسون دنبالش بگردیم که شاید یه گوشهای، جایی، لای کتابی، لای دفتری، پشت کوهی پیداش کنیم. هر از چند گاهی یه خاطره دوباره یادمون میاره همه اون خوشیها و ناخوشیها رو... یادمون میاره روزایی رو که با هم پشت سر گذاشتیم... و دلمون بهونه اون روزا رو میگیره. روزایی که ما رو از خودش عبور میده و اینجاست که دوست داریم به یاد همه اون خاطرات تلخ و شیرین اشک شوق بریزیم و بگیم: #یادش_بخیر...
╔═══◦🍃🎧🍃◦═══╗
✅ پیج ما در اینستاگرام
↙️ کانال اختصاصی #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚══◦「🕊」◦══◦ 📻 ◦═╝
📷#نوستالژی | قدیما تو خیلی خونهها که میرفتی،
روی طاقچهشون یکی از این عکسای دسته جمعی تو مشهد بود... اما حالا دیگه نه طاقچهای تو خونهها هست و نه قاب عکسی...
#یادش_بخیر🌿
╔═══◦🍂🧡🍂◦═══╗
✅ پیج ما در اینستاگرام
↙️ اختصاصی از کانال #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚══◦「🕊」◦══◦ 📻 ◦═╝
💠#نوستالژی | خاطره با صندوق مادربزرگ
🚩🚩🚩🚩🚩
✍️مادربزرگم یه همچین صندوقی داشت تمام لباسها و یادگاریهای قدیمش را در اون جا داده بود و برای اینکه لباسهاش بوی خوبی داشته باشد داخل صندوق یک عدد بِه کال قرار میداد. وقتی در صندوق باز میشد بوی بهشت ازش میاومد. بِه وقتی رو به خرابی میرفت یه بِه دیگه در صندوق قرار میداد. داخل این صندوقها از ظرف چینی و نقره و لباس بگیر تا نقل و نبات و همه چی بود...
✍️وقتی مادربزرگ میخواست در صندوقش را باز کنه همه دورش جمع میشدیم و گاهی یه چیزایی هم بهمون میداد...
#یادش_بخیر 🥀
👇👇👇👇👇
💠#حکایت
✍️دوستی میگفت:
مادرم آنروزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد که نباید آنها را مصرف میکردیم!
نباید به آنها دست میزدیم!
فقط هرچند وقت یکبار میتوانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم!
✍️حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را دربیاورد و با دستهای ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد!
مادرم هیچوقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد؛ دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش، حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست. حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلأ حیف نبودند تلف کرد!
#زندگی_کنیم
╔══◦🍃🙏🍃◦══╗
↙️مجله فرهنگی #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦═◦ 📻 ◦═╝
محمدرضا ۱۴۰۲ podcastdaruosh@4_5854770620427931794.mp3
زمان:
حجم:
5.37M
🎼#نوای_شبانگاهی
🎙#ناصر_چشم_آذر
🎶خوشبختی نمی ماند
🎵موسيقی: #قصههای_مجید
آوا: محمدرضا
اجرا و تولید: ۱۴۰۲
#یادش_بخیر🌿
╔══◦🍃🎧🍃◦══╗
✅ پیج ما در اینستاگرام
↙️ کانال اختصاصی #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚══◦「🕊」◦═◦ 📻 ◦╝
💠#یاد_کودکیهایم_بخیر
شیطنت دختربچهای مرموز و کنجکاو
با کفشهای قرمز و براق تق تقی!
👇👇👇👇👇
✍️یاد چادر مادرم بخیر
که بی اجازه تکه ای از آن را بریدم و برای عروسکم لباس دوختم!
خانه دنج و آرامی که با رختخواب میساختم،
و قابلمه هایی که صندلی میشدند،
و مهمانهایی ساده اما پر از ذوق و شوق که با ظروف و فنجانهای پلاستیکی ترتیب میدادم،
با چای و خوردن هایی که با چشم بصیرت دیده میشد،
و بزرگترها را که به زور گریه و یا به زمین کوبیدن در ضیافت کودکانهام شریک میکردم...
#یادش_بخیر
📸عکس: #مراسم_رب_پزان خونگی که بوی اون همه محل رو پُر میکرد...
╔══◦🍂💔🍂◦══╗
✅ پیج ما در اینستاگرام
↙️ کانال #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦═◦ 📻 ◦═╝
24.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠#نوستالژی_ماه_مهر
🔰من که با دیدنش حالم کلی عوض شد...
#یادش_بخیر 😍
╔══◦🍃🎞🍃◦══╗
✅ پیج ما در اینستاگرام
↙️ کانال #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦═◦ 📻 ◦═╝
Ejraye GoroohiBooye Mahe Mehr.mp3
زمان:
حجم:
4.23M
💠#نوستالژی_ماه_مهر
🔰من که با شنیدن این #اجرای_گروهی حالم کلی عوض شد...
#یادش_بخیر 😍
╔══◦🍃🎧🍃◦══╗
✅ پیج ما در اینستاگرام
↙️ کانال #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦═◦ 📻 ◦═╝
Ejraye GoroohiEjraye Goroohi - Madreseha Va Shode (1).mp3
زمان:
حجم:
1.67M
💠#نوستالژی_ماه_مهر
🔰دوباره با شنیدن این #اجرای_گروهی حالم عوض شد...
مدرسه هــــا، وا شــده…●♪♫
همهمه برپـــــا شـده..!●♪♫
با حضورِ بچه هــا؛
مدرسه، زیبـــا شده●♪♫
#یادش_بخیر 😍
╔══◦🍃🎧🍃◦══╗
✅ پیج ما در اینستاگرام
↙️ کانال #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦═◦ 📻 ◦═╝
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠#نوستالژی
👇👇👇👇👇
🔰بوی گرم شیرینی خونگی مادربزرگ که تمام خونه رو پر میکرد،
سبزههایی که از چند هفته قبل کاشته شده بودن،
دراومدن ظرفهایی که همیشه منتظر یه مراسم ویژه بودن تا گلهاشون رو نشون بدن،
چیده شدن هفت سین روی سفره،
شادی بچهها از خریدن لباسهای نو،
جمع شدن فامیل و بگو و بخند،
اسکناسهای تانخورده عیدی،
اینها تصورات ماست از عید نوروز...
👌#یادش_بخیر...
╔══°🍃☺️🍃°══╗
َ⏯#رادیوپیشوا | #موجهمدلی | #فرکانسمشارکت | حتمأ ما را ببینید و بشنوید:
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦══◦📻◦╝
#نوستالژی | طاقچهای پر از خاطرات کهنه و یادگاریهای قدیمی
#یادش_بخیر
╔══°🍃🤎🍃°══╗
َ⏯#رادیوپیشوا | #موجهمدلی | #فرکانسمشارکت | ما را ببینید و بشنوید:
🆔 @RadioPishva
╚═◦「📻」◦══◦🕊◦╝
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠#نوستالژی_آدینه👇
🔰قدیما خبری از گوشی و اینترنت و فضای مجازی نبود...
آدما کنار هم حقیقی بودن، یه تلویزیون سیاه و سفید بود فقط با دوتا شبکه، که ساعت ده شب به بعد هم تعطیل بود و جنگ برفکها شروع میشد، دورهمیا پر از خنده و صحبت بود و از محبت سرشار...
#یادش_بخیر
╔══◦🍂📺🍂◦══╗
َ⏯#رادیوپیشوا | #موجهمدلی | #فرکانسمشارکت | ما را ببینید و بشنوید:
🆔 @RadioPishva
╚═◦「📻」◦══◦🕊◦╝
هدایت شده از Radio Pishva | رادیو پیشوا
💠#نوستالژی | خاطره با صندوق مادربزرگ
🚩🚩🚩🚩🚩
✍️مادربزرگم یه همچین صندوقی داشت تمام لباسها و یادگاریهای قدیمش را در اون جا داده بود و برای اینکه لباسهاش بوی خوبی داشته باشد داخل صندوق یک عدد بِه کال قرار میداد. وقتی در صندوق باز میشد بوی بهشت ازش میاومد. بِه وقتی رو به خرابی میرفت یه بِه دیگه در صندوق قرار میداد. داخل این صندوقها از ظرف چینی و نقره و لباس بگیر تا نقل و نبات و همه چی بود...
✍️وقتی مادربزرگ میخواست در صندوقش را باز کنه همه دورش جمع میشدیم و گاهی یه چیزایی هم بهمون میداد...
#یادش_بخیر 🥀
👇👇👇👇👇
💠#حکایت
✍️دوستی میگفت:
مادرم آنروزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد که نباید آنها را مصرف میکردیم!
نباید به آنها دست میزدیم!
فقط هرچند وقت یکبار میتوانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم!
✍️حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را دربیاورد و با دستهای ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد!
مادرم هیچوقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد؛ دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش، حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست. حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلأ حیف نبودند تلف کرد!
#زندگی_کنیم
╔══◦🍃🙏🍃◦══╗
↙️مجله فرهنگی #رادیوپیشوا
🆔 @RadioPishva
╚═◦「🕊」◦═◦ 📻 ◦═╝