eitaa logo
رادیو انتظار 📻
5.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
996 ویدیو
1 فایل
صدا میاد؟ اینجا زمین؛ خانه ی ساکنان سرزمین انتظار است. رادیو انتظار، موج313📻 اینجا رادیوی عاشقان منتظر! ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅ شماره کارت جهت کمک به امورات مهدوی: 6037991943080576 ادمین: @Msalehi_ejra مصطفی صالحی کانال دوم ما یک کانال بی نظیر قرآنی: @QQURAN
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین جمعه سال است کجایی آقا؟
🍀 ❤️ ای بهارانه ترین فصل خداوند بیا / تا که این عالَمِ دل‌مُرده، به جانش برسد 🌸 🍃 امام زمان (عج): ما در رعایت حال شما (شیعیان) کوتاهی نمیکنیم و یاد شمارا از خاطر نبرده ایم. التماس دعای ظهور مهربانترین پدر🍀 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوابت هم عبادت می شود … اگر دغدغه ات کار برای خدا باشد ، و سربازی برای مهدی فاطمه (عج) هدفِ زندگیت! 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... يَدَاكِ سحابتانِ ربيعيّتانْ لولاهُمَا.. لمات العالمُ عَطَشاً... دستانت ابر بهاري‌ند اگر نباشند جهان از تشنگي خواهد مُرد... 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 دانلود 📜 نامه امام زمان به شیخ مفید 🔺 با اینکه ما به فرمان خداوند در نقطه‌ای دور و پنهان از دیده‌ها به سر می‌بریم، ولی از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما می گذرد کاملا مطلع هستیم و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده نیست... 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳ مردِ صابون بود، نه مردِ صاحب‌الزمان! 🔻 دکان‌دار بود. سدر و کافور و صابون و عطر و... می‌فروخت. مدت‌ها بود که در زندگی‌اش یک جریانی پیدا کرده بود که به تاب‌وتبش انداخته بود. تا اینکه آن روز متوجه شد دو نفری که در مغازه‌اش هستند، راه ارتباطی به حضرت دارند. به التماس افتاد برای همراهی با آن‌ها. با اصرار، همراهشان شد. رسیدند به رودخانه‌ای پرآب که آن دو راحت پا بر آب گذاشتند. ماند او حیران و ترسان. گفتندش: نام امام را ببر و بگذر. نام امام را برد و پا بر آب گذاشت. میان راه، باران گرفت و مرد از خیال امام بیرون آمد و دل‌نگران صابون‌هایش شد که زیر باران مانده بود. رویش به سمت امام بود و دل و فکرش رفت روی پشت بام؛ پیش صابون‌ها؛ که پایش در آب فرو رفت... از دیار و یاد یار جا ماند و به قول آن عزیز: مردِ صابون بود، نه مردِ ! 📚 برگرفته از کتاب 📖 ص ۴۸ 👤 🙏 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مولای ما ، مهدی جان هرچند عرصه ، تنگ است ... هرچند جان به لب شده ایم ... هرچند طم زندگی از یادمان رفته است ... هرچند شادی ، دیرگاهی است به ما سرنزده ... هرچند لب هایمان مدتهاست رنگ لبخند ندیده است ... اما در اعماق قلب هایمان نقطه ی روشن و گرمی است که خبر از آمدنت می دهد ... تو می آیی و جان می گیریم ، می خندیم ، شادی می کنیم ، امیدوار می شویم ... به همین زودی ، به همین نزدیکی ... 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84