eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
220 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل و درایت علی علیه السلام در کودکی !!!!! 🤔 : ❓حضرت علی خودش میگوید من بچه بودم عقل نداشتم. 📃قال علي : فقلت، فداك أبي و أمّي إنّك لتعلم أنّك أخذتني من عمّك أبي طالب و من فاطمة بنت أسد و أنا صبي لا عقل لي. ◼️ترجمه:علی گفت پدر ومادرم فدایت شوند خودت میدانی من را از عمویت ابوطالب واز فاطمه بنت اسد گرفتی در حالی که بچه بودم وعقلی نداشتم. 📕نام کتاب : كشف الغمة في معرفة الأئمة نویسنده : المحدث الإربلي جلد : 1 صفحه : 346 ❗️❗️ 💠 💠 👌ما معتقدیم که امامان ما علیهم السلام از همان ابتدای تولد تحت عنایت الهی بودند و در عین کودکی , رشد یافته و آگاه و برگزیده الهی بودند , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13251 ❕خود امیر مومنان علیه السلام هم در نهج البلاغه تصریح می کند که در کودکی رشد یافته و عقل محض بوده و حقائق را دریافت کرده و هیچ خطا و اشتباهی از ایشان صادر نمی شد , چنان که می فرماید : " او ( پیامبر ) مرا در دامان خويش در حالى كه كودك (خردسالى) بودم مى‏نشاند و (همانند فرزندش) مرا به سينه خود مى‏فشرد و در بستر خويش در كنار خود مى‏خوابانيد، به گونه‏اى كه بدن خود را (همچون يك پدر مهربان) به بدن من مى‏چسبانيد و بوى خوش خود را به مشام من مى‏رساند و (چون بسيار كوچك بودم و توان جويدن غذاى سخت را نداشتم) غذا را مى‏جويد و در دهان من مى‏گذاشت. 👉او هرگز دروغى در گفتار من نيافت و در كردارم خطا و اشتباهى نديد.👉 ❕از همان زمان كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگ‏ترين فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا در طول شب و روز وى را به راههاى فضيلت و محاسن اخلاق جهانيان وادارد و من هم مانند كودكى كه به دنبال مادرش حركت مى‏كند از او پيروى مى‏كردم. هرروز نكته تازه‏اى از اخلاق برجسته خود براى من آشكار مى‏ساخت و مرا فرمان مى‏داد كه به او اقتدا كنم. 👌او در هرسال مدتى را در مجاورت غار حرا به سر مى‏برد (و به عبادت خدا مى‏پرداخت) من او را مى‏ديدم و كسى ديگر او را نمى‏ديد (و از برنامه عبادت او خبر نداشت و هنگامى كه آن حضرت به نبوت مبعوث شد) در آن روز خانه‏اى كه اسلام در آن راه يافته باشد، جز خانه پيامبر نبود تنها او و خديجه در آن بودند و من نفر سوم بودم. 👉من نور وحى و رسالت را مى‏ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى‏كردم. 👉 من صداى ناله شيطان را در آغاز نزول وحى بر آن حضرت شنيدم و گفتم اى رسول خدا اين ناله (از كيست و براى) چيست؟ فرمود: اين ناله شيطان است، زيرا از اينكه پيرويش كنند مأيوس شده است. ❕ (سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به من فرمود:)👉 تو آنچه را من مى‏شنوم مى‏شنوى و آنچه من مى‏بينم مى‏بينى (و چشم و گوش تو حقايق عالم غيب را درك مى‏كند) جز اينكه تو پيامبر نيستى؛ ولى وزير منى و در مسير خير و سعادت قرار دارى! 👉 " " وضعني في حجره و أنا ولد يضمّني إلى صدره، و يكنفني في فراشه، و يمسّني جسده، و يشمّني عرفه. و كان يمضغ الشّي‏ء ثمّ يلقمنيه، و ما وجد لي كذبة في قول، و لا خطلة في فعل. و لقد قرن اللّه به- صلّى اللّه عليه و آله- من لدن أن كان فطيما أعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم، و محاسن أخلاق العالم، ليله و نهاره. و لقد كنت أتّبعه اتّباع الفصيل أثر أمّه، يرفع لي في كلّ يوم من أخلاقه علما، و يأمرني بالاقتداء به. و لقد كان يجاور في كلّ سنة بحراء فأراه، و لا يراه غيري. و لم يجمع بيت واحد يومئذ في الإسلام غير رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- و خديجة و أنا ثالثهما. أرى نور الوحي و الرّسالة، و أشمّ ريح النّبوّة. و لقد سمعت رنّة الشّيطان حين نزل الوحي عليه- صلّى اللّه عليه و آله- فقلت: يا رسول اللّه ما هذه الرّنّة؟ فقال: «هذا الشّيطان قد أيس من عبادته. إنّك تسمع ما أسمع، و ترى ما أرى، إلّا أنّك لست بنبيّ، و لكنّك لوزير و إنّك لعلى خير». 📚نهج البلاغه خطبه ١٩٢ 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕مطابق روایات اهلسنت , علی ع در همان کودکی اولین مسلمان بود و به پیامبر اسلام ایمان آورده بود و پیامبر گرامی ص نیز او را به عنوان امام و جانشین خود معرفی کرده بود . 👌مطابق گفته ابن‏اثير در كامل، پيامبر گرامیذدر آغاز كارش، هنگامى كه آيه «وَ انْذِرْ عَشيرتَكَ الاقْرَبينَ» نازل شد، خويشان خود را جمع نمود و اسلام را بر آنها عرضه داشت، سپس فرمود: «ايُّكُمْ يُوازِرُنى عَلى هذَا الامْر عَلى انْ يَكُونَ اخى وَ وَصِيّى وَ خَليفتى فيكُمْ؛ كدام يك از شما مرا در اين كار يارى مى‏كند تا برادر من و وصىّ و خليفه من در ميان شما باشد». 👌هيچ كس به دعوت پيامبر پاسخ نگفت جز على عليه السلام كه عرض كرد: «انَا يا نَبِىَّ اللَّه اكُونُ وَزيرَكَ عَلَيْهِ؛ من اى پيامبر وزير و ياور تو در اين كار خواهم بود!». ❕پيامبر به او اشاره كرد و فرمود: «انَّ هذا اخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى فيكُمْ؛ اين علی برادر من، وصىّ من و خليفه من در ميان شماست». 📚كامل ابن‏اثير، جلد 2، صفحه 63 چاپ بيروت، دار صادر-/ همين معنى را با مختصر تفاوتى در مسند احمد حنبل، جلد 1، صفحه 11، و ابن ابى‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه، جلد 13، صفحه 210 و ديگران در كتب ديگر نقل كرده‏اند . ❕طبرى مورّخ معروف نيز همين حديث را به طور مشروح و مفصل نقل كرده و در ذيل آن مى‏گويد: پيامبر به على عليه السلام اشاره كرد و فرمود: «انَّ اهذااخى وَ وَصِيّى وَ خَلِيْفَتى فيكُمْ فَاسْمِعُوا لَهُ وَ اطيعُوهُ»: ❕«اين برادر من و وصى من و خليفه در ميان شما است؛ سخنان او را بشنويد و از او اطاعت كنيد» جمعيت برخاستند و خنديدند در حالى كه به ابوطالب مى‏گفتند: محمد دستور داد فرمان فرزندت را بشنوى و اطاعت كنى! " 📚تاريخ طبرى، جلد 2، صفحه 63 (چاپ بيروت). ❕بنابراین علی علیه السلام در همان کودکی , کاملا رشد یافته و عاقل بودند و حقایق را مشاهده می کردند و در همان سنین از سوی پیامبر گرامی اسلام نیز به عنوان جانشین و خلیفه معرفی شده بودند . 👌حال وهابی به نقلی از کتاب کشف الغمه مرحوم اربلی استناد کرده است که علی ع می گویند من بچه بودم و عقلی نداشتم !!!! ❕در حالی که مرحوم اربلی نقل مذکور را از کتاب " مناقب " خوارزمی نقل می کند که خوارزمی از علمای اهلسنت بوده است و نقل او یک نقل شیعی محسوب نمی شود , خوارزمی در ص ٣٤٥ از کتابش نقل مذکور را جعل کرده و می آورد . 👌خوارزمی از علمای اهلسنت بوده و کتاب معروفی نیز در مناقب ابوحنیفه تدوین کرده است : 📚معجم المولفین ج ١٣ ص ٥٢ _ الاعلام زرکلی ج ٧ ص ٣٣٣ 👌خوارزمی در ادامه جعل و تدلیس خود مدعی می شود که علی ع به پیامبر فرمود : "خداوند مرا به وسیله تو و به دست تو هدایت کرد و نجاتم داد از حیرت و شرکی که پدران و عموهایم بر آن بودند " "أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى هَدَانِي بِكَ وَ عَلَى يَدَيْكَ وَ اسْتَنْقَذَنِي مِمَّا كَانَ عَلَيْهِ آبَائِي وَ أَعْمَامِي مِنَ الْحَيْرَةِ وَ الشِّرْك‏ " 📚مناقب خوارزمی ص ٣٤٥ ❕در حالی که پدران علی ع و پیامبر از یک ریشه بوده اند و ما معتقدیم که همه آنان پاک و موحد بوده اند , چنان که این قضیه را در ذیل از کتب اهلسنت هم اثبات کرده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12711 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9759 👌بنابراین نقل جعلی و دروغین خوارزمی که خودش از علمای سنی مسلک بوده است هم بر خلاف نصوص و روایات متعدد اهلسنت است که علی در عین کودکی دارای عقل و درایت بوده است , و هم راویانی که در سلسله سند خوارزمی وجود دارد افراد مجهولی اند و یا طبق تصریح علمای رجالی اهلسنت , ضعیف هستند , مانند علی بن المحسن التنوخی : 📚المغنی فی الضعفاء , ذهبی , ج ٢ ص ٩٥ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
آیا ابوبکر با تقواترین مردم است یا علی علیه السلام !!! 🤔 : ❓افضل بودن براساس تقوا إن اكرمكم عند الله أتقاكم الحجرات: 13 فأما من أعطى وأتقى وصدق بالحسنى، يعني ابن الدحداح نام کتاب : تفسير القمي نویسنده : القمي، علي بن ابراهيم    جلد : 2  صفحه : 426 شیعه میگوید ابوالدحداح باتقوا تر بوده در حالی که پیامبر ص هیچ وقت در قید حیاتش او را خلیفه و امیر نکردند اما ما اهل سنت میگویم ان شخص ابوبکر بوده قَالَ الْوَاحِدِيُّ: الْأَتْقَى أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ فِي قَوْلِ جَمِيع ِالْمُفَسِّرِينَ، نام کتاب : فتح القدير للشوكاني نویسنده : الشوكاني    جلد : 5 صفحه : 552 ❗️❗️ 💠 💠 👌خداوند می فرماید : " اما آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزگارى پيش گيرد - و جزاى نيك (الهى) را تصديق كند - ما او را در مسير آسانى قرار مى‏دهيم - اما كسى كه بخل‏ورزد و از اين طريق بى نيازى طلبد - و پاداش نيك (الهى) را تكذيب كند - ما به زودى او را در مسير دشوارى قرار مى‏دهيم - و در آن هنگام كه (در جهنم يا قبر) سقوط مى‏كند اموالش به حال او سودى نخواهد داشت . مسلما هدايت كردن بر ما است - و دنيا و آخرت از آن ما است - و من شما را از آتشى كه زبانه مى‏كشد بيم مى‏دهم - كسى جز بدبخت‏ترين مردم وارد آن نمى‏شود - همان كس كه آيات (خدا را) تكذيب كرد و به آن پشت نمود - و به زودى با تقواترين مردم از آن دور داشته مى‏شود - همان كس كه مال خود را (در راه خدا) مى‏بخشد تا تزكيه نفس كند - و هيچكس را نزد او حق نعمتى نيست تا بخواهد (به وسيله اين انفاق) او را جزا دهد - بلكه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ او است - و به زودى راضى و خشنود مى‏شود. " " فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏ وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‏ وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‏ فسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‏ وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏ وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‏ فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‏ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‏ وَ لَسَوْفَ يَرْضى‏ " ( لیل ٥ تا ٢١ ) 👌شیعه به حسب روایاتی که در توضیح آیات فوق دارد , معتقد است که مخاطب آیات فوق در درجه اول پیامبر گرامی ص و امیر مومنان ع هستند , آنان اند که اهل انفاق و بخشش بوده و با تقواترین مردم اند و به تبع پیامبر و امیر مومنان علیهما السلام , شیعیان و اصحاب راستین آن دو با تقواترین مردم اند , چرا که این اصحاب و شیعیان اقتدا می کنند به پیامبر گرامی و امیر مومنان , بنابراین آنچه در روایات ما از امام صادق ع آمده است , آن است که با تقواترین مردم که در آیات فوق از آنان یاد شده است که اهل انفاق و بخشش اند , پیامبر اسلام و امیر مومنان و شیعیان آنان هستند : " وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى قال: ذاك أمير المؤمنين (عليه السلام) و شيعته» _ و أما قوله: وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى قال: «رسول الله (صلى الله عليه و آله) و من تبعه»، و الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى قال: «ذاك أمير المؤمنين (عليه السلام) " 📚تاویل الآیات ج ٢ ص ٨٠٧ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٦٧٩ _ حلیه الابرار ج ٦ ص ٤٠٧ _بحار الانوار ج ٢٤ ص ٣٩٨ _ کنز الدقائق ج ١٤ ص ٣١٢ _ الزام الناصب ج ١ ص ١٠٢ 👌بنابراین مقصود از با تقواترین مردم " اتقی " که در آیات فوق از آنان یاد شده است , رسول الله و امیر مومنان علیهما السلام و شیعیان و اصحاب راستین آنان هستند , که یکی از این اصحاب و شیعیان راستین , ابو الدحداح است که مصداقی برای آیات فوق است , چنان که نقل می کنند : "در خانه شخصى ثروتمند درختى بود كه كودكان همسايه هنگامى كه ميوه آن درخت به زمين مى‏ريخت، آن را برگرفته و مى‏خوردند ولى صاحب درخت، ميوه را از دهان اطفال مى‏گرفت. پدر اطفال مسئله را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گزارش داد. حضرت نزد صاحب خانه رفته و پيشنهاد كردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پيامبر داد و گفت: دنياى نقد را به آخرت نسيه نمى‏فروشم. پيامبر برگشت. يكى از ياران یعنی ابو الدحداح پرسيد: آيا اگر من آن درخت را بگيرم و با من نيز چنين معامله‏اى مى‏كنيد؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهايى چندين و چند برابر، درخت را خريدارى كند و در اختيار پيامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقير آمده و درخت را به آنها بخشيد و آیات این سوره به او تطبیق داده شد " 📚مجمع البيان جلد 10 صفحه 501 💠 👇
💠ادامه 👇 👌ابو الدحداح از اصحاب و شیعیان راستین پیامبر گرامی ص و امیر مومنان بود : 📚تنقیح المقال ج ١٣ ص ٢٥٣ _ قاموس الرجال ج ٢ ص ٤٤٣ _ مستدرکات رجال الحدیث ج ٢ ص ٧٩ 👌بنابراین مخاطب آیات فوق پیامبر گرامی و امیر مومنان هستند که مصداق " اتقی " و با تقوا ترین مردم اند و همینطور شیعیان راستین آنان چون ابو الدحداح هم مخاطب آیات فوق اند یعنی شیعیان و اصحاب راستین هم به واسطه پیروی کردن از پیامبر گرامی و امیر مومنان , مصداق با تقواترین مردم و مخاطب آیات فوق اند . ❕حال وهابی دروغ گو مدعی شده است که مخاطب آیات فوق ابوبکر است که مالش را انفاق می کرد و همو است که مصداق با تقواترین مردم است , در حالی که این ادعا صدرصد دروغ و جعلی است به وجوهی : 🔸١_ در ذیل ثابت کرده ایم که مساله انفاقهای ابوبکر در صدر اسلام کذب و خلاف واقع است و خود ابوبکر جیره خوار دیگران بوده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3115 🔸٢_ وهابی مدعی شد که آیات فوق در شان ابوبکر نازل شده است , در حالی که عایشه دختر ابوبکر با صراحت می گوید که هیچ آیه ای از قرآن در مدح ابوبکر و خانواده اش نازل نشد , جز آیات سوره افک پیرامون مبری بودن عایشه از زنا چنان که بخاری نقل می کند که عایشه می گفت : " هیچ آیه ای از قرآن کریم درباره خاندان ما نازل نشد , مگر آیه ای که پاکدامنی مرا بیان داشته است " " ما انزل الله فینا شیئا من القرآن الا ان الله انزل عذری " 📚صحیح بخاری ج ٤ ص ١٨٢٧ ح ٤٥٥٠ ٣ _ بزرگان اهلسنت معتقدند که آیات مذکور در مورد ابوالدحداح نازل شد نه ابوبکر و تصریح کرده اند که روایت مربوط به ابوالدحداح صحیح است : " أَنَّ رَجُلًا قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: إِنَّ لِفُلَانٍ نَخْلَةً، وَأَنَا أُقِيمُ حَائِطِي بِهَا، فَأْمُرْهُ أَنْ يُعْطِيَنِي حَتَّى أُقِيمَ حَائِطِي بِهَا، فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:" أَعْطِهَا إِيَّاهُ بِنَخْلَةٍ فِي الْجَنَّةِ" فَأَبَى، فَأَتَاهُ أَبُو الدَّحْدَاحِ فَقَالَ: بِعْنِي نَخْلَتَكَ بِحَائِطِي. فَفَعَلَ، فَأَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي قَدِ ابْتَعْتُ النَّخْلَةَ بِحَائِطِي. قَالَ:" فَاجْعَلْهَا لَهُ، فَقَدْ أَعْطَيْتُكَهَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:" كَمْ مِنْ عَذْقٍ رَدَاحٍ لِأَبِي الدَّحْدَاحِ فِي الْجَنَّةِ" قَالَهَا مِرَارًا. قَالَ: فَأَتَى امْرَأَتَه‏ فَقَالَ: يَا أُمَّ الدَّحْدَاحِ اخْرُجِي مِنَ الْحَائِطِ، فَإِنِّي قَدْ بِعْتُهُ بِنَخْلَةٍ فِي الْجَنَّةِ. فَقَالَتْ: رَبِحَ الْبَيْعُ. أَوْ كَلِمَةً تُشْبِهُهَا " 📚مسند احمد با تحقیق شعیب ارنووط , ج ١٩ ص ٤٦٥ ( اسناده صحیح علی شرط مسلم ) _ صحیح ابن حبان ج ١٦ ص ١١٣ _ المعجم الکبیر ج ٢٢ ص ٣٠٠ _ الاصابه ج ٧ ص ١١٩_ سبل الهدی ج ٩ ص ٢٣ _ المستدرک علی الصحیحین ج ٢ ص ٢٤ ( هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم ) _ مجمع الزوائد ج ٩ ص ٣٢٤ ( رواه احمد و الطبرانی و رجالهما رجال الصحیح ) و .... ٤ _ ابن حجر هیثمی عالم رجالی بزرگ اهلسنت , تصریح می کند روایتی که می گوید آیات مذکور در شان ابوبکر نازل شده است , ضعیف است , زیرا در سند آن مصعب بن ثابت وجود دارد که ضعیف است : «و عن عبد اللّه بن‏ الزبير قال: نزلت في أبي بكر الصديق: و ما لأحد عنده من نعمة تجزى إلّا ابتغاء وجه ربّه الأعلى و لسوف يرضى. رواه الطبراني و فيه: مصعب بن ثابت و فيه ضعف» 📚مجمع الزوائد ج ٩ ص ٥٠ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
آیا ملک ظالمین را خداوند به آنان داده است ?!!!! 🤔 : ❓می گویند در قرآن آمده است که خداوند به هرکس بخواهد حکومت می دهد این یعنی چی ? یعنی خداوند به ظالمین حکومت می دهد که به دیگران ظلم کند ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید : " قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ " " بگو:" بارالها! مالك حكومتها تويى، به هر كس بخواهى، حكومت مى‏بخشى، و از هر كس بخواهى، حكومت را جدا می کنی ، هر كس را بخواهى، عزت مى‏دهى، و هر كه را بخواهى خوار مى‏كنى. تمام خوبيها به دست توست، تو بر هر چيزى قادرى. " ( آل عمران ٢٦ ) ❕در رابطه با آیه شریفه مفسرین توضیحات خوبی داده اند , که در ادامه بیان می شود : 🔸١ _ در تفسیر نمونه آمده است : " در اينجا سؤال مهمى مطرح است و آن اينكه ممكن است كسانى از آيه فوق چنين نتيجه بگيرند كه، هر كس به حكومتى مى‏رسد و يا از حكومت، سقوط مى‏كند، خواست خدا بوده و نتيجه اين سخن، امضاى تمام حكومتهاى جباران و ستمگران تاريخ از قبيل حكومت چنگيز و هيتلر و ... مى‏باشد، اتفاقا در تاريخ نيز مى‏خوانيم كه" يزيد بن معاويه" هم براى توجيه حكومت ننگين و ظالمانه خود به اين آيه استدلال كرد , به همين جهت در كلمات مفسران، براى حل اين اشكال توضيحاتى در باره آيه ديده مى‏شود ... ❕ولى حق اين است كه آيه يك مفهوم كلى و عمومى دارد كه طبق آن، تمام حكومت‏هاى خوب و بد بر طبق مشيت خداست، ولى با اين توضيح كه: خداوند يك سلسله عوامل و اسباب براى پيشرفت و پيروزى در اين جهان آفريده است، و استفاده از آثار اين اسباب همان مشيت خدا است. 👌بنا بر اين خواست خدا يعنى آثارى كه در آن اسباب و عوامل آفريده شده است: حال اگر افراد ستمگر و ناصالحى (همچون چنگيز و يزيد و فرعون و مانند اينها) از آن وسايل استفاده كردند و ملت‏هايى ضعيف و زبون و ترسو، به آن تن در دادند و حكومت ننگين آنها را تحمل كردند، اين نتيجه اعمال خود آنها است، كه گفته‏اند:" هر ملتى لايق همان حكومتى است كه دارد"! ولى اگر ملتها آگاه بودند و آن عوامل و اسباب را از دست جباران گرفته و به دست صالحان دادند و حكومت‏هاى عادلانه‏اى به وجود آوردند باز نتيجه اعمال آنها است كه بستگى به طرز استفاده از عوامل و اسباب الهى دارد. ❕در حقيقت آيه، بيدار باشى براى همه افراد و جوامع انسانى است كه بهوش باشند، و از وسايل پيروزى بهره گيرند و پيش از آنكه افراد ناصالح بر آنها چيره شوند و مقامات حساس اجتماع را از دست آنها بگيرند آنها بكوشند و سنگرها را اشغال كنند. كوتاه سخن اينكه: خواست خداوند همان است كه در عالم، اسباب آفريده تا چگونه ما از عالم اسباب استفاده كنيم. " 📚تفسير نمونه، ج‏ 2، ص: 492 🔸٢ _ در تفسیر آسان می خوانیم : "از اطلاق اين جمله شريفه و آيات ديگر قرآن استفاده ميشود: 👌خدا مقام فرمانفرمائى را به بشر عطا ميكند. ولى شكر نعمت و كفران آن ربطى بخدا ندارد. بلكه اين دو موضوع برفتار خود بشر مربوط ميباشند. مثلا حضرت سليمان عليه السّلام در مقابل اين نعمت بزرگ سپاسگزارى ميكرد. چنانكه در سوره: نمل، آيه 40 راجع بتواضع آن بزرگوار در مقابل زير دستان خود ميفرمايد: فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ. يعنى هنگامى كه سليمان ديد تخت بلقيس در حضورش برقرار شده است فرمود: اين نعمت از فضل پروردگار من است. خدا ميخواهد مرا آزمايش نمايد كه آيا سپاسگزارم يا كفران نعمت مينمايم. و كسيكه شكرگزار باشد بر له خودش خواهد بود و كسيكه كفران نعمت كند يقينا پروردگار من با كرامت است , ولى نمرود كفران نعمت كرد. چنانكه قرآن مجيد راجع به اين جريان در سوره: بقره، آيه 259 ميفرمايد: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ. يعنى (يا محمّد!) آيا داستان آن شخصى را نميدانى كه با حضرت ابراهيم راجع به پروردگارش كه فرمانفرمائى را به او عطا كرده بود مجادله كرد. ❕در تفسير تبيان ميفرمايد: ضمير كلمه: آتاه به آن كسى برمى‏گردد كه با ابراهيم مخاصمه ميكرد. نه تنها مقام حكومت اينطور باشد. بلكه هر نعمتى را خدا به هر كسى عطا كند همينطور است. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌 (وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ) همانطور كه حكمت تو اقتضاء ميكند مقام فرمانفرمائى را به هر كسى كه صلاح بدانى عطا ميكنى همانطور هم اين مقام را طبق مصلحتى كه فقط خودت از آن آگاهى از هر كسى كه بخواهى ميگيرى. ❕گاهى بخت النصر را ميفرستى تا در عوض خون بناحق ريخته شده حضرت يحيى عليه السلام هزاران نفر از بنى اسرائيل را طعمه كيفر قرار دهد و گاهى هم عمر بن عبد العزيز را علم ميكنى تا جامعه بشر در زير سايه عدالت وى از مزاياى زندگى برخوردار باشد. " 📚تفسير آسان، ج‏ 2، ص: 241 🔸٣ _ دو نظریه فوق اگر چه می تواند موجه به نظر آید , اما با توجه به آنکه آیه شریفه در سیاق بیان الطاف و نعمات الهی است , و ملک مذکور را به عنوان لطف الهی محسوب می کند که خداوند هرکسی را که بخواهد , مشمول آن می کند , بنابراین نمی توان دو تفسیر فوق را پذیرفت , زیرا ملک و حکومت ظالمین به عنوان لطف و افاضه الهی به آنان داده نشده است . 👌ملکی که به عنوان لطف و رحمت و فیض الهی به کسی داده می شود , همان ملک در لباس نبوت و امامت و خلافت الهیه است که خداوند هرکسی را که شایستگی داشته باشد , نبی و امام می کند و ملک و سلطنت نبوت و خلافت را به آنان می دهد و کسانی را که شایستگی ندارند , مشمول این لطف نمی کند و این ملک را از آنان دور و جدا می سازد . ❕بنابراین آیه مورد بحث مخصوص به حکومت های الهی است که خداوند به هرکس از بندگان شایسته اش که بخواهد ( یعنی انبیاء و امامان ) تفویض می کند , چنان که در روایت امام صادق علیه السلام , این نکته مورد تاکید قرار گرفته است . 👌در كافى شریف از عبد الاعلى، مولاى آل سام از امام صادق (ع) روايت آورده كه‏ گفت: حضور آن جناب عرضه داشتم قرآن كريم مى‏فرمايد:" قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ، تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ، وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ" ❓ آيا جز اين است كه ملك بنى اميه را خدا به آنان داده؟ !!! 👌امام ع فرمود: " اينطور كه تو فكر كرده‏اى نيست، خداى عز و جل ملك را به ما داد، ولى بنى اميه از دست ما ربودند، همانطور كه خدا به مردى جامه نو مى‏دهد، ولى چپاولگرى آن را از دست وى مى‏ربايد، هم چنان كه نبايد گفت خدا به چپاولگر جامه روزى كرده، چون جامه مال او نيست، همين طور نبايد گفت خدا به بنى اميه ملك داده است. " " قُلْتُ لَهُ قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ أَ لَيْسَ قَدْ آتَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- بَنِي أُمَيَّةَ الْمُلْكَ قَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ آتَانَا الْمُلْكَ وَ أَخَذَتْهُ بَنُو أُمَيَّةَ بِمَنْزِلَةِ الرَّجُلِ يَكُونُ لَهُ الثَّوْبُ فَيَأْخُذُهُ الْآخَرُ فَلَيْسَ هُوَ لِلَّذِي أَخَذَهُ. " 📚الکافی ج ٨ ص ٢٦٦ _ تفسیر عیاشی ج ١ ص ١٦٦ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
رابطه تغذیه و اخلاق !!!!! 🤔 : ❓آشپزی و میوه جات در مذهب شیعه ❕❕  في الموثق كالصحيح عن جميل بن دراج عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من أكل سفرجلة أنطق الله عز و جل الحكمة على لسانه أربعين صباحا هر كس يك بَهِ (میوه ای شبیه گلابی هست ) خورد خدا چهل روز حكمت بر زبانش جارى سازد. 📚نام کتاب : روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة) نویسنده : المجلسي‌، محمد تقى    جلد : 7  صفحه : 608 ❗️❗️ 💠💠 👌روایت فوق اشاره ای است بر تاثیر مستقیم تغذیه بر اخلاق و فکر و روان که از مسائل مسلم علمی و قرآنی و روایی است که چون وهابی , جاهل به این مسائل است , مطلب فوق را به عنوان یک اشکال بر شیعه مطرح کرده است . ❕در این رابطه در کتاب " اخلاق در قرآن " بحث جالبی آمده است و می گوید : 👌" بسيار مى‏شود كه يك حالت بحرانى روحى و غم و اندوه شديد جسم را در مدّت كوتاهى، ضعيف و پژمرده و ناتوان مى‏سازد، موهاى انسان را سفيد، چشم را كم نور، قوّت و توان را از دست و پا مى‏گيرد؛ عكس اين مسأله نيز صادق است كه حالات خوب‏ جسمانى در روح انسان اثر مى‏گذارد، روح را شاداب و فكر را قوّت مى‏بخشد. ❕از قديم الايّام تأثير غذاها بر روحيّات اخلاق انسانى مورد توجّه دانشمندان بوده است و حتّى اين مطلب جزء فرهنگ توده‏هاى مردم شده است؛ مثلًا، خونخوارى را مايه قساوت و سنگدلى مى‏شمردند، و معتقد بودند كه عقل سالم در بدن سالم است. 👌در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى نيز نشانه‏هاى روشنى براى اين معنى ديده مى شود. ❕از جمله در آيه 41 سوره مائده درباره گروهى از يهود كه مرتكب كارهاى خلافى از قبيل جاسوسى بر ضدّ اسلام و تحريف حقايق كتب آسمانى شده بودند، مى‏فرمايد: «آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته است دلهايشان را پاك كند " و بلافاصله در آيه بعد مى‏فرمايد: «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ اكَّالُونَ لِلسُّحْتِ؛ "آنها بسيار به سخنان تو گوش فرا مى‏دهند تا آن را تكذيب كنند و بسيار مال حرام مى‏خورند!» ❕اين تعبير نشان مى‏دهد كه آلودگى دلهاى آنها بر اثر اعمالى همچون تكذيب آيات الهى، و خوردن مال حرام بطور مداوم بوده است و از اين جا روشن مى‏شود كه خوردن مال حرام سبب تيرگى آيينه دل و نفوذ اخلاق رذيله و فاصله گرفتن با فضائل اخلاقى است. ❕در آيه 91 سوره مائده درباره شراب و قمار مى‏فرمايد: «شيطان مى‏خواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار، عداوت ايجاد كنند؛ انَّما يُرِيْدُ الشَّيطانُ انْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ العَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِى‏الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ». 👌بى شك عداوت و بغضاءِ دو حالت درونى و اخلاقى است كه در آيه بالا رابطه ميان آن و نوشيدن شراب ذكر شده، و اين نشان مى‏دهد كه غذا و نوشيدنى حرامى همچون شراب مى‏تواند در شكل گيرى رذائل اخلاقى همانند پرخاشگرى و ستيزه‏جويى و عداوت و دشمنى اثر بگذارد. ❕در آيه 51 سوره مؤمنون مى‏خوانيم: «اى پيامبران از غذاهاى پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد؛ يا ايُّها الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً». 👌بعضى از مفسّران معتقدند ذكر اين دو (خوردن غذاهاى پاك و انجام عمل صالح) پشت سر يكديگر دليل بر وجود يك نوع ارتباطى بين اين دو است، و اشاره به اين است غذاهاى مختلف آثار اخلاقى متفاوتى دارد، غذاى حلال و پاك، روح را پاك مى‏كند و سرچشمه عمل صالح مى‏شود، و غذاهاى حرام و ناپاك روح و جان را تيره و سبب اعمال ناصالح مى‏گردد. ❕در روايات متعدّد ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام آمده است كه: «مَنْ تَرَكَ اللَّحْمَ ارْبَعينَ صَباحاً ساءَ خُلْقُهُ؛ كسى كه چهل روز گوشت را ترك كند، اخلاق او بد مى‏شود!» 📚وسائل الشیعه ج ١٧ ص ٢٥ باب ١٢ ❕از اين احاديث بخوبى استفاده مى‏شود كه در گوشت مادّه‏اى است كه اگر براى مدّت طولانى از بدن انسان قطع شود، در روحيّات و اخلاق او اثر مى‏گذارد، و كج خلقى و بد اخلاقى به بار مى‏آورد. البتّه استفاده زياد از گوشت حيوانات نيز در بعضى از روايات مذموم شمرده شده، ولى از ترك آن براى مدّت طولانى نيز در بسيارى از روايات نهى شده است. 👌 در روايات زيادى كه در كتاب «اطعمه و اشربه» آمده است، رابطه‏اى ميان بسيارى از غذاها و اخلاق خوب و بد، بيان گرديده به عنوان نمونه: ❕در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏خوانيم: «عَلَيْكمُ بِالزَّيْتِ فَانَّهُ يَكْشِفُ الْمُرَّةَ .... وَ يُحَسِّنُ الخُلْقَ؛ بر شما لازم است كه از زيت (زيت به معنى روغن زيتون يا هرگونه روغن مايع است) استفاده كنيد، زيرا صفرا را از بين مى‏برد ... و اخلاق انسان را نيكو مى‏كند!» 📚وسائل الشیعه ج ١٧ ص ٢٥ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم: كه از كلام پيامبرچنين نقل مى‏كند : «مَنْ سَرَّهُ انْ يَقِلَّ غَيْظُهُ فَلْيَأكُلْ لَحْمَ الدُّراجِ؛ "كسى كه دوست دارد خشم او كم شود گوشت درّاج را بخورد!» 📚فروع کافی ج ٦ ص ٣١٢ ❕از اين تعبير بخوبى استفاده مى‏شود كه رابطه‏اى ميان تغذيه و خشم و بردبارى وجود دارد. 👌در روايات متعدّدى كه در كافى درباره انگور آمده است رابطه ميان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه ديده مى‏شود؛ از جمله، در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم: ❕ «شَكَى‏ نَبِىٌّ مِنَ الْانبِياءِ الَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْغَمَّ فَامَرَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِاكْلِ الْعِنَبِ‏ ؛ يكى از پيامبران الهى از غم و اندوه (و افسردگى) به پيشگاه خداوند متعال شكايت كرد؛ خداوند متعال به او دستور داد كه انگور بخورد!» 📚الکافی ج ٦ ص ٣٥١ ❕اين حديث تأكيد بيشترى است بر مسأله ارتباط تغذيه با مسائل اخلاقى. 👌 در احاديث متعدّدى نيز رابطه خوردن انار و از ميان رفتن وسوسه‏هاى شيطانى و به وجود آمدن نورانيّت قلب ديده مى‏شود؛ از جمله، در حديث معتبرى از امام صادق عليه السلام آمده است كه مى‏فرمود: «مَنْ اكَلَ رُمَّانَةً عَلَى الرِّيقِ انارَتْ قَلْبَهُ ارْبَعينَ يَوْمَاً؛ كسى كه يك انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانى مى‏كند.» 📚همان مدرک ص ٣٥٤ ❕در روايت متعدّدى در باب «خوردن» تعبيراتى ديده مى‏شود كه همه نشانه ارتباط تغذيه با روحيّات و مسائل اخلاقى است؛ از جمله، در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏خوانيم كه به جعفر (ابن ابى طالب) فرمود: «يا جَعْفَرُ كُلِ السَّفَرْجَلَ فَانَّه يُقَوّىِ الْقَلْبَ و يُشْجِعُ الْجَبانَ؛ اى جعفر! «به» بخور قلب را تقويت مى‏كند و ترسو را شجاع مى‏سازد!» 📚همان مدرک ص ٣٥٧ 👌بنابراین رابطه نزديكى ميان تغذيه و روحيّات و اخلاقيّات وجود دارد، هرگز نمى‏گوئيم غذاها علّت تامّه براى اخلاق خوب يا بد است، بلكه همين اندازه مى‏دانيم كه طبق روايات بالا يكى از عوامل زمينه‏ساز پاكى و اخلاق، تغذيه است هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها. ❕دانشمندان امروز نيز معتقدند بسيارى از پديده‏هاى اخلاقى به خاطر هورمونهائى است كه غدّه‏هاى بدن تراوش مى‏كند و تراوش غدّه‏ها رابطه نزديكى با تغذيه انسان دارد؛ بر همين اساس، بعضى معتقدند كه گوشت هر حيوانى حاوى صفات آن حيوان است، واز طريق غدّه‏ها و تراوش آنها در اخلاق كسانى كه از آن تغذيه مى‏كنند اثر مى‏گذارد. گوشت درندگان انسان را درنده‏خو مى‏كند، و گوشت خوك صفت بى‏بندوبارى جنسى را كه از ويژگيهاى اين حيوان است به خورنده آن منتقل مى‏سازد. " 📚اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی , ج‏1، ص: 208 👌با توجه به آنچه گذشت و به حسب روایت مورد استناد وهابی , خوردن سفرجل می تواند در انسان تاثیر مثبت بگذارد و روح و قلب و فکر انسان را پاکسازی کند و انسان بتواند بهتر فکر و تعقل کند و به اذن خداوند که مسبب الاسباب است , پس از این پاکسازی فکری و روانی , سخنان حکیمانه و پر مغز از انسان صادر شود . 👌در کتابهای اهلسنت نیز روایات متعددی هم مضمون روایتی که وهابی از کتب شیعه مورد اشکال قرار داد , وجود دارد که گواه روشنی بر تاثیر تغذیه بر روی اخلاق است که ذکر همه آنها بحث را به درازا می کشد , مثلا علمای اهلسنت نقل می کنند که "هرکس انار را با پوستش بخورد , خداوند قلبش را تا چهل شب نورانی می کند " " من أكل رمانة بقشرها ، أنار الله قلبه أربعين ليلة " . 📚سیر اعلام النبلاء ج ٩ ص ٣٩٢ ❕" خداوند زیادی خوردن و آشامیدن در دنیا را سبب قساوت قلب قرار داده است " " جعل الله فضول المطعم و المشرب في الدنيا سبب لقسوة القلب " 📚فیض القدیر ج ٣ ص ٦١١ ❕" خوردن گوشت , اخلاق را نیکو می کند و کسی که چهل روز گوشت نخورد , اخلاقش بد می شود " " عليكم بهذا اللحم فكلوه ، فإنه يحسن الخلق _ من لم يأكل اللحم اربعين يوما ساء خلقه " 📚کنز العمال ج ١٥ ص٤٥٤ ❕"الدُّبّاءُ يُكثِرُ الدِّماغَ، و يَزيدُ فِي العَقل‏ " "كدو، مغز را زياد مى‏كند و بر عقل مى‏افزايد». 📚کنزالعمال ج ١٠ ص ٤٤ _ سبل الهدی و الرشاد ج ١٢ ص ٢٢٥ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
دشنام دادن به اصحاب پیامبر اسلام !!!!! 🤔 : ✍حکم دشنام دادن به صحابی پیامبر چیست ؟ ✍حکم دشنام دادن نزد اهل سنت واضع هست و تحریم سب به صحابه از پیامبر ص در کتب ما اهل سنت بیان شده اما اینبار از معصوم شیعه به نقل از پیامبر ص در کتب شیعه پاسخ میدهیم ❗️❗️ الفضل بن الحسن الطبرسي باسناده في (صحيفة الرضا) عليه السلام عن آبائه عن رسول الله صلى الله عليه وآله قال: من سب نبيا قتل، ومن سب صاحب نبي جلد. أقول ويأتي ما يدل على ذلك. با اسناد نقل شده امام رضا(عليه السلام)فرموده از فرستادۀ خدا(صلى الله عليه و آله) فرموده: هر كس پيامبرى را دشنام دهد شايستۀ كشته شدن است و هر كس صحابى پيامبرى را دشنام دهد سزاوار تازيانه است. نام کتاب : وسائل الشيعة - ط الإسلامية نویسنده : الشيخ حرّ العاملي   جلد : 18  صفحه : 460 ❗️❗️❗️ 💠💠 👌چنان که وهابی بیان داشت , در روایتی آمده است که هرکسی نسبت به صحابی پیامبری , سب و ناسزا بگوید , تعزیر می شود و تازیانه می خورد : "مَنْ سَبَّ صَاحِبَ نَبِيٍّ جُلِدَ _مَنْ سَبَّ أَصْحَابِي جُلِدَ " 📚صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص: 43 _ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏76، ص: 222 ❕در این که مقصود از صحابی که مورد بیان روایت فوق است , چه کسانی است , دو مفهوم مورد توجه است : 🔸 ١ _ در لسان روایات ما از اهلبیت علیهم السلام به عنوان اصحاب و صحابی پیامبر گرامی اسلام یاد شده است , چنان که وقتی پیامبر گرامی ص فرمود " مثل اصحاب من به مانند ستارگان اند که به سخنان هر یک از آنان اخذ کنید , هدایت می شوید " از پیامبر گرامی ص سوال کردند که مقصود از اصحابتان چه کسانی اند ? پیامبر گرامی ص پاسخ داد که مقصود اهل بیتم هستند " " مَثَلُ أَصْحَابِي فِيكُمْ كَمَثَلِ النُّجُومِ فَبِأَيِّهَا أُخِذَ اهْتُدِيَ وَ بِأَيِّ أَقَاوِيلِ أَصْحَابِي أَخَذْتُمْ اهْتَدَيْتُم‏ ... قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ أَصْحَابُكَ قَالَ أَهْلُ بَيْتِي. " 📚معانی الاخبار ص ١٥٧ _ بصائر الدرجات ج ١ ص ١١ _ الاحتجاج ج ٢ ص ٣٥٥ 👌بنابراین اگر در روایت مورد استناد وهابی هم آمده است که هرکس به اصحاب پیامبر سب و ناسزا گوید , تازیانه می خورد , مقصود از اصحاب , اهل بیت پیامبر گرامی اسلام علیهم السلام هستند که به حسب سایر روایات , پس از آنکه سب کننده تازیانه خورد , باید اعدام شود : 📚وسائل الشیعه ج ٢٨ ص ٢١٥ باب ٢٧ " باب قتل من سب علیا او غیره من الائمه .... " 💠 👇
💠ادامه 👇 🔸٢ _ اگر هم بگوییم که مقصود از اصحاب در روایت مورد بحث , یاران و همنشینان پیامبرند , باز هم روشنی است که مقصود , اصحاب راستین پیامبر و آنانی که حقیقتا همراه و با پیامبر بودند , نه منافقینی که برای منافع خودشان اطراف پیامبر را داشتند , آنانی که حقیقتا همراه و صحابی راستین پیامبر بودند , ملاکی دارند که خداوند ملاک آنان را چنین معرفی می کند : " محمد فرستاده خدا است و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى‏بينى، آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده‏ نمايان است، اين توصيف آنها در تورات است، و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتى است كه جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پاى خود ايستاده است، و به قدرى نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وا مى‏دارد! اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد، خداوند كسانى از آنها را كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. " " مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ ... وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً " ( فتح ٢٩ ) ❕در تفسیر نمونه می خوانیم : " اين نكته نيز قابل توجه است كه جمله" وَ الَّذِينَ مَعَهُ" (كسانى كه با او هستند) مفهومش همنشين بودن و مصاحبت جسمانى با پيامبر ص نيست، چرا كه منافقين هم داراى چنين مصاحبتى بودند، بلكه منظور از" معه" به طور قطع همراه بودن از نظر اصول ايمان و تقوى است. بنا بر اين ما هرگز نمى‏توانيم از آيه فوق يك حكم كلى در باره همه معاصران و همنشينان پيامبر ص استفاده كنيم. " 📚تفسير نمونه، ج‏ 22، ص: 119 ❕بنابراین اگر فردی به صحابی راستین پیامبر که ویژگی های مورد بیان آیه شریفه را دارد , دشنام دهد , از باب تعزیر , تازیانه می خورد و سب چنین صحابی راستینی جایز نیست , چنان که این نکته با صراحت در بیان امیر مومنان علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است . مطابق نقل علامه مجلسی و شیخ طوسی علی ع فرمود : " وصيت مى‏كنم شما را به اصحاب پيغمبر شما كه ايشان را دشنام ندهيد، و اصحاب پيغمبر شما آنانند كه بعد از او بدعتى در دين نكرده باشند و صاحب بدعتى را پناه نداده باشند، بدرستى كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين جماعت را به من سفارش كرد " " أُوصِيكُم‏ بِأَصْحَابِ نَبِيِّكُمْ لَا تَسُبُّوهُمُ الَّذِينَ لَمْ يُحْدِثُوا بَعْدَهُ حَدَثاً وَ لَمْ يُؤْوُوا مُحْدِثاً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْصَى بِهِم‏ " 📚حیاه القلوب ج ٤ ص ١٥٩٦ _ امالی طوسی ص ٥٢٣ _ بحار الانوار ج ٢٢ ص ٣٠٦ ❕امام رضا ع هم در توضیح روایاتی که در مدح صحابه پیامبر وارد شده است , فرمود : " مراد كسانى هستند كه پس از او تغيير حال پيدا نكردند و در دين تغيير و تبديل ندادند " "يُرِيدُ مَنْ لَمْ يُغَيِّرْ بَعْدَهُ وَ لَمْ يُبَدِّل‏ " 📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج ٢ ص ٨٧ ❕بنابراین , و طبق پاسخ دوم , مراد از روایت مورد استناد وهابی , اصحاب راستین پیامبر هستند نه صحابی نماها و منافقینی که به ظاهر اظهار ایمان و اسلام می کردند و اطراف پیامبر را داشتند , اما زشت ترین و قبیح ترین کارها را انجام می دادند و پس از پیامبر گرامی اسلام نیز در دین بدعت نهادند و دین را به انحراف کشیدند , چنان که علامه مجلسی می گوید : " مدحها و فضيلتها كه در آيات و احاديث براى صحابه و مهاجران و انصار وارد شده است براى آنهاست كه از دين به در نرفته‏اند و منافق نبودند و متابعت غير خليفه حق امير المؤمنين عليه السّلام نكردند، و آنها كه كافر و مرتد شدند و مخالفت امير المؤمنين‏ نمودند و دشمنان او را يارى كردند از همه كفار بدترند چنانكه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خبر داد كه: بسيارى از صحابه مرا از حوض كوثر دور خواهند كرد و من خواهم گفت اينها اصحاب منند پس حق تعالى خواهد فرمود كه: يا محمد! نمى‏دانى كه بعد از تو چه كردند از پس پاشنه‏هاى خود از دين به در رفتند و مرتد شدند " 📚حیاه القلوب ج ٤ ص ١٦٠٠ 👌در نمایه های ذیل پیرامون اصحاب راستین پیامبر اسلام و منافقینی که تنها نام صحابی را یدک می کشیدند , توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5092 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11661 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9554 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14064 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
تقیه امام کاظم علیه السلام از هارون الرشید !!!!! 🤔 : ❓رابطه‌ی حسنه میان امام موسی کاظم {رحمه‌الله} و امیرالمؤمنین هارون الرشید {رحمه‌الله} ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🕌 امام کاظم، امیرالمؤمنین هارون را «جانشین پیغمبر» می‌دانست و مردم را تشویق می‌نمود که مطیع فرامین امیرالمؤمنین هارون‌الرشید باشند. و نافرمانی ایشان را موجب عذاب دردناک الهی می‌شمارد. 🔷🔹 امام کاظم، هارون را فردی بسیار مهربان و دلسوز برای مؤمنان می‌دانست، و به درگاه پروردگار دعا می‌کرد که هارون را پایدار و زنده بدارد و سایه‌اش را مستدام گردانَد. ‼️ باور ندارید؟ اصول کافی را مطالعه کنید : ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 📝 فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ : مِنْ مُوسَى بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٍ وَعَلِيٍّ مُشْتَرِكَيْنِ فِي التَّذَلُّلِ لِلَّهِ وَطَاعَتِهِ إِلَى يَحْيَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَسَنٍ. أَمَّا بَعْدُ! فَإِنِّي أُحَذِّرُكَ اللَّهَ وَنَفْسِي وَ أُعْلِمُكَ أَلِيمَ عَذَابِهِ وَشَدِيدَ عِقَابِهِ وَتَكَامُلَ نَقِمَاتِهِ... وَأَنَا مُتَقَدِّمٌ إِلَيْكَ أُحَذِّرُكَ مَعْصِيَةَ الْخَلِيفَةِ وَ أَحُثُّكَ عَلَى بِرِّهِ وَ طَاعَتِهِ ... حَتَّى يَمُنَّ اللَّهُ عَلَيْكَ بِمَنِّهِ وَ فَضْلِهِ وَ رِقَّةِ الْخَلِيفَةِ أَبْقَاهُ اللَّهُ فَيُؤْمِنَكَ وَ يَرْحَمَكَ وَ يَحْفَظَ فِيكَ أَرْحَامَ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ وَالسَّلامُ عَلى‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‌. إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى‌ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى‌. 🔶 عبدالله بن ابراهیم جعفری می‌گوید : یحیی بن عبدالله کامل [از جمله کسانی که بر هارون‌الرشید شورش و قیام کرد] به امام موسی کاظم [عليه السلام] نامه نوشت. 🔸 امام کاظم در پاسخ او نوشت : از طرف موسى کاظم، پسر امام صادق و حضرت علی، [كه هر دو در بندگى و اطاعت خدا شريكند] به‌سوى يحيى بن عبد اللّٰه بن حسن. 🔶 اما بعد! همانا من تو را و خودم را از خدا بيم ميدهم و تو را از عذاب دردناک و عِقاب سخت و كيفر كامل الهی، آگاه ميسازم.. 🔸 من به تو سفارش ميكنم و تو را از اینکه نافرمانی خليفه [جانشین پیامبر، یعنی هارون‌الرشید] را کنی، برحذر ميدارم. و تو را به فرمانبردارى و اطاعت از ایشان تشویق می‌کنم.. 🔶 تا خدا به احسان و فضل خود، و نیز دلسوزى خليفه، که خدا او را زنده و پاینده بدارَد [و سایه‌اش را مستدام گردانَد] بر تو منّت بگذارد. و خليفه، تو را امان دهد و بر تو مهربانى كند و خویشاوندی پيغمبر ﷺ را درباره‌ی تو حفظ كند. درود بر كسى كه از هدايت پيروى كند {به ما وحى رسيده كه عذاب براى كسى است كه تكذيب كند و رو بگرداند}. 📚 اصول کافی 366/1 ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆 💠💠 👌متاسفانه وهابی به مانند همیشه روایت فوق را تقطیع کرده است و ذیل روایت را نقل نکرده است که راوى خبر یعنی عبد اللَّه بن ابراهيم جعفرى می گوید : " نامه موسى بن جعفر ع به دست هارون الرشيد افتاد همين كه خواند، به اطرافيان خود گفت مرا وادار ميكنند كه موسى بن جعفر را شكنجه كنم و بيازارم با اينكه او مبرا و پاک است از آنچه به او نسبت ميدهند. " " قَالَ الْجَعْفَرِيُّ فَبَلَغَنِي أَنَّ كِتَابَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع وَقَعَ فِي يَدَيْ هَارُونَ فَلَمَّا قَرَأَهُ قَالَ النَّاسُ يَحْمِلُونِّي عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ هُوَ بَرِي‏ءٌ مِمَّا يُرْمَى بِهِ. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٦٧ ❕یعنی امام کاظم ع می دانست که نامه اش قرار است به دست هارون الرشید بیفتد و از آنجایی که اطرافیان , هارون را بر علیه امام کاظم ع تحریک می کردند , که مثلا امام کاظم ع دشمن تو است و باید او را از میان برداری , لذا امام کاظم ع از باب تقیه , توصیفاتی پسندیده در وصف هارون گفت و یحیی بن عبدالله را از قیام بر علیه هارون منع کرد تا بهانه به دست دستگاه خلافت ندهد که امام کاظم ع دیگران را بر قیام بر علیه هارون تحریک می کند و هارون را غاصب خلافت می داند و هارون نیز با دیدن نامه امام کاظم ع اطرافیان خود را مذمت کرد که به ناحق او را بر علیه امام کاظم ع تحریک می کنند !!! ❕بنابراین ذیل روایت روشن ترین قرینه است که امام کاظم ع نامه فوق را از روی تقیه نوشتند , چنان که علامه مجلسی می گوید : " امام کاظم ع نامه را نوشتند زیرا می دانستند که این نامه به زودی به دست هارون ملعون می رسد , لذا توصیفات مذکور را از هارون در نامه آوردند تا ضرر هارون را از خود و قوم و عشیره خود و شیعیانشان دفع کنند " "إنما كتب عليه السلام ذلك لعلمه بأنه سيقع في يد الملعون دفعا لضرره عن نفسه و عشيرته و شيعته. " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏4، ص: 162 ❕در ذیل پیرامون چرایی تقیه کردن امامان علیهم السلام از حکام جور , توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13856 🔸 👇
💠ادامه 👇 👌تقیه کردن برای حفظ جان خود و دیگران دستور موکد قرآن است و در آیات متعددی از قرآن مورد تاکید قرار گرفته است , و در روایات اهلسنت هم مورد تکیه قرار گرفته است تا جایی که نقل می کنند که حتی پیامبر اسلام و اصحاب ایشان هم تقیه می کرند و علمای بزرگ اهلسنت هم بر مشروعیت تقیه تصریح کرده اند که در نمایه های ذیل در این رابطه توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13854 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13861 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6330 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3769 ❕مثلا بخاری صاحب معتبرترین کتاب اهلسنت , یک باب پیرامون تقیه در کتاب خود قرار داده و علاوه بر روایتی که در کتاب خود از ابو درداء روایت کرده , بابی را در این زمینه در کتاب خود گشوده است : " ما با گفتار و رفتار خود در برابر گروهی از مردم مدارا می کنیم , اما درون قلبمان آنها را لعن و نفرین می کنیم " " بَابُ الْمُدَارَاةِ مَعَ النَّاسِ‏ وَ يُذْكَرُ عَنْ أَبِي الدَّرْدَاءِ إِنَّا لَنَكْشِرُ فِي وُجُوهِ أَقْوَامٍ وَ إِنَّ قُلُوبَنَا لَتَلْعَنُهُمْ. " 📚صحیح بخاری ج ٥ ص ٢٢٧١ ❕در همان باب پیرامون تقیه کردن پیامبر گرامی اسلام , از عایشه نقل می کند که می گوید : "« شخصی به درب خانه پیامبر آمد و اجازه ورود خواست . پیامبر فرمود او را اجازه دهید که بد فرزند عشیره ای است ، یا فرمود بد برادر عشیره ای است . ❗️هنگامی که وارد خانه شد پیامبر با او به نرمی صحبت کرد ( و تقیه کرد ) عایشه گفت ای رسول خدا قبل از ورود شخص به خانه او را مذمت کردید ولی الان با او به نرمی صحبت می کنید؟ 👌حضرت فرمود:« ای عایشه بدترین مردم بدترین مردم نزد خدا کسی است که مردم او را رها کرده یا وداع نمایند به خاطر بد کلامی اش ( لذا من با او تقیه کردم و به نرمی سخن گفتم) » "عَائِشَةَ أَخْبَرَتْهُ: أَنَّهُ اسْتَأْذَنَ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ رَجُلٌ فَقَالَ: ائْذَنُوا لَهُ فَبِئْسَ ابْنُ الْعَشِيرَةِ، أَوْ بِئْسَ أَخُو الْعَشِيرَةِ، فَلَمَّا دَخَلَ أَلَانَ لَهُ الْكَلَامَ، فَقُلْتُ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، قُلْتَ مَا قُلْتَ، ثُمَّ أَلَنْتَ لَهُ فِي الْقَوْلِ، فَقَالَ: أَيْ عَائِشَةُ، إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ تَرَكَهُ أَوْ وَدَعَهُ النَّاسُ، اتِّقَاءَ فُحْشِهِ. " 📚همان منبع از صحیح بخاری 👌می بینیم پیامبر گرامی در برابر آن فرد که بد انسانی بود تقیه کرد و با او به ملاطفت صحبت کرد تا گزندی از ناحیه او به ایشان نرسد , چنان که امام کاظم ع بر دفع شر هارون الرشید در مورد او نیکو سخن گفت تا گزندش را دفع کند و ملاک در هر دو عملکرد , تقیه از انسانهای بد سیرت و بد عمل بوده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕پاسخ به شبهات پوسیده کانالهای ورشکسته ملحدین : 1⃣مرتد شدن ابن ابی سرح , کاتب قرآن !!!! https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3111 2⃣ خداوند بر دلها و گوشهاى کافران مهر نهاده، و بر چشمهاشان پرده افكنده که ایمان نمی آورند , آنگاه آنان را عذاب می کند !!! https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3170 3⃣امام علی ع اجازه داشت که جنب وارد مسجد شود یا در مسجد جماع کند !!!! https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/898 4⃣علی علیه السلام در زمان حیات فاطمه س با کنیزی همبستر شد و دیگران به علی ع اعتراض کردند !!! https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4092
راستگو بودن اصحاب پیامبر اسلام !!!!! 🤔 : ❓انتقاد آیت الله العظمی کمال حیدری از علمای شیعه چرا روایات را پنهان میکنند !؟ طبق روایت صحیح، صحابه راستگو بودند استاد حوزه علمیه قم آیت الله حیدری از علمای شیعه انتقاد کرد که چرا روایات کتاب اصول کافی را پنهان میکنند و روی منابر برای شیعیان بازگو نمیکنند !! ایشان میگوید چون اینگونه روایات با تفکر مذهب مخالف است پس باید کتمان شود یا آن را حمل بر تقیه کرد ایشان در ادامه افزود : متن این روایت شامل همه صحابه میشود و مجلسی بدون دلیل ادعا کرده که امام تقیه کرده ❗️❗️❗️ 💠💠 👌استناد وهابی و کمال حیدری جاهل به روایتی از کتاب کافی شریف است که راوی خطاب به امام صادق علیه السلام می گوید : "به امام صادق (ع) عرض‏كردم: «چگونه است كه از شما مسئله‏اى مى‏پرسم و شما پاسخ‏مى‏دهيد؛ آن‏گاه كه ديگرى آن را سؤال‏مى‏كند، به او پاسخ ديگرى مى‏دهيد؟». امام فرمود: «ما به مردم، [گاه‏] كم‏و [گاه‏] بيش پاسخ‏ مى‏گوييم». عرض‏كردم: «آيا اصحاب رسول خدا در نقل حدیث از رسول الله راست‏ گفتند يا بر او دروغ‏ بستند ؟». فرمود: «نه، راست گفتند ». عرض‏كردم: «پس چرا دچار اختلاف هستند؟» فرمود: «مگر نمى‏دانى كه فردى نزد رسول خدا مى‏آمد و سؤال‏مى‏كرد و پيامبر بدو جواب‏ مى‏گفت، آن‏گاه پس از مدتى، ناسخِ پاسخ قبلى را بدو مى‏فرمود؟! بنابراين، برخى از احاديث، ناسخ برخى ديگرند». " قُلْتُ لأبي‏عبدِاللهِ (ع): «ما بالي أسأَلُكَ عَنِ المَسأَلَةِ فَتُجيبُني فيها بِالجَوابِ، ثُمَّ يَجيئُكَ غَيرِي فَتُجيبُهُ فيها بِجَوابٍ آخَرَ؟ فَقالَ إنّا نُجيبُ النّاسَ عَلَى الزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِ». قالَ قُلتُ: «فَأَخبِرني عن أصحابِ رَسُولِ اللهِ؛ صَدَقُوا عَلَى مُحَمَّدٍ أم كَذَبُوا؟» قالَ: «بَل صَدَقُوا». قالَ قُلتُ: «فَما بالُهُمُ اختَلَفُوا؟». فَقالَ: «أما تَعلَمُ أنَّ الرَّجُلَ كانَ يَأتي رَسُولَ اللهِ فَيَسأَلُهُ عَنِ المَسأَلَةِ فَيُجيبُهُ فيها بِالجَوابِ، ثُمَّ يُجيبُهُ بَعدَ ذَلِكَ ما يَنسَخُ ذَلِكَ الجَوابَ؟! فَنَسَخَتِ الأَحاديثُ بَعضُها بَعضاً». 📚الکافی ج ١ ص ٦٥ ❕وهابی و کمال حیدری از تعبیر امام صادق علیه السلام که گفتند " اصحاب در نقل حدیث از پیامبر راستگو بودند " " بل صدقوا علی رسول الله " , می خواهند نتیجه گیری کنند که تمام کسانی که با پیامبر همنشین بودند , انسانهای پاک و راستگویی بودند , در حالی که روشن است که مقصود امام صادق ع همنشینان راستین پیامبر است نه منافقین از اصحاب که اعتقادی به پیامبر نداشتند , و در عین حال اطراف پیامبر را هم داشتند , حتی یک فرد عامی هم نمی گوید که منافقین انسان های پاک و راستگویی هستند تا چه برسد به امام صادق علیه السلام . ❗️خداوند در وصف اصحاب راستین پیامبر فرمود : " " محمد فرستاده خدا است و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى‏بينى، آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده‏ نمايان است، اين توصيف آنها در تورات است، و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتى است كه جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پاى خود ايستاده است، و به قدرى نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وا مى‏دارد! اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد، خداوند كسانى از آنها را كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. " " مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ ... وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً " ( فتح ٢٩ ) 👌در تفسیر نمونه می خوانیم : " اين نكته نيز قابل توجه است كه جمله" وَ الَّذِينَ مَعَهُ" (كسانى كه با او هستند) مفهومش همنشين بودن و مصاحبت جسمانى با پيامبر ص نيست، چرا كه منافقين هم داراى چنين مصاحبتى بودند، بلكه منظور از" معه" به طور قطع همراه بودن از نظر اصول ايمان و تقوى است. بنا بر اين ما هرگز نمى‏توانيم از آيه فوق يك حكم كلى در باره همه معاصران و همنشينان پيامبر ( حتی منافقین ) استفاده كنيم. " 📚تفسير نمونه، ج‏ 22، ص: 119 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕روشن است که مطلق همنشینان و اصحاب پیامبر انسانها پاک و وارسته ای نبودند و در میان آنان منافقینی هم بودند که به دروغ اظهار ایمان می کردند که خداوند در سوره های بقره و آل عمران و مائده و توبه و عنکبوت و احزاب و محمد و فتح و حدید و مجادله و حشر مفصلا در شرح حال آنان سخن می گوید تا جایی که یک سوره در مذمت آنان تحت عنوان : " سوره منافقون " نازل می کند , این گروه نام صحابی را یدک می کشیدند اما منافق بودند . ❕خداوند در مورد این همنشینان و اصحاب منافق پیامبر می فرماید : " وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‏ عَذابٍ عَظِيمٍ " " بعضى از اعراب اطراف مدينه و برخى از اهل شهر مدينه هم منافق‏اند و بر نفاق ثابت‏ند شما از نفاقشان آگاه نيستيد و ما بر نيّت ناپاك آنان آگاهيم و آنان را دوبار عذاب مى‏كنيم و عاقبت هم به عذاب سخت ابدى دوزخ باز خواهند گشت. " ( توبه ١٠١ ) ❕وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً؛" و نيز در آن هنگام منافقان و آنان كه در دلهايشان مرض بود با يكديگر مى‏گفتند آن وعده‏اى كه خدا و رسول به ما دادند غرور و فريبى بيش نبود. " ( احزاب ١٢ ) 👌 " وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. " " و بعضى از آنان دائم پيغمبر را مى‏آزارند و مى‏گويند او شخصى ساده و زود باور است. بگو: زود باورى من به سوى شماست رسول به خدا ايمان آورده است و به مؤمنان هم ايمان دارد و براى مؤمنان حقيقى شما رحمت كامل الهى است. و براى آنان كه رسول را مى‏آزارند عذاب دردناك مهياست. " ( توبه ٦١ ) ❕ " وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ " "و برخى از مردم كاملًا به گفتارت گوش مى‏دهند تا وقتى كه از حضورت خارج مى‏شوند با اهل علم به تمسخر و اهانت مى‏گويند رسول باز از نو چه گفت؟ اينان هستند كه خدا بر دل‏هايشان مهرنهاده پيرو هواى خود گرديده‏اند " ( محمد ١٦ ) ❕" سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ " "اعراب باديه كه از حضور در جنگ‏ها در سفر فتح مكه تخلف مى‏ورزند براى عذر و تعلل خود خواهند گفت كه ما را محافظت اهل و اموالمان از آمدن در ركابت بازداشت اينك از خدا بر گناه ما آمرزش طلب، اين مردم منافق چيزى كه به دل هيچ عقيده ندارند به زبان مى‏آورند. " ( فتح ١١ ) ❕در روایات اهلسنت هم آمده است که در میان اصحاب پیامبر منافقینی بودند که اهل دوزخ بوده تا جایی که حتی اکثر کسانی که اطراف پیامبر را گرفته بودند , همین اصحاب منافق جهنمی بودند , چنان که در صحیح مسلم می خوانیم که پیامبر گرامی فرمود : " در ميان اصحابم دوازده نفر از منافقين وجود دارند كه هشت نفر از آن ها " به بهشت درنيايند تا آن كه شتر در چشم سوزن درآيد " . "في أصحابي إثنا عشر منافقاً ، منهم ثمانيةٌ لا يدخلون الجنة حتى يلج الجمل في سم الخياط " 📚صحیح مسلم ج ٤ ص ٢١٤٣ 👌مانند اين روايت در مسند احمد نقل شده است . 📚مسند احمد ج ٣٨ ص ٣٤٥ 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕یا در نقل دیگری بخاری در مورد این اصحاب منافق و جهنمی نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود : " خداوند به من نشان داد که من در كنار حوض كوثر ايستاده باشم كه ناگاه جمعى متوجه من شوند و من ايشان را بشناسم كه از اصحاب منند، شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد به ايشان كه بياييد، من گويم كه به كجا آن شخص گويد كه: بجهنم و اللَّه من گويم كه ايشان چه كرده‏اند، آن شخص گويد كه ايشان بعد از تو مرتد و كافر شدند، و از كفرى كه بيرون آمده بودند باز به آن كفر رفتند، پس طايفه ديگر را ببينم كه مى‏آيند تا اين كه ايشان را بشناسم شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد كه بياييد، من گويم كه به كجا گويد به آتش دوزخ و اللَّه من گويم كه ايشان چه كرده‏اند گويد كه ايشان از عقب خويش بكفر اصلى برگشتند،👈 پس نمى‏بينم كه از صحابه من كسى بماند و از دوزخ نجات کند مگر مانند شتر واپس مانده از گله شتران. ( یعنی عده کمی ) "👉 " بينا أنا قائم فإذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلمَّ فقلت أين ؟ قال إلى النار والله ! قلت وما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! ثم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلم ! قلت أين ؟ قال : إلى النار والله ! قلت : ما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم " 📚صحیح بخاری ج ٧ ص ٢٠٨ ❕یا در نقل دیگر ابن مسیب می گوید که پیامبر گرامی فرمود : " گروهی از اصحابم را از حوض منع می کنند ( و به سوی دوزخ می برند ) , من می گویم خداوندا اینان اصحاب من هستند ?!!! خداوند می گوید تو علم نداری که بعد از تو چه بدعت ها ایجاد کردند , اینان به عقب و جاهلیت بازگشتند " " يرد على الحوض رجالٌ من أصحابي فيحلؤون عنه فأقول يا رب أصحابي ! فيقول : فإنه لاعلم لك بما أحدثوا بعدك ، إنهم ارتدوا على أعقابهم القهقرى " 📚صحیح بخاری ج ٢ ص ٩٧٥ _ ج ٨ ص ٨٦ ❕در روایات ما نیز از این اصحاب منافق سخن به میان آورده شده و امام باقر یا امام صادق ع از پیامبر گرامی نقل کردند که فرمود : «اگر از اين اتّهام کراهت نداشتم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه‏ اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آن‏ها پيروز شد و پس از استحكام پايه‏ هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از اصحاب منافقم را مى‏ زدم (و اسلام را از شرّ آن‏ها راحت مى‏ كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ » 📚الکافی ج 8 ص 345 ❕بنابراین اگر امام صادق علیه السلام فرمود که اصحاب پیامبر راستگو بودند , مقصودش اصحاب راستین و واقعی پیامبر است نه منافقینی که اطراف پیامبر را داشتند و در اعتقاد و عمل با پیامبر مخالف بودند , امام صادق ع در بیان دیگری , شرح بیشتری از کلام خود و اصحاب راستین پیامبر می دهد و می فرماید : " اصحاب رسول خدا دوازده هزار نفر بودند: هشت هزار نفر از مدينه، و دو هزار نفر از اهل مكه، و دو هزار نفر از رهاكرده‏ها و آزادكرده‏ها و يكى از ايشان قدرى نبودند كه به جبر قائل باشند، و مرجى نبودند كه گويند ايمان همه كس به يك قسم است، و حرورى نبودند كه امير المؤمنين عليه السّلام را ناسزا گويند، و معتزلى نبودند كه گويند خدا را در عمل بنده هيچ دخل نيست، و در دين خدا براى خود سخن نمى‏گفتند، و در شب و روز گريه مى‏كردند و مى‏گفتند: خداوندا! روحهاى ما را قبض كن پيش از آنكه نان شب مانده ای بخوريم " " كَانَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفاً ثَمَانِيَةُ آلَافٍ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ أَلْفَانِ مِنْ مَكَّةَ وَ أَلْفَانِ مِنَ الطُّلَقَاءِ وَ لَمْ يُرَ فِيهِمْ قَدَرِيٌّ وَ لَا مُرْجِئٌ وَ لَا حَرُورِيٌّ وَ لَا مُعْتَزِلِيٌّ وَ لَا صَاحِبُ رَأْيٍ كَانُوا يَبْكُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ يَقُولُونَ اقْبِضْ أَرْوَاحَنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَأْكُلَ خُبْزَ الْخَمِيرِ. " 📚الخصال ج ٢ ص ٦٤٠ _ بحار الانوار ج ٢٢ ص ٣٠٥ ❕بنابراین اگر امام صادق ع فرمود که اصحاب پیامبر راستگویند , کلام خود را شرح داده و تصریح کرده است که مقصودش اصحاب راستین پیامبر است که تعدادشان دوازده هزار تن بوده و روز و شب مشغول تضرع و عبادت بوده اند , نه منافقینی که در اعتقاد و عمل , با پیامبر اسلام مخالفت می کردند . 👌بر پایه آنچه از آیات قرآن و روایات اهلبیت علیهم السلام گذشت , شیعه معتقد است که اصحاب واقعی پیامبر راستگو بودند و روایات آنان را می پذیرد اما منافقین از اصحاب پیامبر را دشمن می دارد و روایاتشان را نمی پذیرد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
شباهت قضاوت علی علیه السلام با داستانی از تورات !!!! 🤔 : ❓آيا ميدانستيد داستان قضاوتهاى على همه جعلى هستند؟ ▪️حر عاملى از بزرگترين علماى شيعه در ص ٢١٢ از ج ١٨ كتاب معروف وسائل الشيعه داستانى از قضاوت على بين دو زن كه هر كدام ادعا ميكردند فرزند مال آنها كه على دستور قتل كودك را داد و مادر اصلى كودك ميگويد كودك را به او بده اما او را نكش و بدين وسيله على را بسيار دانا و فهميده معرفى ميكند! حر عاملى اين داستان را از كتاب ارشاد شيخ مفيد نقل كرده است اما، نكته بسيار جالب توجه و مضحك اينجاست كه اين داستان را شيخ مفيد از روى داستانى در تورات كه در مورد قضاوت پادشاه نامدار يهود يعنى سليمان ميباشد را به نام على جعل كرده است. در تورات 1 King 3:28 داستانى آمده در مورد عقل و دانش سليمان و قضاوتش بين دو فاحشه كه در يك خانه زندگى ميكنند هر كدام ادعا داشت فرزند ازوست ❗️❗️❗️ 💠💠 👌اشکال معاند به نقلی است که در کتاب ارشاد شیخ مفید آمده است که نقل می کند : " در زمان خلافت عمر دو زن بر سر كودكى نزاع كردند و هر دوى آنان ادعا داشتند كه آن كودك از آن اوست و شاهد و گواهى هم براى ادعاى خود نداشتند و كس ديگر جز آن دو زن ادعاى فرزندى آن بچه را نداشت، عمر ندانست چه بكند و ناچار بأمير المؤمنين عليه السّلام پناهنده شد، پس على عليه السّلام آن دو زن را خواست و آنان را پند و اندرز داد و از عذاب خداوند ترساند ولى سودى نبخشيد و هر دو بر سخن خود ايستاده دست بردار نبودند آن حضرت عليه السّلام كه پافشارى آنان را در نزاع ديد فرمود: أره‏اى براى من بياوريد، زنان گفتند: أره براى چه ميخواهى؟ فرمود: ميخواهم اين بچه را دو نيم كرده بهر كدام يك از شما نيمى از او بدهم، يكى از آن دو زن خاموش نشست ولى ديگرى گفت: ترا بخدا ... اى ابا الحسن اگر ناچار بايد اين كار را بكنى من از سهم خويش گذشتم و بآن زن بخشيدم (كه بچه را دو نيم نكنى)!. ❕امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «اللَّه اكبر» اين فرزند پسر تو است نه پسر آن زن، و اگر پسر او بود (مانند تو) بحال اين كودك دلسوزى ميكرد و مى‏ترسيد، پس آن زن ديگر اعتراف كرد كه حق با آن زن است و كودك از آن او است، پس اندوه عمر از اين جريان برطرف گرديد و در باره امير المؤمنين عليه السّلام كه با اين داورى (شگفت انگيز) گشايشى بكار عمر داده بود دعاى خير كرد. " 📚الإرشاد للمفيد , ترجمه رسولى محلاتى، ج‏1، ص: 196 ❕معاند مدعی شده است که این داستان در مورد علی ع جعل شده و کپی شده از تورات است چرا که در تورات نیز شبیه این داستان در مورد سلیمان ع آمده است !!!! 👌در تورات در کتاب اول پادشاهان باب ٣ جمله های ١٦ تا ٢٨ جریانی به این شرح در مورد سلیمان ع که پادشاه بنی اسرائیل بود آمده است : " دو زن بدکاره نزد پادشاه آمده به حضورش ایستادند , یکی از آنان گفت سرورم من و این زن در یک خانه ساکن هستیم و او در خانه با من بود که فرزندی زاییدم , سه روز پس از زایمانم این زن نیز زایید , ما در خانه تنها بودیم و جز ما دو تن دیگری در خانه نبود , ناگهان پسر این زن در گذشت , زیرا بر او خوابیده بود , نیمه های شب کنیز تو در خواب بود که این زن برخاسته پسرم را از کنارم بر گرفت بر سینه خود جای داد و پسر مرده خویش را بر سینه من نهاد , سحرگاهان برخاستم تا پسرم را شیر دهم اما او را مرده یافتم , چون در روشنایی صبح به دقت بر او نگریستم دیدم پسری نیست که من زاده بودم , زن دیگر گفت خیر پسر زنده از آن من است پسر مرده از آن تو ولی زن اول پاسخ داد خیر پسر مرده از آن تو است پسر زنده از آن من است و آنان این چنین نزد پادشاه میگفتند , آنگاه پادشاه گفت یکی می‌گوید پسر زنده از آن من است , پسر مرده از آن تو و دیگری می گوید خیر پسر مرده از آن تو است پسر زنده برای من , پادشاه گفت شمشیری نزد من بیاورید , شمشیری به حضورش آوردند آنگاه گفت کودک زنده را به دو نیم کنید و نیمی را به یک زن و نیمه دیگر را به زن دیگر بدهید اما زنی که پسر زنده برای او بود دلش بر فرزندش میسوخت به پادشاه گفت سرورم , کودک زنده را به آن زن بدهید و او را نکشید ولی زن دیگر گفت آن فرزند , نه از آن من باشد نه از آن او , پس او را به دو نیم کنید , آنگاه پادشاه پاسخ داد و گفت فرزند را به زن نخست دهید و او را به هیچ روی مکشید چون این زن مادر اوست , چون همه اسرائیل خبر حکمی را که پادشاه داده بود شنیدند , ترسان شدند در یافتند که حکمت خداوند در او است تا عدالت را برقرار کند " 💠 👇
💠ادامه 👇 👌حال معاند مدعی شده است که جریان منقول توسط شیخ مفید , جعل و کپی شده از داستان تورات است و واقعیت ندارد , در حالی که این ادعا از جهاتی مخدوش است : 🔸١ _ اگر بخواهیم طبق مبنای معاند پیش رویم و به او پاسخی نقضی دهیم , دقیقا می توانیم اشکالی را که مطرح کرد , به سوی خودش بازگشت دهیم و بگوییم : ❗️کتاب تورات بارها دچار تحریف قرار گرفته و یهودیان هر چه می خواستند بر آن افزودند یا کم کردند که این قضیه از مسائل مسلم تاریخی است . 👌برخی از محققین می نویسند : "عهد عتیق یا قدیم که مورد توجه و احترام خاص یهود و حتی نصارا است مشتمل بر الواح بزرگی بود که در حویرب و طور سینا از عالم غیب بر حضرت موسی علیه السلام نازل گردید، و از جانب پروردگار دستور رسید که آن را در صندوق عهد پنهان گرداند و هر هفت سال یک بار در روز عید بیرون آورده و بر بنی اسرائیل قرائت کند. ❕ محلّ آن صندوق در بیت المقدس در مکان امن و محفوظی بود. ولی متأسّفانه به تصریح و اعتراف علمای بزرگ یهود، کتاب تورات موجود، همان کتاب اصلی نبوده، بلکه نوشته دست بعضی از مردم مجهول الحال است؛ زیرا نسخه اصلی آن که در بیت المقدس بوده، در شورش‌ها و حملات پیاپی سلاطین و دشمنان بنی اسرائیل، از بین رفته و آثاری از آن باقی نمانده است. 👌بخت النصر در ابتدای حکومت خود حمله شدیدی به شامات و فلسطین داشته، بیت المقدس را خراب نمود و شهر را به ویرانه ای تبدیل کرد، و آنچه از نسخه‌های تورات باقی مانده بود را به آتش کشید. این شهر تا هفتاد سال به حالت ویرانی باقی ماند. ❕جانمل نرکاتلک می‌گوید: «دانشمندان اتفاق دارند که نسخه اصلی تورات و همچنین نسخه‌های دیگر کتاب‌های عهد عتیق به دست لشکر بخت النصر از بین رفت. » 📚صد مقاله سلطانی ص ۱۷ به نقل از او _ نگاهی به مسیحیت , رضوانی ص ٥٥ ❕قرآن نیز تصریح می کند که یهودیان معاصر پیامبر اسلام و علی علیهما السلام , تورات را تحریف کرده و چیزهایی را به تورات اضافه کردند . 👌قرآن می فرماید : " واى بر آنها كه مطالبى با دست خود مى‏نويسند سپس مى‏گويند: از طرف خدا است تا به بهاى كمى آن را بفروشند، واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و واى بر آنها از آنچه از اين راه به دست مى‏آورند! " " فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ " ( بقره ٧٩ ) 👌و می فرماید : " در ميان آنها [يهود] كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مى‏گردانند كه گمان كنيد (آنچه را مى‏خوانند،) از كتاب (خدا) است، در حالى كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مى‏گويند:" آن از طرف خداست!" با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مى‏بندند در حالى كه مى‏دانند! " " وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُون‏ " ( آل عمران ٧٨ ) ❕بنابراین یهودیان هم عصر مسلمین و امیر مومنان ع عملا تورات را تحریف می کردند و چیزهایی را به تورات اضافی می کردند . 👌بر این اساس اگر پای جعل و کپی هم در کار باشد , باید بگوییم این یهودیان بودند که مرتکب جعل و کپی شدند , و مثلا قضاوت علی علیه السلام را به پای سلیمان ع نوشتند و به تورات اضافه کردند , یعنی چون شاهد قضاوت علی ع در جریان مذکور بودند , شبیه آن را برای سلیمان جعل کردند و به تورات اضافی کردند , شاهد این قضیه هم گواهی تاریخی و آیات قرآن بر اضافه شدن مطالبی به تورات توسط یهودیان است . 💠 👇
💠ادامه 👇 🔸 ٢ _ شیخ مفید تصریح می کند که جریان مذکور در قضاوت علی علیه السلام را جدای از آنکه شیعه نقل کرده است , اهل سنت هم نقل کرده اند : " مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْإِرْشَادِ قَالَ رَوَتِ الْعَامَّةُ وَ الْخَاصَّةُ أَنَّ امْرَأَتَيْنِ تَنَازَعَتَا عَلَى عَهْدِ عُمَر .... " 📚وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 288 👌در کتاب احقاق الحق به صورت مفصل , شبیه قضاوت مورد بحث از قضاوتهای علی علیه السلام توسط علمای بزرگ اهلسنت , نقل شده است : 📚احقاق الحق ج ٣٢ ص ١٣٠ به بعد " و من اقضیته علیه السلام : ما رواه جماعه من اعلام العامه فی کتبهم " ❕بنابراین و با توجه به آنکه طبق تصریح شیخ مفید , علمای اهلسنت هم جریان مذکور را نقل کرده اند , احتمال جعل و کپی در نقل جریان مذکور منتفی می شود , زیرا اهلسنت با امیر مومنان ع عناد دارند و هیچ گاه فضیلتی را به نفع علی ع جعل نمی کنند و به عکس با کسانی هم که فضائل امیر مومنان ع را نقل می کردند , برخورد می کردند و آنان را مورد اذیت و آزار و حتی قتل قرار می دادند , چنان که نسائی عالم بزرگ خودشان را به خاطر نقل فضائل امیر مومنان ع کشتند !!!! 👌ابن کثیر می‌نویسد : " نسایی کتاب خصائص را در برتری علی و اهل بیت او نوشت زیرا او مردم دمشق را دید که از علی نفرت دارند , از او خواستند که درباره معاویه نیز فضائلی نقل کند , اما او چیزهایی که نباید می گفت را گفت , به همین رو آنقدر به بیضه‌های او ضربه وارد کردند که او جان داد " " إنما صنف الخصائص في فضل علي وأهل البيت ، لأنه رأى أهل دمشق حين قدمها في سنة ثنتين وثلاثمائة عندهم نفرة من علي ، وسألوه عن معاوية فقال ما قال ، فدققوه في خصيتيه فمات . " 📚البدایه و النهایه , ج ١١ ص ١٤١ ❕یا نقل می کنند " متوکل دستور داد فردی را که فضیلت امیر مومنان ع نقل کرده بود , بخاطر نقل این فضیت هزار تازیانه بزنند " " امر المتوکل بضربه الف سوط " 📚تهذیب الکمال ج ٢٩ ص ٣٥٩ _ سیر اعلام النبلاء ج ١٢ ص ١٣٥ 👌یا باز نقل می کنند که اهلسنت , منبر حاکم نیشابوری , عالم بزرگ خودشان را شکستند , چون فضائل امیر مومنان ع را نقل کرد : " ذلک انهم کسروا منبره و منعوه من الخروج ... " 📚سیر اعلام النبلاء ج ١٧ ص ١٧٥ _ الوافی بالوفیات ج ٣ ص ٢٦٠ ❕و چه زیبا گفت , شافعی امام اهلسنت در مورد امیر مومنان ع : " در شگفتم از مردى كه دشمنانش فضايل او را از روى حسد كتمان كردند و دوستانش از ترس، ولى با اين حال شرق و غرب جهان را پر كرده است. " " قد اخفی اولیاوه فضائله خوفا و اخفی اعدائه فضائله حسدا فقد شاع له بین ذین ما ملا الخافقین " 📚علىّ فى الكتاب و السنة، ج ١ ص ١٠ _ مشارق انوار الیقین ص ١٧١ _ غایه المرام ج ٥ ص ١٤٥ _ حلیه الابرار ج ٢ ص ١٣٦ _ اعیان الشیعه ج ١ ص ٣٣٣ _ الانوار البهیه ص ٦٠ _ کشف الیقین ص ٤٠ 🔸٣ _ اگر هم بگوییم که آنچه تورات در مورد قضاوت سلیمان ع نقل کرده است صحیح است باز هم اشکال معاند موجه نیست , زیرا اگر سلیمان ع آگاه به علم قضاوت و داوری و فصل الخطاب بود , این علمش به پیامبر گرامی ص و امیر مومنان ع به ارث رسیده بود , لذا امیر مومنان ع در موضوع مشابه , همانگونه حکم کرد که سلیمان ع حکم کرده بود , چرا که امیر مومنان ع وارث علم سلیمان ع بود !!!! ❕امام کاظم ع فرمود : "به خدا قسم به ما داده شده است , آنچه که به سليمان داده شده و چيزهائى كه به سليمان و نیز به احدى از جهانيان‏ داده نشده است , به ما داده شده است " " قَدْ وَ اللَّهِ أُوتِينَا مَا أُوتِيَ سُلَيْمَانُ وَ مَا لَمْ يُؤْتَ سُلَيْمَانُ وَ مَا لَمْ يُؤْتَ أَحَدٌ مِنَ الْعَالَمِين‏ " 📚معانی الاخبار ص ٣٥٣ _ علل الشرایع ج ١ ص ٧١ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
سحر شدن پیامبر اسلام در روایات شیعه !!!! 🤔 : ❓سحر شدن پیامبر ص در مذهب شیعه اخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيٍّ ع‌ أَنَّ ابْنَ أَعْصَمَ سَحَرَ النَّبِيَّ ص فَقَتَلَهُ‌ نام کتاب : الجعفريات- الأشعثيات نویسنده : کوفي‌، محمد بن اشعث    جلد : 1  صفحه : 129 ❗️❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه در کتاب جعلی صحیح بخاری , به پیامبر گرامی اسلام ص نسبت داده شده است که لبید بن اعصم پیامبر اسلام را سحر کرده بود تا جایی که پیامبر گرامی ص زمینگیر شد و نمی توانست کارهایش را انجام دهد !!! ❕بخاری نقل می کند که عایشه گفت : " پیامبر را سحر کردند به طوری که در اثر سحر , ادراک معمولی خود را از دست داده بود و کاری را که نکرده بود خیال می کرد که انجام داده است , ( مثلا می پنداشت که غذا خورده است در صورتی که نخورده بود و خیال می کرد که نماز خوانده است اما نخوانده بود ) " "عَائِشَةَ، قَالَتْ: «سُحِرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، حَتَّى كَانَ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ أَنَّهُ يَفْعَلُ الشَّيْ‏ءَ، وَ مَا يَفْعَلُه‏ ... " 📚صحیح بخاری ج ٣ ص ١١٩٢ ح ٣٠٩٥ ❕در روایت دیگری , مساله به صورت زشت تر و وقیح تر آمده است و می گوید : " آن قدر سحر بر پیامبر تاثیر گذارده بود که گاه می پنداشت با یکی از همسرانش همبستر شده در حالی که چنین نبود " " كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ سُحِرَ، حَتَّى كَانَ يَرَى أَنَّهُ يَأْتِي النِّسَاءَ وَ لَا يَأْتِيهِنَّ " 📚صحیح بخاری ج ٥ ص ٢١٧٥ ح ٥٤٣٢ 👌ما این روایات را جعلی می دانیم که متاسفانه برای کاستن از مقام پیامبر اسلام توسط دشمنان اسلام وضع شده است , چنان که جصاص , عالم بزرگ اهلسنت تصریح می کند که این روایات را ملحدین وضع کرده اند : " مثل هذه الأخبار من وضع الملحدين " 📚احکام القرآن ج ١ ص ٥٥ 👌قول به سحر شدن پیامبر گرامی اسلام , با قرآن نیز همخوانی ندارد , چرا که قرآن تصریح دارد که خداوند سحر را باطل می کند و سحر نمی تواند پیامبران را مغلوب خود کند و تحت تاثیر قرار دهد , چنان که سحر نتوانست موسی ع را مغلوب کند . خداوند می فرماید : " هنگامى كه ساحران آمدند موسى به آنها گفت آنچه (از وسايل سحر) مى‏توانيد بيفكنيد، بيفكنيد!- هنگامى كه افكندند موسى گفت آنچه شما آورديد سحر است، كه 👉خداوند به زودى آن را ابطال مى‏كند، چرا كه خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمى‏كند.👉_ و حق را به وعده خويش تحقق مى‏بخشد هر چند مجرمان اكراه داشته باشند. " " فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى‏ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ _ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُون‏ " ( یونس ٨٠ _ ٨٢ ) ❕همینطور قرآن مجيد اين معنى را نفى مى‏كند كه پيغمبر" مسحور" شده باشد و قول به سحر شدن پیامبر را قول ظالمین و منحرفین می داند و مى‏فرمايد: وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا " ظالمان گفتند شما از يك انسان سحره شده‏اى پيروى مى‏كنيد، ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند؟ آن چنان كه نمى‏توانند راه را پيدا كنند"! (فرقان 8 و 9) 👌و همینطور قرآن تصریح می کند که شیاطین هستند که سحر را ایجاد می کنند و به افرادی سحر را می آموزند و مردم را سحر می کنند : " وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ " ( بقره ١٠٢ ) ❕در حالی که روشن است که شیاطین بر بندگان صالح خداوند که در راس آنان پیامبران هستند , تسلطی ندارند , یعنی نمی توانند پیامبران را تسخیر کرده و مثلا سحر کنند , چنان که خداوند به عدم تسلط شیطان بر بندگان صالح خداوند تصریح می کند : " إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى‏ بِرَبِّكَ وَكِيلا " ( اسراء ٦٥ ) 💠 👇
💠ادامه 👇 👌در تفسیر نمونه می خوانیم : " اگر پيغمبر اكرم ص به اين آسانى مورد سحر ساحران قرار گيرد تا آنجا كه بيمار شود و در بستر بيفتد، به آسانى ممكن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندى كه او را براى چنان ماموريت و رسالت‏ عظيمى فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد كرد، تا مقام والاى نبوت بازيچه دست آنها نشود. ❕از سوى دیگر , اگر بنا شود سحر در جسم پيغمبر ص اثر بگذارد ممكن است اين توهم در مردم پيدا شود كه سحر در روح او نيز مؤثر است، و ممكن است افكارش دستخوش سحر ساحران گردد، و اين معنى اصل اعتماد به پيامبر ص را در افكار عمومى متزلزل مى‏سازد. " 📚تفسیر نمونه ج ٢٧ ص ٤٥٤ 👌استدلال عقلی که در تفسیر نمونه در نفی سحر از پیامبر گرامی اسلام وارد شده است , مورد بیان سایرین از علمای شیعه به مانند شیخ طوسی و مرحوم طبرسی و شیخ جعفر سبحانی نیز قرار گرفته است : 📚التبیان ج ١ ص ٣٨٤_ مجمع البیان ج ١٠ ص ٥٦٨ _ البرهان فی تقییم موسوعة التفسیر الموضوعی للقرآن، سبحانی ص: ۲۹۷ ❕همینطور استدلال فوق مورد بیان بزرگانی از اهلسنت چون شیخ محمد عبده و سید قطب و ... نیز قرار گرفته است و آنان نیز مسحور شدن پیامبر گرامی اسلام را رد کرده اند : 📚تفسیر مراغی ج ١٠ ص ٢٦٨ _ تفسیر الکاشف ج ٧ ص ٦٢٥ _ تفسیر فی ظلال القرآن ج ٧ ص ٧١٠ 👌علامه مجلسی به زیبایی عقیده شیعه پیرامون ممنوعیت سحر شدن پیامبران را بیان می دارد و می گوید : " آنچه نزد شیعه امامیه مشهور است , آن است که سحر در انبیاء و ائمه علیهم السلام موثر نیست " " المشهور بين الإمامية عدم تأثير السحر في الأنبياء و الأئمة ع" 📚بحار الانوار ج ١٨ ص ٧٠ 👌و اگر در برخی از روایات شیعه هم آمده است که یک یهودی پیامبر اسلام ص را سحر کرد : 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٨١٣ " باب في ما روي من السحر الذي سحر به النبي (صلى الله عليه و آله) .... " ❕از آنجایی که این روایات بر خلاف قرآن است ( چرا که قرآن از پیامبران نفی سحر شدن می کند ) , لذا این روایات چون ضدیت با قرآن دارد , در نزد ما اعتباری ندارد , زیرا امام باقر و امام صادق علیهما السلام السلام فرمودند که اگر روایتی بر خلاف قرآن باشد , نباید آن روایت را قبول کرد : "َقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّه‏ ... " 📚وسائل الشیعه ج ٢٧ ص ١٢٣ 👌و اساسا روایات فوق در مورد سحر شدن پیامبر اسلام , از باب تقیه و موافق با روایات اهلسنت صادر شده است و امام رضا علیه السلام فرمود : روایتی را که موافق با اهلسنت است را ترک کنید , زیرا از باب تقیه صادر شده است و روایت خلاف نقل آنان را بپذیرید که رشد و هدایت در همان است : "فَانْظُرُوا إِلَى مَا يُخَالِفُ مِنْهُمَا الْعَامَّةَ فَخُذُوهُ وَ انْظُرُوا إِلَى مَا يُوَافِقُ أَخْبَارَهُمْ فَدَعُوهُ " 📚بحار الانوار ج ٢ ص ٢٣٥ ❕در ذیل در رابطه با چرایی صدور روایات تقیه ای که موافق با عقاید اهلسنت است , توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13856 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
مذمت یونس بن عبدالرحمان در روایات و تحریف شیخ حر عاملی !!!!! 🤔 : ❓شیخ حر عاملی و تغییر الفاظ حدیث ائمه علیهم السلام برای مصلحت در اسکنهای کلیپ ملاحظه کنید شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه وقتی متوجه میشود امام معصوم ، یکی از راویان به نام یونس بن عبدالرحمان را لعن کرده. این حدیث را تحریف میکند و نام یونس را از حدیث حذف میکند و به فلان تغيير ميدهد اصل حديث در 👇 كتاب مستطرفات السرائر تأليف حلى ج7 ص116 حديثى در لعن يونس بن عبدالرحمان آمده متن عربى: قلت له أصلحك الله من هذا الذي لعنته في سجودك؟ فقال هذا 👈يونس مولى بن يقطين فقلت انه قد أضل خلقاً من مواليك انه كان يفتيهم عن آبائك عليه السلام أنه لا بأس بالصلاة بعد طلوع الفجر الى طلوع الشمس... 👈فقال كذب لعنه الله على أبي عليه السلام. ◀️ شيخ حر عاملى دقيقا همين حديث را نقل ميكند و تغيير ميدهد كتاب وسائل الشیعه شيخ حر ج4 ص237 لينك متن عربى: فقيل له: إنّ 👈فلاناً كان يفتي عن آبائك عليهم‌السلام أنّه لا بأس بالصلاة بعد طلوع الفجر إلى طلوع الشمس وبعد العصر إلى أن تغيب الشمس، فقال: كذب لعنه الله على أبي أو قال: على آبائي ⛔️نام یونس را حذف کرد و به جایش فلان آمد ❗️❗️ 💠💠 👌يونس بن عبد الرّحمن مولى آل يقطين از اصحاب بزرگ و ثقه اهلبیت علیهم السلام است که شیخ عباس قمی به زیبایی در توصیف او می نویسد : " عبد صالح، جليل القدر، عظيم المنزلة، وجه اصحاب، و از اصحاب اجماع است، روايت شده كه در ايّام هشام بن عبد الملك متولّد شده و حضرت باقر عليه السّلام را در ما بين صفا و مروه ملاقات كرده و لكن از آن حضرت روايت ننموده و هم گفته كه: حضرت صادق عليه السّلام را ديدم در روضه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه ما بين قبر و منبر نماز مى‏خواند و ممكنم نشد كه از او سؤال كنم، و لكن روايت كرده از حضرت كاظم و رضا عليهما السّلام. و حضرت رضا عليه السّلام اشاره مى‏فرموده به سوى او در علم و فتوا. و او همان كس است كه واقفه مال بسيارى به او دادند كه ميل به سوى ايشان كند و امتناع نمود از قبول كردن آن مال‏ها و بر حقّ ثابت بماند. ❕شيخ مفيد رحمه اللّه به سند صحيح از ابو هاشم جعفرى روايت كرده كه عرضه كردم بر امام حسن عسكرى عليه السّلام كتاب يوم و ليله يونس را، فرمود: اين كتاب تصنيف كيست؟ گفتم: تصنيف يونس مولى آل يقطين. فرمود: عطا فرمايد حقّ تعالى او را به هر حرفى نورى در روز قيامت‏ . 📚رجال نجاشی ص ٤٤٧ ❕و در روايت ديگر است كه از اوّل تا به آخر آن تصفّح كرد پس فرمود: اين دين من و دين همگى پدران من است و تمامش حقّ است. 📚اختیار معرفه الرجال ج ٢ ص ٧٨٠ ❕و بالجمله، در سنه دويست و هشت به رحمت خدا پيوست. و در خبر است كه حضرت رضا عليه السّلام سه دفعه بهشت را براى او ضامن شد. 📚همان ص ٧٧٩ ❕از فضل بن شاذان روايت است كه حديث كرد مرا عبد العزيز بن مهتدى و او بهترين فقهايى بود كه من ديدم و وكيل حضرت رضا عليه السّلام و از خواصّ او بود، گفت: (سؤال كردم از حضرت رضا عليه السّلام پس گفتم كه: همانا من نمى‏توانم ملاقات كنم تو را در هر وقتى يعنى راهم دور است و دستم هميشه به شما نمى‏رسد) پس از كه بگيرم معالم دين خود را؟ فرمود: بگير از يونس بن عبد الرّحمن. 📚همان ص ٧٧٩ 👌و هم از آن حضرت مروى است كه فرموده: يونس در زمان خود مثل سلمان فارسى است در زمان خود. 📚همان ص ٧٨٢ ❕و يونس كتبى در فقه و تفسير و مثالب و غيره تصنيف كرده مثل كتب حسين بن سعيد و زيادتر. و روايت است كه چون حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام وفات كرد در نزد قوّام و وكلاء آن حضرت اموال بسيار بود، چون ايشان طمع در آن مال كردند لاجرم موت آن حضرت را انكار كردند و واقفى شدند و در نزد زياد قندى هفتاد هزار اشرفى بود و نزد علىّ بن ابى حمزه سى هزار، و در آن وقت يونس بن عبد الرّحمن مردم را به امامت حضرت رضا عليه السّلام مى‏خواند و انكار مى‏كرد بر واقفه. ❕ايشان براى او پيغام دادند كه براى چه مردم را به حضرت رضا عليه السّلام دعوت مى‏نمايى، اگر مقصد تو مال است ما تو را از مال بى‏نياز مى‏كنيم، و زياد قندى و علىّ بن ابى حمزه ضامن شدند كه ده هزار اشرفى به او بدهند كه او ساكت شود و بنشيند. يونس گفت: ما روايت كرده شده‏ايم از صادقين عليهم السّلام كه فرموده‏اند: هرگاه ظاهر شد بدعت در بين مردم پس بر پيشواى مردم است كه ظاهر كند علم خود را، پس اگر نكرد نور ايمان از او ربوده خواهد شد، و من جهاد در دين و امر خدا را ترك نخواهم كرد بر هيچ حالى پس آن دو نفر دشمن او شدند و ظاهر كردند عداوت خود را. ( بحار الانوار ج ٤٨ ص ٢٥٢ ) 📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج‏3، ص: 1603 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بنابراین یونس بن عبدالرحمان مورد مدح و تمجید ائمه علیهم السلام بوده و در وثاقت او شکی نیست , و اگر در روایاتی برخی از امامان ع از یونس بن عبدالرحمان مذمت کرده و حتی او را لعنت کرده اند , همه از روی تقیه و برای حفظ جان خود عبدالرحمان بوده است , زیرا حکام وقت اصحاب خاص و مورد ستایش ائمه ع را زیر نظر داشتند تا آنان را مورد اذیت و آزار قرار دهند , ائمه ع عمدا از برخی از اصحاب خاص بدگویی می کردند , تا دشمنان دست از سرشان بردارند و آنان را به خاطر قربشان به ائمه اذیت نکنند , چنان که در مورد زراره این قضیه صادق است که امام صادق ع عمدا از زراره بدگویی می کرد تا او را از گزند دشمنان حفظ کند و خود امام صادق ع نیز به این نکته تصریح می کرد : " الجواب عمّا يوهم ذمّه هو ما أجابه الصادق عليه السّلام في علّة ذمّه لزرارة و أنّها لدفع الظلم عنه مثل ما صنع الخضر على نبيّنا و آله و عليه السّلام بالسفينة عابها لتسلم من السلطان. " 📚مستدركات علم رجال الحديث، ج‏8، ص: 312 ❕در آیه ٧٩ کهف که خضر نبی ع به خاطر مصلحتی بالاتر عیبی ظاهری بر کشتی ایجاد کرد تا کشتی از گزند حاکم ظالم حفظ شود آمده است : " اما آن كشتى متعلق به گروهى از مستمندان بود كه با آن در دريا كار مى‏كردند و من خواستم آن را معيوب كنم (چرا كه) پشت سر آنها پادشاهى ستمگر بود كه هر كشتى را از روى غصب مى‏گرفت. " در تفسیر نمونه به عنوان یکی از درسهای آیه , پیرامون بدگویی و عیب گرفتن از زراره برای حفظ جانش می خوانیم : " در اينجا حديث جالبى از امام صادق ع مى‏خوانيم كه امام ع به فرزند زراره" همان مردى كه از بزرگان و فقهاء و محدثان عصر خود به شمار مى‏رفت، و علاقه بسيار به امام و امام هم علاقه بسيار به او داشت) فرمود: ❕" به پدرت از قول من سلام برسان، و بگو اگر من در بعضى از مجالس از تو بدگويى مى‏كنم بخاطر آن است كه دشمنان ما مراقب اين هستند كه ما نسبت به چه كسى اظهار محبت مى‏كنيم، تا او را بخاطر محبتى كه ما به او داريم مورد آزار قرار دهند، بعكس اگر ما از كسى مذمت كنيم آنها از او ستايش مى‏كنند، من اگر گاهى پشت سر تو بدگويى مى‏كنم بخاطر آن است كه تو در ميان مردم به ولايت و محبت ما مشهور شده‏اى، و به همين جهت مخالفان ما از تو مذمت مى‏كنند، من دوست داشتم عيب بر تو نهم تا دفع شر آنها شود، آن چنان كه خداوند از زبان دوست عالم موسى مى‏فرمايد أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً ... اين مثل را درست درك كن، اما به خدا سوگند تو محبوب‏ترين مردم نزد منى، و محبوب‏ترين ياران پدرم اعم از زندگان و مردگان تويى، تو برترين كشتى‏هاى اين درياى خروشانى و پشت سر تو پادشاه ستمگر غاصبى است كه دقيقا مراقب عبور كشتى‏هاى سالمى است كه از اين اقيانوس هدايت مى‏گذرد، تا آنها را غصب كند، رحمت خدا بر تو باد در حال حيات و بعد از ممات" 📚تفسير نمونه، ج‏ 12، ص: 518 " عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ، قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) اقْرَأْ مِنِّي عَلَى وَالِدِكَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ إِنِّي إِنَّمَا أَعِيبُكَ دِفَاعاً مِنِّي عَنْكَ، فَإِنَّ النَّاسَ وَ الْعَدُوَّ يُسَارِعُونَ إِلَى كُلِّ مَنْ قَرَّبْنَاهُ وَ حَمِدْنَا مَكَانَهُ لِإِدْخَالِ الْأَذَى فِي مَنْ نُحِبُّهُ وَ نُقَرِّبُهُ، وَ يَرْمُونَهُ لِمَحَبَّتِنَا لَهُ وَ قُرْبِهِ وَ دُنُوِّهِ مِنَّا، وَ يَرَوْنَ إِدْخَالَ الْأَذَى عَلَيْهِ وَ قَتْلَهُ، وَ يَحْمَدُونَ كُلَّ مَنْ عِبْنَاهُ نَحْنُ وَ إِنْ نَحْمَدَ أَمْرَهُ، فَإِنَّمَا أَعِيبُكَ لِأَنَّكَ رَجُلٌ اشْتَهَرْتَ بِنَا وَ لِمَيْلِكَ إِلَيْنَا .... " 📚رجال کشی ج ١ ص ٣٤٩ 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕حال به بررسی اشکال وهابی می پردازیم : 👌وهابی مدعی شده است که شیخ حر عاملی برای حفظ آبروی یونس بن عبد الرحمان , روایت کتاب مستطرفات را تحریف کرده است , در حالی که در این ادعایش نیز دروغ می گوید . ❕روایت کتاب مستطرفات چنین است که محمّد بن فضل بصرى می گوید : " حضرت رضا عليه السّلام شبى به بصره آمد نماز مغرب را بالاى پشت بامى خواند شنيدم در سجده ميگفت: «اللهم العن الفاسق بن الفاسق» از نماز كه فراغت حاصل كرد گفتم: آقا چه كسى را لعنت فرموديد در سجده. گفت: يونس غلام ابن يقطين را. عرض كردم: او گروهى از دوستان شما را گمراه كرده فتوى ميداد به آنها كه نماز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشيد و بعد از عصر تا خورشيد غروب كند اشكالى ندارد فرمود: خدا او را لعنت كند دروغ بسته بر پدرم يا فرمود: پدرانم، چه ارزشى دارد يك غلام بيابانى. " " نَزَلَ بِنَا أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْبَصْرَةِ ذَاتَ لَيْلَةٍ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ فَوْقَ سَطْحٍ مِنْ سُطُوحِنَا فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي سُجُودِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْفَاسِقَ بْنَ الْفَاسِقِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَنْ هَذَا الَّذِي لَعَنْتَهُ فِي سُجُودِكَ فَقَالَ هَذَا يُونُسُ مَوْلَى ابْنِ يَقْطِينٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ قَدْ أَضَلَّ خَلْقاً مِنْ مَوَالِيكَ إِنَّهُ كَانَ يُفْتِيهِمْ عَنْ آبَائِكَ ع أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ فَقَالَ كَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِي أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِي وَ مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ قِيمَةُ عَبْدٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ " 📚السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، ج‏3، ص: 580 👌پیرامون این روایت توجه به چهار نکته لازم است : 🔸١ _ روشن کردیم که مذمتی که از یونس بن عبدالرحمان در روایت مذکور صورت گرفته است , از روی تقیه و برای حفظ جانش بوده است . 🔸٢ _ حکمی هم که در روایت در ممنوعیت نماز مستحبی خواندن پس از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از عصر تا غروب خورشید بیان شده است , تقیه ای است , زیرا در روایاتی آمده است که می توان در زمان مذکور نماز مستحبی خواند و اشکالی بر آن نیست و یونس بن عبدالرحمان در این رابطه فتوای درست را داده بود . ❕در توقیعی که از امام مهدی علیه السلام در پاسخ به برخی از پرسشهای فقهی آمده است تصریح شده است که نماز خواندن در دو وقت مذکور اشکالی ندارد و بلکه پسندیده هم است : " «و امّا سؤالت از نماز هنگام طلوع و غروب خورشيد، اگر اين گونه است كه مردم مى‏گويند: خورشيد، ميان دو شاخ شيطان، طلوع مى‏كند و ميان دو شاخ شيطان، غروب مى‏كند [و نتيجه مى‏گيرند كه در اين دو وقت نبايد نماز خواند، پاسخت اين است كه:] چه چيزى بهتر از نماز، بينى شيطان را به خاك مى‏مالد؟! پس در آن دو وقت نيز نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال. " "ْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنِ الصَّلَاةِ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا فَلَئِنْ كَانَ كَمَا يَقُولُ النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ وَ تَغْرُبُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطَانِ بِشَيْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطَانِ. " 📚الفقیه ج ١ ص ٤٩٨ ❕اما اهلسنت معتقدند که در دو وقت مذکور نباید نماز خواند و ابوهریره دروغگو در حدیثی جعلی از پیامبر گرامی ص می گوید : " پیامبر نهی کرد از نماز خواندن بعد از عصر تا غروب خورشید و از نماز خواندن بعد از صبح تا طلوع خورشید " " ْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «نَهَى عَنِ الصَّلَاةِ بَعْدَ الْعَصْرِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ وَ عَنِ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصُّبْحِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ» 📚سنن نسائی ج ١ ص ٤٨٣ _ صحیح بخاری ج ١ ص ٣٨٤ 👌از آنجایی که دشمنان در صدد بودند تا از امام رضا علیه السلام بهانه ای به دست آورند و امام را مورد اذیت و آزار قرار دهند که مثلا امام ع بر خلاف آنان فتوا می دهد و نماز مستحبی را در دو وقت مذکور پسندیده و جایز می داند , امام ع موافق با عقیده اهلسنت سخن گفت که نماز خواندن در دو وقت مذکور صحیح نیست , و همینطور در همان روایت از یونس بن عبدالرحمان بدگویی کرد تا شر دشمنان و اهلسنت را از سرش کم کند و مانع آسیب رسیدن به یونس شود . 💠 👇
💠 👇 🔸٣ _ بنابراین روایت مستطرفات معنای روشنی دارد که از روی تقیه صادر شده است , چه در حکمی که در آن بیان شده و چه در مذمتی که از یونس شده است , و نیازی نبوده است که شیخ حر عاملی بخواهد روایت را تحریف کند , و حتی خود شیخ حر عاملی هم تصریح می کند که روایت مذکور از روی تقیه صادر شده است : " وَ جَوَّزَ حَمْلَهَا عَلَى التَّقِيَّةِ لِمَا مَرَّ مِنْ حَدِيثِ الْعَمْرِيِّ وَ هُوَ الْأَقْرَبُ " 📚وسائل الشیعه ج ٤ ص ٢٣٩ ❕شیخ حر عاملی تنها بخشی از روایت مذکور را از کتاب مستطرفات که شاهد بحثش بوده است , می آورد و خودش نیز متذکر این نکته می شود که تنها فرازی از روایت مذکور را نقل کرده است و می گوید : " در بخشی از حدیث چنین آمده است " " فی حدیث ... " " عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع 👈 فِي حَدِيثٍ 👉 أَنَّهُ صَلَّى الْمَغْرِبَ لَيْلَةً فَوْقَ سَطْحٍ مِنَ السُّطُوحِ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ فُلَاناً كَانَ يُفْتِي عَنْ آبَائِكَ ع- أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ فَقَالَ كَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِي أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِي. " ❕بنابراین تحریفی در کار نبوده است و تنها بخشی از حدیث بیان شده که در مورد وقت نماز نافله , مورد بحث شیخ حر عاملی بوده است . 🔸٤ _ اساسا می توانیم بگوییم که در نسخه ای که از کتاب مستطرفات در نزد شیخ حر عاملی بوده است , الفاظ حدیث به گونه ای دیگر بیان شده بوده است که با نسخ امروزی از کتاب مذکور تفاوت اندکی دارد . 👌 شیخ حر عاملی نیز مطابق همان نسخه ای که در نزدش بوده است , روایت را بیان کرده است , مثلا در نسخه موجود در نزد شیخ حر عاملی " کان یفتی " بوده است , اما در نسخه های کنونی " کان یفتیهم " است . ❕ وقتی احتمال تفاوت نسخ است , چرا شما جماعت وهابی این قضیه را حمل بر تحریف و این چیزها می کنید و چرا به نحو صحیح این قضیه را حمل نمی کنید و حسن ظن را رعایت نمی کنید , مگر مطابق روایت خودتان پیامبر گرامی ص نفرمود : «نیکویی ظن و گمان ، از نیکویی عبادت است » " «حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ حُسْنِ الْعِبَادَةِ». " 📚سنن ابی داود ، ج 4 ص 2126 👌یا مطابق نقل دیگر فرمود : " به هیچ عنوان کلام یک مسلمان را به بدی و شر حمل نکن تا زمانی که بتوانی به طریقه صحیحی حملش کنی از حمل به بدی و شر پرهیز کن " " لا تظنن بكلمة خرجت من امرئ مسلم شرا وأنت تجد له في الخير محملا " 📚شعب الایمان , بیهقی , ج ٦ ص ٣٢٣ _ کنزالعمال ج ١٦ ص ٢٦٢ 👌شما وهابیون مدعی هستید که به سنت پیامبر عمل می کنید , مطابق روایات خودتان , سنت پیامبر آن است که باید حسن ظن داشته باشید و کلام دیگری را به طریق صحیح حمل کنید . ❕بنابراین به جای آنکه به شیخ حر عاملی نسبت تحریف و این چیزها را دهید , باید بگویید که شیخ حر عاملی به حسب نسخه ی دیگری که از کتاب مستطرفات داشته است , روایت مذکور را نقل کرده است که نسخه او با نسخه کنونی از کتاب مذکور یک تفاوت جزئی دارد , بنابراین اختلاف صورت گرفته به خاطر تفاوت نسخ است نه تحریف و این چیزها , خصوصا آنکه علمای خودتان در بسیاری از موارد , تفاوتهایی که در نقل روایتی است را حمل بر اختلاف نسخ کرده اند : " او هو من اختلاف النسخ فإن الذي في نسختنا وغيرها من المطبوعات ليس فيها هذه الزيادة في التسليمة الثانية ... " 📚ارواء الغلیل , محمد ناصر الالبانی , ج ٢ ص ٣٢ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir