#توضیحی_در_مورد_قضاوت_علی_ع_به_نفع_پیامبر_اسلام
🤔#پرسش
❔امام على يك قاضى عادل يا يك داعشى جنايتكار و خونخوار؟؟؟
عربى باديه نشين نزد پيامبر آمد و از او هفتاد درهم بهاى شترى را كه به او فروخته بود مطالبه كرد، رسول الله فرمود: آنرا پرداختهام، مرد عرب گفت: كسى را بين من و خود حاكم قرار ده تا ميان ما داورى كند مردى از قريش وارد شد، رسول الله بدو فرمود: ميان ما داورى كن، وى به مرد عرب گفت: چه ادعايى نسبت به رسول الله دارى؟ گفت: هفتاد درهم پول شترى را كه به او فروختهام... ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در موضوعی که معاند مطرح کرده است ، دو نقل وجود دارد که شیخ بزرگوار ، صدوق ، آنها را نقل می کند ، در نقلی آمده است ؛
« مردى اعرابى (بيابانى) نزد رسول خدا آمد و ادّعا كرد كه هفتاد درهم قيمت ناقه اى (ماده شتر) كه به ايشان فروخته طلبكار است. رسول خدا فرمود: من همه قيمت را به تو پرداختم .... رسول خدا ص فرمود: سوگند كه با اين مرد، داورى به نزد ديگرى برم تا به حكم خداوند عزّ و جلّ ميان ما داورى نمايد، پس به نزد علىّ بن ابى طالب آمد در حالى كه اعرابى همراه وى بود، على ع پرسيد: اى فرستاده خدا شما را چه شده كه به اينجا آمده ايد؟ فرمود: اى ابا الحسن ميان من و اين اعرابى داور شو، على ع از آن مرد پرسيد: ادّعاى تو چيست؟ مرد گفت: هفتاد درهم قيمت ماده شترى كه باو فروخته ام، على از رسول خدا (ص) سؤال كرد چه مى فرمائيد؟ آن حضرت پاسخ داد من تمام قيمت ناقه را به او يك جا پرداخته ام، على گفت: اى مرد رسول خدا راست مى گويد؟ گفت: نه، چيزى از قيمت بمن نپرداخته است، در اين هنگام على ع دست برد و شمشير خود را بيرون كشيد و گردن آن مرد را بيافكند، رسول خدا (ص) پرسيد: يا على چرا چنين كردى؟ عرض كرد يا رسول اللَّه ما تو را به امر و نهى و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحى خداوند تصديق كرده ايم چگونه در پرداخت هفتاد درهم قيمت شتر اين مرد بيابانى تصديق نكنيم، و من از اين جهت او را كشتم كه پرسيدم آيا رسول خدا آنچه گفت راست مى گويد؟ او پاسخ داد نه، چيزى بمن نداده است ...»
«فَقَالَ عَلِيٌّ ع يَا أَعْرَابِيُّ مَا تَدَّعِي عَلَى رَسُولِ اللَّهِ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا مِنْهُ فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ ثَمَنَهَا فَقَالَ يَا أَعْرَابِيُّ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِيمَا قَالَ قَالَ لَا مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَأَخْرَجَ عَلِيٌّ ع سَيْفَهُ فَضَرَبَ عُنُقَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَ فَعَلْتَ يَا عَلِيُّ ذَلِكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ نُصَدِّقُكَ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَلَى أَمْرِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ وَ وَحْيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا نُصَدِّقُكَ فِي ثَمَنِ نَاقَةِ هَذَا الْأَعْرَابِيِّ وَ إِنِّي قَتَلْتُهُ لِأَنَّهُ كَذَّبَكَ لَمَّا قُلْتُ لَهُ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ فِيمَا قَالَ فَقَالَ لا ... »
📚الفقیه ج 3 ص 105 _ الانتصار ، ص 238 _ امالی صدوق ، ص 91
❕در نقل دیگری ابن عباس می گوید ؛
« رسول خدا از منزل عائشه بيرون شد و با مردى اعرابى روبرو گشت كه با او ماده شترى بود و گفت: اى محمّد اين ناقه را از من مى خرى؟ حضرت فرمود: آرى، به چند مى فروشى؟ گفت: به دويست درهم، حضرت فرمود: ارزش آن زيادتر است، همچنان مى گفتند تا حضرت آن را به چهار صد درهم خريدارى كرد، و چون رسول خدا تمام مبلغ را يك جا پرداخت اعرابى وجه را دريافت كرده مهار ناقه را كشيد و گفت: ناقه و قيمت هر دو از من است و اگر محمّد ادّعايى دارد اقامه بيّنه كند و شاهد بياورد .... على ع در اين هنگام رو به رسول خدا (ص) مى آمد، رسول خدا (ص) از اعرابى پرسيد به داورى اين جوان راضى هستى؟ گفت: آرى، چون على (ع) رسيد رسول خدا (ص) فرمود: يا ابا الحسن ميان من و اين مرد داورى بنما، گفت: شما بگوئيد مطلب چيست؟ رسول خدا (ص) فرمود: اين ناقه از من شده است و درهمها از اين مرد، اعرابى گفت: نه، بلكه هر دو از آن من است و اگر محمّد ادّعايى دارد بيّنه و شاهد بياورد، على رو به اعرابى كرده و گفت : اى مرد مهار ناقه را رها كن و به رسولش بسپار، اعرابى گفت: چنين كارى نخواهم كرد تا زمانى كه دليل بياورد و اقامه بيّنه كند، ابن عبّاس گفت: در اين هنگام على به خانه رفت و شمشير بدست بيرون شد و به اعرابى گفت: ناقه را رها كن و به پيغمبر بسپار، اعرابى امتناع كرد و گفت: بايد اقامه شهادت و بيّنه كند، پس على ضربتى بر او كوفت كه حجازيان گفتند: سرش پريد و كوفيان گفتند: عضوى از اعضايش بريد، رسول خدا از على پرسيد چه تو را بر آن داشت كه با او چنين كردى؟ گفت: اى رسول خدا ما تو را در وحى الهى تصديق كرده ايم چگونه در چهار صد درهم تصديق ننمائيم »
🔸ادامه 👇