#قرآن_و_اساطیر_اولین
🤔#پرسش
❔ اينكه قرآن كپى بردارى از داستانها و اسطوره هاى باستانى است در خود قرآن در بيش از ٥ آيه تكرار شده است كه به ٤ آيه اشاره ميكنيم ؛
١) #سوره_انعام:
يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾
٢) #سوره_انفال:
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۱﴾
٣) #سوره_نحل:
#ترجمه: چون به آنان گفته شود پروردگارتان چه چيز نازل كرده مى گويند اسطوره هاى پيشينيان (۲۴)
٤) #سوره_فرقان:
#ترجمه: و گفتند افسانه هاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته و صبح و شام بر او املا مى شود (۵) ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌ما در گذشته مفصلا ، شبهه کپی برداری قرآن را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1896
❕ملحد دروغگو می گوید این که قرآن کپی برداری از اسطوره های باستانی است در خود قرآن آمده است ، در حالی که آیات مورد استناد او بازگو کننده تهمت جمعیت منکر و لجوج مخالف دعوت انبیاء است که وقتی نمی توانستند هیچ اشکالی بر دعوت انبیاء وارد کنند ، برای دور کردن مردم از پیامبران تهمت مذکور را به آنان می زدند ، نه آنکه قرآن خودش تایید کند که ساخته افسانه های پیشنیان است .
👌در تفسیر نمونه در این رابطه ، می خوانیم ؛
« آنان با اين تعبير موذيانه دو مطلب را بيان مى داشتند ؛
1⃣ نخست اينكه سطح فكر ما از اين مسائل بسيار برتر است، اينها افسانه اى بيش نيست كه بر سرگرمى عوام الناس ساخته شده .
2⃣ از اين گذشته تازگى ندارد زيرا اولين بار نيست كه انسانى چنين سخنانى را اظهار مى دارد، حتى محمد از خود ابتكارى به خرج نداده همان اسطوره هاى گذشتگان را تكرار مى كند.
❕ اساطير جمع اسطوره به حكايات و داستانهاى خرافى و دروغين گفته مى شود، و اين كلمه 9 بار در قرآن از زبان كفار بى ايمان در برابر انبياء نقل شده است كه غالبا براى توجيه مخالفت خود با دعوت رهبران الهى به اين بهانه متوسل مى شدند، و عجب اينكه هميشه كلمه « اساطير » را با « اولين » توصيف مى كردند، تا ثابت كنند اينها تازگى ندارد، و حتى گاه مى گفتند « اينها مهم نيست ما هم اگر بخواهيم مى توانيم مانند آن را بياوريم »
👌جالب اينكه مستكبران امروز نيز غالبا موذيانه براى فرار از حق و همچنين براى گمراه ساختن ديگران متوسل مى شوند، حتى در كتب جامعه شناسى شكل به اصطلاح علمى به آن داده اند و مذهب را زائيده جهل بشر و تفسيرهاى مذهبى را اسطوره ها مى نامند .
❕ اما اگر درست به اعماق فكر آنها نفوذ كنيم مى بينيم مساله چيز ديگر است، آنها با مذاهب خرافى و ساختگى هرگز جنگ و ستيز ندارند، بلكه خود عامل پيدايش يا نشر آنند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستين است كه افكار انسانها را بيدار مى كند، و زنجيرهاى استعمار را در هم مى شكند و سد راه مستكبران و استعمارگران است.
👌آنها مى بينند قبول تعليمات مذهبى كه اصول عدل و انصاف را پيشنهاد مى كند و با تبعيض و ستمگرى و هر گونه خودكامگى مى جنگد با نقشه هاى آنها مخالف است.
❕آنها مى بينند پذيرش دستورات اخلاقى مذهب با هوسهاى سركش و آزادي هايى كه مورد نظر آنها است سازگار نيست، مجموع اين جهات سبب مى شود كه اين سد و مانع را از سر راه خود بردارند، و حتما بايد پاسخى براى مردم درست كنند، چه پاسخى از اين بهتر كه آنها را به نام اسطوره و افسانه دروغين معرفى كنند.... وگرنه تعليمات پيامبران هم در زمينه اصول عقائد مذهبى، و هم در زمينه مسائل عملى آن چنان با عقل و منطق هماهنگ است كه جايى براى اينگونه تهمتها وجود ندارد. »
📚تفسیر نمونه ج 11 ص 198
❕به هر حال هميشه طغيانگران براى نجات از ملامت وجدان از يك سو، و از اعتراضات مردم حقجو از سوى ديگر، بهانه هاى واهى مى تراشند تا خويشتن را از اين و آن راحت كنند، و عجب اينكه آنها غالبا برنامهاى هماهنگ و يك نواخت داشته اند، گويى در طول تاريخ آن را در گوش هم فرو مى خواندند، عناوينى همچون « سحر » و « كهانت » و « جنون » و « اسطوره » و مانند ان ، ولى قرآن در آيه ای ريشه اصلى طغيان و سركشى آنها اشاره كرده مى افزايد ؛ « چنين نيست كه آنها خيال مىكنند، بلكه اعمال سوء آنها همچون زنگارى بر دلشان نشسته، و از درك حقيقت وامانده اند » (كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ). ( مطففین 14) یعنی اعمال آنها زنگار بر قلبشان ريخته، و نور و صفاى نخستين را كه به حكم فطرت خداداد در آن بوده گرفته، به همين دليل چهره حقيقت كه همچون آفتاب عالمتاب مى درخشد هرگز در آن بازتابى ندارد، و پرتو انوار وحى در آن منعكس نمى گردد.»
📚تفسیر نمونه ج 26 ص 262
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir