#قسامه_و_علم_امام_صادق_علیه_السلام
🤔#پرسش
❕علم امام معصوم شیعیان
❓حنان بن سدير می گويد:
امام صادق به من فرمود:
ابن شبرمه از من پرسيد:
درباره قسامهاى كه در مسأله خون جارى مىشود، چه مىگويى؟
من او را به آنچه كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله انجام داد، پاسخ دادم.
ابن شبرمه گفت:
به نظرت اگر پيامبر چنين نمىكرد، حكم اين مساله چه بود؟
به او گفتم:
من عمل پيامبر خدا را به تو خبر دادم و اما عملى كه آن حضرت انجام نداد، از آن بىاطلاعم.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 24 صفحه : 187 ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌قسامه در جایی است كه قرائن و امارات دلالت كند بر اينكه كسى قاتل است ولى خود او اقرار نكند و دو شاهد عادل هم كه هنگام قتل حاضر باشند و شهادت دهند نباشد, امّا سابقه دشمن و تهديد و آلت قتال در دست قاتل و خونآلوده بودن جامه و امثال آن موجود باشد كه در عصر ما بدان اعتماد مىكنند و موافق آن حكم قتل مىدهند امّا در شرع دليل قتل نيست بلكه لوث ناميده مىشود و البته مدعى يعنى ولى مقتول از آن قرائن يقين مىكند كه قاتل كيست.
❕امّا براى قاضى اجتماع همه آن قرائن ممكن نيست و ظن قوى حاصل مىشود براى وى و در قسامه مقرر است كه مدّعى و آن عده اولياى مقتول كه قاتل را مىشناسند پنجاه بار قسم ياد كنند كه قاتل همين شخص است چه يكى پنجاه بار قسم ياد كند يا چند تن از خويشان و كسان او با او يار شوند و به هر حال پنجاه سوگند فراهم شود پس از اين سوگندها مىتوان به آن قرائن و علائم كه موجب لوث است اعتماد كرد و حكم قصاص داد و اگر مدعيان از پنجاه قسم سرباز زده و امتناع كردند متهم كه منكر است و كسان او پنجاه بار سوگند ياد مىكنند كه او قاتل نيست و اگر كسى يار او نباشد خود پنجاه بار قسم مىخورد و اگر حاضر نشد قصاص بر وى ثابت مىشود.
📚شرح تبصره علامه حلی , علی محمدی , ج ٢ ص ٤٤٠
❕در روایتی آمده است که ابو بصير گويد:
" از امام صادق عليه السّلام پرسيدم كه قسامه از كجا شروع شد و آغاز آن چه وقت بود؟ فرمود: از جانب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود پس از فتح خيبر، و آن چنين بود كه مردى از انصار از سپاه و يارانش عقب ماند، و چون به جستجوى او بازگشتند او را بحالى يافتند كه در خون خود دست و پا ميزد، انصار نزد رسول خدا آمده گفتند: يا رسول اللَّه يهوديها دوست ما را كشتند، حضرت فرمود: بايد پنجاه تن از شما حاضر شوند و سوگند ياد كنند كه يهوديان وى را كشتهاند، گفتند: يا رسول اللَّه آيا سوگند به چيزى كه نديدهايم ياد كنيم؟ فرمود: پس يهوديان سوگند ياد كنند، انصار گفتند: سوگند آنان را چه كسى باور مىكند؟ فرمود: پس من ديه دوستتان را مىپردازم. گويد: عرض كردم كيفيّت و حكم آن چگونه است، فرمود: خداوند عزّ و جلّ در جان شما فرمانى دارد كه آن را در هيچ حقّى از حقوق مردم نداد، براى بزرگ دانستن خون مردم، چنانچه مردى ادّعا كند كه از او ده هزار درهم يا كمتر يا بيشتر بر عهده ديگرى است، سوگندى بر ادّعاكننده نيست تا قسم ياد كند بلكه سوگند بر آن كس باشد كه بر عليه او ادّعا شده است، ولى اگر شخصى بر جماعتى خونى را ادّعا كند و آنان را متّهم بقتل كند، سوگند با مدّعى دم است پيش از متّهمان، و بر مدّعى است كه پنجاه تن بياورد تا سوگند ياد كنند كه فلانى فلان كس را كشت، در اين صورت متّهم را در اختيار اولياء مقتول گذارند، اگر ميخواهند ببخشند، و اگر مىخواهند بكشند، بكشند، و اگر خواستند ديه او را بستانند، و چنانچه سوگند نخورند، از جانب متّهم پنجاه تن سوگند ياد كنند كه ما او را نكشتيم و قاتل را هم نمىدانيم چه كسى است، پس اگر چنين كردند اهل آن قريه كه جنازه مقتول در آن يافت شده ديه او را مىپردازند، و اگر در بيابان و صحرا جنازه را يافتند , ديه او از بيت المال مسلمين داده مىشود، و همانا امير المؤمنين عليه السّلام فرمودهاند: خون هيچ مسلمانى هدر نمىرود. (يا قصاص است و يا گرفتن ديه). "
📚الفقیه ج ٤ ص ١٠٠
💠ادامه 👇