eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
224 ویدیو
53 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔چرا عاقبت زن ها و بچه های بیگناه در طوفان نوح مرگ بود ؟ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ و بترسيد از فتنه‌اى كه تنها ستمكارانتان را در بر نخواهد گرفت و بدانيد كه خدا به سختى عقوبت مى‌كند. آیه 25 سوره انفال در آيه مورد بحث «فِتْنَه» به معناى بلاها و مصائب اجتماعى است كه دامن همه را مى‌گيرد و👈 به اصطلاح خشك و تَر در آن مى‌سوزند.👉 نام کتاب : تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 166 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ » « و از فتنه ‏اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى‏ رسد (بلكه همه را فرا خواهد گرفت چرا كه ديگران سكوت اختيار كرده ‏اند) و بدانيد خداوند كيفر شديد دارد. » ( انفال 25) ❕فتنه در قرآن مجيد در موارد متعددى بكار رفته ؛ گاهى به معناى آزمايش و امتحان و گاهى به معناى بلاء و مصيبت و عذاب آمده است اين كلمه در اصل به معناى داخل كردن طلا در كوره است تا خوبى و بدى آن آشكار شود سپس به معنى آزمايشها كه نشان دهنده چگونگى صفات باطنى انسان‏هاست بكار برده شده است، و همچنين در مورد بلاها و مجازات‏ها كه باعث تصفيه روح انسان و يا تخفيف گناه اوست بكار مى‏ رود. 📚مفردات راغب ، ج 1 ص 623 ❕در آيه مورد بحث « فتنه » به معناى بلاها و مصائب اجتماعى است كه دامن همه را مى‏ گيرد و به اصطلاح خشك و تر در آن مى‏ سوزند. 👌و در حقيقت خاصيت حوادث اجتماعى چنين است هنگامى كه جامعه در اداء رسالت خود كوتاهى كند و بر اثر آن قانون‏شكنى‏ ها و هرج و مرج‏ها و ناامنى‏ ها و مانند آن به بار آيد نيكان و بدان در آتش آن مى‏ سوزند و اين اخطارى‏ است كه خداوند در اين آيه به همه جوامع اسلامى مى‏ کند و مفهوم آن اين است ؛ ❕افراد جامعه نه تنها موظفند وظايف خود را انجام دهند بلكه موظفند ديگران را هم به انجام وظيفه وادارند زيرا اختلاف و پراكندگى و ناهماهنگى در مسائل اجتماعى موجب شكست برنامه‏ ها خواهد شد و دود آن در چشم همه مى‏ رود، من نمى‏ توانم بگويم چون وظيفه خود را انجام داده‏ ام از آثار شوم وظيفه ‏نشناسى‏ هاى ديگران بر كنار خواهم ماند چه اينكه آثار مسائل اجتماعى فردى و شخصى نيست. 👌اين درست به آن مى ‏ماند كه براى جلوگيرى از هجوم دشمنى صد هزار نفر سرباز نيرومند لازم باشد اگر عده‏ اى مثلا پنجاه هزار نفر وظيفه خود را انجام دهند مسلما كافى نخواهد بود و نتايج شوم شكست هم وظيفه ‏شناسان را مى ‏گيرد و هم وظيفه ‏نشناسان را، و همانطور كه گفتيم خاصيت مسائل جمعى و گروهى همين است. ❕اين حقيقت را به بيان ديگرى نيز مى‏ توان روشن ساخت و آن اينكه ؛ 👌 نيكان جامعه وظيفه دارند كه در برابر بدان سكوت نكنند اگر سكوت اختيار كنند در سرنوشت آنها نزد خداوند سهيم و شريك خواهند بود. ❕چنان كه در حديث معروفى از پيامبر نقل شده كه فرمود ؛ « خداوند عزوجل هرگز عموم را به خاطر عمل گروهى خاص مجازات نمى‏ کند مگر آن زمان كه منكرات در ميان آنها آشكار گردد و توانايى بر انكار آن داشته باشند در عين حال سكوت كنند در اين هنگام خداوند آن گروه خاص و همه توده اجتماع را مجازات خواهد كرد. » 📚تفسیر المنار ج 9 ص 638 _ تفسیر نمونه ج 7 ص 131 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕بنابراین ، مفهوم آیه شریفه آن است که گروهی به خاطر جرمی که مرتکب شده اند ، عذاب می شوند و گروه دیگر ، اگرچه ظلم آنان را مرتکب نشده اند ، و از نیکان بوده اند ، اما به فعل جرم و ظلم گروه اول راضی بوده و آنان را نهی از منکر نکرده اند ، آنان از این جنبه تقصیر کرده اند و گرفتار مجازات می شوند ، لذا در روایت مشهوری آمده است که راوی می گوید به على بن موسى الرضا عليهما السّلام عرض كردم ؛ ❕« اى فرزند رسول خدا در باره روايتى كه از امام صادق عليه السّلام نقل شده و آن حضرت فرمودند ، هر گاه حضرت قائم خروج كنند فرزندان قاتلين امام حسين عليه السّلام را به خاطر كردار پدرانشان مى‏ كشد چه مى‏ فرماييد؟حضرت فرمودند ؛ واقع همين است.عرض كردم: پس فرموده حقّ تعالى در قرآن: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ (هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نگيرد) معنايش چيست؟ ❕حضرت فرمودندد؛ « خداوند در تمام اقوالش صادق است ولى در عين حال بايد توجّه داشته باشى كه فرزندان قاتلين امام حسين عليه السّلام به افعال و كردار پدرانشان راضى بوده و به آنها افتخار مى ‏كردند و به مقتضاى «كسى كه به چيزى راضى باشد همچون شخصى است كه آن چيز را انجام داده» فرزندان قاتلين همچون قاتلين سيّد الشهداء مى‏ باشند. 👈و اگر شخص در مشرق كشته شود و ديگرى در مغرب راضى و خشنود باشد راضى با قاتل نزد خدا شريك در قتل مى‏ باشد👉 و چون اين فرزندان به كردار پدرانشان راضى مى‏ باشند لا جرم حضرت قائم عليه السّلام وقتى خروج نمودند ايشان را مى‏ كشد. » 📚علل الشرایع ج 1 ص 229 ❕در میان قوم نوح نیز بیگناه عذاب نشد ، همه یا مجرمین و مکذبین بودند که عذاب شدند و یا از تایید کنندگان و سکوت کنندگان در برابر ظلم و تکذیب دسته اول ، چنان که در روایت دیگری از امام رضا ع آمده است که هروى می گوید ؛ « محضر امام رضا ع عرضه داشتم ؛ چرا خداوند عزّ و جلّ در زمان حضرت نوح عليه السّلام تمام دنيا را در آب غرق نمود با اين كه در ميان مردم اطفال و كسانى كه بى‏ گناه بودند وجود داشتند؟ 👌حضرت فرمودند ؛ « در ميان غرق ‏شدگان نه اطفال بود و نه بى‏ گناه. ، امّا اطفال نبود زيرا حقّ عزّ و جلّ چهل سال قبل از غرق نمودن دنيا صلب مردان و رحم زنان قوم نوح را عقيم نمود لذا در هنگام غرق طفلى وجود نداشت.و امّا بى‏ گناه در آنها نبود زيرا هيچ گاه قادر متعال كسى را كه گناه ندارد با عذاب خود هلاك نكرده است و افراد غرق شده (دو دسته بودند ) ؛ 1⃣آنان كه پيامبر خدا يعنى نوح عليه السّلام را تكذيب نمودند. 2⃣كسانى كه راضى به تكذيب دسته اوّل بودند اگر چه به ظاهر تكذيب نمى‏ كردند. 👌 كسانى كه داخل و حاضر در مجلس تكذيب نبوده ولى وقتى خبر تكذيب مكذّبين را شنيدند به آن راضى و خشنود شدند مانند كسانى هستند كه در آن مجلس حاضر بوده (و پيامبر را تكذيب نمودند.) » 📚التوحید ، ص 392 _ عیون الاخبار ج 2 ص 75 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔گاف علمی ائمه معصوم ➖امام علی با آن علم غیبش منشأ شیر مادر را نمی‌دانست🤠 ◾️علی‌بن ابیطالب گوید: ادرار دختر بچه شير خوارى كه غذا خور نشده ، اگر به لباس برسد بايد شسته و تطهير گردد، چون شيرى را كه مى‌خورد از مثانه مادر توليد مى‌گردد ، اما ادرار پسر بچه شير خوارى كه غذا خور نشده ، شستن لازم ندارد ، چون شیر مادرش از پشت بازوها و شانه‌ بوجود مى‌آيد ◼️منبع: علل الشرائع - تألیف شيخ صدوق - ج۱ - ص۲۹۴ ❗️❗️ 💠💠 1⃣به اجماع علمای شیعه بول کودک شیر خوار نجس است ، اگر چه غذاخور نشده باشد ، بنابراین روایت مذکور که ممکن است از آن عدم نجاست بول پسر شیرخواری که غذاخور نشده استفاده شود ، خلاف اجماع علمای شیعه است ؛ 📚التذکره ، علامه حلی ، ج 1 ص 52 « نجس باجماع العلماء » 2⃣روایت مورد استناد معاند خلاف روایات معتبر ما است ، زیرا در روایات ما تصریح شده است که اگر مثلا لباسی به بول کودک شیرخواری که غذا خور نشده ، نجس شده ، نیازی به شستن و فشردن ندارد و تنها یک مرتبه آب ریختن بر آن ، موجب پاک شدنش می گردد ، و در این حکم ، فرقی بین دختر و پسر شیر خوار نیست . ❕حلبی می گوید ؛ « از امام صادق ع سوال کردم که در مورد بول کودک ، امام ع فرمود تنها آب ریختن کفایت می کند ،( و نیازی به شستن نیست ) ، اما اگر غذاخور باشد ، با آب آن را بشور ، و در این حکم فرقی بین کودک پسر و دختر نیست » « َ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ بَوْلِ الصَّبِيِّ قَالَ تَصُبُّ عَلَيْهِ الْمَاءَ فَإِنْ كَانَ قَدْ أَكَلَ فَاغْسِلْهُ بِالْمَاءِ غَسْلًا وَ الْغُلَامُ وَ الْجَارِيَةُ (فِي ذَلِكَ) شَرَعٌ سَوَاءٌ » 📚الکافی ج 3 ص 56 _ التهذیب ج 1 ص 249 ❕این مضمون در روایات دیگری نیز تاکید شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 3 ص 397 باب 3 « بَابُ طَهَارَةِ الثَّوْبِ مِنْ بَوْلِ الرَّضِيعِ بِصَبِّ الْمَاءِ عَلَيْهِ مَرَّةً وَاحِدَة » 3⃣روایت مورد استناد معاند سندا ضعیف است ، چرا که در سند آن کسانی چون نوفلی و سکونی وجود دارد که در وثاقت آنان بحث و اشکالاتی است ، لذا علامه مجلسی در ذیل روایت مذکور می نویسد ؛ « طبق مشهور ، ضعیف است » 📚ملاذ الاخیار ج 2 ص 334 4⃣اهل سنت روایت می کنند که اگر کودک شیر خوار ، پسر باشد و هنوز غذا خور نشده باشد ، لباسی که به بولش نجس شده نیازی به شستن ندارد ، اما اگر دختر باشد ، باید شسته شود ، اگر چه دختر هنوز غذا خور نشده باشد ؛ « «إِنَّمَا يُنْضَحُ مِنْ بَوْلِ الذَّكَرِ، وَ يُغْسَلُ مِنْ بَوْلِ الْأُنْثَى».« ٍّ: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ قَالَ فِي بَوْلِ الرَّضِيعِ: «يُنْضَحُ بَوْلُ الْغُلَامِ، وَ يُغْسَلُ بَوْلُ الْجَارِيَةِ». 📚سنن ابن ماجه ، ج 1 ص 424 _ مسند احمد ج 6 ص 339 _ مستدرک حاکم ج 1 ص 166 و .... ❕از آنجایی که راوی روایتی که معاند از کتب شیعه به آن استناد کرد ، سکونی بوده که از اهلسنت است ؛ 📚خلاصه الاقوال ، علامه حلی ، ص 86 👌به نظر می رسد که سکونی مطابق عقیده خودشان یعنی اهلسنت ، روایت مذکور را جعل کرده و به امام صادق ع و امام علی ع نسبت داده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕ملحد که اخیرا به نقد سخنان آقای رائفی پور در کانالش پرداخته ، به نظر از ایشان تاثیر پذیرفته و مطالب و اشیاء غیر مرتبط را به هم ربط داده و آسمان و ریسمان بافته و یک نتیجه گیری می کند 😄 ❕او با استفاده از یک تصویر گنگ و مبهم از خدای بابلیان ( طبق ادعای خودش ) ، مدعی شده که بابلیان معتقد بوده خدایشان بر روی عرش و تخت است و حاملینی دارد و خدایشان از نظر جثه از همه بزرگتر است و تخت خدایشان نیز بر روی آب است و قرآن کپی برداری از آیین بابلیان است ❗️ 👌گذشته از آنکه هزار و یک تفسیر از تصویر ادعایی او می توان ارائه داد ، بر خلاف تفسیری که او ارائه می دهد ، با این وجود بر اساس سخن او نیز ارتباطی بین تفسیر او و آموزهای قرآنی نیست ؛ 1⃣اگر شعار اسلام و قرآن آن است که « الله اکبر » ، مقصود آن نیست که خداوند از نظر جثه و جسم از بقیه بزرگتر است ، زیرا خداوند اصلا جسم نیست ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3249 ❕در ذیل در مورد مفهوم جمله « الله اکبر » توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1659 2⃣در مورد عرش خداوند هم توضیح داده ایم که مقصود مجموعه جهان هستی است و فرشتگان حامل عرش ، یعنی اجراء کنندگان حاکمیت و تدبیر خداوند در جهان هستی ، نه آنکه تختی باشد و خداوند بر تختی نشسته و فرشتگان نیز آن تخت را حمل کنند ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3077 3⃣در مورد بودن عرش خداوند یعنی مجموعه جهان هستی بر روی آب نیز در ذیل توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2449
🤔 ❔در سوره زمر آيه 73 و سوره فصّلت آيه 30، باغ بهشت يكى معرفى شده است، امّا در سوره كهف آيه 31، کلمه «جنّات» به معنای چند باغ استفاده شده است. آیا این‌ تناقض نیست ❗️❗️ 💠💠 👌واژه «جنّت» در لغت عرب، از ريشه «جنن»- به معناى «ستر (پوشيدگى و حفاظ داشتن)»- ، همان باغ يا بستان است كه زمين آن، به سبب تراكم بسيار درختان يا گل‏ها، از ديده پوشيده مى‏ ماند. ❕ابن فارس در اين باره مى ‏گويد ؛ « جنّت، بوستان است و چنين بودنش، براى اين است كه درختان، با برگ‏هايشان [زمينى را] مى ‏پوشانند. » 📚معجم مقاييس اللغة ، ج 1 ص 421، ذيل «جَنّ». ❕از تعبيرات مختف قرآن مجيد به خوبى استفاده مى‏ شود كه باغ‏هاى بهشتى متعدد و گوناگون است، و با توجه به رواياتى كه در تفسير آيات مربوط به اين قسمت آمده روشن مى‏ شود كه اين اشاره به مراتب و درجات و مقامات بهشتيان است كه هر گروهى از آنها طبق شايستگى‏ ها در اين باغ‏هاى بهشتى كه هريك از ديگرى برتر و والاتر است جايگزين مى‏ شوند. ❕خداوند می فرماید ؛ «آنها كسانى هستند كه بهشت جاودان براى آنان است، 👈باغ‏هايى از بهشت 👉كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جارى است. » ( کهف 31 ) « امّا كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند 👈باغ‏هاى بهشت جاويدان از آنها خواهد بود 👉اين وسيله پذيرائى (خداوند) از آنهاست، در مقابل اعمالى كه انجام مى‏ دادند. » (سجده 19 ) ❕« امّا كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند 👈باغ‏هاى فردوس👉 منزلگاهشان است. » ( کهف 107 ) ❕« سومين گروه، پيشگامان پيشگامند- آنها مقربانند- و در👈 باغ‏هاى پر نعمت بهشت جاى دارند »👉 ( واقعه 10_ 15 ) ❕ « و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد👈 دو باغ بهشت است، آن دو باغ بهشتى كه داراى انواع نعمت‏ها و درختان پر طراوت است- و پائين‏ تر از آنها دو بهشت ديگر است- هر دو كاملًا خرم و سر سبزند.» 👉 ( رحمان 46 _ 48 _ 62 _ 64 ) 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕مثلا در ذیل آیات سوره الرحمان ، از پیامبرگرامی می خوانیم که فرمود ؛ «دو باغ بهشتى كه بناى آنها و ظروف و هرچه در آنهاست از نقره است و دو باغ بهشتى كه بناى آنها و ظروف و هرچه در آنهاست از طلاست»! 📚مجمع البیان ، ج 9 و 10 ص 210 ❕همين معنا با صراحت بيشترى در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است، فرمود ؛ «نگوييد بهشت يكى است زيرا خداوند مى‏ فرمايد: (پائين‏تر از آن، دو بهشت ديگر است) و نگوييد درجه واحدى است، چرا كه خدا فرموده: «درجاتى است بعضى بالاتر از بعض ديگر ، و اين تفاوت به خاطر اعمال آنهاست». 📚همان منبع ❕امام باقر ع فرمود ؛ « بهشت‏هاى نام‏برده در قرآن، عبارت‏ اند از: بهشت عَدْن (دست نخورده)، بهشت فردوس ، بهشت نَعيم (ناز و نعمت)، و بهشت مأوا (آسايش). خداوند عز و جل، بهشت‏هاى ديگرى نيز دارد كه با اين بهشت‏ها در ميان گرفته شده‏ اند ( و در بین آنها قرار دارند )» 📚الکافی ج 8 ص 100 ❕و فرمود ؛ « بهشت‏های ( اصلی ) ، چهار تايند؛ چرا كه خداوند مى‏ فرمايد: «و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت است». اين، در جايى است كه شخص به طرف شهوتى از شهوات دنيا كه گناه است، هجوم مى‏ آورد و در همان حال، به ياد مقام پروردگارش مى ‏افتد و از ترس او، آن شهوت را رها مى‏ کند. اين آيه در باره چنين كسى است. اين دو بهشت، براى مؤمنان و پيشتازان است. ❕و سخن او كه: «و پايين ‏تر از آن دو، دو بهشت ديگر است»، يعنى پايين‏تر از آنها در رتبه، نه پايين‏تر از آنها در قُرب [و نزديكى به خداوند]. اين دو بهشت، براى اصحاب يمين ‏اند، و عبارت اند از: بهشت نعيم (ناز و نعمت) و بهشت مَأوا (آسايش). 👌در اين چهار بهشت، ميوه‏ ها از لحاظ فراوانى، مانند برگ درختان و ستارگان‏ اند. گرداگرد اين چهار بهشت، ديوارى است كه طول آن، پانصد سال راه است. يك خشت آن، از نقره است و يك خشتش از طلا و يك خشتش دُر و يك خشتش ياقوت است و ملاطش، مشك و زعفران است و كنگره‏ هايش نورى درخشان‏ اند. انسان، عكس خود را در اين ديوار مى ‏بيند. اين ديوار، هشت دروازه دارد و هر دروازه ‏اش، دو لگنه دارد كه پهناى آنها به اندازه يك سال دويدنِ اسبِ تيز تك است. » 📚الاختصاص ص 356 _ بحار الانوار ج 8 ص 218 ❕بنابراین ، بهشت داراى مقامات و درجات و مراتبى است و مى‏ توان هر كدام را بهشتى دانست، و بدون شك تفاوت مقامات اولياء اللَّه ايجاب مى‏ كند كه درجات آنها در بهشت متفاوت باشد بهشت مقربين با اصحاب اليمين متفاوت است، و بهشت كسانى كه در قله‏ هاى ايمان و معرفت و اعمال صالح قرار دارند با كسانى كه در مراتب پائين‏ترند فرق دارد. 👌حال پاسخ اشکال ملحد ؛ ❕قابل توجه اينكه «جنت» در آيات قرآن گاه به صورت مفرد آمده ( الجنه ) كه مفهوم جنس را مى‏ رساند، و تمام باغ‏هاى بهشتى را شامل مى‏ شود . 📚پیام قرآن ، ج 6 ص 271 ❕ یعنی « ال » وارد شده بر سر « جنه » « ال جنس » است و شامل تمام باغهای بهشتی می شود ،👈 مثلا « ال » موجود بر « الانسان » در آیه شریفه « ان الانسان لفی خسر » ، ال جنس است و شامل تمام انسانها می شود ، جز آنهایی که در ادامه آیه استثناء می خورد . 👉 👌و گاه به صورت جمع، (جنات) كه شامل تمام باغ‏هاى بهشتى و مراحل و مراتب مختلف آن است . ❕شبهه افکن چون با ادبیات عرب بیگانه است ، گمان کرده است که استعمال مفرد « جنه » با استعمال جمع آن « جنات » در تضاد است ، در حالی که توجه ندارد که « ال » وارد بر « جنه » ، « ال » جنس است و شامل تمام باغ ها می شود و تضادی میان این دو استعمال نمی باشد ، جهت اطلاع بیشتر از « ال جنس » رجوع شود ؛ 📚ترجمه و شرح مغنی الادیب ، صفایی ، ج 1 ص 114 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخی به معاند در مورد داغ گذاردن بر حیوانات ؛ ❕در اسلام از داغ نهادن بر صورت حیوان که موجب اذیت و زجر کشیدن حیونات است ، نهی شده است ؛ « نهی عن الوسم فی وجوه البهائم » 📚الفقیه ج 4 ص 9 👌از آنجایی که در گذشته و حال ، گله داران حیوانات خود را با هم به صحرا برای چریدن می برند و خوف اشتباه و گم شدن حیوانات بوده است ، آنان برای آنکه بر حیوان نشانی بگذارند تا گم نشوند ، بر صورت او داغ می گذاردند ، اسلام از این عمل نهی کرد و تنها اجازه داد که در صورت نیاز و ضرورت ، به غیر صورت حیوان ، داغ گذارده شود ؛ « توسم فی غیر وجهها » 📚المحاسن ص 644 ❕در روایات متعددی از اذیت کردن و زدن و شکنجه دادن حیوانات نهی شده است که گواه بر جایگاه والای حقوق حیوانات در اسلام است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 11 ص 478 باب 9 و 10 ❕در رابطه با حقوق حیوانات در اسلام ، پاسخ ذیل را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1141
❕در یکی از خطبه های نهج البلاغه تعبیری آمده است به عنوان « لله بلاء فلان » و امیر مومنان ع در این خطبه از فردی مدح و تمجید می کند . 👌برخی از مترجمین نهج البلاغه گفته اند مقصود از « فلان » عمر است که علی ع از روی تقیه از او مدح کرده است ، و برخی دیگر گفته اند مقصود سلمان فارسی است . ❕حال ملحد مفت خور که فرق بین متن اصلی نهج البلاغه و ترجمه آن را نمی داند ، کلام دو مترجم مورد اشاره را ارائه داده و مدعی تحریف در اصل نهج البلاغه شده است ، و جهل خود را نمایان کرده است که فرق بین کلام مترجم و کلام علی ع را نمی داند . این است نهایت سواد این ملحدین مفت خور فضای مجازی . 👌در ذیل در مورد خطبه مذکور توضیحات کافی را ارائه داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3115
🤔 ❔کانال اسلامگرا می گوید نشستن الله بر روى عرش يعنى تسلط جهان هستى و فرشتگان حامل عرش يعنى اجرا كنندگان تدبير الله! عجب! پس لابد الله اشتباه حتى تعداد حاملان اين تاج و تخت را نيز مشخص كرده است: ١): وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿١٧﴾ : و در آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل می کنند. با استناد به اين آيه ٨ فرشته هستند كه تخت الله و باقى متعلقاتش را حمل ميكنند و مجيز الله را ميگويند، نه حرفى از جهان هستى است و نه اجرا كنندگان تدبير الهى ▪ملا می گوید الله جسم ندارد! ببينم در قرآن در اينمورد چه آياتى وجود دارد: ١) : الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ(٥٩) : كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو را در شش روز آفريد سپس بر عرش قرار گرفت(بر تخت نشست) ٢) : إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ(٥٤) : پروردگارتان الله همان است كه آسمانها و زمين را در ٦ روز آفريد و سپس بر روى عرش قرار گرفت. در اين آيات اولا قيد زمان آمده است يعنى مدت زمان خلق اسمانها و زمين كه ٦ روز است. سپس به قيد مكان اشاره شده است كه همان عرش يا تاج و تخت الله باشد. همه ميدانيم كه زمان و مكان براى موجودات فيزيكى و ٣ بعدى معنا دارد و نه موجوداتى كه در فركانس پايينتر يا بالاتر هستند و جسم ندارند ❗️❗️ 💠💠 👌در آيات زيادى از قرآن اين تعبير به چشم مى ‏خورد ؛ « ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ » خداوند (بعد از پايان گرفتن خلقت جهان) بر عرش تسلط يافت ، و در بعضى از آيات پشت سر اين تعبير جمله « يدبر الامر » و يا تعبيراتى كه حاكى از علم و تدبير پروردگار است ديده مى ‏شود. ( اعراف 54- يونس 3- رعد 2- فرقان 59- سجده 4- حديد 4 ) ❕ الفاظ ما كه براى بيان مشخصات زندگى محدود و ناچيز ما وضع شده نمى‏ تواند به درستى بيانگر عظمت خداوند و حتى عظمت مخلوقات بزرگ او باشد، به همين دليل با استفاده از معانى كنايى اين الفاظ شبحى از آن همه عظمت را ترسيم مى‏ كنيم. و از جمله الفاظى كه اين سرنوشت را پيدا كرده است كلمه « عرش » است‏ . 👌عرش در لغت به معنى چيزى است كه داراى سقف بوده باشد و گاهى به خود سقف نيز عرش گفته مى‏ شود مانند ؛ « أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها » (مانند كسى كه از كنار قريه‏اى گذشت در حالى كه آن چنان ويران شده بود كه سقفهايش فرو ريخته و ديوار بر سقفها در غلطيده بود) (بقره آيه 259). ❕گاهى به معنى تختهاى بلند همانند تخت سلاطين نيز آمده است، چنان كه در داستان سليمان مى‏ خوانيم كه مى‏ گويد ؛ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها « كداميك از شما مى ‏توانيد تخت او (بلقيس) را براى من حاضر كنيد (سوره نمل آيه 38). و نيز به داربستهايى كه براى برپا نگهداشتن بعضى از درختان مى‏ زنند، عرش گفته مى ‏شود: همانطور كه در قرآن مى‏ خوانيم وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ او كسى است كه باغهايى از درختان داربست‏دار و بدون داربست آفريد" (انعام آيه 141). ❕ولى هنگامى كه در مورد خداوند به كار مى‏ رود و گفته مى‏ شود « عرش خدا» منظور از آن مجموعه جهان هستى است كه در حقيقت تخت حكومت پروردگار محسوب مى ‏شود. 👌 جمله اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ‏ کنايه از تسلط يك زمامدار بر امور كشور خويش است، همانطور كه جمله « ثل عرشه » (تختش فرو ريخت) به معنى از دست دادن قدرت مى‏ باشد، در فارسى نيز اين تعبير كنايى زياد به كار مى‏ رود، مثلا مى‏ گوئيم در فلان كشور، جمعى شورش كردند و زمامدارشان را از تخت فرو كشيدند، در حالى كه ممكن است اصلا تختى نداشته باشد، ياجمعى به هواخواهى فلان برخاستند و او را بر تخت نشاندند، همه اينها كنايه از قدرت يافتن يا از قدرت افتادن است. ❕بنا بر اين در آيه مورد بحث جمله اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ كنايه از احاطه كامل پروردگار و تسلط او بر تدبير امور آسمانها و زمين بعد از خلقت آنها است. 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 204 ❕در روایات نیز این معنا از « عرش » یعنی احاطه بر جهان هستی و تدبیر ریز و درشت آن مورد تاکید قرار گرفته است . 👌 در احتجاج طبرسى از حسن بن راشد روايت كرده كه گفت ؛ « شخصى از امام ابى الحسن موسى ع از معناى آيه « الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏ » سؤال كرد، امام ع فرمود ؛ « یعنى بر ريز و درشت و بزرگ و كوچك مسلط است » 📚احتجاج ج 2 ص 157 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕و در كتاب توحيد به سند خود از محمد بن مارد روايت كرده كه گفت ؛ « شخصى از امام صادق (ع) از معناى آيه « الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏ » پرسيد، حضرتش فرمود ؛ « يعنى همه چيز از نظر دورى و نزديكى براى او يكسان است،( و او بر همه چیز احاطه دارد ) چنين نيست كه چيزى به او نزديكتر از چيزى ديگر باشد » 📚توحید صدوق ، ص 315 ❕و باز در احتجاج از على (ع) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود ؛ « معناى الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏ اين است كه تدبير او مستولى و امر او بلند است‏ » 📚احتجاج ج 1 ص 373 ❕بنابراین عرش الهی ، مجموعه جهان هستی است و حاملان عرش الهی که مطابق آیه شریفه هشت فرشته بزرگ الهی اند ، مامور امر خداوند در تدبیر جهان هستند ، نه آنکه تختی باشد و خداوند بر بالای آن و حاملان تخت را حمل کنند چنان که یکی مسیحی این تصور برایش پیش آمده بود و علی ع در پاسخ او فرمود ؛ «به درستى كه فرشتگان عرش را بر ميدارند و عرش چنان نيست كه تو گمان ميكنى چون هيئات تخت و ليكن آن چيزيست محدود كه به اندازه در مى ‏آيد و آفريده است ، مدبر كه خدا آن را تدبير ميفرمايد و پروردگار عز و جل تو مالك آنست نه آنكه آن جناب بر روى آن است مانند بودن چيزى بر بالاى چيزى و فرشتگان را به برداشتن آن امر فرموده و ايشان عرش را بر ميدارند به آنچه ايشان را بر آن توانائى داده نصرانى گفت كه راست گفتى خدا تو را رحمت كند » 📚توحید صدوق ، ص 316 _ بحار الانوار ج 3 ص 334 ❕در روایت دیگر ، پیامبر گرامی در مورد حاملان عرش الهی و اجراء کنندگان دستورات خداوند در جهان هستی فرمود ؛ « آنها امروز چهار نفرند، و روز قيامت آنها را با چهار نفر ديگر تقويت مى ‏كند و هشت نفر مى‏ شوند » 📚مجمع البیان ، ج 10 ص 346 ❕از سایر روایات ، استفاده می شود که چهار فرشته تدبیر کننده امر الهی در امروز و قبل از قیامت ، همان چهار فرشته برگزیده خداوند هستند ، چنان که در روایت دیگری ، پیامبر گرامی فرمود ؛ « به راستى خدا از هر چيزى چهار برگزيده است و از فرشته‏ ها برگزيده است جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و ملك الموت را » 📚خصال ج 1 ص 225 ❕این نکته روشن است که چهار تن یا هشت تنی که در قیامت حاملان عرش الهی اند ، از روسا و صاحبان امر باشند که قاعدتا ، فرشتگان دیگر و پایین تری ، نیز زیر دست آنان هستند ، چنان که علی ع به این نکته اشاره کرده و در مورد فرشتگان حامل عرش الهی می فرماید ؛ « در برابر عرش او چشمهاى خود را پايين افكنده، در زير آن بالهاى خود را به خود پيچيده‏ اند. در ميان آنها و كسانى كه در مراتب پايين ‏تر قرار دارند، حجابهاى عزّت و پرده ‏هاى قدرت فاصله افكنده است. (آنها چنان در معرفت الهى پيش رفته ‏اند كه) هرگز پروردگار خود را در وهم و ذهن خود تصوير نمى ‏كنند و صفات مخلوقان را براى او قائل نمى‏ شوند. هرگز او را در مكانى محدود نمى‏ سازند و با نظاير و امثال به او اشاره نمى‏ كنند. » 📚نهج البلاغه ، خطبه اول 👌خداوند فراتر از زمان و مکان است ، او زمان را آفرید و خلقت آسمانها و زمین را در شش دوران و زمان قرار داد ، آن هم به خاطر فلسفه ای که در ذیل مفصل پیرامون آن توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3257 ❕خلاصه آنکه منظور از « عرش » يك تخت سلطنتى جسمانى نيست، بلكه به معنى « مجموعه جهان هستى » است كه عرش حكومت خدا است، و به وسيله فرشتگان كه مجرى فرمان خدا هستند تدبير مى‏ شود. @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔ اينكه قرآن كپى بردارى از داستانها و اسطوره هاى باستانى است در خود قرآن در بيش از ٥ آيه تكرار شده است كه به ٤ آيه اشاره ميكنيم ؛ ١) : يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾ ٢) : وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۱﴾ ٣) : : چون به آنان گفته شود پروردگارتان چه چيز نازل كرده مى‏ گويند اسطوره ‏هاى پيشينيان (۲۴) ٤) : : و گفتند افسانه ‏هاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته و صبح و شام بر او املا مى ‏شود (۵) ❗️❗️ 💠💠 👌ما در گذشته مفصلا ، شبهه کپی برداری قرآن را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1896 ❕ملحد دروغگو می گوید این که قرآن کپی برداری از اسطوره های باستانی است در خود قرآن آمده است ، در حالی که آیات مورد استناد او بازگو کننده تهمت جمعیت منکر و لجوج مخالف دعوت انبیاء است که وقتی نمی توانستند هیچ اشکالی بر دعوت انبیاء وارد کنند ، برای دور کردن مردم از پیامبران تهمت مذکور را به آنان می زدند ، نه آنکه قرآن خودش تایید کند که ساخته افسانه های پیشنیان است . 👌در تفسیر نمونه در این رابطه ، می خوانیم ؛ « آنان با اين تعبير موذيانه دو مطلب را بيان مى ‏داشتند ؛ 1⃣ نخست اينكه سطح فكر ما از اين مسائل بسيار برتر است، اينها افسانه‏ اى بيش نيست كه بر سرگرمى عوام الناس ساخته شده . 2⃣ از اين گذشته تازگى ندارد زيرا اولين بار نيست كه انسانى چنين سخنانى را اظهار مى‏ دارد، حتى محمد از خود ابتكارى به خرج نداده همان اسطوره ‏هاى گذشتگان را تكرار مى‏ كند. ❕ اساطير جمع اسطوره به حكايات و داستانهاى خرافى و دروغين گفته مى ‏شود، و اين كلمه 9 بار در قرآن از زبان كفار بى ايمان در برابر انبياء نقل شده است كه غالبا براى توجيه مخالفت خود با دعوت رهبران الهى به اين بهانه متوسل مى‏ شدند، و عجب اينكه هميشه كلمه « اساطير » را با « اولين » توصيف مى ‏كردند، تا ثابت كنند اينها تازگى ندارد، و حتى گاه مى‏ گفتند « اينها مهم نيست ما هم اگر بخواهيم مى‏ توانيم مانند آن را بياوريم » 👌جالب اينكه مستكبران امروز نيز غالبا موذيانه براى فرار از حق و همچنين براى گمراه ساختن ديگران متوسل مى ‏شوند، حتى در كتب جامعه‏ شناسى شكل به اصطلاح علمى به آن داده‏ اند و مذهب را زائيده جهل بشر و تفسيرهاى مذهبى را اسطوره ‏ها مى ‏نامند . ❕ اما اگر درست به اعماق فكر آنها نفوذ كنيم مى‏ بينيم مساله چيز ديگر است، آنها با مذاهب خرافى و ساختگى هرگز جنگ و ستيز ندارند، بلكه خود عامل پيدايش يا نشر آنند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستين است كه افكار انسانها را بيدار مى ‏كند، و زنجيرهاى استعمار را در هم مى ‏شكند و سد راه مستكبران و استعمارگران است. 👌آنها مى ‏بينند قبول تعليمات مذهبى كه اصول عدل و انصاف را پيشنهاد مى ‏كند و با تبعيض و ستمگرى و هر گونه خودكامگى مى ‏جنگد با نقشه ‏هاى آنها مخالف است. ❕آنها مى‏ بينند پذيرش دستورات اخلاقى مذهب با هوسهاى سركش و آزادي هايى كه مورد نظر آنها است سازگار نيست، مجموع اين جهات سبب مى‏ شود كه اين سد و مانع را از سر راه خود بردارند، و حتما بايد پاسخى براى مردم درست كنند، چه پاسخى از اين بهتر كه آنها را به نام اسطوره و افسانه دروغين معرفى كنند.... وگرنه تعليمات پيامبران هم در زمينه اصول عقائد مذهبى، و هم در زمينه مسائل عملى آن چنان با عقل و منطق هماهنگ است كه جايى براى اينگونه تهمتها وجود ندارد. » 📚تفسیر نمونه ج 11 ص 198 ❕به هر حال هميشه طغيانگران براى نجات از ملامت وجدان از يك سو، و از اعتراضات مردم حقجو از سوى ديگر، بهانه ‏هاى واهى مى ‏تراشند تا خويشتن را از اين و آن راحت كنند، و عجب اينكه آنها غالبا برنامه‏اى هماهنگ و يك نواخت داشته‏ اند، گويى در طول تاريخ آن را در گوش هم فرو مى ‏خواندند، عناوينى همچون « سحر » و « كهانت » و « جنون » و « اسطوره » و مانند ان ، ولى قرآن در آيه ای ريشه اصلى طغيان و سركشى آنها اشاره كرده مى‏ افزايد ؛ « چنين نيست كه آنها خيال مى‏كنند، بلكه اعمال سوء آنها همچون زنگارى بر دلشان نشسته، و از درك حقيقت وامانده‏ اند » (كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ). ( مطففین 14) یعنی اعمال آنها زنگار بر قلبشان ريخته، و نور و صفاى نخستين را كه به حكم فطرت خداداد در آن بوده گرفته، به همين دليل چهره حقيقت كه همچون آفتاب عالمتاب مى‏ درخشد هرگز در آن بازتابى ندارد، و پرتو انوار وحى در آن منعكس نمى ‏گردد.» 📚تفسیر نمونه ج 26 ص 262 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕ملحدین مفت خور به دروغ مدعی شده اند که شیعه معتقد است قرآن کنونی کامل نیست و قرآن اصلی دست امام زمان است ، در حالی که قرآنی که دست امام زمان ع است ، همان مصحف علی ع است که از نظر آیات فرقی با قرآن کنونی ندارد ، و روحانی مذکور در کلیپ نیز به همین نکته اشاره می کند ، در ذیل در این رابطه توضیحات مفصلی داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3366