💠ادامه 👇
❗️در احاديث اسلامى نيز (به پيروى از آيات قرآن مجيد)، تنها اكتفا به تشويق از فراگيرى علوم دينى نشده بلكه علاوه بر آن هر گونه علم مفيد در زندگى مادّى و معنوى مورد توجّه قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجّه كنيد:
1⃣ در حديث معروفى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم؛ كه فرمودند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصِّيْنِ فَانَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَة عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ»: «دانش را فرا گيريد هر چند در كشور چين باشد، زيرا تحصيل دانش بر هر مسلمانى واجب است».
📚بحار الانوار ج ١ ص ١٨٠
❕بايد توجّه داشت كه مملكت چين در آن زمان دورترين كشور جهان شناخته مىشد؛ بنابراين منظور اين است كه به سراغ دانش برويد هر چند در دور افتادهترين كشورهاى دنيا باشد.
👌بديهى است دانشى كه در آن روز در چين يافت مىشد معارف قرآنى و دينى نبود؛ چرا كه جاى آن مراكز وحى بود بلكه منظور دانش هاى مفيد دنيوى است.
❕ممکن است برخی از معاندین به سند این روایت اشکال گیرند , در حالی که این روایت " موثوق الصدور " است و موافق آیات و روایات فراوانی است که توصیه به کسب علوم دنیوی می کند و ما ماموریم که روایتی را که موافق قرآن و سنت پیامبر است را بپذیریم و حکم به صحت آن کنیم , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12017
2⃣در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنان على عليه السلام مىخوانيم: «الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤمِنِ فَاطْلُبُوها وَلَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ»: «دانش گمشده شخص با ايمان است، پس آن را طلب كنيد هر چند نزد مشركان باشد».
📚بحار الانوار ج ٧٥ ص ٣٤
❕روشن است، آنچه نزد مشركان يافت مىشود؛ معارف توحيدى و علوم الهى نيست، بلكه علوم مفيد ديگرى است كه در زندگى به كار مىآيد، و گاه نزد آنان است.
👌اين گونه احاديث؛ شعار معروف «علم وطن ندارد» را تداعى مىكند؛ و تأكيد مىنمايد كه علم و دانش گمشده مؤمنان است، هر جا و نزد هر كس بيابند، آن را فرا مىگيرند. چنانچه در حديث ديگرى آمده است «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضالَةُ الْمُؤمِنِ فَحَيثُ وَجَدهَا فَهُوَ احَقُّ بِها»: «دانش گمشده مؤمن است، هرجا آن را بيابد به آن سزاوارتر است».
📚بحار الانوار ج ٢ ص ١٩٩
❕بر همین اساس امیر مومنان ع تصریح می کند که متقین گوشهای خود را وقف شنیدن علوم نافع کرده اند نه علومی که صرفا دینی است : " وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم. "
📚نهج البلاغه , خطبه متقین
3⃣ در حديث ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است: «الْعُلُومُ ارْبَعَةٌ: الْفِقْهُ لِلَادْيانِ وَالطِّبُ لِلَابْدانِ وَالنَّحْوُ لِلِّسانِ، و النُّجُومُ لِمَعْرِفةِ الازْمان»: «دانش چهار بخش است: فقه براى دين، پزشكى براى بدن، نحو (ادبيّات) براى زبان، ستارهشناسى براى شناخت اوقات».
📚بحار الانوار ج ١ ص ٢١٨
4⃣ در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «وَكَذلِكَ اعْطى (الِانْسانَ) عِلْمَ ما فيهِ صَلاح دُنْياهُ كَالزِّراعَةِ وَالغِراسِ وَاسْتِخْراجِ الارَضِيْنَ، وَاقْتِناءِ الاغْنامِ وَالانْعامِ وَاسْتِنْباطِ المِياهِ، وَ مَعْرِفَةِ الْعَقاقِير الَّتى يُسْتَشْفى بِها مِنْ ضُرُوبِ الاسْقامِ، والْمَعادِنِ الَّتى يُسْتَخْرَجُ مِنْها انْواعُ الْجَواهِرِ، وَ رُكُوبِ السُّفُنِ وَالْغَوْصِ فِى الْبَحْرِ ... وَالتَّصَرُّفِ فِى الصِّناعاتِ وَ وُجُوهِ الْمَتاجِرِ وَالْمَكاسِبِ»:
❕امام صادق عليه السلام مطابق اين روايت ضمن بر شمردن علوم و دانش هاى مفيدى كه خداوند به لطف و كرمش بر انسان ارزانى داشته، مىفرمايد: «همچنين به او علومى بخشيده؛ كه اصلاح دنياى او در آن است، مانند:" كشاورزى، باغدارى، استخراج زمين ، دامدارى و استخراج آبها از زمين، شناخت گياهان دارويى كه براى انواع بيمارى ها مفيد است و شناخت معادنى كه از آن انواع جواهر استخراج مىشود، وسوار شدن بر كشتى ها و غواصّى در درياها ... و تصرّف در انواع صنايع و انواع تجارت ها و كسبها"».
📚 بحار الانوار ج ٣ ص ٨٣
❕ به اين ترتيب امام عليه السلام تمام اين علوم را از مواهب الهى شمرده و انسانها را به تحصيل و تعليم و گسترش آن تشويق فرموده است.
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌از مجموع آيات و روايات فوق و نيز روايات ديگرى كه شرح همه آنها به طول مىانجامد به خوبى استفاده مىشود كه چگونه اسلام يك نهضت علمى نيرومند را پايه گذارى كرد؟ و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زير پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست كه در مدّت كوتاهى كتاب هاى فراوان در رشتههاى مختلف علمى اعم از معارف الهى، فلسفه، طب بهداشت، جغرافيا، فيزيك، شيمى و غير آنها تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه، و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانمشندان اسلام، در رشتههاى مختلف علمى انتشار يافت.
❕دانشمندانى كه درباره تاريخ تمدن اسلام بحث كرده يا كتاب نوشتهاند؛ از جمله دانشمندان غربى فصل مهمّى از تاريخ تمدن اسلام را به نهضت علمى مسلمين اختصاص داده؛ و رشتههاى مختلف علوم را كه زير نظر مسلمين رونق و گسترش يافت؛ را با ذكر نام دانشمندان هر يك از علوم و فنون بر شمردهاند.
👌اين نكته بسيار قابل توجّه است كه به اعتراف صريح مورّخان غربى نهضت علمى اروپا از نهضت علمى مسلمين مايه گرفت؛ و اروپائيان در نهضت علمى خود مديون دانشمندان اسلام اند!
❕در كتاب تاريخ تمدن غرب و مبانى آن در شرق كه به وسيله چند نفر از دانشمندان غربى نگارش يافته مىخوانيم: «هنگامى كه كمك هاى بيزانس و مسلمانان را (به فرهنگ مغرب زمين) مورد توجّه قرار دهيم؛ مىتوان گفت كه نور بسيارى از شرق به غرب تابيدهاست»!
👌دكتر ماكس ميرهوف در كتاب ميراث اسلام مىگويد: «علوم عرب (مسلمانان) مانند ماه تابانى بود كه تاريك ترين شب هاى اروپاى قرون وسطى را روشن كرد، و چون علوم جديد ظاهر گشت، ماه بى رنگ شد، و همان ماه بود كه ما را در شب هاى تار هدايت كرد تا به اينجا رسانيد، و مىتوانيم بگوييم هنوز هم تابش آن با مااست»!
📚میراث اسلام ص ١٣٤
❕ در عبارت ديگرى در همان كتاب مىخوانيم: «... خلاصه به اين وسيله (وسيله ترجمه كتب دانشمندان اسلام) علوم شرق مانند باران رحمت بر خاك خشك اروپا باريد و آن را حاصل خيز و بارور ساخت و كم كم اروپائيان با علوم شرق آشنا شدند!»
👌او در يادداشت هايى تحت عنوان علوم طبيعى و طب، چنين مىنويسد: «آنچه در اين سال هاى اخير كشف شده روشنايى جديدى بر تاريخ قديم علوم جهان اسلام افكنده است؛ مسلّماً اين كشفيّات هنوز كافى نيست؛ و دنيا در آينده بيشتر به اهميّت علوم اسلامى پى خواهد برد.»
📚همان مدرک ص ١١١
❕در گفته ديگر از پرفسور گيب استاد زبان عربى در دانشگاه لندن، در مقالهاى كه تحت عنوان نفوذ ادبيات اسلامى در اروپا نگاشته چنين نقل مىكند:
«هنگامى كه به گذشته نظر مىافكنيم، مىبينيم علوم و ادبيّات شرق و به منزله خمير مايهاى (براى تمدن غرب بود، به گونهاى كه نفوذ روحيّات و افكار شرق، روح تاريك مردم قرون گذشته غرب) را روشن ساخت و آنها را به جهان وسيع ترى هدايت نمود»!
📚همان مدرک ص ١٨١
❕ جرجى زيدان مورّخ معروف مسيحى در كتاب تاريخ تمدن اسلامى در بحث تأثير اسلام در علوم و دانش هايى كه از خارج به حوزه اسلامى وارد شد چنين مىنويسد:
«هنگامى كه تمدّن اسلامى به مرحله كامل رسيد و علوم بيگانه در بلاد اسلام انتشار يافت؛ مسلمانان به فراگرفتن آن پرداختند، گروهى (از دانشمندان اسلام) نبوغ خود را به كار گرفته و بر صاحبان اصلى آن علوم پيشى گرفتند؛ و آراء و كشفيّات جديدى بر آن افزودند؛ و به اين ترتيب علوم و دانش ها تنوّع و تكامل يافت، و با فرهنگ و آداب اسلامى آميخته شد، و شكل تمدّن اسلامى به خود گرفت و هنگامى كه اروپائيان براى باز پس گرفتن علوم يونان نهضت كردند، بيشتر اين علوم را با همان رنگ اسلامى از لغت عربى گرفتند»!
📚 تاریخ تمدن اسلامی , ج ٣ ص ١٩٦
❕در عبارت ديگرى مىنويسد: «از آنچه درباره نقش تعليم، در تمدّن اسلامى گفتيم به خوبى استفاده مىشود كه علم و دانش، در جهات مختلف (نزد مسلمانان) بارور گشت، و علما و فقها و پزشكان و فلاسفه، نبوغ خود را در اين راه آشكار ساختند».
📚همان مدرک ص ٢٢٢
👌 كوتاه سخن اينكه در كتب تاريخ عمومى جهان، يا كتبى كه در خصوص تاريخ تمدّن اسلامى نوشته شده است؛ اعترافات زيادى از مورّخان شرق و غرب، پيرامون نهضت علمى مسلمانان و تأثير آن در دراز مدّت و كوتاه مدّت در تاريخ علم و فرهنگ بشرى به چشم می خورد .
📚پیام قرآن ج ١٠ ص ٢٦١
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
توضیحی در مورد حیض شدن زنان در هر ماه
🤔#پرسش
❓اندر حکایت علم و عقل باقر العلوم شیعه!
✍️از أبو عبیدة روایت است که امام باقر گفت: قاعدگی نجاست و پلیدى است که حق تعالى در زنان قرار داده. در زمان نوح زنان در هر سال یک بار حیض مىدیدند تا این که جماعتى از زنان که تعدادشان ۷۰۰ نفر بود از حجاب بیرون آمدند و رها و آزاد گشته، لباسهاى سرخ پوشیده و خود را زینت کرده و معطر ساختند و سپس در شهرها پراکنده شدند، با مردان همنشین شده و در اعیاد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و کاملا با مردان آمیزش پیدا نمودند. در چنین وقتى الله آنها را مبتلا ساخت به قاعدگی در هر ماه، خون حیض این زنان از آنها جارى گشت لذا مجبور شدند که از بین مردان خارج شوند.
📚منبع: علل الشرائع؛ الشيخ الصدوق، دار المرتضی-بیروت، صفحه ۲۸۳.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍️متاسفانه در جهان مدرن کماکان اسلامگرایانی پیدا میشوند که بگویند باید امروز را مطابق فرامین ائمه مدیریت و کنترل کرد. حال آنکه این جماعت شناخته شده به نام اهل بیت جز سخنان بیپایه، سخیف و باطل چیزی برای ارائه نداشتهاند ❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌باید توجه داشت که اگر چه خونی که از زن در هنگام قاعدگی خارج می شود , نجس و پلید است , اما چنین نیست که زن نجس و پلید گردد و در ایام قاعدگی مطرود تلقی گردد .
❕ اقوام پیشین در مورد زنان در عادت ماهیانه عقائد مختلفی داشتند ؛ یهود فوق العاده سخت گیری می کردند و در این ایام به کلی از زنان در همه چیز جدا می شدند، در خوردن و آشامیدن و مجلس و بستر، و در تورات کنونی احکام شدیدی در این باره دیده می شود.
❕ در باب 15 از سفر لاویان تورات چنین میخوانیم:
👌« اگر زنی صاحبه جریانی باشد و جریان از بدنش خون حیض باشد تا هفت روز جدا خواهد بود و هرکس اورا مس کند تا به شام ناپاک باشد و هر چیزی که وقت جدا ماندنش بر آن بخوابد ناپاک و هرچه بر آن نشسته ناپاک باشد و هرکسی که بسترش را لمس نماید لباس خود را بشوید و خویشتن را با آب شستشو دهد و تا به شام ناپاک باشد...»
👌اسلام مطرود کردن زن در هنگام قاعدگی را ممنوع کرد و اجازه اخراج آنان از خانه و کاشانه را نداد و تنها نزدیکی و جماع با آنان را در هنگام قاعدگی به خاطر آسیبهایی که دارد , حرام اعلام کرد , چنان که پیامبر گرامی وقتی دید که برخی با زنان در هنگام حیض رفتار خوشایندی ندارند و از معاشرت و سکونت و همخوراکی با زن حائض پرهیز می کردند با این تفکر برخورد کرد و فرمود که من تنها شما را امر کردم که از مجامعت با زنان حائض پرهیز کنید نه آنکه آنان را از خانه و کاشانه اخراج کنید :
" إِنَّمَا أَمَرْتُكُمْ أَنْ تَعْتَزِلُوا مُجَامَعَتَهُنَّ إِذَا حِضْنَ وَ لَمْ آمُرْكُمْ بِإِخْرَاجِهِنَّ "
📚عوالی اللئالی ج ٢ ص ١٦
👌همینطور اسلام معتقد است که زن به خاطر رنجی که در ایام قاعدگی می برد , ثواب وافری می برد تا جایی که پیامبر اسلام فرمود :
" یک روز حیض شدن از عبادت یک سال بهتر است , عبادتی که به روزه داری روزها و قیام شبها باشد و هر کس در حیضش بمیرد , شهید مرده است و هرکس از حیض غسل کند , خداوند در ازای هر قطره آب غسلش چشمه ای در بهشت به او عطا می کند و به ازای هر مویی در سر و بدن ( که در غسل شسته می شود ) یک قصر در بهشت به او می دهد که هر قصر به هفتاد برابر , بزرگتر از دنیا است , قصری که هیچ چشمی مانندش را ندیده و به قلب هیچ بشری مانندش خطور نکرده است و زن پس از غسلش از حیض تمام گناهانش آمرزیده می شود "
" حَيْضُ يَوْمٍ لَكُنَّ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِيَامٍ نَهَارُهَا وَ قِيَامٍ لَيْلُهَا _ مَنْ مَاتَتْ فِي حَيْضِهَا مَاتَتْ شَهِيدَةً _ مَنِ اغْتَسَلَ مِنَ الْحَيْضِ ... أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ قَطْرَةٍ عَيْناً فِي الْجَنَّةِ وَ بِعَدَدِ كُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى رَأْسِهَا وَ جَسَدِهَا قَصْراً فِي الْجَنَّةِ أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْيَا سَبْعِينَ مَرَّةً لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ. _ وَ إِذَا اغْتَسَلَتْ مِنْ حَيْضِهَا كُفِّرَ لَهَا كُلُّ ذَنْبٍ ... "
📚مستدرک الوسائل ج ٢ ص ٤١
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕حال معاند روایتی را مورد اشکال قرار داده است که هیچ مطلبی که خلاف عقل باشد را بیان نمی کند و معلوم نیست که چرا معاند روایت مذکور را بر خلاف عقل می داند ❗️
👌کامل روایت مورد استناد معاند چنین است که مطابق آن امام باقر علیه السلام فرمود :
" حيض نجاست و پليدى است كه حقّ تعالى در زنان قرار داده، سپس فرمود :
در زمان حضرت نوح عليه السّلام زنان در هر سال يك بار حيض مىديدند تا اين كه جماعتى از زنان كه تعدادشان هفتصد نفر بود از حجاب بيرون آمدند و رها و آزاد گشته، لباسهاى سرخ پوشيده و خود را زينت كرده و معطّر ساختند و سپس در بلاد و شهرها پراكنده شدند، با مردان همنشين شده و در اعياد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و كاملا با مردان آميزش پيدا نمودند در چنين وقتى حقّ تعالى آنها را مبتلا ساخت به ديدن حيض در هر ماه، خون حيض اين زنان از آنها جارى گشت لذا مجبور شدند كه از بين مردان خارج شوند، همان طورى كه ذكر شد ايشان در هر ماه يك بار حيض مىديدند حضرت فرمودند: خداوند تبارك و تعالى ايشان را مشغول به حيض کرد و شهوتشان شکست و ساير زنان كه عمل ايشان را انجام نداده بودند در هر سال يك بار حيض مىشدند، سپس حضرت فرمودند:
پسران آن زنان كه در هر ماه حائض مىشدند با دختران اين زنان كه سالى يك مرتبه به آن مبتلا مىگرديدند ازدواج نموده و بدين ترتيب بين طائفه امتزاج برقرار گرديد و دخترانى كه از اين وصلت و ازدواج متولّد شدند جملگى در هر ماه يك بار حيض مىديدند بارى فرزندان زنانى كه در هر ماه يك بار حيض مىشدند زياد گرديدند و جهتش آن بود كه حيض آنها مستقيم و متعادل بود و در مقابل زنانى كه در هر سال يك بار حائض مىشدند چون مبتلا به فساد خون بودند فرزندانشان كم بود از اين رو نسل آن زنان زياد و نسل اينها اندك گرديد. "
"الْحَيْضُ مِنَ النِّسَاءِ نَجَاسَةٌ رَمَاهُنَّ اللَّهُ بِهَا قَالَ وَ قَدْ كُنَّ النِّسَاءُ فِي زَمَنِ نُوحٍ إِنَّمَا تَحِيضُ الْمَرْأَةُ فِي كُلِّ سَنَةٍ حَيْضَةً حَتَّى خَرَجْنَ نِسْوَةٌ مِنْ حِجَابِهِنَّ وَ هُنَّ سَبْعُمِائَةِ امْرَأَةٍ فَانْطَلَقْنَ فَلَبِسْنَ الْمُعَصْفَرَاتِ مِنَ الثِّيَابِ وَ تَحَلَّيْنَ وَ تَعَطَّرْنَ ثُمَّ خَرَجْنَ فَتَفَرَّقْنَ فِي الْبِلَادِ فَجَلَسْنَ مَعَ الرِّجَالِ وَ شَهِدْنَ الْأَعْيَادَ مَعَهُمْ وَ جَلَسْنَ فِي صُفُوفِهِمْ فَرَمَاهُنَّ اللَّهُ بِالْحَيْضِ عِنْدَ ذَلِكَ فِي كُلِّ شَهْرٍ أُولَئِكَ النِّسْوَةَ بِأَعْيَانِهِنَّ فَسَالَتْ دِمَاؤُهُنَّ فَخَرَجْنَ مِنْ بَيْنِ الرِّجَالِ وَ كُنَّ يَحِضْنَ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً قَالَ فَأَشْغَلَهُنَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْحَيْضِ وَ كَسر شَهْوَتُهُنَّ قَالَ وَ كَانَ غَيْرُهُنَّ مِنَ النِّسَاءِ اللَّوَاتِي لَمْ يَفْعَلْنَ مِثْلَ فِعْلِهِنَّ كُنَّ يَحِضْنَ فِي كُلِّ سَنَةٍ حَيْضَةً قَالَ فَتَزَوَّجَ بَنُو اللَّاتِي يَحِضْنَ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً بَنَاتِ اللَّاتِي يَحِضْنَ فِي كُلِّ سَنَةٍ حَيْضَةً قَالَ فَامْتَزَجَ الْقَوْمُ فَحِضْنَ بَنَاتُ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً قَالَ وَ كَثُرَ أَوْلَادُ اللَّاتِي يَحِضْنَ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً لِاسْتِقَامَةِ الْحَيْضِ وَ قَلَّ أَوْلَادُ اللَّاتِي لَا يَحِضْنَ فِي السَّنَةِ إِلَّا حَيْضَةً لِفَسَادِ الدَّمِ قَالَ فَكَثُرَ نَسْلُ هَؤُلَاءِ وَ قَلَّ نَسْلُ أُولَئِكَ. "
📚الفقیه ج ١ ص ٨٩ _ علل الشرائع ج ١ ص ٢٩٠
❓خوب این روایت چه اشکالی در آن است ❓
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕شاید مقصود معاند از طرح این بحث آن است که امروزه علم برای حیض شدن زنان در هر ماه یک سلسله علل طبیعی بیان می کند و این مطلب با محتوای روایت که حیض شدن هر ماهه زنان را فعل الهی معرفی می کند در تضاد است ❗️❗️❗️
❕گویی معاند توجه ندارد که فعل الهی با استفاده و جعل اسباب و علل طبیعی واقع می شود و دوگانگی در این بین وجود ندارد .
👌در همین رابطه برخی از علما می نویسند :
" مسأله مهمّى كه در اين جا حتّى براى بسيارى از دانشمندان طبيعى ماترياليست مشتبه شده اين است كه گمان مىكنند ما بر سر دو راهى قرار داريم، يا بايد علل طبيعى را بپذيريم يا ( فعل ) خدا را، و هرگز قبول اين دو با هم سازگار نيست.
👌و به تعبير ديگر تصوّر مىكنند اعتقاد به وجود خدا ( و فعل او ) يعنى مبدئى كه به طور مستقيم و بدون هيچ گونه واسطه، پديدهها را به وجود آورده و بنابراين كشف هر علّت طبيعى، مساوى با نفى دخالت خدا در آن است.
❕و به تعبير روشنتر اين جهان وسيعى كه از علل طبيعى آن آگاهيم، از قلمرو حكومت خدا بيرون است، و تنها زمانى خود را نشان مىدهد كه در مسير حوادث و علل آن، مانعى ايجاد كند، و قانون عليّت را بر هم زند.
👌شگفت آور اين كه چنين اشتباه عجيب و باور نكردنى حتّى براى شخصى مثل «انيشتين» رخ داده است.
❕به عقيده ما اين گونه افراد بايد قبل از هر چيز، فكر و روح خود را از هر گونه تصوّر مذهبى بشويند و از نو درباره مذهب آموزش ببينند، زيرا اين پندار به قدرى از حقيقت دور است كه به هيچ وجه قابل اصلاح نيست!
👌يك فيلسوف الهى، جهان را مجموعهاى از اسباب و علل حساب شده و خدا را مسبّب الاسباب و حافظ اسباب، و مهيمن (نگاه دارنده) و قيّوم (برپا دارنده) آنها مىداند، خدايى كه هيچگاه بدون اسباب، كارى انجام نمىدهد، و جمله:
«أبَى اللّهُ أنْ يَجْرِىَ الأُمُورَ إلَّابأسْبَابِهَا؛ خداوند إبا دارد از اين كه پديدهها بدون دخالت علّتشان بوجود آيد». كه مضمون روايات است، معرّف طرز تفكر، در اين مكتب است.
📚الکافی ج ١ ص ١٨٣
👌و به اين ترتيب نه تنها قانون علّيّت را انكار نمىكند بلكه جهان طبيعت و علل و اسباب آنها را خواسته و فعل خدا مىشمرد.
❕يك فيلسوف الهى هيچ گاه خدا و تأثير او را در جهان هستى در رديف و همدوش علل طبيعى نمىشمرد بلكه ما فوق آنها مىداند؛ زيرا آنها هر چه دارند از او دارند و اكنون نيز حافظ، نگاهبان و اثر بخش به آنها اوست، و همه مطابق برنامه او و به فرمان او مىگردند و انجام وظيفه مىكنند؛ بنابراين از نظر او دانشمندان علوم طبيعى- به گفته «هرشل» طبيعى دان معروف- همگى دست به دست هم دادهاند تا «كاخ علم» يعنى «كاخ عظمت خدا» را بر پا دارند.
❕يك فيلسوف الهى در عين اعتراف به قبول اصل علّيّت و حكومت آن بدون استثنا بر همه چيز، همه علّت و معلولها را وابسته به ذات پروردگار مىداند؛ حتّى بر خلاف آن چه بعضى مىپندارند معجزات را استثناى در قانون علّيّت نمىبيند، بلكه در مورد آنها معتقد به علل غير عادّى است.
📚پیدایش مذاهب , ص ٢٢٠
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
زیارت امام حسین علیه السلام مانند زیارت خداوند است ❗️❗️❗️
🤔#پرسش
❓تجسیم الله نزد شیعه
مکان صحیح الله👈 قبر حسین ابن علی👉 رضی الله عنه است.
منبع : [ الصحیح فی فضل الزیارة الحسینیة]
صفحه : ۱۲۱ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌مطابق روایات متعددی که در مجامع روایی ما نقل شده است , کسی که امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کند , مانند کسی است که خداوند را در عرشش زیارت کرده است , یعنی زائر قبر امام حسین ع ثواب زیارت خداوند را می برد .
❕امام حسن عليه السلام فرمود :
"من و حارث اعوَر، با امير مؤمنان عليه السلام بوديم كه فرمود: «شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد:" مردمى در آخر زمان مىآيند كه قبر پسرم حسين را زيارت مىكنند. هر كس او را زيارت كند، گويى مرا زيارت كرده است، و هر كس مرا زيارت كند، گويى خداوند سبحان و متعال را زيارت كرده است. بدانيد كه هر كس حسين عليه السلام را زيارت كند، گويى خدا را در عرشش زيارت كرده است"».
"سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ: يَأتي قَومٌ في آخِرِ الزَّمانِ يَزورونَ قَبرَ ابنِيَ الحُسَينِ، فَمَن زارَهُ فَكَأَنَّما زارَني، ومَن زارَني فَكَأَنَّما زارَ اللّهَ سُبحانَهُ وتَعالى، ألا مَن زارَ الحُسَينَ فَكَأَنَّما زارَ اللّهَ عَلى عَرشِهِ. "
📚فضل زیاره الحسین علیه السلام ص ٣٩ ح ١٠
❕در روایت دیگر امام رضا عليه السلام فرمود :
"هر كس قبر ابا عبد اللّه عليه السلام را كنار رود فرات، زيارت كند، گويى خدا را در بالاى عرشش زيارت كرده است. " " مَن زارَ قَبرَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام بِشَطِّ الفُراتِ كَمَن زارَ اللّهَ فَوقَ عَرشِه "
📚تهذیب الاحکام ج ٦ ص ٤٦
👌وهابی به تعبیر " زیارت خداوند " اشکال کرده است و این تعبیر را گواه بر تجسیم خداوند در نزد شیعه دانسته است در حالی که شبیه همین معنای " زیارت خداوند " در قرآن تحت عنوان " ملاقات خداوند " آمده است .
❕خداوند می فرماید :
«آنها كه لقاى خدا را تكذيب كردند مسلّماً گرفتار زيانند، و هرگز هدايت نيافتهاند» "قدْ خَسِرَ الَّذيْنَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّه وَ ما كانُوا مُهْتَديْنَ " ( یونس ٤٥ )
👌همين تعبير در آيات ديگرى مانند انعام، 31 و 145- يونس، 7 و 11 و 15- رعد، 2- كهف، 105 و 110- فرقان، 21- عنكبوت، 5 و 23- روم، 8- سجده، 23- فصلت، 54- سجده، 10 و 20- نيز آمده است.
❕بدون شك منظور ملاقات و زیارت حسى پروردگار نيست، چرا كه ملاقات و زیارت حسى تنها در مورد اجسام است كه داراى مكان و زمان و رنگ و كيفيات ديگرند، به طورى كه مىتوان آنها را با چشم ظاهر ديد.
👌بلكه منظور يك شهود باطنى و ديدار و و زیارت و ملاقات روحانى و معنوى با خدا است، زيرا در قيامت حجابها كنار مىرود، و آثار خداوند چنان در عرصه محشر و تمام صحنههاى و مواقف قيامت ظاهر و آشكار مىگردد كه همهكس حتى كافران خدا را با چشم دل مىبينند، و او را ديدار مىكنند! (هرچند اين ديدارها متفاوت است).
❕اين حالت ممكن است بر اثر پاكى و تقوا و عبادت و تهذيب نفس در اين دنيا براى گروهى پيدا شود، چنان كه در نهج البلاغه مىخوانيم: يكى از دوستان دانشمند على ع به نام" ذعلب يمانى" از امام ع پرسيد" هل رايت ربك":" آيا خداى خود را ديدهاى"؟!
👌امام ع فرمود " ا فاعبد ما لا ارى " " آيا خدايى را كه نبينم پرستش كنم"؟! و هنگامى كه او توضيح بيشتر خواست امام اضافه كرد:
❕لا تدركه العيون بمشاهدة العيان و لكن تدركه القلوب بحقائق الايمان " " چشمهاى ظاهر هرگز او را مشاهده نكنند، بلكه قلبها بوسيله نور ايمان او را درك مىنمايند"
📚نهج البلاغه خطبه 179.
👌بنابراین مقصود از ملاقات و زیارت خداوند , همان ملاقات و زیارت شهودی و معنوی است و کسی که امام حسین ع را زیارت کند , ثواب کسی را دارد که در عرش الهی که محل طواف فرشتگان است , خداوند را با چشم دل و قلب زیارت و ملاقات کرده است .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕وهابی که مدعی بود شیعه معتقد به تجسیم خداوند است , توجه ندارد که خودشان عقیده به ملاقات حسی و رویت ظاهری خداوند دارند و خداوند را چون جسمی می دانند که روز قیامت دیده می شود ❗️
❕در حدیثی جعلی نقل می کنند که پيامبر خدا فرمود:
«در حالى كه بهشتيان، غرق در نعمت خويشاند، به ناگاه، نورى برايشان درخشيدن مىگيرد. سرهايشان را بلند مىكنند و پروردگار را مىبينند كه از فراز سرشان بر آنان مشرف شده است و مىفرمايد:" درود بر شما، اى بهشتيان!". اين، همان سخن خداست كه: «درودى كه از جانب پروردگارى مهربان به آنان گفته مىشود»». پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «پس خدا به آنان مىنگرد و آنان به خدا مىنگرند و تا زمانى كه غرق در نگريستن به او هستند، به چيزى از نعمتها توجّه ندارند، تا آن كه از آنان پنهان مىشود؛ ولى نور و بركت او براى آنان در خانههايشان باقى مىماند».
" بَينا أَهلُ الجَنَّةِ فِي نَعِيمِهِم إِذ سَطَعَ لَهُم نُورٌ فَرَفَعُوا رُؤُوسَهُم، فَإِذا الرَّبُّ قَد أَشرَفَ عَلَيهِم مِن فَوقِهِم، فَقالَ: السَّلامُ عَلَيكُم يا أَهل َ الجَنَّةِ. وَذَلِكَ قَولُ اللَّهِ: «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ». قالَ: فَيَنظُرُ إِلَيهِم وَيَنظُرُونَ إِلَيهِ، فَلا يَلتَفِتُونَ إِلى شَيءٍ مِنَ النَّعِيمِ ما دامُوا يَنظُرُونَ إِلَيهِ حَتّى يَحتَجِبَ عَنهُم وَيَبقى نُورُهُ وَبَرَكَتُهُ عَلَيهِم فِي دِيارِهِم "
📚سنن ابن ماجة: ج 1 ص 65 ح 184، الدرّ المنثور: ج 7 ص 65
👌و نقل می کنند که فرمود :
"بامنزلتترين آنان (اهل بهشت)، روزى دو بار به روى خداى بلندمرتبه، نظر می کنند " " إِنَّ أَفضَلَهُم- يَعنِي أَهلَ الجَنَّةِ- مَنزِلَةً لَيَنظُرُ فِي وَجهِ اللَّهِ تَعالى كُلَّ يَومٍ مَرَّتَينِ. "
📚مسند احمد : ج 2 ص 227 ح 4623، المستدرك على الصحيحين: ج 2 ص 553 ح 3880
❕اما اهلبیت علیهم السلام شدیدا با عقیده به ملاقات حسی و دیدن با چشم سر خداوند برخورد می کردند و این عقیده را مورد رد قرار می دادند و تصریح می کردند که ملاقات و زیارت و دیدن خداوند با چشم دل است نه با چشم سر .
👌 هشام بن حکم می گوید :
" در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه معاوية بن وَهْب و عبد الملك بن اعيَن وارد شدند. معاوية بن وَهب به ايشان گفت: اى فرزند پيامبر خدا! در باره اين خبرى كه روايت شده است و مىگويد كه پيامبر خدا پروردگارش را ديد، چه مىفرماييد؟ در چه صورتى، او را ديد؟ و نيز در باره حديثى كه روايت كردهاند كه مؤمنان، پروردگار خود را در بهشت مىبينند، او را در چه صورتى مىبينند؟
❕ايشان لبخندى زد و سپس فرمود: «اى معاويه! چه قدر زشت است براى مردى كه هفتاد يا هشتاد سال از عمرش مىگذرد و در مُلك خدا زندگى مىكند و از نعمتهايش مىخورد؛ امّا او را چنان كه بايد، نمىشناسد!».
👌آن گاه افزود: «اى معاويه! محمّد ، پروردگار بزرگ و والايش را با چشم سر نديد. ديدن، دو گونه است: ديدن با دل و ديدن با چشم. بنا بر اين، كسى كه [آن را] ديدن با دل بداند، او به راه صواب رفته، و كسى كه بگويد مقصود، ديدن با چشم سر است، به خدا و آيات او، كافر گشته است؛ زيرا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است:" هر كس خدا را به مخلوقش تشبيه كند، كافر است"».
" كُنتُ عِندَ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام إِذ دَخَلَ عَلَيهِ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ وَعَبدُ المَلِكِ بنُ أَعيَنَ، فَقالَ لَهُ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ: يَابنَ رَسُولِ اللَّهِ، ما تَقُولُ فِي الخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله رَأَى رَبَّهُ، عَلَى أَيِّ صُورَةٍ رَآهُ؟ وَعَنِ الحَدِيثِ الَّذِي رَوَوهُ أَنَّ المُؤمِنِينَ يَرَونَ رَبَّهُم فِي الجَنَّةِ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ يَرَونَهُ؟
فَتَبَسَّمَ عليه السلام ثُمَّ قالَ: يا مُعاوِيَةُ، ما أَقبَحَ بِالرَّجُلِ يَأتِي عَلَيهِ سَبعُونَ سَنَةً أَو ثَمانُونَ سَنَةَ يَعِيشُ فِي مُلكِ اللَّهِ وَيَأكُلُ مِن نِعَمِهِ لا يَعرِفُ اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ؟!
ثُمَّ قالَ عليه السلام: يا مُعاوِيَةُ، إِنَّ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله لَم يَرَ رَبَّهُ تَبارَكَ وَتَعالى بِمُشاهَدَةِ العِيانِ، وَإِنّ الرُّؤيَةَ عَلَى وَجهَينِ: رُؤيَةُ القَلبِ وَرُؤيَةُ البَصَرِ، فَمَن عَنى بِرُؤيَةِ القَلبِ فَهُوَ مُصِيبٌ، وَمَن عَنى بِرُؤيَةِ البَصَرِ فَقَد كَفَرَ بِاللَّهِ وَبِآياتِهِ؛ لِقَولِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: مَن شَبَّهَ اللَّهَ بِخَلقِهِ فَقَد كَفَر "
📚كفاية الأثر: ص 256، بحار الأنوار: ج 4 ص 54 ح 34.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#اسارت_زنان_یهودی_در_جنگ_بنی_قریظه
🤔#پرسش
❓آیا میدانستید محمد درست مثل داعش، حتی زنانی که در میدان جنگ شرکت نکرده باشند را پس از اسارت به کنیزی میگرفت؟!
به گواهی تاریخ٬ پیامبر اسلام در جریان غزوه بنیقریظه٬ ضمن آنکه کلیه مردان بالغ این قبیله را گردن زد٬ زنان و حتی کودکانی را که هیچ نقشی در جنگ نداشتند به بردگی گرفته و بخشی از آنان را برای خرید سلاح و تجهیزات جنگی در بازار بردهفروشان به فروش میرساند!
چنانکه علامه مجلسی ، فقیه نامدار شیعه آورده است:
سعد بن معاذ در مورد حکم بنی قریظه گوید: حکم کردم یا رسول الله که مردان ایشان را بکشی و زنان و اطفالشان را اسیر کنی و غنائم و اموالشان را در میان مهاجران و انصار قسمت نمایی...
سپس حضرت بعضی از این بردگان را با سعد بن زید به نجد فرستاد و اسلحه و اسب از برای مسلمانان خرید!
📓منبع: حیاة القلوب - تألیف مجلسی - انتشارات سرور ٫ قم ٫ ۱۳۸۴ - ج۴ - ص۱۰۶۵ ٫ ۱۰۶۳ ❗️❗️
💠پاسخ💠
👌در ذیل در رابطه با جنگ بنی قریظه و این که یهودیان قصد نابودی اسلام و مسلمین و اسارت زنان و فرزندان مسلمین را داشتند , توضیحات مفصلی داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1789
❕به عکس ادعای معاند , زنان بنی قریظه هم پشتیبان مردانشان در حمله به مواضع مسلمین بودند و به اصطلاح بی طرف نبودند , بلکه یاور و پشتیبان و تدارک چی مردانشان بودند , و گاه دست به قتل مسلمین هم می زدند , چنان که تاریخ نقل می کند که یکی از آنان , داسی را به سوی مسلمین پرتاب کرد و یکی از آنان را کشت :
" فدلّت على المسلمين رحى من فوق الحصن، و كان المسلمون ربما جلسوا تحته، يستظلون في فيئه. و كان ذلك بعد اشتداد الحصار على بني قريظة. فلما أطلعت الرحى، رآها القوم فانفضوا، فأصابت خلاد بن سويد، فشدخت رأسه..."
📚أنساب الأشراف ج 1 ص 348 و 244 و السيرة النبوية لدحلان ج 2 ص 18 و السيرة الحلبية ج 2 ص 341
❕بر همین اساس است که مورخ شهیر مرحوم سید جعفر عاملی تصریح می کند که پیامبر گرامی در این جنگ محاربین و آنانی که وارد میدان قتال با مسلمین شده بودند را به اسارت گرفت و با آنان مقابله به مثل کرد , زیرا آنان قصد داشتند مسلمین را به اسارت گیرند ... :
"قد أنشأ الرق على أعدائه في ميدان القتال، معاملة لهم بالمثل، إذ لو أسروا المسلمين لاسترقوهم... فالنبي (ص) سبى في الحرب و استرق عملا بمبدأ المقابلة بالمثل "
📚الصحيح من سيرة النبي الأعظم، ج11، ص: 217
💠ادامه
💠ادامه 👇
👌بارها گفته ایم که کسانی به اسیری و بردگی و کنیزی گرفته می شوند که به سرزمین اسلامی حمله کرده باشند و قصد نابود سازی مسلمین و دین و آیین آنها را داشته باشند ، اینان همان کفار حربی هستند که تنها اجازه جهاد با آنان داده شده است ، در گذشته در رابطه چرایی به بردگی گرفتن چنین کفاری توضیحات لازم را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2121
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1008
👌و روشن شد که زنان بنی قریظه دوشادوش مردان خود بر علیه مسلمین دست به دست هم داده بودند و شایسته تنبیه و اسارت بودند .
❕اگر آنان بی گناه بودند , اسیر نمی شدند , یعنی آنان به گناه مردانشان مجازات نمی شدند , چرا که اصل مسلم قرآنی است که کسی بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد ، چنان که قرآن می فرماید ؛
« لا تزر وازره وزر اخری » « و هيچكس بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد » ( اسراء 15)
❕با توجه به همین اصل مسلم قرآنی است که مفسرین می نویسند :
" به عكس آنچه معروف است كه عوام مىگويند" آتش كه گرفت خشك و تر مىسوزد" در منطق عقل و تعليمات انبياء هيچ بى گناهى به جرم گناه ديگرى مجازات نخواهد شد، در تمام شهرهاى لوط يك خانواده مؤمن وجود داشت خدا به هنگام مجازات آن قوم منحرف و آلوده، آن يك خانواده را نجات داد.
آيات فوق نيز با صراحت مىگويد" وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى " بنا بر اين اگر در پارهاى از احاديث غير معتبر چيزى بر خلاف اين قانون كلى اسلام ديده شود حتما بايد آن را كنار گذاشت، يا توجيه كرد "
📚تفسير نمونه، ج 12، ص: 56
❕در رابطه با اسارت کودکان بنی قریظه که در جنگ نقشی نداشته اند , در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3195
👌در رابطه با فروش بردگان بنی قریظه نیز در گذشته یادآور شدیم که این جریان موافق با سیره پیامبر گرامی نیست و توسط اهلسنت با سند ضعیف نقل شده است و بر خلاف روایات شیعه است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3091
❕ملحد مدعی شد که جریان فروش بردگان را علامه مجلسی از علمای شیعه هم نقل می کند , در حالی که توجه ندارد که علامه مجلسی این جریان را به نقل از کتاب مجمع البیان طبرسی نقل می کند و مرحوم طبرسی نیز جریان مذکور را از علمای اهلسنت و ابن شهاب زهری نقل می کند :
📚مجمع البيان في تفسير القرآن، ج8، ص: 552
❕و این نقل یک روایت اهلسنت محسوب می شود نه روایت شیعه و در نمایه فوق توضیح داده ایم که نقلهای اهلسنت در این رابطه ضعیف است و قابل اعتنا نیست .
👌در نمایه آدرس داده شده در ابتدای کلام یاد آور شده ایم که تمام بنی قریظه با پیامبر عهد و پیمان بستند که اگر بر علیه مسلمین دسیسه کنند , پیامبر در اسیر سازی آنان و غنیمت گرفتن اموالشان آزاد باشد , بنابراین اسیر سازی آنان با رضایت خودشان بوده است , یا تمام آنان راضی شدند به حکمی که سعد معاذ در مورد آنان صادر می کند و سعد هم حکم اسارت زنانشان را صادر کرد و آنان هم در ابتدا به حکم سعد راضی شده بودند , بنابراین اسارت آنان هم با رضایت خودشان بوده است و هم آنان به خاطر دسیسه بر علیه مسلمین و زیر پای گذاشتن عهد و پیمان شایسته این اسارت بودند .
❕علامه طباطبایی در مورد چنین کسانی می نویسد ؛
«عمده اسباب برده گیری سه چیز بود ، جنگ ، زور و قلدری و داشتن ولایت ابوت وشوهری و امثال آن ، اسلام تنها برده گیری در جنگ را امضا کرد آن هم تنها در جنگ هایی معتبر دانست که بین مسلمین و کفار اتفاق افتد که در این صورت مسلمین می توانند اسیر کافر را استرقاق نمایند نه جنگهایی که بین خود مسلمین رخ می دهد . جهت این امضا کردن و معتبر شمردن برده گیری اسرای جنگی این است که به طور کلی دشمن محارب هدفی جز نابودی انسانیت و از بین بردن نسل بشری و ویران ساختن آبادی ها ندارد و فطرت بشر بدون هیچ تردیدی چنین کسی را محکوم به زوال دانسته و بر هر کسی واجب می داند که اینگونه دشمن های بشریت را جزء مجتمع بشری به شمار نیاورده و آنان را مستحق تمتع از مزایای حیات و تنعم به حقوق اجتماعی نداند و نیز حکم می کند به وجوب از بین بردن آنان و یا دست کم اسیر کردنشان »
📚ترجمه تفسیر المیزان ج 6 ص 498
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❓آیا کوروش همان ذو القرنین است ❗️
👌جناب رائفی پور که در ابتدا با بحث نمادهای شیطان پرستی خودش را مطرح کرد و به ناگاه متخصص در کلیه مباحث اسلام شناسی شد ❗️❗️❗️
❕معتقد است که ذو القرنین قرآن همان کوروش است و در شبکه ولی عصر برای اثبات این نظریه تن به مناظره نیز داده است .
👌در ذیل ثابت کرده ایم که این نظریه سست ترین نظریه ها است و کسی که اندک تاملی در آیات و روایات و شواهد تاریخی داشته باشد به روشنی متوجه این مطلب می گردد , در ذیل بخوانید :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3366
توضیحی در مورد تقیه امام صادق ع در برابر دو فردی زیدی در انکار امامت
🤔#پرسش
❓امام جعفر صادق و انكار امامت از روی تقیه زیرا امامت در متون قرآن و سنت پیامبرﷺ امری بسیار جزئی و مخفی بوده و مسلمانان از آن اطلاعی نداشتند لذا قابل کتمان بوده
📙 در روايت كافى كلينى ص232
دو شخص از زیدیه بر امام جعفر صادق وارد میشوند و از او در مورد امامت سوال میکنند
آیا در میان شما امامی است که اطاعت از او واجب باشد ؟ امام جعفر میفرماید: خیر ...
( وادامه متن روایت که ثابت میشود امام از روی تقیه منکر امامت شد )
✅ از این روایت نکته مهمی قابل اثبات است و آن هم اینکه : امامت دوازده امام در متون قرآن و سنت پیامبرﷺ وجود نداشته و ائمه میتوانستند آن را کتمان کنند
⁉️ سوال : اگر امامت دوازده امام در قرآن و سنت پیامبرﷺ به طور صریح تبلیغ شده بود، آیا ائمه میتوانستند آن را کتمان کنند ؟ قطعا خیر ❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌عمل به تقيه و تظاهر بر خلاف حق و حقيقت در شرايطى از نظر عقل و خرد لازم است و شرع مطهر نيز آن را تأييد كرده است. در حقيقت تقيه يكى از تعاليم اسلام است كه بر اساس آن، در مواردى كه جان و عرض و مال يك فرد مسلمان در اثر اظهار عقيده مورد تهديد قرار گيرد، مى تواند عقيده خود را كتمان كند. در اصطلاح شرعى به اين امر «تقيه» گفته مى شود. جواز تقيه، نه تنها مدرك شرعى دارد، بلكه عقل و خرد نيز بر درستى و لزوم آن در شرايط حساس گواهى مى دهد. چه، از يك طرف حفظ جان و مال و آبرو لازم است، و از طرف ديگر عمل بر وفق عقيده يك وظيفه دينى است.
❕امّا در مواردى كه اظهار عقيده جان و مال و آبروى شخص را به خطر مى افكند و اين دو وظيفه عملًا با هم تزاحم و تعارض مى يابند، طبعاً حكم خرد آن است كه انسان وظيفه و تكليف مهمتر را بر ديگرى مقدم بدارد. در حقيقت، تقيه سلاح افراد ضعيف در مقابل اشخاص قدرتمند و بى رحم است، و پيداست كه اگر تهديدى دركار نباشد، انسان نه عقيده خويش را كتمان مى كند و نه بر خلاف اعتقاد خود عمل مى نمايد.
📚راهنمای حقیقت ص ٥٨٢
👌وهابی مدعی است که در مسائل مهم و مشهور نمی توان تقیه کرد , و تقیه در امور جزیی است که با صراحت تبلیغ نشده است در حالی که قرآن اجازه تقیه در امر حیاتی و مهم توحید را می دهد و روشن است مساله ای مهم تر از توحید در بین مسلمین وجود ندارد که با صراحت تمام تبلیغ شده است .
❕قرآن در مورد عمّار ياسر (و كليه كسانى كه در چنگ كافران گرفتار شده و به
رغم ايمان استوار قلبى خويش، براى تخلص از چنگ آنان ظاهراً لفظ كفر را بر زبان جارى مى كنند) چنين مى فرمايد: «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ». «كسى كه پس از ايمان به خدا كفر ورزد (به سزاى عمل خود مى رسد) مگر كسى كه از روى ناچارى و اجبار اظهار كفر كند، ولى قلبش به ايمان، قرص و محكم باشد». ( نحل ١٠٦ )
❕در آيه ديگر مى فرمايد:
«لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً " «روا نيست مؤمنان كافران را به جاى مؤمنان ولىّ خود گيرند، و هركس چنين كند پيوند خويش را با خداوند گسسته است؛ مگر اينكه خود را (براى ايمنى از شر آنها) در حصن و حفاظِ تظاهر به قبول ولايتشان قرار دهيد. خداوند شما را از مخالفت با خويش برحذر مى دارد و بازگشت همگان به سوى خدا است». ( آل عمران ٢٨ )
👌مفسران اهلسنت در شرح اين دو آيه، همگى اصل تقيه را اصلى مشروع دانسته اند .
📚تفسير طبرى: ج 3 ص 153؛ تفسير رازى: ج 8 ص 113؛ تفسير نسفى، در حاشيه تفسير خازن: ج 1 ص 271؛ روح المعانى: ج 3 ص 121؛
❕در روایات اهلسنت هم تصریح شده است که چنان نیست تقیه در امور جزیی و بی ارزش باشد .
👌بخاری از عایشه روایت می کند که پیامبر گرامی به او فرمود :
" آیا نمی دانی که قوم تو وقتی کعبه را ساختند آن را از پایه هایی که ابراهیم قرار داده بود کوچک تر گرفته اند ? گفتم چرا شما آن را به حالت اول باز نمی گردانید ? فرمود اگر قوم تو تازه مسلمان بودند , چنین می کردم "
" أَ لَمْ تَرَيْ أَنَّ قَوْمَكِ لَمَّا بَنَوْا الْكَعْبَةَ اقْتَصَرُوا عَنْ قَوَاعِدِ إِبْرَاهِيمَ؟ فَقُلْتُ:
يَا رَسُولَ اللَّهِ. أَ لَا تَرُدُّهَا عَلَى قَوَاعِدِ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: لَوْ لَا حِدْثَانُ قَوْمِكِ بِالْكُفْرِ لَفَعَلْت "
📚صحیح بخاری ج ٢ ص ٥٧٣
👌می بینیم پیامبر اسلام در امر مهم و حیاتی تقیه می کند که اگر این تقیه نبود ترس آن بود که تازه مسلمانان آن روز کافر شوند ❗️پس چنین نیست که تقیه در امور جزیی و ساده و پیش پا افتاده باشد .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕ابوهریره نیز در اموری تقیه می کرد که ترس آن را داشت که اگر تقیه را کنار بگذارد , حلقومش بریده شود و کشته شود❗️
👌بخاری نقل می کند که می گفت :
" از پیامبر دو ظرف پر از حدیث حفظ نموده ام که هر آنچه تاکنون روایت کرده ام یکی از آن دو بوده است که اگر بنا بود ظرف دیگر را بگشایم حلقومم بریده می شد "
" حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ وِعَاءَيْنِ، فَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَبَثَثْتُهُ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَلَوْ بَثَثْتُهُ قُطِعَ هَذَا الْبُلْعُوم "
📚صحیح بخاری ج ١ ص ٥٦
👌در روایات ما نیز تصریح شده است که تقیه در تمام امور است , چه امور مهم و اساسی و چه امور جزیی و کم اهمیت تر , چنان که امام باقر علیه السلام فرمود :
"التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ شَيْءٍ يُضْطَرُّ إِلَيْهِ ابْنُ آدَمَ فَقَدْ أَحَلَّهُ اللَّهُ لَهُ. " " تقیه در هر چیزی است که فرزند آدم مضطر به انجام آن شده باشد که خداوند ارتکاب آن را برایش حلال شمرده است "
📚الکافی ج ٢ ص ٢٢٠
👌و فرمود :
" تقیه در هر امری است که ضرورت در آن ایجاد شده است " "التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ ضَرُورَةٍ "
📚المحاسن ج ١ ص ٢٥٩
👌در روایت مورد استناد وهابی نیز دو تن از زیدیه که عقیده به امامت امام صادق علیه السلام نداشتند در صدد بودند که از امام ع بهانه ای به دست آورند تا ایشان را مورد فشار و اذیت و آزار قرار دهند که امام ع از باب تقیه در برابر آنان وارد شد و پس از آنکه آنان از مجلس خارج شدند , امام ع تصریح کردند که در نفی امامت از خود تقیه کردند . کامل روایت به این صورت است که راوی می گوید :
" خدمت حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام بودم كه دو نفر از زيدي ها وارد شدند آن دو گفتند آيا در ميان شما امام واجب الاطاعه وجود دارد امام عليه السّلام فرمود: نه آن دو گفتند بعضى از اشخاص مورد اعتماد بما گفتهاند كه شما مدعى اين مقام هستى آنها را نام بردند اينها شخصيتى پرهيزكار و مورد اعتمادند.
👌امام عليه السّلام خشمگين شد و فرمود: من آنها را به چنين چيزى دستور ندادهام همين كه خشم را در چهره امام ديدند از آنجا خارج شدند امام عليه السّلام فرمود اين دو را ميشناسى گفتم آرى آنها از بازاريان خودمان هستند و زيدى مذهبند آنها ادعا دارند كه شمشير پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نزد عبد اللَّه بن حسن است.
❕فرمود: دروغ ميگويند خدا آن دو را لعنت كند به خدا قسم آن را عبد اللَّه بن حسن با دو چشم خود نديده و نه با يك چشم و نه پدرش ديده مگر اينكه در نزد على بن الحسين عليه السّلام ديده باشد اگر راست ميگويند چه علامتى در دسته آن شمشير است و چه اثرى روى تيغ آن است.
❕شمشير پيامبر و پرچم ايشان در نزد من است و زره و خود آن جناب نزد من است اگر اين دور است ميگويند چه علامتى در زره پيامبر است در نزد من است پرچم پيامبر بنام مغلبه و الواح موسى و عصاى او است در نزد من و انگشتر سليمان بن داود است.
👌و در نزد من طشتى كه با آن موسى قربانى ميكرد هست و آن اسمى كه پيامبر هر وقت در ميان مسلمانان و مشركين قرار ميداد تير از مشركين بمسلمانان نميرسيد نزد من است و در نزد من است مانند آن صندوقى كه ملائكه آوردند و مسأله سلاح در ميان خانواده ما مانند صندوقى است كه در بنى اسرائيل بود كه در ميان هر خانه آن صندوق بود نبوّت در آن خانواده قرار داشت و همين طور در دست هر كدام از ما سلاح پيامبر باشد امامت در اختيار اوست. "
" كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنَ الزَّيْدِيَّةِ فَقَالا لَهُ أَ فِيكُمْ إِمَامٌ مُفْتَرَضٌ طَاعَتُهُ قَالَ فَقَالَ لَا قَالَ فَقَالا لَهُ قَدْ أَخْبَرَنَا عَنْكَ الثِّقَاتُ أَنَّكَ تَقُولُ بِهِ وَ سَمَّوْا قَوْماً وَ قَالُوا هُمْ أَصْحَابُ وَرَعٍ وَ تَشْمِيرٍ وَ هُمْ مِمَّنْ لَا يَكْذِبُ فَغَضِبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالَ مَا أَمَرْتُهُمْ بِهَذَا فَلَمَّا رَأَيَا الْغَضَبَ فِي وَجْهِهِ خَرَجَا فَقَالَ لِي أَ تَعْرِفُ هَذَيْنِ قُلْتُ نَعَمْ هُمَا مِنْ أَهْلِ سُوقِنَا وَ هُمَا مِنَ الزَّيْدِيَّةِ وَ هُمَا يَزْعُمَانِ أَنَّ سَيْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ فَقَالَ كَذَبَا لَعَنَهُمَا اللَّهُ وَ اللَّهِ مَا رَآهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بِعَيْنَيْهِ وَ لَا بِوَاحِدَةٍ مِنْ عَيْنَيْهِ وَ لَا رَآهُ أَبُوهُ اللَّهُمَّ إِلَّا أَنْ يَكُونَ رَآهُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع مثَلُ السِّلَاحِ فِينَا كَمَثَلِ التَّابُوتِ.... فِي أَيِّ بَيْتٍ وُجِدَ التَّابُوتُ عَلَى أَبْوَابِهِمْ أُوتُوا النُّبُوَّةَ وَ مَنْ صَارَ إِلَيْهِ السِّلَاحُ مِنَّا أُوتِيَ الْإِمَامَة "
📚الارشاد ج ٢ ص ١٨٧ _ الکافی ج ١ ص ٢٣٢
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir