هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
✅بـسـيـارى از حـوادث، در ارزيـابـى بـنيادين به ريشههاى كهنترى منتهى مىشود كه گاهى فـاصـله زمـانـى بـسـيـارى مـيـان آن دو وجـود دارد، گـاهـى علل و اسباب واسطهاى و مـيـانـى مـتـعـدّدى آن دو را بـه هـم مـتـصـّل مـىسازد.
اگر شناخت عميق و جريان شناسانه از حوادث باشد، هم بصيرت انسان را در تـحـليـل وقـايـع مىافزايد، هم از تكرار برخى وقايع تلخ در دورانهاى بعدى جلوگيرى مىكند.
9
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
✅ واقعه عـاشـورا يـكـى از جـريـانـاتی اسـت كـه ريـشـه آن بـه پـنـجـاه سـال قـبـل و بـه مـاجـراى غـصـب خـلافـت از خـانـدان پيامبر و بازيگرى با حاكميّت دينى و خلافت اسلامى باز مىگردد. آن جريان انحرافى كه در مساله رهبرى و خلافت پيش آمد، به تدريج جامعه را از سـرچـشـمـه زلال مـكـتب دور ساخت، دشمنان ديرين اسلام و پيامبر، كم كم قدرت يافتند و با اسـتـيـلا بـر سـرنـوشـت مـسلمين و حكومت، اهداف و نيّات شوم خود را تحقّق بخشيدند.
◀️اگر آن ستم نـخـسـتـين نبود و گستاخى فاحش نسبت به پيامبر و خاندان گرامى او انجام نمىگرفت، كار امّت پـيـامـبـر بـه آنـجـا نـمـىرسيد كه عزيزترين چهره امّت اسلامى و يادگار معصوم پيامبر را در كربلا به شهادت برسانند و پس از آن قتل عام خونين، خاندان پيامبر را به اسارت ببرند.
10
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
✅لعـنـتهـايـى كـه در زيـارتـنـامـههـا بـه (نـخـسـتـيـن ظـالم در حـق مـحـمـد و آل مـحـمـّد) ديـده مـىشـود، و لعـنـت بـر آنـان كـه پـايـه و اسـاس ظـلم بـر اهـل بـيـت را گـذاشـتـنـدو آنـان كـه آن راه را ادامه دادند، همكارى كردند، سكوت كردند و ... همه اشاره به ريشه حادثه كربلا در سقيفه و جريانات صدر اسلام است.
◀️عـاشـورا، در واقـع تـجـلّى نـهـايـت دشـمـنـىهـاى امـويـان بـا اهـل بـيـت عـصـمـت وطـهـارت بـود كـه بـا هـمـدسـتـى هـمـه عـوامـل پـيـدا و پـنـهـان شـكـل گـرفـت.
◀️اگـر وصـيـّت پـيـامـبـر دربـاره سـرنـوشـت مـسـلمـيـن پـس از خـودش عـمـل مـىشـد و(ولايـت)حـاكميّت مىيافت، آن بدعتها، رجعتها و شعلهور شدن آتش كينه و عداوت بـازمـانـدگـانِ احـزاب شـرک و ضـربـه خـوردگـان از تـيـغ اسـلام، مـجـال بـروز نمىيافت.
11
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
✅ شهادت امام و يارانش در عاشورا، برگى ديگر از آن ستم نخستين( غصب ولایت وخلافت در سقیفه) بود.
◀️تعبير عميق و زيباى مرحوم آية الله غروى اصفهانى: «... وقتى حرمله تير افكند، حرمله نـبـود كـه تـيـر انـداخت، بلكه تيرانداز واقعى كسى بود كه براى او زمينهسازى كرده بود. تـيـرى از جـانـب سـقيفـه آمد كه كمانِ آن در دست خليفه بود. آن تير، گلوى آن كودک را ندريد، بلكه بر جگر دين و قلب پيامبر فرو نشست.»
12
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
✅تيرى كه روز عاشورا بر قلب حسين بن على (عليه السلام) نشست و خونِ (ثار الله) را بر زمين ريخت، در واقع در روز سقيفه رها شده بود و در عاشورا به هدف نشست!
◀️اين كه يزيد، پس از كشتن امام حسين (عليه السلام) مغرورانه مىگفت كاش اجداد و نياكانم بودند و شاهد اين انـتـقـامگـيـرى بـودنـد، نشانه ديگرى است كه كينه او با امام، تداوم همان كينههاى ابوسفيان و مشركان بنى اميّه با پيامبر و خاندان او و دين خدا بود و اين كه (ابن زياد) در كوفه به سر مبارك سيدالشهدا جسارت مىكرد و با چوبى كه در دست داشت بر لبهاى او مىزد و مىگفت: «يَومٌ بـِيـَومِ بَدرٍ.. - اين روز در مقابل روز جنگ بدر - باز هم نشان دهنده ريشه داشتن كربلا در سقيفه است.
◀️جريان شناسى تاريخى، به حوادث، معناى ديگرى مىبخشد و بدون چنين شـنـاخـتـى، گـاهـى نمىتوان از قـضـايـاى تـاريـخى تحليل درستى ارائه كرد.
13
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
✅امـام حـسـين (عليه السلام) روز عاشورا در خطبه دوّمى كه با كوفيان سخن مىگفت، از آنان با اين القاب و اوصاف ياد فرمود:
«مرگ بر شما اى بردگان امّت، اى بازماندگان پراكنده احزاب، اى واگذارندگان كتاب خدا، اى تـحـريـفـگـرانِ دين، اى گروه تباهى و گناه، اى دميده شدگان شيطان، اى خاموش كنندگان سـنـّتهـا! آيـا از ديـن طـاغـوتهـا حـمايت كرده، ما را خوار مىسازيد؟ آرى به خدا سوگند! اين نـيـرنـگـى كـهـن در شـمـاسـت كه ريشههايتان بر همين استوار شده و شاخ و برگهايتان بر آن روييده است و شما پليدترين ميوه اين خارستانيد و #لقمه غاصبان ... .»
◀️در ايـن بـيـان ، حـضـرت، آنـان را پـس مـانـدههـاى هـمـان قـبـايـل و احزاب جاهلى و معاند مىداند و ميوه تلخ درختِ دشمنى بنى اميّه با آيين خدا مىشمارد. اين نـيـز نـوعى نگرش جريان شناسانه به شركت كنندگان در فاجعه تلخ عاشوراست، از چشم امام حسين (عليه السلام).
◀️شناخت ريشههاى هر حادثه و زمينههاى قبلى آن، از پيامهاى ديگر #عاشوراست.
14
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
◀️در حالی كه على عليه السلام و چند تن از بنى هاشم مشغول غسل و دفن جسد مطهر پيغمبر بودند تنى چند از مسلمين انصار و مهاجر در يكى از محله هاى مدينه در سايبان باغى كه متعلق بخانواده بنى ساعده بود اجتماع كردند،شايد اين محل كه از آنروز مسير تاريخ جامعه مسلمين را عوض نمود تا آن موقع چندان اهميتى نداشته است.
◀️ثابت بن قيس كه از خطباى انصار بود سعد بن عباده و چند نفر از اشراف دو قبيله اوس و خزرج را برداشته و باتفاق آنها رو بسوى سقيفه بنى ساعده نهاد و در آنجا ميان دو طائفه مزبور در موضوع انتخاب خليفه اختلاف افتاد و اين اختلاف بنفع مهاجرين تمام گرديد.
◀️از طرف ديگر يكى از مهاجرين اجتماع انصار را به عمر خبر داد و عمر هم فورا خود را به ابوبكر رسانيد و او را از اين موضوع آگاه نمود،ابوبكر نيز چند نفر را پيش ابو عبيده فرستاد تا او را نيز از اين جريان باخبر سازند و بالاخره اين سه تن با عده ديگرى از مهاجرين به سقيفه شتافته و در حاليكه گروه انصار سعد بن عباده را برسم جاهليت میستودند بر آنها وارد شدند.
15
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
◀️از رجال مشهور و سرشناس كه در اين اجتماع حضور داشتند ميتوان اشخاص زير را نامبرد.
ابوبكر،عمر،ابو عبيده،عبد الرحمن بن عوف،سعد بن عباده،ثابت بن قيس،عثمان بن عفان،حارث بن هشام،حسان بن ثابت،بشر بن سعد،حباب بن منذر،مغيرة بن شعبه،اسيد بن خضير..
◀️پس از حضور اين عده ثابت بن قيس بپا خاست و گروه مهاجرين را مخاطب ساخته و گفت:
اكنون پيغمبر ما كه بهترين پيغمبران و رحمت خدا بود از ميان ما رفته است و البته براى ماست كه خليفه اى براى خود انتخاب كنيم و اين خليفه هم بايد از انصار باشد زيرا انصار از جهت خدمتگزارى پيغمبر صلى الله عليه و آله مقدم بر مهاجرين ميباشند چنانكه آنحضرت ابتداء در مكه بوده و شما مهاجرين با اينكه معجزات و كرامات او را ديديد در صدد ايذاء و آزار او بر آمديد تا آن بزرگوار مجبور گرديد كه مهاجرت نمايد و به محض ورود بمدينه،ما گروه انصار از او حمايت نموده و مقدمش را گرامى شمرديم و در اينكه شهر و خانه خودمان را در اختيار مهاجرين گذاشتيم قرآن مجيد ناطق ميباشد،اگر شما در مقابل اين استدلال ما حجتى داريد باز گوئيد و الا بر اين فضائل و فداكارىهاى ما سر فرود آوريد و حاضر نشويد كه رشته اتحاد و وحدت ما گسيخته شود
16
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
✅عمر از شنيدن سخنان قیس سخت بر آشفت و بپا خاست تا جواب او را بدهد ولى ابوبكر مانع شد و خود به جوابگوئى خطيب انصار پرداخت و چنين گفت:
اى پسر قيس خدا ترا رحمت كند هر چه كه گفتى عين حقيقت است و ما نيز اظهارات شما را قبول داريم ولى اندكى نيز بر فضائل مهاجرين گوش داريد و سخنانى را كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم درباره ما گفته است بياد آريد،اگر شما ما را پناه داديد ما نيز بخاطر پيغمبر و دين خدا از خانه و زندگى خود دست كشيده و به شهرشما مهاجرت نموديم،خداوند در كتاب خود ما را سر بلند ساخته و اين آيه هم درباره ما نازل شده است:
( اين مسكينان مهاجر كه از مكان و مال خود بخاطر بدست آوردن فضل و رضاى خدا اخراج شده و خدا و رسولش را كمك كردند ايشان راستگويانند)
بنابر اين خداوند چنين مقدر فرموده است كه شما تابع ما باشيد و گذشته از اين عرب هم بغير از قريش بكس ديگرى گردن نمینهد و خود پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نيز همه را باطاعت قريش امر كرده و فرموده است :الائمة من قريش و من در حاليكه شما را باطاعت از قريش دعوت ميكنم مقصود و غرضى ندارم و خلافت را براى خود نمیخواهم بلكه بمصلحت كلى مسلمين صحبت ميكنم و اينك عمرو ابوعبيدة حاضرند و شما با يكى از اين دو تن بيعت كنيد.
17
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
◀️ثابت بن قيس چون سخنان ابوبکر بشنيد براى بار دوم مهاجرين را مخاطب ساخته و گفت:آيا با نظر ابوبكر درباره بيعت بآن دو نفر (عمرو ابو عبيده) موافقيد يا فقط خود ابوبكر را براى خلافت انتخاب ميكنيد؟
مهاجرين يكصدا گفتند هر چه ابوبكر صديق بگويد و هر نظرى داشته باشد ما قبول داريم.
ثابت بن قيس از اين گفتار آنان استفاده كرده و گفت:شما ميگوئيد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم ابوبكر را براى مسلمين خليفه كرده و او را در روزهاى بيمارى خود جهت اداى نماز به مسجد فرستاده است در اينصورت ابوبكر بچه مجوز شرعى سر از دستور پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم پيچيده و مسند خلافت را بعمرو ابو عبيده واگذار ميكند؟و اگر پيغمبر خليفه اى تعيين نكرده است چرا نسبت دروغ بدان حضرت روا ميداريد؟
◀️ثابت بن قيس با اين چند كلمه پاسخ دندان شكنى بابوبكر داد و زير بار حرف مهاجرين نرفت و انصار نيز از سخنان او بیش از پیش به هیجان آمده وبر عقیده خود اصرار نمودند
18
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
◀️ بعد از بالاگرفتن بحث حباب بن منذر كه از طايفه انصار بود بپا خاست و گفت:خدمات انصار براى همه روشن است و احتياج به توصيف و توضيح ندارد و اگر مهاجرين ما را قبول ندارند ما نيز پيروى از آنان نكنيم در اينصورت منا امير و منكم امير (اميرى از ما و اميرى از شما باشد) سعد بن عباده (رئيس طايفه خزرج) بانگ زد كه وجود دو امير در يك دين و يك حكومت نا معقول و بى منطق است و از اينجا اختلاف دو قبيله انصار (اوس و خزرج) ظاهر شد و قبيله اوس مخصوصا بشربن سعد براى اينكه امارت سعد بن عباده عملى نشود با مهاجرين موافقت كردند ولى طايفه خزرج هم بزودى تسليم نشدند در نتيجه سر و صدا بالا گرفت و دستها بسوى قبضه شمشير دراز شد و چيزى نمانده بود كه فتنه بزرگى بر پا شود اسيد بن خضير هم كه رئيس طايفه اوس بود با خزرج قطع رابطه نمود.
19
هدایت شده از اندیشکده گروههای متحد انقلابی
◀️عمر از اختلاف انصار استفاده كرد و آنها را مخاطب ساخته و گفت همانگونه كه بشر بن سعد و اسيد بن خضير موافقت كردند امر خلافت بايد فقط در قريش باشد تا قبائل مختلفه عرب امتثال كنند و سخن حباب بن منذر نيز در مورد انتخاب دو امير اصلا صحيح نيست و جز فتنه و فساد نتيجه ای نخواهد داشت پس خوبست همه شما اطاعت از مهاجرين كنيد تا فتنه و آشوب ايجاد نشده و مسلمين هم راه وحدت و اتحاد را بپيمايند.
با اينكه سخنان عمر و اختلاف دو قبيله اوس و خزرج تا اندازهاى روحيه انصار را متزلزل ساخته و كفه ترازوى مهاجرين را سنگين تر كرده بود مع الوصف عده اى از انصار بپا خاستند و انصار را اندرز دادند كه تحت تأثير سخنان عمر واقع نشوند.
◀️عمر مجددا از فضيلت مهاجرين سخن گفت انصار را بين الخوف و الرجاء مخاطب ساخته و نصيحت كرد و دست ابوبكر را گرفته و گفت اى مردم اينست يار غار و صاحب اسرار رسول خدا براى بيعت باين شخص سبقت بگيريد و رضاى خدا ورسول را بدست آوريد!!
◀️عده اى از انصار با عمر هم عقيده شده و بقوم خود گفتند عمر از روى انصاف سخن گفت و مخالفت با گفتار او شايسته نيست.در اين حال انصار يقين كردند كه طاير اقبال از بالاى سر آنها پرواز كرده و بر فرق مهاجرين سايه افكنده است زيرا بيشتر قوم با مهاجرين در امر بيعت هماهنگ گشته بودند.
20