🌷 پسر کو ندارد نشان از پدر ...
پدر #شهید_زاهدی،
حجةالاسلام و المسلمین شیخ #محمد_زاهدی، روحانیِ آهنگری که دستانش بر اثر کار سنگین، زبر و خشن بود.
❤️ عشق علی و آل الله را او به فرزندانش آموخت ...
✍🏻 یادم میآید قبل از روضه خوانی و تکمیل جملههایش، اشکش جاری میشد.
روحشان شاد
#رزق_حلال
#فرزند_صالح
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌺
🌺طریق_القدس شهید_زاهدی🌺
@Rahrovanaeshohadaa
رهروان شهدا 🌹
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم و خاطره | به دلم نچسبید ...
💔 ترکش پهلویش را شکافته بود و از زخمش خون جریان داشت؛ باندهایم برای پانسمان تمام شده بود ...
مجبور شدم عمامهام را باز کنم و دور زخمش بپیچم.
خونریزی کمی رمقش را کم کرده بود؛
👏🏻 خواستم روحیه بدهم، به او گفتم «تبریک میگم! به خیل جانبازان اسلام خوش آمدید!» ...
نگاه معناداری کرد و گفت: «به دلم نچسبید! دوست دارم روز شهادت امیرالمومنین علی (علیه السلام) شهید بشم»
از این حرفش تعجب کردم، طوری که این گفتگو در ذهنم ماند.
🔰 چهل و چند سال بعد، در حرم امام علی (علیه السلام) بودم که ناگهان دوباره او را در جمعیت و پس از سالها دیدم. جلو رفتم و سلام کردم؛ خودم را معرفی کردم و خاطره آن روز را برایش یادآوری کردم، بعد گفتم: «یادت هست؟»
گفت: «البته»
به شوخی گفتم: «چی شد پس؟ شهید نشدی؟»
👆🏻 با دستش اشارهای به حرم #امام_علی (علیه السلام) کرد و گفت: «به همین امام علی، این تقدیری است که نوشته شده و به زودی اتفاق میافتد!»
باز هم از سخنش متعجب شدم.
⏪ گذشت ...
کمتر از سه ماه بعد، در روز ۲۱ رمضان، شهادت حضرت علی (علیه السلام)، در زیرنویس تلویزیون نامش را دیدم.
بله، آن مجروح، همان شهید زاهدی بود که آنروز به دنبال پیکر شهید سیدرضی موسوی به عتبات آمده بود.
✍🏻 بر اساس خاطره ای از حجتالاسلام دری، امدادگر زمان جنگ
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌺
🌺شهید_زاهدی🌺
@Rahrovanaeshohadaa
رهروان شهدا 🌹
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهید رئیسی: در مقام پدر هیچ چیز را به دخترانم تحمیل نکردم
#رئیسی_عزیز
#روز_پدر
🌷یادشهداباذکرصلوات..
اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
@Rahrovanaeshohadaa
رهروان شهدا 🌹
💞 محبوب من، به آرزویش رسید | شهید محمدرضا زاهدی در کلام خواهر گرامیشان
4️⃣ #قسمت_چهارم
«مشغول جمع آوری غنائم نشد و با جان و مالش برای اسلام جنگید.»
📷 تصویری از شهید زاهدی در جمع خانواده
📿 شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
🌺طریق_القدس شهید_زاهدی🌺
@Rahrovanaeshohadaa
رهروان شهدا 🌹
رهروان شهدا
💞 محبوب من، به آرزویش رسید | شهید محمدرضا زاهدی در کلام خواهر گرامیشان 4️⃣ #قسمت_چهارم «مشغول جمع
💞 محبوب من، به آرزویش رسید
4️⃣ #قسمت_چهارم
«مشغول جمع آوری غنائم نشد و با جان و مالش برای اسلام جنگید.»
💍 جبران غیبت در ازدواج من:
هنگام ازدواج بنده، ایشان در جبهه بود. وقتی خبر را شنید، به اصفهان آمد و گله کرد که چرا بدون من این اتفاق افتاده. البته این خواست خانوادهها بود که قضیه به سرعت پیش رفت، اما جبران این ماجرا بسیار زیبا بود.
💐 هنگام ازدواج دخترم، ایشان با تمام توان در پی جبران بود. این گونه مراسم، اغلب در خانه آقاجان برگزار میشد. ایشان با ذوق بسیار زیادی در کارها کمک میکرد. شربت درست میکرد و میپرسید که من چه کار دیگری انجام بدهم. مرتب میگفت که چون برای مراسم خودت نبودم، الان میخواهم برای فرزندتان جبران کنم.
🕌 اولین زیارت:
اولین باری که به سفر زیارتی کربلا رفت، بنده هم همراه خانواده، پسران و عروسشان با او هم سفر بودم. در فرودگاه، پس از آن که گذرنامهها را بررسی کردند، ما جلوتر رفتیم و منتظر داداش بودیم، اما طول کشید و ایشان نیامد. ما برگشتیم و پرسیدیم چه اتفاقی افتاده؟
گفت: «نمی دانم. گیر دادهاند و میگویند تو فلانی هستی و کامپیوتر خطا داده»
به ایشان گفتم: «یا همه با هم می رویم یا ما هم برمیگردیم.» پس از دقایقی مامور اجازه عبور داد.
⏰ آن سال موقع تحویل سال در حرم امام حسین (ع) بودیم. در زیارت اولی که به حرم رفتیم، او وقایع دفاع مقدس را که به چشم خود دیده بود، با وقایع عاشورا تطبیق میداد و زیر لب برای خودش زمزمه میکرد و با حال منقلب اشک میریخت. با این که سال تحویل پیش از ظهر بود و ما از نماز صبح در حرم بودیم و جمعیت هم مدام بیشتر میشد، اما ایشان خسته نمیشد. حتی به ما گفت که شما اگر میخواهید بروید من میخواهم اینجا بمانم.
🔸 خصوصیتهای اخلاقی:
صلابت و اقتدار خاصی داشت. جدی بود، اما در عین حال شوخ هم بود. جمع شدن این دو صفت در یک نفر و تعادل میان آنها به سختی اتفاق میافتد. در زمانهای که برخی مسئولان و آقازادههایشان باعث بدبینیهایی نسبت به نظام میشوند، او یک زندگی متوسط و متعادل داشت. از کسانی هم که با زهد ریاکارانه نقش بازی میکردند، خوشش نمی آمد. درگیر مسائل مادی نبود و مشغول جمع کردن غنایم نشد و با جان و مالش برای اسلام جنگید.
✅ در دیدار آخر به ما توصیه کرد که بخشی از مالتان را به حضرت صاحب الزمان (عج) اختصاص بدهید. همیشه هم تاکید داشت که تابع محض ولایت باشید. خودش هم هیچ زاویهای با ولایت نداشت.
💠 وقتی اتفاقی در این دنیا قرار است بیفتد، عوامل بسیار زیادی حتی شده به شکل تدریجی باید دست به دست هم بدهند. تلاش و همتی که او در مسیر خودسازی داشت، بر همه عوامل غالب بود.
همان دیدار آخر، آرام به من گفت: «از زوج های بچه دار فامیل خبر دارید؟ مشکلی ندارند؟ از آنها سراغ بگیرید و اگر مشکلی داشتند به من بگویید تا کمکشان کنیم.»
⏮ ادامه دارد ...
✍🏻 برگفته از #ماهنامه_فکه
🎙 راوی: خواهر گرامی شهید
📿 شادی روح شهدا صلوات🌺
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌺
🌺طریق_القدس شهید_زاهدی🌺
@Rahrovanaeshohadaa
رهروان شهدا 🌹
روز_مرد نداشتند
لیکن روزها را مردانه ساختند
تنها جورابشان سوراخ نبود
که پیکری سوراخ شده
از گلوله و ترکش داشتند
پاس میداریم
یاد مردان مردِ سرزمینمان راباذکرصلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُم🌺
@Rahrovanaeshohadaa
رهروان شهدا 🌹