eitaa logo
رهروان شهدا
356 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
40 فایل
🌷شهادت هنر مردان خداست🌷 شهادت چیزی نیست که رایگان بدست بیاید، بنده خدا بودن میخواهد نه بنده هوا و هوس🕊 گروه منتظران ظهور یا مهدی (عج)🌷 بزن عضو گروه شو 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2843148461C8f48671ce0 اینجا آغاز راهی است بی پایان برای همه ما🕊✨
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ شهید محسن وزوایی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 در ارديبهشت 1360طرح آزاد سازي ارتفاعات بازي دراز در دستور كار قرار مي گيرد . وزوائي نيز در تمام مراحل شناسائي اين حمله حضور مي يابد ودر آنجا رابطه صميمانه با خلبان شهيد شيرودي پيدا مي كند .در اين عمليات فرماندهي محور چپ به وزوايي واگذار مي شود و فرماندهي محور سمت چپ نيز توسط « محسن حاجي بابا » صورت مي پذيرد . محسن در اين عمليات ايثاري جاودانه خلق مي كند و موفق مي شود با تعداد اندك نيرو 350نفر از نيروهاي گردان كماندويي دشمن را به اسارت در آورد . محسن در پايان عمليات از ناحيه فك و دست مجروح مي شود و به بيمارستان منتقل مي گردد . موقع عمل جراحي اجازه نمي دهد كه او را بي هوش كنند و به دكتر مي "گويد : « من هرچه بيشتر درد مي كشم ، بيشتر لذت مي برم حس مي كنم از اين طريق به خدا نزديك مي شوم . » او تاب نمي آورد كه درمانش كامل شود . دلتنگي دوري از جبهه به سراغش مي آيد و او هنوز بهبودي كامل نيافته به جبهه « گيلانغرب » باز مي "گردد و فرماندهي عمليات سپاه «سرپل ذهاب » را بر عهده مي گيرد . 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊
سرباز وفرار از زن بی حجاب خاطره ای از سردار شهید عبدالحسین برونسی 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊
‍ همیشه دست های من را می بوسید، من سرش را می بوسیدم و می بوئیدم. وقتی که رفت جبهه، دلم را با خودش برده بود.... می گفتند: بیا رئیس راه آهن باش، قبول نکرد، می گفت: در این شرایط که بچه های مردم دارند به جبهه می روند، پیشنهاد مسئولیت برای من امتحان الهی است، که کدام را انتخاب کنم،« من جبهه را می پذیرم» یک بار هم گفته بودند:« بیا بشو وزیر راه.» گفته بود: «آدم صفای جبهه را رها می کند، می رود پشت میز!؟» "علی رضا"در نهم بهمن 1365 در حین فرماندهی عملیات «کربلای پنج» در شلمچه در حالی که «قائم مقامی لشکر 27 محمد رسول الله را که داشت، پرکشید...» شهید علیرضا نوری 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊
‍ حمید شعری را شبها در حرم حضرت زینب(س) می خواند و ناله می زد و می گفت: " علوی می جنگم، مرتضوی می میرم، انتقام حرم زینب و من می گیرم، حسنی مذهبم و حسینی آینم، من پای ناموس علی شاهرگم و میدم" و در نهایت هم ترکش به شاهرگش نشست. لحظات آخر خون بدنش داشت تمام می شد. اصلا تقلی نمی کرد، دوستی گفت حمید اذان شده نماز بخون. آرام آرام چشمهاش بسته می شد. گفت حمید اربابت روز عاشورا تو معرکه نماز خوند توام باید وسط معرکه نماز بخونی، به جای نماز بکو الله اکبر، صدایش نیامد ولی لبهایش تکان خورد و اینگونه نماز خواند و به ارباب باوفایش رسید. شهید مدافع حرم حمیدرضا اسدالهی
‍ «بسم‌ الله الرحمن الرحیم» یا علی اکبر لیلا؛ عشقت میان سینه من پا گرفته  شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی  حالا که کار عاشقی بالا گرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته  پایین پای مرقدت ماوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب  شش گوشه هم با نور تو ماوا ... شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبرعلیه السلام او را به مهمانی خود قبول کنه. مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون... 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊
‍ خیلی قاطع و پیگیر بود. تصمیمش را گرفته بود. می‌گفت: "هر طور شده باید به جبهه بروم؛ مگر در نهج البلاغه نخوانده اید: جهاد یکی از درهای بهشت است. من باید به جبهه بروم." این جمله را به کرات می‌گفت. بعدها روزی از او پرسیدم چگونه آمدی؟ گفت: "هر دفعه با ترفندی! (البته هنوز آن زمان از امام خامنه ای که رییس جمهور وقت بود، نامه اعزام به جبهه را نگرفته بود.) اما این بار خیلی مرا تحت فشار قرار دادند تا از رفتن به جبهه منصرف بکنند؛ نزد حاج آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز) رفتم. زمان ظهر بود و ناهار نخورده بودم؛ از گرسنگی داشتم می مردم؛ دیدم ایشان دارند ناهار می‌خورند؛ ساکم را هم با خودم برده بودم. ایشان گفتند: بفرما ناهار بخور. گفتم: نمی‌خورم! حاج آقا گفتند: چرا نمی‌خوری؟ کاغذ و خودکاری که همراهم بود را مقابل حاج آقا گذاشتم و گفتم: حاج آقا دارم از گرسنگی می میرم، شما در این نامه بنویسید که آقای عوض محمدی مرا به جبهه بفرستد تا با اجازتان من هم ناهار بخورم. خلاصه بعد از کلی اصرار از طرف حاج آقا برای ناهار و از طرف من برای نوشتن نامه، حاج آقا مجبور شد نامه را بنویسد تا من ناهار بخورم...... 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊
از فرازم بودن تا علی شدن🌷🌷 خاطره ای از زندگی شهید علی پور حبیب 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊
به خاطر جثه کوچکش هم اسلحه از قدش بلندتر بود و هم کلاه برای سرش بزرگ؛ اما تصمیم گرفت که خونش در راه اسلام ریخته شود و شد. عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵سال بود جمله‌ای سوزاننده دارد که با آن می‌خندد به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبونِ دو عالمند. می‌گوید: « همه خیال می‌کنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم» 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊
بسم الله الرحمن الرحیم برادران و عزیزان بسیجیم سلام علیکم خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید. عزیزانم اولاً؛ بزرگترین امانت سپرده شده به ما جمهوری اسلامی است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمایید. ثانیاً؛ به حلال خداوند و حرام آن توجه خاص خاص بفرمائید. ثالثاً؛ پدر و مادرتان را آنچه بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند و ائمه معصومین توصیه فرمودند. رابعاً؛ دوستی و رفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی می‌کنید. خامساً؛ نماز شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزت هاست. هفته بسیج بر همه آحاد بسیجیان مبارک آخرین ماموریت بسیجی = شهادت ┏━━🍃🌺🍃━━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ
💚شهید محمدابراهیم همت انسان يک تذکر در هر٤ ساعت به خودش بدهد، بد نيست. بهترين موقع بعداز پايان نماز وقتی سر به سجده ميگذارد مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان برای رضای خدا بود؟‌ ❤️شهادت زیباست... 💙شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات... 🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🌷 کانال رهروان شهدا🌷 🕊@Rahrovanaeshohadaa🕊