eitaa logo
رکیذ
53.2هزار دنبال‌کننده
451 عکس
133 ویدیو
0 فایل
- رکیذ‌؛ یعنی به خود از اندوه آهسته آهسته سخن گفتن .🩶 - اینجا در کنارِ هم شعر می‌خوانیم .🌱 - تبلیغات" @Tablighatw - مکروبه" @makrobeh1 - النحیط" @Al_Nahit اینجا میگم ومیشنوم . . ! https://eitaa.com/joinchat/3373465777C9c6fce23f6
مشاهده در ایتا
دانلود
روزگاری دل سپردن ها دلیل عشق بود اینک اما دل بریدن ها گواهی دیگر است
درد دل کردن برای چشم ظاهربین خطاست آنچه با آیینه خواهم گفت آهی دیگر است ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- آه ! یک روز همین آه تورامی گیرد گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد '!
- یکم شعربخونیم :)
گفتی که غم داری، بله دارم غم دارم و بسیار هم دارم گفتی که بیماری، بله هستم دیوانه‌ام، آزار هم دارم
دیوانگی کم اعترافی نیست من عاشقم، حرفی اضافی نیست اما اگر این عشق کافی نیست یک جان بی مقدار هم دارم
جان میدهم اما نمی بینی این عشق بی حد را نمی بینی می بینی اصلا یا نمی بینی؟ هر نیمه شب تکرار هم دارم
اشکم ولی با خنده میگویم شادم ولی از گریه می گویم آه ای خداوندا چه میگویم غمگین ترین اشعار هم دارم
این شعر غمگین را نمی فهمی این داغ سنگین را نمی فهمی میخواهمت این را نمی فهمی میخواهمت اصرار هم دارم
جامی بده، خُم را نمی خواهم ننگ ترحم را نمی خواهم چون حرف مردم را نمی خواهم می گویم و انکار هم دارم
تا لطف باشد منتی هم هست تا چشم باشد حسرتی هم هست امروز اگر که طاقتی هم هست در دست خود سیگار هم دارم
این پارگی ها از خوش اقبالیست اینکه رفو هم می کنی عالیست دستت رفوگر جان اگر خالیست جز پیرهن شلوار هم دارم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز '!
بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم که مُردم از غم و گفتی به حرف نیست! ای کاش من حریفِ زبانِ تو می شدم
- 'خیالِ دیدنت چه دلپذیر بود ...'!
-' هوای روی تو دارم نمی گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم '
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت نگاه کن که به دست که می سپارندم
-[مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش به وعده های وصال تو زنده دارندم ]
غم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست هزار شکر که بی غم نمی گذارندم
سری به سینه فرو برده ام مگر روزی چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم
چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه غم شکسته دلانم که می گسارندم