پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله: «یا عَلىّ أَنْتَ اخى وَ وَزیرى وَصاحِبُ لِوائى فِى الدُنیا وَالاخرة، وَأَنت صاحِب حوضى، مَن أَحبَّك أَحبنَّى وَمَن أَبْغَضك أَبْغَضنى»🌸 یا على تو برادر، وزیر و پرچمدار من در دنیا و آخرت هستى، تو صاحب حوض من هستى، آن كس كه تو را دوست دارد مرا دوست داشته و هر كس با تو دشمنى ورزد با من دشمنى ورزیده است.
🌸معنای آب #کوثر
🍃 این نهر کوثر، یک آب خارجی نیست مثل اب های زمین ...نه؛ اینجوری نیست!
💠 آب کوثر یک حقیقتی ست که بر اساس میزان مرتبهٔ خود آن شخص، خالصیِ آن تفاوت میکند وبهره ی از آن بااختلاف مراتب وجودیِ مومنین آنهم فرق می کند....
یکی فرض کنید که از اصحاب #الیمین است، آن آب کوثری که می نوشد در آن مرتبه است، یک کسی از #مقرّبین ست آن آب کوثری که می نوشد آن برای او در یک مرتبه است،..پس نهر کوثر یک حقیقت خارجیه در یک مرتبه ی واحد نیست؛ نه!
👌یک واقعیتی است که بر اساس آن حالی که آن شخص دارد، بر همان اساس شکل می گیرد. از مؤمنین به هر #درجه مَستی باشد ..مستی بیشتر وبیشتر، بیشتر تا اینکه اگر از اولیاء و آن مراتب #ذات که حائزشده اند..
👈 آب کوثر، عبارت است از بروز خارجی و ظهور خارجی #ولایت #امیرالمؤمنین علیه السلام است.
❇️ این میشود بارقههای ذاتیه و جاذبهها و نفحاتِ جمالیه و جلالیه که آن نفحات، فقط به جان و سِّر و قلبِ وَلی می خورد، وبه عَبد می خورد، و همه چیز او را می رباید و میکَند و او را فقط متوجهّ به #ذات خداوند میکند..
نه در آنجا غلمان میبیند،نه حُورالعَین . نه جنات و قصور، نه فَواکَهة و ..هیچ ..
فقط چشمش به جمال #ذات لایتناهی متصل است.
💠 باید تا چهل روز از خدیجه کناره گیری کنی و تمام آن را به عبادت مشغول باشی ، تا برای #تحفه_الاهی ، لایق شوی. جبرییل این را گفت و رفت ، بی آنکه بداند چه غوغایی در دل محمد به پا کرده است.
شور شیرین وصالِ هدیه خداوند از یک سو و تلخی هجران خدیجه از دیگر سو.
سر شب ، عمار را فرستاد : سلام مرا به خدیجه برسان و بگو خدیجه این دوری مرا به پای خویشتن نگذار ، من به امر پروردگار و برای هدیهاش ، تن به این عزلت دادهام.
تمام چهل شبِ پیامبر ، جز لَختی استراحت ، به عبادت گذشت و تمام چهل شبِ خدیجه ، به اشک در غم دوری محمد...
چهل روز گذشت...اینک افضل آفریدههای خدا ، آمادهتر از پیش و لایقتر از قبل ، انتظار هدیه بزرگ الاهی را می کشد.
جبرییل بر پیامبر وارد شد.یا محمد ! امشب عبادت بر تو حرام است.امشب نباید کسی را بر سر سفرهات بنشانی ، که این سفره ، مخصوص توست و بر غیر تو حرام! دست هایت را جلو بیاور. جبرییل آب ریخت و میکاییل به #آب_کوثر ، دستانش را شستند.
جبرییل سیبی را که به دشواری از بهشت آورده بود در حالی که عرق جبرییل هنوز بر آن بود ، پیش روی پیامبر گذاشت...یارسول الله سیب را بخور وبه سوی خدیجه شتاب کن... به سوی خانه شتافت، خانه #امید ، خانه خدیجه.
حلقه در را کوفت.صدای خدیجه بلند شد : چه کسی حلقه دری را می گوید که جز محمد نباید بر آن بکوبد. صدای بغض گرفته پیامبر بلند شد : منم محمد.
پشت در لبخند بر لب خدیجه نشست اما در که باز شد این دو یار دلداده ، ساعتی به تماشای هم ، #اشک_شوق ریختند.فراق پایان یافت ، تو اینک لایق مادریِ #کوثر شده ای...
#وانحر