[ °• #خبر_ویژه 🕵🏻♀🔍 °• ]
✴️ #اتفاقنآب
💯 روایت پرستار بیمارستان
مسیح دانشورے از یڪ زمزمه عاشقانهـ
1⃣ در یڪے از شیفتهایم بالای سر فرشاد
رفتم و دیدم صورتش تڪان میخورد، گفتم
فرشاد دارے با خودت حرف مےزنے!؟ خوبے؟
درد ندارے؟ دارویے نیاز نداری؟ گفت: نه من
دارم زیارت عاشورا مےخوانم چون ڪمڪم مےکند.
2⃣ این جوان شرایطش بدتر و بدتر شد تا اینڪه
بیهوش شد و زیر دستگاههای مختلفے رفت. شرایط
خیلے بدی بود، طوری شده بود ڪه ما ڪه همیشه
مےگوییم در بدترین شرایط ممڪن هم یڪ درصد
امید وجود دارد، نا امید شده بودیم چون شرایط
هوشیاری بیمار در حد ۴ و ۵ بود و اصلا خوب نبود.
3⃣ خاطرم هست رفتم بالای سر پسر جوان و با
گوشے خودم در گوشش زیارت عاشورا را خواندم،
طوری خواندم که مطمئنم میتوانست بشنود، چون
حس شنوایے تا آخرین لحظات حیات ڪار میکند.
خودم هم آرام شدم و در گوشش گفتم تو خوب
مےشوی مطمئن باش.
4⃣ دو روز بعد ڪه دوباره به بخش رفتم گفتم
فرشاد کجاست؟ و بلافاصله با ناراحتے گفتم فرشاد رفت!
🆗 همڪارانم گفتند همینجاست! فرشادی
ڪه دو روز قبل زیر سه دستگاه بود و شرایط
خوبے نداشت و تمام علائم حیاتیاش به معنای
واقعے نشان میداد ڪه هیچ امیدی وجود ندارد
به طرز عجیبے در این دو روز به شرایط نرمال
رسیده بود، طوری ڪه خودش توانسته بود دستگاه
تنفس را جدا کند و وقتی شرایطش خوب شده بود
بقیه دستگاهها را هم از او جدا کرده بودند.
✅ یڪی از بهترین لحظاتم وقتی بود ڪه
با پای خودش پشت در آیسییو آمد و ڪاملا
سالم و سرحال از همه تشکر کرد و از آن قشنگتر
این بود که گفت: وقتی در گوش من زیارت عاشورا
خواندی شنیدم و همانجا احساس ڪردم جان گرفتم.
✳️ این بهترین حسی بود ڪه من داشتم و واقعا
تا چند وقت شارژ بودم.
#چقد_نام_تو_زیباست_اباعبدلله💔
#سیاستماعیندیانتماست
.
.
Very important & secretive👇😎
📰🗞| [• Eitaa.com/Rasad_Nama