eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
466 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅🔅🔅 🌷 بسم رب الشهدا 🌷 🔸قسمت بیست و سوم 🔸اینک شوکران 1(منوچهر مدق به روایت همسر شهید) حالا ما خوش حال بودیم منوچهر خوب شده. سر حال بود. بعد از ظهرها می رفت بیرون قدم می زد. روزهای اول پشت سرش راه می افتادم. دورادور مراقب بودن زمین نخورم. می دانستم حساس هست. می گفت: از توجه ت لذت می برم؛ تا وقتی که ببینم توی نگاهت ترحم نیست. نگذاشته بودیم بفهمد شیمی درمانی می شود. گفته بودیم پروتئین درمانی است. اما فهمید. رفته بود سینما، فیلم از کرخه تا راین را دیده بود. غروب که آمد، دلخور بود. باور نمی کرد بهش دروغ گفته باشم. خودش را سرزنش می کرد که: حتما جوری رفتار کرده م که ترسو به نظر آمده م. 🌹🌹🌹 اما سرطان یعنی مرگ. چیزی که دوست نداشت منوچهر بهش فکر کند. دیده بود حسرت خوردنش را از شهید نشدن و حالا اگر می دانست سرطان دارد ... نمی خواست غصه بخورد. منوچهر چقدر برایش از زیبایی مرگ گفت. گفت: خدا دوستم دارد که مرگ را نشانم داده و فرصت داده تا آن روز بیش تر تسبیحش کنم و نماز بخوانم. فرشته محو حرف های او شده بود. منوچهر زد روی پاش و گفت: مرثیه خوانی بس است. حالا بقیه ی راه را با هم می رویم. ببینم تو پرروتری یا من! 🌹🌹🌹 و من دعا می کردم. به گمانم اصرارهای من بود که از جنگ زنده برگشت. فکر می کردم فناناپذیر است. تا دم مرگ می رود و برمی گردد. هر روز صبح، نفس راحت می کشیدم که یک شب دیگر گذشت، ولی از شب بعدش وحشت داشتم. به خصوص از وقتی خون ریزی معده اش باعث شد گاه و بی گاه فشارش بیاید پایین و اورژانسی بستری شود و چند واحد خون بهش بزنند. خون ریزی ها به خاطر تومور بزرگی بود که روی شریان اثتی عشر در آمده بود و نمی توانستند برش دارند. 🌹🌹🌹 این ها را که دکتر شفاییان می گفت، دلم می خواست آن قدر گریه کنم تا خفه شوم. دکتر گفت: هر چه دلت می خواهد گریه کن. ولی جلوی منوچهر باید فقط بخندی، مثل سابق. باید آن قدر قوی باشد که بتواند مبارزه کند. ما هم با شیمی درمانی و رادیوتراپی شاید بتوانیم کاری کنیم. این شایدها برای من باید بود. می دیدم منوچهر چطور آب می شود. از اثر کورتن ها ورم کرده بود. اما دو، سه هفته که رادیوتراپی شد، آن قدر سبک شده بود که می توانستم تنهایی بلندش کنم. حاضر نبودم ثانیه ای از کنارش تکان بخورم. می خواستم از همه ی فرصت ها استفاده کنم. دورش بگردم. می ترسیدم؛ از فردا که نباشد و غصه بخورم چرا لیوان آب را زودتر به دستش ندادم. چرا از نگاهش نفهمیدم درد دارد. 🌹🌹🌹 هر چه سختی بود با یک نگاهش می رفت. همین که جلوی همه برمی گشت می گفت: یک موی فرشته را نمی دهم به دنیا. تا آخر عمر نوکرش هستم، خستگی هایم را می برد. می دیدم محکم پشتم ایستاده. هیچ وقت با منوچهر بودن برایم عادت نشد. گاهی یادمان می رفت چه شرایطی داریم. بدترین روزها را با هم خوش بودیم. از خنده و شوخی اتاق را می گذاشتیم روی سرمان. 🔸ادامه دارد ...... 💐 شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات 💐 ----------------------------------
💠آیت الله فاطمی نیا رحمة الله 🔸شیعیان امیرالمومنین علیه‌ السلام نزد خداوند عزیز هستند. آنها اگر برنماز مراقبت کنند، مساله والدین‌ ، مساله‌ غیبت‌ وحسن‌ خلق و.... را رعایت کنند ، این انوار هر روز به در خانه شان می آید. منتها ما چه میکنیم؟ این انوار را حفظ نمیکنیم. 🔸از یکی از بزرگان علما که با شیخ حسنعلی نخودکی‌ محشور بود پرسیدم ایشان‌ چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب دادند: ایشان هر چه به دست می‌آوَرد نگه میداشت. 🔸ولی‌ ما انوار را ضایع می‌کنیم. شب بلند میشود نمازشب می‌خواند،صبح می نشیند غیبت میکند! بداخلاقی با والدین میکند! بداخلاقی با همسر میکند! چه شد؟! نور نماز شب‌ رفت. با یک حرف تلخ این نورها از بین میرود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 آمارشهیدان‌کمتر‌ازواقعیت‌است.. پشت‌هر‌شهید‌،شهیده‌ای‌ایستاده‌است.🕊
چادر من میـــــراث خون دل های خیمـــه نشینـــان ظُهر عاشوراست چادر سرکردنم به همین سادگی‌انتقام کربلاست"- 🦋 :)