آقای امام حسین !
دوست داشتنت ؛ برکت ِ زندگی ِ ماست❤️🩹
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
خوشابهحالشُما کهگذشتهاید از مرز
نشسته بر تنتان خاک سرزمین حُسِین..🖤
#اربعین
#استوری 🥀
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
میگویند شما درهم میخرید
سیاه و سفید، سالم و شکسته...
فقیر و غنی، فرقی ندارد برایتان!
من آن گدایِ سیاه درهم شکستهام که هیچ خریداری ندارد و نگاهم به دستان مھربان شماست...!
#امام_حسین #کربلا #اربعین
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#اربعین به برکت خون شماست...
"حضور شهید محمد بلباسی در پیاده رویی اربعین"
.
#کربلا #طریق_الاقصی
#شهید_محمد_بلباسی
#رفیق_شهیدم
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
کاری که انجام میدهید،حتی نایستید که کسی بگویدخسته نباشید!
ازهمان در پشتی بیرون بروید.
چون اگر تشکر کنند،تو دیگر اجرت را گرفته وچیزی برای آن دنیایت باقی نمیماند
شهیدحسن تهرانی مقدم🌷
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
مسابقه ی برای رسیدن به شهادت:
سلام وقت بخیر
الان نزدیک شهر نجف هستم
واقعا هرچند تو ماشین و جاده های عراق خستگی داره
اما عشق و لحظه دیدار حرم
رفع خستگی میشه
ازدیشب که تو جاده بودم نخوابیدم الان هم ب عشق مولا
هوا هم گرم هست ولی خدایش قابل تحمل است
ولی اگر کمتراز گرمای ایران نباشه بیشتر نیست
ولی لذتش به زیارتش هست
🖤 وصیتنامه کودک شهید غزهای که وصیت کرده حتما وصیتنامه اش منتشر شود.
🩸وصیت من به شما:
▪️اگر در جنگ مُردم و رفتم و شهید شدم از حکام عرب نخواهم گذشت.
▪️حاکمانی که ما را خوار کردند.
▪️روزگار سختی را بدون آب و غذا سر کردیم،
▪️علی رغم سن کم، موهایم سفید شده است.
▪️خدا شما را نبخشد و از شما نگذرد.
▪️به نزد خدائی که خالق هفت آسمان است از شما شکایت میکنم.
▪️مرا ببخش مادر، تو را خیلی دوست دارم.
▪️از دوری من ناراحت و محزون نشوی.
▪️نامه من برای مردم مصر، یمن، اردن، الجزایر، لیبی، لبنان، تونس، سودان، سومالی و مالزی است.
🩸این امانتی از طرف من به شما:
▪️غزه را به حال خود رها نکنید!
▪️غزه را فراموش نکنید!
▪️شما را سوگند میدهم و به شما وصیت میکنم.
▪️همهتان را دوست دارم،
🩸امانتی است بر گردن شما:
▪️ما را خوار نکنید.
▪️هرکس نامه مرا دید بر عهدهاش است که آن را منتشر کند.
▪️به اذن خدا من شهید هستم.
محمد عبدالقادر الحسینی
۲۰۲۴/۳/۲۵
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#خاطره
من اجازه نمیدادم شهید خیزاب زمانے
ڪه محاسن خود را اصلاح میڪنند آن
را دور بریزند و نگه میداشتم تا در آب
روانے بریزم، چند بارے قبل از شهادتشان
فرصت نشده بود که برویم و محاسنشان
را دور بریزیم محمدمهدے این مسئله را
میدانست ، یک روز ڪه با گریه از من
اصرار ڪرد آن ها به پسرمان دادم ڪه
ببیند و به محض دیدنشان گریهاش شدت
گرفت و ساعت ها روے آنها خوابید تازه
آن لحظه من روضه حضرت رقیه(س) را
درک ڪردم ڪه لحظهاے ڪه ایشان طلب
پدر ڪرد سر پدر را برایش بردند.💔🥀
#شهید_مسلم_خیزاب♥️🌱
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
روسری و مانتوی زینب پر از خاک بود و صورتش سرخ شده بود؛
مادر با تعجب پرسید: چیزی شده زینب جون؟ چرا اینقدر نامرتبی؟
زینب چیزی نگفت.
خواهرش بغض کرده بود گفت: او حسابی بحث کرد و بعد با زینب درگیر شد.
مادر با تعجب پرسید: کی؟
شهلا گفت: نمیدونم، فقط بین حرفاش از کمونیست و مجاهدین خلق دفاع میکرد و به امام خمینی توهین میکرد.
مادر دلش آشوب شد و سرش گیج رفت...
اسم زینب وارد لیست سیاه منافقین شده بود... 🥲
#شهیده_زینب_کمایی 🕊🌱
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
⚫️#محرم_نامه_شهدایی ③①
🖤شهید مدافعحرم #حسین_مشتاقی
▪️مادر شهید نقل میکند: حسینآقا خادم و عاشقِ مسجد بود و تمام وقتهای آزادش را در آنجا میگذراند. نزدیک ایّام محرّم که میشدیم، برای رفتن به مسجد بال درمیآورد؛ مسجد را آمادهی ایّام عزا میکرد؛ در و دیوار آنجا را سیاهپوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیّا میکرد.
▪️هیچوقت نمیگذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشویند. یکی از آقایان میگفت: «وقتی چای خوردم، دیگه همه ظرفها جمع شده بود، استکانم رو برداشتم و رفتم آبدارخانه تا بشویم ولی حسین آقا اومد، من رو بغل کرد، کنار کشید و گفت "تا ما هستیم، شما نباید این کار رو بکنید".»
▪️شهید مشتاقی به بزرگترها احترام میگذاشت و به کوچکترها محبت میکرد. مسجدیها میگفتند که هر چندبار که درخواست چای میدادیم، حسین آقا با رویِ خوش برای ما میآورد. خانمها به من میگویند: «ما انگار هنوز حسین آقا را میبینیم که در یک دستش، سینی استکانها و در دست دیگرش، کتری است و از آبدارخانه بیرون میآید تا از ما پذیرایی کند.»
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋