eitaa logo
شهیدجمهور«رئیسی»
411 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
| شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت! حجم آتیش دشمن و جنگِ سختی که در اونجا جریان داشت.... بچه‌ها تو جبهه در وصف آن یک‌جمله می‌گفتند که بسیار شنیدنی بود: یا اخوی لایُمکن الفَرار مِن شلمچه إلّا به جراحت یا شهادت 😂 https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت! حجم آتیش دشمن و جنگِ سختی که در اونجا جریان داشت.... بچه‌ها تو جبهه در وصف آن یک‌جمله می‌گفتند که بسیار شنیدنی بود: یا اخوی لایُمکن الفَرار مِن شلمچه إلّا به جراحت یا شهادت 😂 ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋 ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄
نمی‌دانم تقصیر حاج آقا بود که نماز را خیلی سریع شروع میکرد و بچه‌ها مجبور بودند با سر و صورتی خیس درحالی که بغل دستی هایشان را خیس میکردند، خود را به نماز برسانند یا اشکال از بچه ها بود که وضو را می‌گذاشتند دم آخر و تند تند یا الله می گفتند و به آقا اقتدا می‌کردند .... و مکبّر مجبور بود پشت سر هم یا الله بگوید و اِنَّ الله معَ الصّابرین… بنده خدا حاج آقا ؛ هر ذکر و آیه ای بلد بود میخواند تا کسی از جماعت محروم نماند. مکبّر هم کوتاهی نکرده، چشم‌هایش را دوخته بود به ته صف تا اگر کسی اضافه شد به جای او یا الله بگوید و رکوع را کش بدهد... وقتی برای لحظاتی کسی نیومد ظاهراً بنا به عادت شغلی‌اش بلند گفت: یاالله نبود …؟؟؟ حاج آقا بریم ....! نمی‌دانم چند نفر توی نماز زدند زیر خنده ولی بیچاره حاج آقا را دیدم که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکان خوردن… :) •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
اینم به عشق فرمانده لشکر! میگفت: داشتم تو جاده می‌رفتم ، دیدم یه بسیجی کنارِ جاده داره میره زدم کنار سوار شد، سلام وعلیک و راه افتادیم، داشتم می‌رفتم با دنده ۳ و سرعت ۸۰ تا ، بهم گفت: اخوی شنیدی فرمانده لشکرت گفته ماشین‌ها حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر بِرن؟! یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به عشق فرمانده لشکر :) تو راه که می‌رفتیم دیدم خیلی تحویلش می‌گیرن!! می‌خواست پیاده بشه بهش گفتم : اخوی خیلی برات درِ نوشابه باز می‌کنن لااقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید یه جایی بدردت خوردم ؛ یه لبخندی زد و گفت: همونکه به عشقش دنده چهار رفتی😂 https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋