فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••••
• سَدیر گفت: حضرت صادق علیه السلام
به من فرمود: ای سدیر، آیا هر روز قبر
حسین بن علی علیه السلام را زیارت
میکنی؟ عرض کردم: خیر، فرمود؛چقدر
شما جفاکارید! و سپس فرمود: در هر
جمعه زیارت می کنید؟ عرض کردم ؛
خیر، فرمود: در هر ماه زیارت میکنید؟
عرض کردم: خیر، فرمود: در هر سال
زیارت می کنید؟ عرض کردم: گاهی
زیارت می کنیم. فرمود: ای سدیر، چقدر
به حسین علیه السّلام جفا میکنید! آیا
نمی دانی خداوند دو میلیون فرشته
ژولیده موی و خاک آلود دارد که بطور
مداوم بر حسین بن علی علیه السلام
گریه میکنند و قبر او را زیارت می کنند
و خسته نمی شوند؟ ای سَدیر، چرا خود
را مقیّد نمی سازی که هر جمعه پنج بار
و هر روز یک بار قبر حسین بن علی علیه
السلام را زیارت کنی؟ عرض کردم: بین
ماو قبر او فرسخ ها فاصله است!فرمود؛
• به بلندی برو، به سمت راست و چپ
خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن
و سپس بسوی قبر حسین(علیه السلام)
توجّه کن و بگو؛
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ،
السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
📚 کافی ، جلد ۴
#سلام_ودرود_برشهیدان
@Ravie_1370❄️
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_عارفانه ❣
💫شهید احمد علی نیری💫
#قسمت_شانزدهم
ادامه قسمت قبل
من دیده ام برخی مدعیان عرفان، وقتی نماز را به پایان می رسانند مشغول ذکر و تسبیح و... می شوند.
اما احمد آقا وقتی نماز معراج گونه اش به پایان می رسید و سفر عرفانی اش تمام می شد، همگام با نمازگزاران مسجد تکبیرها را تکرار می کرد:
الله اکبر خمینی رهبر✊
بعد دستانش را به نشانه دعا در مقابل صورتش قرار می داد و مانند بقیه می گفت:
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی...🤲
بعد هم مشغول گفتن تسبیحات حضرت زهرا میشد آن هم با توجه کامل.
وقتی تعقیبات نماز به اتمام می رسید از جا بلند می شد و مشغول فعالیت های بسیج و فرهنگی میشد.
البته در میان شاگردان حضرت استاد، چنین افرادی کم نبودند که این هم از زحمات حاج آقای حق شناس بود...
🍁به قول آن انسان وارسته: آیت الله حق شناس عرفان و سلوک را به سطح پایین جامعه منتقل کرد.
ایشان عرفان و دوستی با خدا را کوچه بازاری کرد، کم نبودند از کسبه بازار و افراد عادی که در کنار زندگی روز مره خود راه سیر و سلوک را از این انسان خدایی اموختند🍁
🔷 #پایان_این_قسمت
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشید
@Ravie_1370❄️
#علمدار_عشق #قوانین_ده_گانه
#قانون_ششم
💠💠💠💠
🌺 حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجدههای نمازهای واجب صلوات بفرستم.
اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات ۱۰ ریال صدقه بدهم و ۱۰۰ صلوات بفرستم.
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
@Ravie_1370❄️
#احتیاط_کن! #یکی_دارد_مرا_میبیند!
🌸🍃آدم باید توجه کند. فردا این زبان گواهی می دهد. حیف نیست این زبانی که می تواند شهادت بدهد که اینها ده شب #فاطمیه نشستند و گفتند: یا زهرا ، یا حسین (ع) آن وقت گواهی بدهد که مثلاً ما شنیدیم فلان جا لهو و لعب گفت، بیهوده گفت، آلوده کرد، ناسزا گفت، به مادرش درشتی کرد.
🌸🍃... احتیاط کن! تو ذهنت باشد که یکی دارد مرا می بیند، یک آقایی دارد مرا می بیند، دست از پا خطا نکنم، #مهدی_فاطمه(س) خجالت بکشد.
🌸🍃وقتی می رود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد. بگوید: مادر! فلانی خلاف کرده، گناه کرده است.
بد نیست ؟!!!فردای قیامت جلوی حضرت زهرا(س) چه جوابی می خواهیم بدهیم؟!
✍شهید والا مقام، سید مجتبی #علمدار
#سلام_ودرود_برشهیدان
@Ravie_1370❄️
مهدي اگر از دلشدگانت بوديم
چون ديده ي نرگس نگرا نت بوديم
با اين همه روسياهي و بارگناه
اي کاش که از منتظرا نت بوديم
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
#سلام_ودرود_برشهیدان
@Ravie_1370❄️
مراقب افكارت باش،كه گفتارت ميشود
مراقب گفتارت باش،كه رفتارت ميشود
مراقب رفتارت باش،كه عادتت ميشود
مراقب عادتت باش،كه شخصيتت ميشود
مراقب شخصيتت باش كه سرنوشتت ميشود
"امام علي"
@Ravie_1370❄️
🌸🍃مشهد که آمدیم، بچه ی دومم را حامله بودم. موقع به دنیا آمدنش، مادرم آمد پیشم. سرشب، #عبدالحسین را فرستادیم پی قابله.
🌸🍃به یک ساعت نکشید، دیدیم در میزنند. خانم موقر و سنگینی آمد تو. از عبدالحسین ولی خبری نبود.
آن خانم نه مثل قابلهها، و نه حتی مثل زنهایی بود که تا آن موقع دیده بودم. بعد از آن هم مثل او را ندیدم. آرام و متین بود، و خیلی با جذبه و معنوی. آنقدر وضع حملم راحت بود که آن طور وضع حمل کردن برای همیشه یک چیز استثنایی شد برایم.
🌸🍃آن خانم توی خانه ی ما به هیچی لب نزد، حتی آب هم نخورد. قبل از رفتن، خواست که اسم بچه را #فاطمه بگذاریم.
🌸🍃سالها بعد، عبدالحسین راز آن شب را برایم فاش کرد. میگفت: وقتی رفتم بیرون، یکی از رفقای طلبه رو دیدم. تو جریان پخش اعلامیه مشکلی پیش اومده بود که حتما باید کمکش میکردم.
🌸🍃 توکل بر خدا کردم و باهاش رفتم. موضوع قابله از یادم رفت. ساعت دو، دو و نیم شب یک هو یاد #قابله افتادم. با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته، خودتون تا حالا حتماً یه فکری برداشتین.
🌸🍃گریه اش افتاد😢. ادامه داد: اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود.
#خاطرات_شهید_عبدالحسین_برونسی
#سلام_ودرود_برشهیدان
@Ravie_1370❄️