🔴باابراهیم در دوره مجروحیت درتهران بودم،من شاهدبودم که بیشتراهل محل با او دوست بودند،افرادی با ویژگی های متفاوت،ابراهیم از در که بیرون می آمد به همه سلام میکرد،چقدر
از بچه های کم سن و سال به خاطر همین سلام کردن با او دوست شده بودند.
🔴 یک روز باهم از کوچه بیرون میرفتیم،چندروحانی با ظاهری زیباوآراسته به سمت ما آمدند،باشناختی که از ابراهیم داشتم گفتم:حتماً حسابی آنهارا تحویل می گیرد اما برعکس به آنها سلام هم نکرد،باتعجب نگاهش کردم خودش فهمید و گفت:اینها آخوندهای ولایی هستند،کاری بااین جماعت نداریم،گفتم:ولایی! گفت:یعنی به جز ولایت اهل بیت چیز دیگری راقبول ندارند،نه ولایت فقیه،نه حضور در جبهه و......
فقط دم از ولایت مولا می زنند،چند سری هم با اینها صحبت کردم ولی بی فایده بود فقط کارخودشان را قبول دارند،بعد ادامه داد:خطراینها برای اسلام و انقلاب کم نیست،مثل خوارج که بدنه حکومت مولا بودند.
من آن روز نفهمیدم که ابراهیم چه گفت اما سالهای بعد و باجریان سازی فرقه شیرازی ها و شیعه انگلیسی ،تازه فهمیدم که ابراهیم چه بصیرتی داشت.
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
✳️ پیش بینی شهید ابراهیم هادی درباره کاروان های اربعین 👇
✳️ اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود.
✳️ در ارتفاعات گیلان غرب بودیم.
با حسرت به ابراهیم گفتم : یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟
✳️ ابراهیم هادی گفت : چی میگی!
روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند...!
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
🌻مصداق بارز فرمایش حضرت آقا بود🌻
🌸 بله ایشون فرمودند: اول باید خودت را شهید کنی بعد شهید بشی 🌸
🌹عباس در مسیر اهل بیت علیهم السلام حرکت می کرد اصلا رمز موفقیت عباس این بود که شاگردی اهل بیت علیهم السلام را کرده بود و در همین مسیر رشد کرده بود،
🌹با عباس هر هفته شبهای جمعه میرفتیم به امامزاده یحیی برای شرکت در مراسم دعای کمیل، صبح های جمعه دعای ندبه و بعد به نمازجمعه، به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد، خیلی جوان باادب و فهمیده ای بود، اهل تفکر بود او خوب راهی را انتخاب کرده بود.
🌷شهید عباس دانشگر🌷
راوی: دوست شهید
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
#نامحرم
🌸 خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به #نامحرم برایتان عادی شود.
پناه می برم به خدا، از روزی که #گناه، فرهنگ و #عادت مردم شود.
🌷 شهید حمید سیاهکالی مرادی 🌷
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
🍃 باردار بود همسرش به او گفت بیا کربلا نریم، ممکنه بچه از دست بره رفتند کربلا💔 ، حالش بد شد و دکتر گفت بچه مرده مادر با آرامش تمام گفت درست میشه چاره اش رفتن کنار ضریح امام حسین علیه السلام است خودشون هوای ما را دارند کنار ضریح امام حسین علیه السلام قدری گریه کرد،خواب دید که خانمی یک بچه در بغلش گذاشت از خواب بلند شد ، رفتند دکتر ، به او گفتند این بچه همان بچه ای که مرده بود نیست ؛ معجزه شده وقتی مادر شهیدهمت می خواست پیکر مطهر فرزندش را که سرش از بدن جدا شده بود ، داخل قبر بگذارد، رو به حضرت زهرا علیها السلام گفت خانم امانتی تون رو بهتون بر گردوندم💔😭😭😭
❣ســرداربےســـر
شهیدمحمدابراهیمهمت
امانتےحضرتزهراس❣
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
💠 خـواستگارے خواهر فـرمانده😂🌹
اومده بود از فرمانده
مرخصی بگیره
فرمانده یه نگاهی بهش کرد و گفت:
میخوای بری ازدواج کنی ؟
گفت :
بله میخوام برم خواستگاری
فرمانده گفت:
خب بیا خواهر منو بگیر‼️
گفت :
جدی میگی آقا مهدی❗️
گفت:
به خانوادت بگو برن ببینن
اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو‼️
اون بنده خدا هم خوشحال😍
دویده بود مخابرات تماس گرفته بود
به خانوادش گفته بود:
فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید😁❤️
بچه های مخابرات مرده
بودن از خنده😂‼️
پرسیده بود :
چرا میخندید؟ خودش
گفت بیا خواستگاری خواهر من‼️
بچہها گفتن:
بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه😂❤️
#شـهـیدمـهـدےزیـنالدّیـنـ♥️🕊
#لبخند_بزن_بسیجی😁
#بانو محجبه
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
🎆🍃
[ #معرفی_شهید ]
🍁{شهید ابراهیم همت }🍁
🍁#معرفے_شهيد🍁
🌹 نام:محمدابراهیم همت
🌹نام پدر:علی اکبر
🌹ولادت:۱۳۳۴/۱/۱۲
🌹محل تولد:شهرضا
🌹شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۱۷
🌹محل شهادت:جزیره مجنون،عراق
🌹نحوه شهادت:اصابت گلوله توپ
🌹وضعیت تاهل:متاهل
🌹شغل شهید و آخرین مقام:پاسدار و معلم
🌹مزار شهید:شهرضا
🌹سن شهادت:۲۸
🌹خصوصیات و علایق :
احترام و علاقه به همسر و فرزند /
تقوا و پای بندی به اصولی که به آن اعتقاد داشت آن هم تحت هر شرایطی / . اما بیش تر و بالاتر از همه این ها، مسؤولیت او در مقابل نیروهای بسیجی بود/ بارها از حضور خود در خانه متأسف و ناراحت می شد و می گفت: ما بسیجی هایی داریم که بیش تر ازیازده ماه است که در جبهه می جنگند و به خانواده شان سر نزده اند؛ آن وقت ما ... دوستانش می گفتند : تا وقتی مطمئن نمی شد که غذای مناسب به نیروهای خط مقدم جبهه رسیده است، لب به غذا نمی زد. گاهی نیمه های شب که برای شیر دادن بچه ها بیدار می شدم، حاجی را نمی دیدم. خوب که دقت می کردم، ازسوز و صدای ناله اش، می فهمیدم که در اتاق دیگری مشغول عبادت است»
(برگرفته از کانال از ابراهیم تا خدا)
🍂ــــپایانـــــ🍂
🍃🌸| اَلـلّٰهُمَّ صَلِّ عَلٰے مُحَمَّدْ وَ آلِہ مُحَمَّدْ وَ عَجِّـلْ فَرَجَهُمْ |🌸🍃
#رفیقتوپیداکن😉
#زکاتدانستناینمطلبانتشارآناست☑️
ــــــــــــــــ🍃💟🍃ـــــــــــــ
#بانو محجبه
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
ســـــلام ..
♨️اومدم چند ڪلامے باهات حرف بزنم.😊
نمیدونم الان چیـا ڪم دارے⁉️
ڪجـاهاے زندگیت گره داره⁉️
ناراحتیـت چیا هست⁉️
نمیدونم چقدر تلاش ڪردے برے #سمت_خدا..
نمیدونم چقدر برا #امام_زمانت دلـ💔ـواپسے..
چقدر دلت هوایے میشہ برا اومدنش..😔
♨️چند تا حرف دارم برات
ڪہ اگہ خوب دل بدے
شاید یہ جا پیدا ڪنے
ڪہ برے دردودل ڪنے
غصه هاتو ڪم ڪنے
دیگہ هے نگے من ڪہ تنهـام☺️
👈هر وقت دلتــ💔ــ ـگرفت از آدما،
دلت تنگ شد براے یہ رفیق مهربون💞
ڪہ بتونے حرفاتو بهش بگے
برو سر مزار #شهـــــدا...🌷
اونجا یہ #دوست_شهید برا خودت انتخاب ڪن، سر مزارش حرفاتو بزن..
اگہ نمیتونے برے، بگرد دنبال شهیدے ڪہ #نگاهش تورو نگہ میداره...👌
باهاش #رفیق شو😊
حرفاتو بهش بزن..
اصلا رودربایستے نڪنیااا
همہ رو بگــــو
بےتعارف..
این رفیق با بقیہ رفقات فرق دارهااا😌
حتے اگہ غصہ هات😓 سر اشتباهات خودت بود..
نمازت قضا شد،
غیبت شنیدے،
نگاهت بہ خطا رفت⛔️
برو بهش بگــو
ڪہ دلت شڪستہ از گناه📛،
بگو غم دارے برا دورے از #خدا،
بگو دستتو بگیره..
بهش بگو :👥
من یہ رفیق شهید🕊 دارم
اونم #تویے؛هوامو داشته باش😔
تویے ڪہ زنده اے
تویے ڪہ دنیا رو چشیدے و دردامو میفهمے..
آخ اگــہ ڪہ دلــت بشـڪنہ... 😔
خودش خریدار دلتــ❤️ــہ
حتما امتحانش ڪن 👌
#شهدا_زنده_اند...✌️
🌸🍃🌸🍃🌸
#بانو محجبه
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
🌷 #رفیق-شهید 🌷
💠سردار خیبر
🔸↫یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن . در رو که باز کردم دیدم #شهیدهمت با یه موتورتریل جلو در خونه وایساده و میگه #سوارشو بریم .
🔹↫ازش پرسیم کجا گفت یه نفر به #کمک ما احتیاج داره . سوار شدم و رفتیم . سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس #خیابون ها رو خوب ببینم
🔸↫وقتی رسیدیم از خواب پریدم .
از چند نفر پرسیدم که #تعبیر این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به #کمکت احتیاج داره .
🔹↫هر جوری بود خودمو به اون #آدرس رسوندم و درزدم . دررو که باز کردن دیدم یه #پسرجوون اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو .
🔸↫گفت: بفرمایید چیکار دارید ؟
ازش پرسیم که با #شهیدهمت کاری داشته؟؟ یهو زد زیر گریه . گفت چند وقته میخوام #خودکشی کنم .
🔹↫دیروز داشتم تو خیابون راه می رفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو #خلاص کنم که یه دفعه چشمم اوفتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود #اتوبان_شهیدهمت .
🔸↫گفتم میگن شماها #زنده اید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم . الان شما اومدید اینجا و میگید که از #طرف شهید همت اومدید ...
🌷 شهید #ابراهیم_همت 🌷
📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند
➖➖➖➖➖➖➖🌺➖➖➖➖➖
#بانو محجبه
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
شهید محمد جهان آرا در روز 9 شهریور ماه سال 1333 در خرمشهر بدنیا آمد. سیزده ساله بود که پایش به فعالیتهای دینی مساجد و هیأت های مذهبی باز شد. در کلاسهای آموزش و تفسیر قرآن شرکت میکرد و عضو ثابت جلسات هفتگی هیأت های مذهبی بود. او در همین سال ها با یک گروه مبارز مخفی به نام «حزبالله» خرمشهر» آشنا شد. دو سال بعد یعنی در 1351 گروه حزبالله توسط عوامل ساواک شناسایی شد و تمام اعضایش از جمله محمد دستگیر و زندانی شدند. او به خاطر سن کمش به یک سال زندان محکوم شد.
در سال 1354 دیپلمش را گرفت. در کنکور دانشگاه قبول شد و برای ادامهی تحصیل راهی مدرسهی عالی بازرگانی تبریز شد. در دانشگاه نیز فعالیتهای سیاسی او همچنان ادامه داشت او به همراه دوستانش انجمن اسلامی مدرسهی عالی بازرگانی را پایهگذاری کرد. اعلامیههای انقلابی و جزوهها و بیانیههای ضد رژیم توسط این انجمن اسلامی میان دانشجویان توزیع میشد. در سال 1355 محمد به عضویت گروه «منصورون» که یک گروه مذهبی معتقد به مبارزه مسلحانه بود پیوست. از آن پس محمد فعالیتهای انقلابی خود را چه در زمینهی مبارزهی مسلحانه و چه در زمینه فعالیتهای تبلیغی و آگاه کننده گسترش داد. وقتی تظاهرات مردمی علیه رژیم شاه در روزهای بهار و تابستان 1357 اوج گرفت. محمد نیز به همراه دوستانش با فعالیتهای چریکی و مسلحانه به حرکت مردم یاری میرساند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی محمد پس از دو سال و نیم زندگی مخفی به خرمشهر بازگشت. او دو دوستانش در خرمشهر گروهی تشکیل دادند به نام کانون فرهنگی نظامی انقلابیون خرمشهر.
هدف این کانون حراست از نظام نوپای انقلابی در برابر حملاتی بود که از طرف بازماندگان رژیم و یا طرفداران تجزیه خوزستان به آن می شد.
محمد جهان آرا در سال 1358 ازدواج کرد. در همان سال ها فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده گرفت و همزمان جهاد سازندگی خرمشهر را نیز پایهگذاری کرد. با شروع جنگ دوش به دوش مردم از شهر دفاع کرد. بعد از سقوط خرمشهر و عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا تمامی نیروها یک دل به دشمن یورش بردند. اولین گام آنها شکستن محاصرهی آبادان بود این پیروزی در مهر 1360 روی داد. به دنبال این پیورزی در روز هفتم مهر محمد جهان آرا و تعداد دیگری از فرماندهان راهی تهران شدند تا گزارش عملکرد شجاعانه نیروها را به رهبر انقلاب بدهند.
در میانهی راه هواپیمای حامل آنها دچار نقص فنی شد و سقوط کرد و جهان آرا و دیگر مسافران هواپیما به شهادت رسیدند.
#بانو محجبه
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b