eitaa logo
راض‌ِمان
2.1هزار دنبال‌کننده
255 عکس
125 ویدیو
0 فایل
خرده روایت های کوچک از اتفاقات بزرگ واحدخواهران مجموعه شهید چمران
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 شبیه تو شدن سخت است اما باید بخود جرئت داد ☕️ @Razee_man
وصیت شهید سید حسن نصرالله "برای خیر دنیاوآخرت‌تان به شما وصیت می‌کنم که ایمان‌تان به رهبری حضرت امام‌خامنه‌ای (که سایه‌اش مستدام باد)قوی و محکم باشد." ☕️ @Razee_man
وقتی روایت، واقعیت را می‌بلعد خاصیت میدان عمل این است، اگر به سکون عادت کنی ،برد از آن کسی می‌شود که مدام در تکاپو و حرکت است. وقتی قدرت روایت را دست کم بگیری، برنده آن جریانی می‌شود که از توقف تو استفاده می‌کند و با قلموی هنرش، اتاقکِ مخوفِ واقعیت را این‌گونه برای مخاطب، زیبا و دخترانه رنگ می‌زند، آنقدر فانتزی که حتی اگر تمام اتاقک‌های آن ساختمانِ عبرت را هم به مخاطب نشان بدهی، باز هم نمی‌توانی آن روایت جعلی را از گوشه ذهن او کنار بزنی، بخواهی نخواهی درجنگ روایت‌ها دست برتر با روایت اول است! ☕️ @Razee_man
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی مشقت‌های این دنیایی در راه رسیدن به محبوب، آنقدر وصال را زیبا می‌کند که تو حتی بعد از آسمانی شدنت هم دلت برای آن رسیدن‌ها تنگ می‌شود. پ.ن: دل تنگی یک شهید برای زیارت کربلا، عجیب دلتنگ‌مان کرد ☕️ @Razee_man
راض‌ِمان
از ابتدای مسیر گلزار شهدا، هر قدم که پشت سر می‌گذاشتیم، اسامی و تصاویر مزارها، شروعی برای تفکرمان بو
«محیط زیست و تمدن اسلامی» برای‌مان عبارتی ناملموس بود و مدت‌ها ذهن‌مان آن را در زباله و سوراخ شدن لایه‌ی اوزون و ذوب شدن یخ‌های‌قطبی و ... تعریف می‌کرد، درست زمانی این عبارت برای بچه‌های‌ انقلاب قابل لمس شد که بانوی طلبه‌ای از جایگاهی به تمدن اسلامیِ پیش رو نگاه کرد که پیش از این کسی نگاه نکرده بود. برای نرگس مجتهد نجفی،مسئله بود که محل زندگی انسان مانعی برای تکامل‌ او نباشد؛برایش فرق داشت که در مسیر اربعین چه گیاهی کاشته شود، کنوکارپوس مضر آمریکایی یا زیتون و خرمای مثمر؟! مسئله‌ی محیط زیست برای مجتهد نجفی اهمیت داشت،چون می‌دانست باید موانع را از سرزمین‌هایی که روزی سرآغاز حکومت حقیقی خواهند بود، کنار زد، چیزی که هنوز برای خیلی‌ها مسئله نشده است...! ☕️ @Razee_man
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بسیار کارها که می‌توانست از زمین برخاسته و به عرش برسد اما ما با نفس‌مان زمین گیرش کردیم، این "منِ ضعیف" را ببخش و اخلاص را همراه همیشگی کارهای‌مان بکن. ☕️ @Razee_man
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی اصرار بر راه‌های گذشته،تنها تلاشی است برای تجربه بیشتر بی‌ثمری، چیزی شبیه افزودن هیچ به تهی! شاید لازمه‌ی رسیدن به ثمر این است که نخستین گام‌مان را تامل بر روش‌ بگذاریم و ابتدا موش‌های انبار اعمال‌مان را کنار بزنیم تا آنچه انجام می‌دهیم، بماند و تنها برای پُر‌ کردن تلاش نکنیم. پ.ن: رو تو اول دفع شر موش کن بعد از آن، در جمع گندم کوش کن ☕️ @Razee_man
راض‌ِمان
با تلاش زیاد خودش را به کتابخانه رسانده بود اما حالا بعد از رسیدن به مکان مورد علاقه‌اش حس غربت می‌ک
زمانی که طاهره‌ی سال‌های پیش از بعثت، تصمیم به ازدواج با امین کاروان بازرگانی‌اش گرفت، می‌دانست که قدم بر مسیر رنج‌ها می‌نهد.هنگامی که محمد صلی الله علیه و آله به پیغمبری مبعوث شد او و علی علیه السلام محرم احوالش شدند و پس از اینکه داعی حق شد، اولین لبیک گویانش بودند. مشرکین قریش که در برابر مومنانی چون خدیجه هیچ قدرت بازدارنده‌ای نداشتند، تصمیم به اجرای محاصره‌ی اقتصادی و اعلام ممنوعیت هرگونه معامله با مسلمانان گرفتند، تا شاید از انتخاب خود بازگردند بی‌شک بانویی که دومین مومن به اسلام بود، نه با دنباله‌روی از اکثریت،که با دل و جانش اسلام آورده بود، او هم مانند مولایش مصداق«فاستقم کما امرت» شده بود. ☕️ @Razee_man
زیارت مزار اهل‌قبور کار هر هفته‌شان بود مادر پنج‌شنبه‌ها و دوشنبه‌ها دستشان را می‌گرفت و به زیارت مزار عموی شهیدشان در اُحد می‌برد تا پای درس کلاس حمزه حاضر شوند و یاد بگیرند پای ولیِ خدا ایستادن را . هنوز خیلی کوچک بود که مادر هم آسمانی شد اما فکر به کارهای مادر، انیس همه ساعت‌های تنهایی‌شان شده بود؛ وقتی سختی‌ها زیاد می‌شدند زیارت می‌توانست راهی برای همراه‌تر شدن این تن دنیایی باشد، فرقی نمی‌کرد تو حسین ۶ساله همراه مادر باشی یا حسینی که موهای سفیدش... بارها راهی مکه و زیارت خانه خدا شد و در کنارش به زیارت مزار مادربزرگ می‌رفت، به مزار جده که می‌رسید حال و هوای دیگری داشت، به همراه‌ش می‌گفت اگر می‌شود دورتر بایست ! خدا می‌داند که چه چشمان حسینِ فاطمه را این‌گونه در کنار مزار جده‌اش خدیجه کبری بارانی می‌کرد دوری و فراق از عزیزان ، غریب شدن اسلام دربین‌ مسلمانان ... اشک‌ها که مجال می‌دادند دستانش را رو به آسمان بالا می‌برد و می‌گفت "پروردگار و خدایی که تو مولا و سرورش هستی به بنده ی کوچکی که پناهگاهش تو هستی رحم کن. ای خدای بزرگ و صاحب صفات کمال و جلال، بر تو تکیه می کنم، خوشا به حال کسی که تو مولا و سرورش هستی. خوشا به حال کسی که درگاه تو ترسان و شب زنده دار است، و شکایت گرفتاری های خود را به سوی تو آورده و از تو تمنای رفع آن را دارد. چنین کسی گرفتاری و بیماریش، بیش از عشقش به مولایش نیست. هرگاه رفع رنجها و گرفتاری هایش را از درگاه خدا می طلبد، خداوند خواسته ی او را به اجابت رسانده و به تمنای او جواب مثبت می دهد. هنگامی که به ستم ستمگران گرفتار و دچار شد، با تضرع رو به سوی تو آورده، آنگاه خداوند او را گرامی داشته و سپس او را به درگاه خود نزدیک سازد." ☕️ @Razee_man