eitaa logo
راض‌ِمان
2.1هزار دنبال‌کننده
397 عکس
193 ویدیو
0 فایل
خرده روایت‌های کوچک از اتفاقات بزرگ واحد خواهران مجموعه شهید چمران
مشاهده در ایتا
دانلود
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه بسیار کارها که می‌توانست از زمین برخاسته و به عرش برسد اما ما با نفس‌مان زمین گیرش کردیم، این "منِ ضعیف" را ببخش و اخلاص را همراه همیشگی کارهای‌مان بکن. ☕️ @Razee_man
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی اصرار بر راه‌های گذشته،تنها تلاشی است برای تجربه بیشتر بی‌ثمری، چیزی شبیه افزودن هیچ به تهی! شاید لازمه‌ی رسیدن به ثمر این است که نخستین گام‌مان را تامل بر روش‌ بگذاریم و ابتدا موش‌های انبار اعمال‌مان را کنار بزنیم تا آنچه انجام می‌دهیم، بماند و تنها برای پُر‌ کردن تلاش نکنیم. پ.ن: رو تو اول دفع شر موش کن بعد از آن، در جمع گندم کوش کن ☕️ @Razee_man
راض‌ِمان
با تلاش زیاد خودش را به کتابخانه رسانده بود اما حالا بعد از رسیدن به مکان مورد علاقه‌اش حس غربت می‌ک
زمانی که طاهره‌ی سال‌های پیش از بعثت، تصمیم به ازدواج با امین کاروان بازرگانی‌اش گرفت، می‌دانست که قدم بر مسیر رنج‌ها می‌نهد.هنگامی که محمد صلی الله علیه و آله به پیغمبری مبعوث شد او و علی علیه السلام محرم احوالش شدند و پس از اینکه داعی حق شد، اولین لبیک گویانش بودند. مشرکین قریش که در برابر مومنانی چون خدیجه هیچ قدرت بازدارنده‌ای نداشتند، تصمیم به اجرای محاصره‌ی اقتصادی و اعلام ممنوعیت هرگونه معامله با مسلمانان گرفتند، تا شاید از انتخاب خود بازگردند بی‌شک بانویی که دومین مومن به اسلام بود، نه با دنباله‌روی از اکثریت،که با دل و جانش اسلام آورده بود، او هم مانند مولایش مصداق«فاستقم کما امرت» شده بود. ☕️ @Razee_man
زیارت مزار اهل‌قبور کار هر هفته‌شان بود مادر پنج‌شنبه‌ها و دوشنبه‌ها دستشان را می‌گرفت و به زیارت مزار عموی شهیدشان در اُحد می‌برد تا پای درس کلاس حمزه حاضر شوند و یاد بگیرند پای ولیِ خدا ایستادن را . هنوز خیلی کوچک بود که مادر هم آسمانی شد اما فکر به کارهای مادر، انیس همه ساعت‌های تنهایی‌شان شده بود؛ وقتی سختی‌ها زیاد می‌شدند زیارت می‌توانست راهی برای همراه‌تر شدن این تن دنیایی باشد، فرقی نمی‌کرد تو حسین ۶ساله همراه مادر باشی یا حسینی که موهای سفیدش... بارها راهی مکه و زیارت خانه خدا شد و در کنارش به زیارت مزار مادربزرگ می‌رفت، به مزار جده که می‌رسید حال و هوای دیگری داشت، به همراه‌ش می‌گفت اگر می‌شود دورتر بایست ! خدا می‌داند که چه چشمان حسینِ فاطمه را این‌گونه در کنار مزار جده‌اش خدیجه کبری بارانی می‌کرد دوری و فراق از عزیزان ، غریب شدن اسلام دربین‌ مسلمانان ... اشک‌ها که مجال می‌دادند دستانش را رو به آسمان بالا می‌برد و می‌گفت "پروردگار و خدایی که تو مولا و سرورش هستی به بنده ی کوچکی که پناهگاهش تو هستی رحم کن. ای خدای بزرگ و صاحب صفات کمال و جلال، بر تو تکیه می کنم، خوشا به حال کسی که تو مولا و سرورش هستی. خوشا به حال کسی که درگاه تو ترسان و شب زنده دار است، و شکایت گرفتاری های خود را به سوی تو آورده و از تو تمنای رفع آن را دارد. چنین کسی گرفتاری و بیماریش، بیش از عشقش به مولایش نیست. هرگاه رفع رنجها و گرفتاری هایش را از درگاه خدا می طلبد، خداوند خواسته ی او را به اجابت رسانده و به تمنای او جواب مثبت می دهد. هنگامی که به ستم ستمگران گرفتار و دچار شد، با تضرع رو به سوی تو آورده، آنگاه خداوند او را گرامی داشته و سپس او را به درگاه خود نزدیک سازد." ☕️ @Razee_man
زمانی‌که فکر تو در وهم سیر می‌کند، بازنده‌‌ی متوهمی می‌شوی که شیطان کنار گوشت زمزمه می‌کند:تو رقیب خدایی! شروع داستان تو از آنجاست که نمکدان الهی را بر زمین کوبیدی و هرکجا خواستی نفوذ کردی و فتنه انداختی و اسکناس شمردی و با خون، رودی کشیدی در زمینی که دیگر خود را صاحب منزلش می‌دانی. روزی می‌فهمی صاحب زمین تو نبودی و آنجا دیگر شیطانی نیست که تو را بیشتر در وهم فرو برد ، صاحب زمین تو را در تیه نگه داشته و تو هرگز روی آرامش کامل را نخواهی دید، هرچند توهم سرزمینی امن داشته باشی... ☕️ @Razee_man
تردیدهای پنهان است که اراده محکم دیروز را با تعلیق در می‌آمیزد و آن را به کاری نصفه و نیمه برای امروز تبدیل می کند...! ☕️ @Razee_man
4.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌نویسم"یا حسن"، حُسنِ ختامش با خودت بر لبم ذکر تو را دارم، دوامش با خودت لحظه‌های عُمر خود را می‌سپارم دست تو از سلام زندگی تا والسلام‌ش با خودت از کریمان کم طلب کردن، کفرِ نعمت است حاجتم را هم که می‌دانی، تمامش با خودت...💚 ☕️ @Razee_man
همیشه فکر می‌کردم لالایی مادرها برای بهتر به خواب رفتن بچه‌هایشان است تا اینکه دیشب با لالایی جدیدی آشنا شدم، بیشتر یک لالایی برای بیدار شدن بود تا به خواب رفتن، درست برعکس نغمه‌های شبانه مادران... مادر نمی‌خواست حتی دقایقی از لحظات مشترک با کودکش را برای تربیت از دست بدهد، دستانش را روی سر حسن می‌کشید و می‌خواند: "اِشبه اَباکَ یا حَسَنُ (حسن‌جان مانند پدرت علی(ع) باش) وَ اَخلَع عَنِ الحَقِ الرَسَنَ(ریسمان را از گردن حق بردار) وَاعبُد اِلهاً ذامِنَنِ(خدای صاحب‌نعمت و احسان‌کننده را پرستش کن) وَ لا تُوالِ ذَاالإحَنِ(با افراد بدخواه و کینه توز دوستی مکن) پ.ن: برای برداشتن ریسمان‌ها از گردن حق، باید شبیه علی بود...! ☕️ @Razee_man
💬پایان سال انتهای فرصت‌ها نیست! فرصتی طلایی است برای بالا پایین کردن کرده‌‌ ها و ناکرده‌ها، فرصتی که گذشته را بپیماییم تا قدم‌های فرداها را سنجیده‌تر برداریم. پ.ن: گوشه ای از دورهمی پایان سال چمران دختران ☕️ @Razee_man
4.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حدیث کسا را که خواندم فهمیدم محور تمام عالم که هیچ، محور آل عبا هم حضرت فاطمه (س) است... ناممکن‌های سال جدیدمان، با یک نگاه پر مهر مادر ممکن می‌شود. غیر از دعای فاطمه، ما را امید نیست! ☕️ @Razee_man
راض‌ِمان
گاهی اصرار بر راه‌های گذشته،تنها تلاشی است برای تجربه بیشتر بی‌ثمری، چیزی شبیه افزودن هیچ به تهی! شا
اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شب‌های احیایی را گذراندیم، روزه های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر شهوات خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلط هستیم، بر عصبانیت خودمان از سابق بیشتر مسلط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلط هستیم و بالاخره بر نفس خودمان بیشتر مسلط هستیم و می توانیم جلو نفس اماره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست. 📚 کتاب آزادی معنوی_ شهید مطهری ☕️ @Razee_man