صدای عراقیها بگوش میرسید و قدرت اینکه به بالای خاکریز بریم ونگاه کنیم رو نداشتیم.
عراقیها هم وقتی دیدند بعد از این همه آتش که بر سر ما ریخته اند و مدتیه از طرف ما هیچ گلوله ای شلیک نمیشه گمان بردند که همه ما کشته شدیم .
توی حال خودم پشت خاکریز نشسته بودم که ناگهان یکدفعه صدای هلکوپتری نزدیک شد تا آمدم به خودم بجنبم هلکوپتر را با فاصله نزدیکی بالای سر خودم دیدم آنقدر نزدیک بود که چهره خلبان آن را بوضوح دیدم در حالی که گلوله آرپی جی را درون قبضه آرپی جی قرار میدادم فریاد میکشیدم مجید بزنش .....مجید محمدی تیربار را مسلح کرد و هم زمان باهم به طرف هلکوپتر شلیک کردیم ولی به هدف نخورد چون با دیدن ما ،خلبان تعجب کرد که هنوز انسانی زنده مانده وسریع از ما دور شد.
دوباره تانکها شروع به شلیک کردند نیرو های ما بیشترشان شهید یا مجروح شده بودند وهر پنجاه یا صد متر یک نفر خط پدافندی را پوشش میدادیم برای اینکه دشمن کمبود نیروهای ما را متوجه نشود من چهار قبضه آرپی جی را مسلح کردم و هر ده بیست متر یکی را آماده شلیک پشت خاکریز گذاشتم و به همرزم باسابقه محمدرضا عباسی گفتم که هر وقت من یکی از آرپی جی ها را شلیک کردم به سراغ آرپی جی دیگه میرم و تو آرپی جی شلیک شده را سریع پر کن و به همین ترتیب ادامه بده تا دشمن فکر نکند تعداد ما محدود است.
پاتک عراق شروع شد تانکها به نزدیکی ما رسیده بودند، الله واکبر گویان به روی خاکریز رفتم و در حالی که باران گلوله می بارید به اطرافم نگاه کردم همان اندک نفراتی که مانده بودند خسته وتشنه و با روحیه ای داغون نشسته بودند. شاید گوشها دیگر صدای نزدیک شدن تانکها را نمی شنیدند.
روی خاکریز فریاد زدم ببینید تیر های عراقیها به من نمیخورد و با این روش کمی سعی کردم به بچه ها روحیه بدم .
شروع به شلیک اولین آرپی جی کردم دومی هم شلیک کردم و محمدرضا عباسی تا خواست گلوله اولی را پر کند، من سومی را هم شلیک کردم.
که ناگهان با توپ مستقیم تانک جای اولین آرپی جی من رو زدند و محمدرضا عباسی به شدت از ناحیه سر مجروح شد خون تمام صورتش را پر کرده بود، سرش را بستیم در گوشه ای پناه گرفت چون اصلا به عقب نمیتوانستیم برگردیم. پیروزی یا شهادت شعار همه رزمندگان جان بر کف بود.
پشت سر ما چندین کیلومتر آب و نیزار بود و مقابلمان دشمنی با تمام قوا، درنتیجه عقب نشینی دست کمی از حمله نداشت برای همین همان تعداد محدود ایستاده بودیم که یا پیروزی و یا شهادت نصیبمان بشود .
بعد از زدن چند آرپی جی دیگر ناگهان توپ مستقیم تانکی هم به مقابل من اصابت کرد چیزی متوجه نشدم، بعد ازچند دقیقه هوشیار شدم خوشبختانه ترکش نخورده بودم ولی موج انفجار حسابی سیستم بدن و مغزم را از کار انداخته بود. وقتی بلند شدم شهید محمد حسن منتطری را دیدم که سر به سر من میگذاشت ومیخندید که حاج سعید الهیاری و محمد مهدی جلالی به او گفتند وقت شوخی نیست .
پسر با روحیه ای بود همه دوستش داشتیم و از کنار من و محمد مهدی تکان نمیخورد .
از سمت پایین خودمان میدیدیم که عده ای دارند عقب نشینی می کنند مثل اینکه عراقیها موفق شده بودند از فاصله ای پایین تر از استقرار ما ،خط را بشکنند .
عده ای که به عقب برمی گشتند به ما پیشنهاد دادند عقب نشینی کنیم ولی ما تا دستور فرمانده مان نمیرسید عقب نشینی نمیکردیم .
همه مُهماتمون تموم شده بود ، به دور و برم نگاه کردم یک خمپاره شصت دیدم که از ارتشیهای تکاور بجا مانده بود .
تا حالا از خمپاره استفاده نکرده بودم با یکی از بچه ها جانباز عزیز مسعود نظارت گلوله های خمپاره را آوردیم و بدون اینکه تنظیم کردن قبضه خمپاره را بلد باشیم تند و تند همه را شلیک کردیم .
دیگه مهمات نداشتیم وعراقیها نزدیک ما........
ادامه دارد........
هدایت شده از فرزاد مهرداد محمود نظری
سلام
آخرین قسمت از خاطرات عملیات بدر
۱۵-........بیشتر خطوط توسط نیروهای عراق شکسته شده بود وبه دلیل اینکه در محاصره آنها گرفتار نشویم به ما دستور دادند کمی عقب تر در پشت جاده ای که ارتفاع بلندی داشت مستقر شویم .
من و دوست بسیار خوبم محمد مهدی جلالی وشهید محمد حسن منتظری داخل یک سنگر عراقی شدیم.
سنگر محکمی بود به همین خاطر راحت داخل آن دراز کشیدم وخوابم برد، حتی صدای خمپاره هایی که در چند متری ما میخورد نمیتوانست من را از خواب بیدار کند.
درست یادم نیست چند دقیقه در آن حالت بودم که دوستانم با تکان دادن و سر وصدا توانستند بیدارم کنند و گفتند: عراقیها ما را محاصره کردند هر کس میتواند جان خود را نجات دهد.
من به همراه مهدی و شهید منتظری وچند نفر دیگه که نامشان را به یاد ندارم شروع به دویدن رو به عقب و قایقهای احتمالی که برای بردن ما آنجا باشند کردیم .
در همان حالت دویدن به پشت سر وپهلوی خود نگاه میکردم وعراقیها را می دیدم که چیزی نمانده بود حلقه محاصره را ببندند .
و گرمای گلوله های کالیبر تانکهای دشمن را در کنار سر و صورت خود احساس میکردم وهر لحظه احتمال شهادت خودم و دوستانم را میدادم .
در حالی که سراسیمه رو به عقب میدویدم یک نفر که آرپی جی داشت احتمالا ارتشی هم بود این را از روی ظاهرش حدس زدم به ما گفت شما بروید من با آرپیجی جلویشان را میگیرم واقعا جای تعجب داشت این همه تانک در حال پیشروی و در حال محاصره این رزمنده ارتشی به ما با این کارش روحیه داد.
در کنار جاده در حال دویدن، شهدای عزیزمان ومجروحهای مظلوم را میدیدم .تعدادشان آنقدر زیاد بود که گهگاهی پایم به آنها میخورد و سرعت دویدن من را گرفته بود ، مجروحها در خواست کمک میکردند ولی احتمال زنده ماندن خودمان و فرار از حلقه محاصره آنقدر کم بود که به هیچ وجه نمی شد به آن عزیزان کمک کرد .
همانطور که میدویدیم ناگهان تیری به شهید محمد حسن منتظری اصابت کرد ،به زمین افتاد دستش را گرفتم تا شاید بتوانم او را به عقب بکشانم ولی هیچ حرکتی از ایشان دیده نمی شد،یکی از دوستان گفت :محمود او شهید شده عجله کن عراقیها دارند میرسند....
او با چهره ای معصوم بر روی خاک افتاده بود در حالی که نیم نگاهی به او ونیم نگاهی به دشمن داشتم دستش را رها کردم و رو به عقب شروع به دویدن کردم .
هدایت شده از فرزاد مهرداد محمود نظری
لحظه ها ودقایق سخت وباور نکردنی را میگذراندم همانطور که به عقب بر میگشتیم شهدا و مجروحایی را بر روی زمین میدیدم بعضی از آنها کمک میخواستند مجروحی را دیدم که دو پایش قطع شده بود و درخواست کمک میکرد ولی هیچ کاری از دست ما بر نمی آمد .
کاتیوشایی در چند متریم اصابت کرد بادگیرم را ترکش از چند جا پاره کرد به تصور اینکه به بدنم اصابت کرده آرپی جی را انداختم و به دویدن خود ادامه دادم ودر همان حال به دست وپایم نگاه میکردم که خونی ببینم ولی خوشبختانه ترکش از دو آستین دستم عبور کرده بود و فقط خراشی به دستم افتاده بود .
به آب رسیدیم و تعدادی از دوستانم را دیدم گفتند برادرم فرهاد از ناحیه ران بر اثر تیر کالیبر تانک به سختی مجروح شده و با آن وضعیت جراحتش دستش را به دستگیره جیپ ارتشی که در حال عقب نشینی بوده میگیرد و روی زمین میافتد و کشیده میشود تا یکی دستش را میگیرد وبه داخل ماشین جیپ میندازد وخدا خواسته که روحانی عزیز شیخ غلام قندهاری و مرحوم محمد نبی او را میبیند و به او کمک میکند و در قایقی به عقب منتقل میکنند.
خوشحال از اینکه برادرم فرهاد توانسته با آن شرایط به عقب انتقال پیدا کند.
تجمع نیروهای ما و تعداد کم قایقها وضعیت بدی بوجود آورده بود تا جایی یادم میاد دوتا قایق بیشتر آنجا نبود وآنها هم پر مجروح بود وهجوم نیروها به داخل قایق صدای ناله مجروحین به هوا رفت و قایق از سنگینی زیاد با مجروحین به داخل آب فرو رفت، از سویی عراقیها به ما نزدیک می شدند از سویی دیگر تیرهای مستقیم وغیر مستقیم تجمع نیروهای ما را هدف قرار داده بود .
تعدادی به داخل آب پریدیم و شنا کنان چند متری نرفته بودیم که چند قایق برای بردن ما آمدند. بعدا شنیدم که فرمانده لشگر وسط آبراه ایستاده بوده و نگذاشته که قایقها خالی عقب نشینی کنند وآنها را مجبور کرده که برای بردن ما بیایند وخودش هم در یک قایق آمده بود. خودم را به داخل قایقی انداختم که همرزم ودوست خوبم آقای ابراهیم رحیمی هم در قایق دیگری کنار ما بود نگاهم به دوست بسیار خوبم محمد مهدی جلالی بود که لب آب منتظر قایق بود ومن در حال دور شدن از او بودم و نگران اسیر شدنش بودم.
بالاخره زیر آتش شدید دشمن توانستیم به خط خودمان برسیم .
از قایق که پیاده شدم فرمانده لشگرمان را دیدم، غمناک به چهره تک تک ما نگاه میکرد صورتهایمان از دود انفجارات و خاک و عرق ، کاملا سیاه شده بود.
قیافه غمگین بچه ها بدلیل از دست دادن بهترین دوستان وجا گذاشتن آنها وعقب نشینی ، صحنه غم انگیزی بوجود آورده بود. 😢😢😢😢😢😢😢😢😢
هدایت شده از فرزاد مهرداد محمود نظری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🖕فیلم بدست آمده از تلویزیون عراق از شهدای ما در عملیات بدر سال ۶۳.😢😢
به خاطر به اشتراک گذاشتن این کلیپ از همه همرزمان و خانواده شهدا عذر خواهی میکنم😔
خدایا تو شاهد باش که جوانان ما در حمایت از آقایشان حسین ابن علی (ع) چیزی کم نگذاشتند واینگونه حسین وار به خون خود غلطیدند .
خدایا ما لایق هم پرواز شدن با آن شهدا نبودیم، حداقل ما را لایق آن بدار تا جزء ادامه دهندگان راه آن عزیزان شهید باشیم و ما را شرمنده آنها قرار نده.🙏
هدایت شده از فرزاد مهرداد محمود نظری
جانباز عزیز حاج رضا مستوفیان قسمتی از خاطرات عملیات بدر که ایشان همراه با برادرم فرهاد (احمد) وشهید رضا سلمانی که جدا گانه به منطقه رفته بودند را برایم تعریف کرد که فرمانده گردان بچه های ساوه آنها را میشناسند وبا اسرار زیاد برادرم فرهاد وآنها را به عنوان کادر گردان خودشان سازماندهی میکنند که در همان عملیات بدر حاج رضا مستوفیان از ناحیه چشم به درجه جانبازی مفتخر می شوند و رضا سلمانی به شهادت نائل می گردد و برادرم فرهاد همانطور که در خاطرات عملیات بدر تعریف کردم بعد از مجروح شدنش توسط کالیبر تانک از ناحیه ران و عقب نشینی او.......و آن سه نفر هیچکدام سالم به خانه بر نگشتند.
و شنیدنی است راز گردان" سه نفره" در عملیات بدر ،
که باید از زبان خود جانباز عزیز ومداح اهل بیت حاج آقا رضا مستوفیان شنید و انگشت تعجب وحسرت بر دهان گرفت.
هدایت شده از فرزاد مهرداد محمود نظری
در ۲۰ اسفند ۱۳۶۳ نیروهای ایرانی در نزدیکی جزایر مجنون و در شهر القرنه عراق ، در محل تلاقی رود فرات با بزرگراه پیاده شده و تهاجم به سمت بزرگراه را آغاز نمودند. آنها توانستند بخشی از بزرگراه را به تسخیر خود درآورند که در این زمان با پاتک نیروهای عراقی که توسط توپخانه، قوای زرهی، و نیروی هوایی مواجه شدند. این عملیات نخستین عملیاتی بود که نیروهای ویژه گارد ریاست جمهوری عراق به عنوان نیروی ذخیره در آن شرکت نمودند.
در ابتدای عملیات ایرانیها با اصل غافلگیری به سمت عراقیها یورش بردند و جبههای به طول ۱۲ کیلومتر در برابر لشکر ۴ام عراق گشودند. سرانجام در ۲۳ اسفند با فشار بیش از حد نیروهای ایران توانست با شکستن خطوط عراقی از شمال شهر القرنه عراق به داخل خطوط عراقی نفوذ نمایند. پس از دو روز نبرد نیروهای سپاه پاسداران با حمایت تانک و توپخانه ۱۶ کیلومتر به داخل خطوط عراقی نفوذ کردند. در همان شب سی هزار نیروی ایرانی خود را به رودخانه دجله رسانیدند. آنها با استفاده از سه پل شناور که یکی از آنها توانایی عبور خودروهای سنگین را داشت از رودخانه عبور کرده و با پیشروی در ساحل مقابل بزرگراه را به اشغال خود درآوردند. با این حال با وجود موفقیت ایرانیها، آنها بطور گستردهای خود را در معرض آتش عراقیها قرار دادند. ایرانیها همزمان از کمبود تجهیزات نیز رنج میبردند.
پاسخ صدام استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای مستقر و نیز آغاز دور دوم جنگ شهرها و بمباران و موشکباران ۲۲ شهر ایران از جمله تهران، تبریز، اصفهان، و شیراز بود. عراقیها از پیش توپخانه خود را بر روی مواضع اطراف بزرگراه هدف گیری نموده بودند. هنگامی که ایرانیها به اهداف خود در تسخیر بزرگراه رسیدند عراقیها پاتک خود را آغاز نمودند.
نیروهای عراقی تحت امر ژنرال سلطان هاشم أحمد محمد الطائی و ژنرال جمال زانون، حملات هوایی و توپخانهای را علیه نیروهای ایرانی شروع نمودند. سپس آنها با استفاده از توپخانه، تانک، و نیروهای زرهی شروع به عملیات گازانبری نمودند. در اوج نبرد صدام دستور به استفاده از سلاحهای شیمیایی داد. همزمان عراقیها با استفاده از لولههای ویژهای که مهندسان عراقی طراحی کردهبودند آب دجله را به داخل خاکریزهای ایرانی هدایت نمودند. تحت فشار شدید عراقی ها، نیروهای ایران مجبور به عقبنشینی شدند. حملات بالگردهای عراقی به هنگام عقبنشینی ایرانیها تلفات بیشتری به نیروهای ایرانی وارد نمود. تا ۲۵ اسفند ایرانیها به داخل نیزارها عقب رانده شده بودند.
ایران عملیات تهاجمی دیگری را نیز برای زمان بعد از تصرف بزرگراه طرحریزی نموده بودند که شروع با تأخیر خارج از برنامه، آن طرح به شکست انجامید. سرانجام ایرانیها از مواضع تسخیر شده عقب رانده شدند. تلفات زیادی به هر دو طرف وارد شد. در طرف ایران ۱۵هزار و در طرف عراق ده هزار کشته بر جای ماند. سرانجام نیز نیروهای ایرانی بدون دستآوردی جدید به مواضع قبلی خود در نیزارهای هورالعظیم عقب رانده شدند.
هدایت شده از فرزاد مهرداد محمود نظری
ناگفته نماند نیروهای باقی مانده که سالم از عملیات برگشتیم همگی به گردان خودمان گردان کربلا ملحق شدیم ...
یک شب در انرژی اتمی ماندیم استراحتی کردیم و حمامی رفتیم و دوده های ناشی از انفجارات را از سر و صورتمون شستیم و تنها غم از دست دادن دوستانمان عذابم میداد😔
فردای آنروز خود شاهد بحث در میان فرمانده هان لشگر و فرماندهان گردان کربلا بودم که مثل اینکه میخواستند نیروها دوباره سازماندهی بشوند و به منطقه عملیاتی برگردانند که فرماندهان گردان کربلا قبول نکردند و از گردانی که گروهانی بیشتر نمانده بود با دادن ۷۲ شهید بالاخره پایان ماموریت به ما دادند و با شرمندگی از خانواده شهدا به شهرمان برگشتیم 😭
به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقی است .
از علاقه مندان به خاطرات جبهه وجنگ و شهدا، عذر خواهی میکنم بابت حقاقیقی تلخ و آزاردهنده ولی واقعی که در این گروه به اشتراک گذاشته شد، سعی کردم واقعیتها را تا جایی که بعد از سی و نه سال ، در خاطرم بوده بیان کنم تا برای آیندگان ثبت وضبط شود تا شاید بخشی از دِینم را به شهدا بالاخص شهدای آن عملیات ادا کرده باشم.
روح همه شهدای عزیز شاد و یادشان گرامی باد🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام علیکم
✳️ فراخوان
به استحضار می رسانددر آستانه هفته دفاع مقدس در کانال دورهمی رزمندگان گرمن، لیستی از رزمندگان گرمنی تهیه شده و ما از همه رزمندگان مطلع نیستیم چون از شهرهای مختلف اعزام شدند، شما به ما کمک کنید تا لیست اسامی رزمندگان گرمن کامل شود .
کسانی که در لیست نیستند اسامی را به آی دی زیر ارسال کنید.
@ze_ebrahimi
🇮🇷 لیست اسامی رزمندگان گرمن :
۱ محمد رضا امینی
۲ سید ولی الله موسوی کیا
۳ سیدمصطفی موسوی کیا
۴ سیدمصطفی مصطفوی
۵ سید موسی مصطفوی
۶ سیدعلی رضا مصطفوی
۷ سیدحسن مصطفوی
۸ سید ابوالفضل میری
۹ محمدتقی مهدوی
۱۰ رضا قربانی ف غلامحسین
۱۱ محمد رضا محمدیان
۱۲ سید رضا موسوی ف سیداسدالله
۱۳ سید عباس موسوی ف سید اسدالله
۱۴ سید محمد حسینی
۱۵سید احمد حسینی
۱۶حضرت حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن رجبی
۱۷حضرت حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسین مصطفوی
۱۸حضرت حجتالاسلام والمسلمین شیخ مهدی موسوی
۱۹ سید محسن موسوی
۲۰ سید حسن(میرزا حسن) مصطفوی
۲۱ مجتبی فیروزی
۲۲ مرتضی فیروزی
۲۳ سید حسین مصطفوی
۲۴ ابراهیم شریفی
۲۵ محمد قائمی
۲۶ مجتبی بیاریان
۲۷ اسماعیل صفری
۲۸ مجید احمدی
۲۹ رحمان احمدی
۳۰ محمود اکبری
۲۱ محمد ابراهیمی ف محمداسماعیل
۳۲ علی اصغر قاضوی
۳۳ حسین صادقی
۳۴ حمید ابراهیمی
۳۵ محمد ابراهیمی ف علی اکبر
۳۶ زین العابدین ابراهیمی
۳۷ حسین آقایی
۳۸ اسحاق قربانیان
۳۹ محمدعلی قربانیان
۴۰ رحمان باباصادق
۴۱ علی رجبی
۴۲ حسن مهدوی
۴۳ حسن ابوتراب
۴۴ حسینعلی اکبری
۴۵ مجیدباباصادق
۴۶ صفرعلی مقومی
۴۷ رضارجبی
۴۸ ابوالقاسم مقومی
۴۹ مهدی سلیمانی
۵۰ احمدترابی
۵۱ حسن غریبی
۵۲علی اصغرغریبی
۵۲ جوادامینی
۵۳حمیدصادقی
۵۴علی صادقی ف غلامحسین
۵۵محمدعلی صادقی
۵۶رضاصادقی
۵۷مجتبی مهدوی
۵۸ حشمتالله امینی
۵۹سید علی اصغر موسوی
۶۰محمدعلی قریب
۶۱ حضرت حجتالاسلام والمسلمین شیخ عباس امینی
۶۲مرتضی امینی
۶۳موسی فیروزی
۶۴هادی قائمی
۶۵جواد سلیمانی
۶۶عبدالله سلیمانی
۶۷حضرت حجت الاسلام شیخ علی اکبر امامی
۶۸ سید حسن میری
۶۹ سید عبدلله میری
۷۰ محمد علی قاسمی
۷۱ محمود قاسمی
۷۲ مجید قاسمی
۷۳ سید محمدعلی حسینی
۷۴ سید محمد میری
۷۵ ابوالقاسم قاسمی
۷۶ محمد رضا بیاری
۷۷ سیدعلی رضا مصطفوی ف سید علی اصغر
۷۸ حیدر کوهستانی
۷۹ علی محمدیان
۸۰ سید اسماعیل میری
۸۱ سیدعلی اکبر میری
۸۲ علی اصغر ابراهیمی
۸۳ احمدفیروزی
۸۴ علی اکبر ابراهیمی
۸۵ حسین ابراهیمی فرزند عباس
۸۶ علی اکبر صفری
۸۷ سید رضا موسوی فرزند سیدموسی
۸۸ رضا منتظریون
۸۹ سید حسین موسوی فرزند سید احمد
۹۰ مهدی مهدوی
۹۱ علی بابا صادق ف حاج شعبان
🌴🌾🌴🌾🌴🌾
🏴 رزمندگانی که دعوت حق را لبیک گفتن و در بین ما نیستند :
۱مرحوم سید علی مصطفوی
۲مرحوم محمد علی بیاری
۳مرحوم عبدالحسین قاضوی
۴مرحوم غلامحسین قربانی
۵مرحوم عباسعلی قائمی
۶مرحوم استاد حسین طاهری یزدی
۷مرحوم رمضانعلی ابراهیمی
۸مرحوم عبدالحسین امینی
۹مرحوم کربلایی رحیم بیاریان
۱۰مرحوم حضرت حجتالاسلام والمسلمین شیخ عباس غریبی
۱۱مرحوم علیرضا شریفی
۱۲مرحوم سیدعلی اصغرمیری
۱۴مرحوم ابوالقاسم ترابی
۱۵مرحوم علی اکبر قریب
۱۶مرحوم حسین صادقی
۱۷مرحوم حسن آقایی
۱۸مرحوم مهدی ابوتراب
۱۹مرحوم محمد حسین امینی
۲۰مرحوم محمد مهدی قائمی
۲۱مرحوم اسماعیل سلیمانی
۲۲مرحوم حسین سلیمانی
۲۳مرحوم نصرت سلیمانی
۲۴مرحوم محمود امینی
۲۵مرحوم حسین قنبریان
۲۶مرحوم حسین رجبی
۲۷ مرحوم مهدی ابراهیمی ف عباس
۲۸ مرحوم حمید امینی ف شیخ حسن
۲۹ مرحوم محمدحسین رجبی
🇮🇷 سلامتی رزمندگان اسلام #صلوات
🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن شاهرود https://eitaa.com/Razmandegan_garman
اسامی رزمندگانی که از روز دوشنبه(دیشب)اعلام شده بعدا به لیست اضافه می شود:
✳️ رزمندگان :
۱ صفرعلی توکلی
۲ سید علی اصغر حسینی فرزند مرحوم سید محمود
۳ داود شریعتی
۵ پرویز امینی
۶ عليرضا امينی فرزند رمضانعلی
۷ علیرضا منتظریون
۸ غلامرضا منتظریون
۹ علی اصغر نوری
۱۰ حجت الاسلام و المسلمین سیدتقی حسینی
۱۱ علی اصغر شریفی
۱۲ علیرضا قاضوی
۱۳ سیدمحمدعلی حسینی(سیداکبر)فرزند مرحوم سیدمحمود حسینی
۱۴ عیدمحمدمنتظری
🏴 کسانی که دعوت حق را لبیک گفت:
۱ مرحوم غلام حسین مهدوی پسر مرضیه غفوری
۲ - مرحوم علی اصغر قربانیان
۳ مرحوم سید جلال الدین میری
۴ مرحوم رمضانعلی امینی
۵ مرحوم نورزعلی منتظریون
۶ مرحوم حسن قنبری
۷ مرحوم موسی غفوری
۸ مرحوم مجید مهدوی فرزند حاج علی
🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن شاهرود https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
اسامی رزمندگانی که از روز دوشنبه(دیشب)اعلام شده بعدا به لیست اضافه می شود: ✳️ رزمندگان : ۱ صفرعلی
سلام علیکم
قابل توجه رزمندگان و خانواده های رزمندگان و دیگر عزیزان گرمنی
در کانال دورهمی رزمندگان گرمن می تواند عکس ها و خاطرات خود و دیگر رزمندگان و شهدا را به اشتراک بگذارید
🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن شاهرود https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
سلام علیکم ✳️ فراخوان به استحضار می رسانددر آستانه هفته دفاع مقدس در کانال دورهمی رزمندگان گرمن،
سلام علیکم
#ویژه
اسامی #شهید و رزمندگان گرمنی ساکن نوده خاندوز
#شهید :
#میرنقی_حسینی (مصطفوی)
اسامی رزمندگان :
🏴 رزمندگاننی که دعوت حق را لبیک گفتن.
۱ مرحوم سید تقی حسینی (مصطفوی)
۲مرحوم حاج سید عباس مصطفوی ف کربلایی میرزا محمد
۳مرحوم دکتر سید حسن میری(موسوی)
۴مرحوم سید علی میری
✳️ رزمندگان در قید حیات :
۱ سید محمود موسوی ف حاج آقا
۲ سید حسن موسوی ف حاج آقا
۳ سید جواد موسوی ف حاج آقا
۴ سید اصغر حسینی (مصطفوی)
۵ سید مهدی حسینی (مصطفوی)
۶ سید محمد مصطفوی ف حاج سید عباس
۷سید علی موسوی (حاج آقا)
۸ سیدحسین میری (از افتخارآفرینان نیروی هوایی)
🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن شاهرود https://eitaa.com/Razmandegan_garman
رهبر انقلاب اسلامی #امام_خامنهای در جمع خانوادههای معظم شهدا:
اسم جهاد که میآید آنچه که اول در مقابل چشم انسان ظاهر میشود آن جوان رزمندهای است که در میدان دارد میجنگد. خب بله، او مجاهد فی سبیلاللّه است. اما فقط او نیست؛ مجاهدینی هستند بیرون از میدان.
🔹" آن بانویی که خانهی خودش را محل #پختن_نان برای رزمندگان قرار میدهد، او هم مجاهد است.
آن خانوادهای که همهی زندگی خودشان را صرف پشتیبانیِ تغذیه و امکانات زندگی برای رزمندگان قرار میدهند آنها هم مجاهدند، جهادند."
🌴💥🌴💥🌴
با توجه به فرمایش رهبر فرزانه انقلاب اسلامی
خواهران و برادرانی بزرگواری در گرمن داشتیم که در جمع آوری کمک های مردمی و پخت نان برای رزمندگان اسلام کمک می کردند لطفا اسامی آنان هم بفرستید تا این مجاهدان هم یادی کنیم .
بعنوان مثال ننه صنم
خواهر صنم رجبی در منزل شان قلعه بالا بعنوان نانوا گرمن به همراه تعدادی از خواهران برای جبهه های حق علیه باطل نان می پختند
🇮🇷🌴🇮🇷🌴🇮🇷
🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن شاهرود
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
هفته دفاع مقدس گرامی باد
هر روز #شهدا میگن :
سلام علیکم صبح بخیر ...
قرارهامون یادتون نره:
برای #خدا کار کنید و به او #توکل کنید ، مثل ما ...
🏝🌹🏝🌹🏝🌹
شهدای روستای گرمن:
🌹 #شهید محمد تقی منتظریون
🌹 #شهید سید مرتضی امیری
🌹 #شهید سید مرتضی طالبی
🌹 #شهید رضا قنبری
🌷 تقــدیم
بـه شهدای سرافراز اسلام،
باشدکه دستمـان را
در جـاده لغـزنده ایـن دنـیــــا بگیرنــــد
و شفیع مـان در قیــامت بــاشنــد🌷
#صبحتون_شهدایی
🌹🌴🌹🌴🌹🌴
#یادشهداباذڪرصلوات
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن شاهرود
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
هفته دفاع مقدس گرامی باد
هر روز #شهدا میگن :
سلام علیکم صبح بخیر ...
قرارهامون یادتون نره:
برای #خدا کار کنید و به او #توکل کنید ، مثل ما ...
🏝🌹🏝🌹🏝🌹
شهدای روستای گرمن:
🌹 #شهید حاج محمدعلی کاظمی
🌹 #شهید محمد جعفر صادقی
🌹 #شهید حاج نوروزعلی قربانی
🌹 #شهید محمد باقر صفری
🌷 تقــدیم
بـه شهدای سرافراز اسلام،
باشدکه دستمـان را
در جـاده لغـزنده ایـن دنـیــــا بگیرنــــد
و شفیع مـان در قیــامت بــاشنــد🌷
#صبحتون_شهدایی
🌹🌴🌹🌴🌹🌴
#یادشهداباذڪرصلوات
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن شاهرود
https://eitaa.com/Razmandegan_garman