حضرت موسی
در مناجات با خدا عرض کرد:
پروردگارا !
کدام آفریدهات را بیشتر دوست میداری؟
فرمود: آن کس را که چون محبوبش
را از او بگیرم با من آشتی باشد ...
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
وقتی بحثمان می شد من نمی توانستم خودم را کنترل کنم. یکسره غر میزدم و با عصبانیت می گفتم تو مقصری. ت
قبل از آشنایی با محمدجواد بهمراه خانوادم به زیارت حضرت زینب (س) مشرف شدم💛
روبروی گنبد با بی بی درددل کردم
ازش خواستم بهم همسری بده که به انتخاب خودش باشه❣
البته اون روزها نمی دونستم حضرت هدیه ویژه ای درنظرگرفته برام
و قراره از سربازای خودش روزیم کنه😍
بعد از سفر محمدجواد به خواستگاریم اومد،از کوچکی روی پای خودش وایستاده بود ،از دسته گل خواستگاری تا تمام هزینه های عروسی رو خودش پرداخت کرد👌
بعد از اون شروع به ساختن منزلمون کرد
همین منزلی که خانه من و فرزندانم است. سرپناهی که ستون هایش را از دست داد😞
تک تک مصالح،کاشی ها،طرح و نقشه ساختمان همه اش به سلیقه خودم بود☺️محمدجواد می گفت خونه خودته،قراره تو اینجا بمونی نه من...
آری ...همسر من بی تو در این خانه روزها را شب می کنم تنها به شوق دیدار تو در زمان ظهور امام زمان عج💚🥺
🌷به روایت همسر شهید محمدجواد قربانی💫
#شهید_محمدجواد_قربانی
#مذهبیها_عاشقترند
#عاشقانه_مذهبی
#عاشقانه
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق
⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه
و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت #امام_حسین (ع) و یاران باوفایش...
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁🖤➰🥀➰🖤❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت
📕⚫️📕⚫️📕
⚫️📕⚫️📕
📕⚫️
⚫️
🔸اكنون مشك پر شده است. آن را به دوش راست مى اندازد و حركت مى كند.
💠نگاه كن! هزاران گرگ سر راه او قرار گرفته اند. عبّاس نگاهى به آنها مى كند و در مى يابد كه هدف دشمن، مشك آب است. چهار هزار نفر در مقابلش ايستاده اند آب به خيمه ها نرسد، عبّاس مى خواهد آب را به خيمه ها برساند. فرياد مى زند: "مناز مرگ نمى ترسم. من سپر جان حسينم! من ساقى تشنگان كربلايم".
عبّاس به سوى خيمه ها به سرعت باد پيش مى تازد، تا زودتر آب را به خيمه ها برساند.
🔰سپاه كوفه او را محاصره مى كنند. يك نفر با هزاران نفر روبرو شده است.
عبّاس بايد هم مشك را از خطرِ تيرها حفظ كند و هم شمشير بزند و سپاه را بشكافد. او شمشير مى زند، سپاه كوفه را مى شكافد، مى رزمد، مى جنگد و جلو مى رود.
ده ها نفر را به خاك و خون مى نشاند. نگاه او بيشتر به سوى خيمه ها است و به مشك آبى كه در دست دارد، مى انديشد. او بيشتر به فكر مشك آب است تا به فكر مبارزه. او آمده است تا آب براى كودكان ببرد، على اصغر تشنه است!
🌴در اين كارزار شمشير و خون، شمشير نَوْفل به دست راست عبّاس مى نشيند.
بى درنگ شمشير را به دست چپ مى گيرد و به مبارزه ادامه داده و فرياد مى زند: "به خدا قسم، اگر دست مرا قطع كنيد من هرگز از حسين، دست بر نمى دارم".
خون از دست عبّاس جارى است. او فقط به فكر اين است كه هرطور شده آب را به خيمه ها برساند. اكنون عبّاس با دست چپ شمشير مى زند! لشكر را مى شكافد و جلو مى رود امّا اين بار شمشير حَكَم بر دست چپ او مى نشيند.
⚜دست چپ سقّاى كربلا نيز قطع مى شود، امّا پاهاى عبّاس كه سالم است.
اكنون او با پا اسب را مى تازاند، شايد بتواند به خيمه ها برسد امّا افسوس...! در اين ميان تيرى به مشك آب اصابت مى كند و اين جاست كه اميد عبّاس نا اميد مى شود. آب ها روى زمين مى ريزد. او ديگر آبى با خود ندارد، پس چگونه به خيمه ها برگردد؟
💠گرگ هايى كه از صبح تا كنون در دل كينه او را داشتند، دورش جمع مى شوند. آرى، همين عبّاس بود كه چند بار از فرات آب برد. تيرى به سينه او اصابت مى كند و نامردى، عمود آهن به سر او مى زند.
عبّاس روى زمين مى افتد و صدايش بلند مى شود: "اى برادر! مرا درياب".
✨نگاه كن! اكنون سـرِ عبّاس بر زانوى امام حسين(ع) است و اشك در چشم او.
اين صداى امام است كه با برادر خود سخن مى گويد: "اكنون كمر من شكست، عبّاسم".
آرى! عبّاس پشت و پناه حسين بود و با رفتن او ديگر امام حسين(ع)، تنهاى تنها شد. صداى گريه امام آن چنان بلند است كه كسى تا به حال گريه او را اين گونه نديده بود.
⚫️
📕⚫️
⚫️📕⚫️📕
📕⚫️📕⚫️📕
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📕⚫️📕⚫️📕 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ 🔸اكنون مشك پر شده است. آن را به دوش راست مى اندازد و
📕⚫️📕⚫️📕
⚫️📕⚫️📕
📕⚫️
⚫️
✅امام، غريبانه، تنها و تشنه در وسط ميدان ايستاده است.
از پشت پرده اشكش به يارانِ شهيد خود نگاه مى كند. همه پر كشيدند و رفتند. چه با وفا بودند و صميمى! طنين صداى امام در دشت مى پيچد: "آيا يار و ياورى هست تا مرا يارى كند؟"
هيچ جوابى نمى آيد. كوفيان، سرِ خود را پايين گرفته اند. آرى! ديگر هيچ خداپرستى در ميان آنها نيست. اينان همه عاشقان دنيا هستند!
⚜نگاه كن! سپاه كوفه گريه مى كنند. آخر شما چه مردمى هستيد كه بر غريبى حسين اشك مى ريزيد. آخر اين چه معمّايى است؟ غربت امام، آن قدر زياد است كه دل دشمن را هم براى لحظاتى به درد آورده است. نمى دانم براى چه امام به سوى خيمه ها برمى گردد.
صداى "آب، آب" در خيمه ها پيچيده است. همه، تشنه هستند، امّا اين دشت ديگر سقّايى ندارد. خداى من! شيرخوار حسين از تشنگى بى تاب شده است.
امام، خواهر را صدا مى زند: "خواهرم، شيرخواره ام را بياوريد".
💠على اصغر، بى تاب شده است. زينب او را از مادرش رباب مى گيرد و در آغوش مى فشارد و روى دست برادر قرار مى دهد. امام شيرخوار خود را در آغوش مى گيرد، او را مى بويد و مى بوسد: "عزيزم! تشنگى با تو چه كرده است".
امام حسين(ع)، على اصغر را به ميدان مى برد تا شايد از دل سنگ اين مردم، چشمه عاطفه اى بجوشد! شايد اين كودك سيراب شود!
او طاقت ديدن تشنگى على اصغر را ندارد. اكنون امام در وسط ميدان ايستاده است. در دور دست سپاه، همه از هم مى پرسند كه حسين(ع) چه چيزى را روى دست دارد. آيا او قرآن آورده است؟
امام فرياد برمى آورد: "اى مردم! اگر به من رحم نمى كنيد، به كودكم رحم كنيد".
🔻عمرسعد با نگرانى، سپاه كوفه را مى بيند كه تاب ديدن اين صحنه را ندارند. آرى! امام حجت ديگرى بر كوفيان آشكار مى كند. على اصغر با دستان كوچكش بر همه قلب ها چنگ زده است. چه كسى به اين صحنه پايان خواهد داد؟ سكوت است و سكوت!
ناگهان حَرْمَله تيرى در كمان مى گذارد. او زانو مى زند. سپاه كوفه با همه قساوتى كه در دل دارند چشمانشان را مى بندند و تير رها مى شود.
🔹خداى من چه مى بينم، خون از گلوىِ على اصغرمى جوشد.
اينك اين صداى گريه امام است كه به گوش مى رسد.
نگاه كن! اين چه صحنه اى است كه مى بينى؟ امام چه مى كند؟ او دست خود را زير گلوىِ على اصغر مى گيرد و خون او را به سوى آسمان مى پاشد.
همه، از اين كار تو تعجّب مى كنند. اشك در چشم دارى و خون فرزند به سوى آسمان مى پاشى. تو نمى گذارى حتّى يك قطره از خون على اصغر به زمين بريزد.
🔸صدايى ميان زمين و آسمان طنين مى اندازد: "اى حسين! شيرخوار خود را به ما بسپار كه در بهشت از او پذيرايى مى كنيم".
● ادامه دارد...
⚫️
📕⚫️
⚫️📕⚫️📕
📕⚫️📕⚫️📕
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه با صدای استاد فانی🌹
لطفا این دعا رو در حق خودمون و بقیه بخونیم و دریغ نکنیم
که ان شاءالله به امید تعجیل در #ظهور #امام_زمان و گره گشای مشکلات همه مون باشه ان شاءالله...
🤲💔🤲
پیشنهاد میکنیم که هرروز در منزل پخش کنید
ان شاءالله با خلوص نیت
ب امید فرج و گشایش در کارها و نابودی کرونا و آرامش قلبها
😔🥀😔
#امام_سجاد #صحیفه_سجادیه
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتشار بخشی از تصاویر حضور
#رهبر معظم #انقلاب در خط مقدم جبهه به مناسبت سالگرد آغاز هفته #دفاع_مقدس
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پذیرایی دختربچه
از زائران پیاده روی #اربعین
...
✌️🙃🙂🙃✌️
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
#امام_حسین (ع)
هرکی رو با یه چیزی امتحان میکنه
تا عیار عاشقی رو بسنجه...
یکی رو با فراق،
یکی رو با وصال!
اللهم ارزقنا #اربعین #کربلا
الهی شبمون حسینی...
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#امام_حسین (ع) هرکی رو با یه چیزی امتحان میکنه تا عیار عاشقی رو بسنجه... یکی رو با فراق، یکی رو
ساعتم
تنظیم می گردد
به وقت کربلا
هم قدیما
هم جدیدا
دوستت دارم حسین ...
لبیک یا حسین
...سلام خدای خوبم...
روز خود را با نام خدا وو سلام به
چهارده معصــوم علیهم السلام وشهدا آغاز مکنیم..🌅
بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّحمنِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿن بن ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا
❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن...
#سلام_برادرهاےشهیدم
#سلام_خواهرهایهاےشهیدم
🏳 #زیارتنامه "شهــــــداء"
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
💠 #شهید_ابراهیم_هادی:
📖مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند .
دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست امام_حسین ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند....
📚 سلام بر ابراهیم
السلامعلیڪیاحسینابنعلۍعلیہالسلام❤
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْاَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌱📿
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
هدایت شده از رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ahd-farahmand.mp3
1.82M
با هم بخوانیم دعای عهد
و
﷽ ب امید فرج امام زمان(عج)
( دو دقیقه وقت بزاریم، دعا اثر دارد 💚)
#التماس_دعا
بسم الله الرحمن الرحيم
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،
وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،
وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ،
وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،
وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ،
اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ،
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،
بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
و برای سلامتی محبوب
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا
اللـــهمعــجللولیڪـالفرج
#امام_زمان
#رفیق_شهیدم 🕊
#دعای_عهد
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┅═❁✌️➰❣🥀❣➰✌️❁═┅
هدایت شده از خاطرات صوتی دفاع مقدس
ملازم اول غواص ۱۶۲.m4a
6.97M
کتاب : ملازم اول غواص 🌹
راوی : برادر جانباز و آزاده حاج محسن جام بزرگ🌹
نویسنده : محسن صیفی کار🌹
قسمت : صد و شصت و دو🌹
آدرس ما👇👇👇ت ل گ رام
@chateratdefae
ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1487863813C4bb957d00e
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/GZeookBrGMTEkraRvVXLXl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
چه جوری از تو دست بکشم...
🍂🍂💔💔😢😢
#امام_رضا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ای کِ مرا خوانده ای راه نشانم بده... 😔😔 داداش کمکمون پل ارتباطی بین ما و خدایی تو بهش بگو ک دلمون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمرب
...هیچکی مثل تو نیست...
#قهرمان_من #شهید_ابراهیم_هادی
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سلام برابراهیم ۱📚 ظاهرساده جمعیازدوستانشهید در ایام ابتدای جنگ ، ابراهیم الگوی بسیاری از ب
سلامبرابراهیم۱📚
ظاهرساده
همیشه می گفت : مهمه تر از اینکه برای بچه ها لباس های هم شکل و ظاهر نظامی درست کنیم باید به آموزش و معنویت نیروها باشیم و تا می توانیم بیشتر با بچه ها رفیق باشیم . نتیجه این تفکر ، در عملیات های گروه ، کاملاً دیده می شد . هر چند برخی با تفکرات او مخالفت می کردند .
.....
پارچه لباس پلنگی خریده بود . به یکی از خیاط ها داد و گفت : یک دست لباس کُردی برایم بدوز . روز بعد لباس را تحویل گرفت و پوشید . بسیار زیبا شده بود . از مقر گروه خارج شد . ساعتی بعد برگشت . با لباس سربازی!
پرسیدم : لباست کو!؟ گفت : یکی از بچه های کُرد از لباس من خوشش آمد .
من هم هدیه دادم به او!
ساعتش را هم به یک شخص دیگر داده بود . آن شخص ساعت را پرسیده بود و ابراهیم ساعت را به او بخشیده بود!
#قهرمان_من #سلام_بر_ابراهیم #شهید_ابراهیم_هادی
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⏰ـساعتم تنظیم میگردد به وقت کربلا... هم جدیداً هم قدیماً دوستت دارم حسین ✋❤️🍃 #اربعین #لتنگ #کر
11:11
الهی
به حق حسین
اللهم ارزقنا کربلا
😔😔💔💔😔😔
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#خاطرات_شهید
هفته آخر بهمن ماه بود که برای ماموریت به مدت 5 روز به دیرالزور رفتند موقع بازگشت پس از سال ها برف شدیدی شروع به باریدن گرفت که همه می گفتند بارش این برف در سوریه بی سابقه است به خاطر بدی شرایط هوا نتوانستند با هواپیما از دیرالزور به دمشق برگردند و مجبور شدند با ماشین راهی دمشق شوند. فردای آن روزعازم حماه شدند هوا همچنان سرد بود برف می بارید در راه رفت ماشین خراب می شود و یک ساعتی کنار جاده مشغول رفع مشکل ماشین می شوند و دمای هوا هم لحظه به لحظه کمتر می شود ماشین بالاخره درست می شود و به راه می افتد اما از دریچه هایش باد سرد می زند با این اوصاف سه ساعت به حماه می روند و بعد از انجام کارهایشان با همان ماشین به دمشق باز می گردند وقتی به دمشق رسیدند از شدت سرما در حال لرزش بودند شوفاژ ها قطع و هیچ وسیله گرم کننده دیگری نبود چهار تا پتو دور ایشان انداختیم و با سشوار سعی کردیم گرمشان کنیم اما همچنان می لرزید و از همانجا بود که سرماخوردگیه ایشان شروع شد و روز به روز حالشان بدتر شد واز طرفی بخاطر حضور مجدد شان در منطقه دیر الزور و بوکمال که آلوده و شیمیایی بودند وضعیت ریه شان به شدت وخیم شد و در نهایت در بامداد 14 اسفند به شهادت رسیدند بعد از شهادت ایشان بود که متوجه شدیم تمام آن زخم های پوستی اثرات شیمیایی شدن ایشان بود که باعث می شد این زخم ها بوجود بیایند و دلیل اینکه این سال آخر هم شدت زخم ها افزایش یافته بود بخاطر حضور مجدد در محیط شیمیایی و آلوده بوده که اوضاع را وخیم تر کرده است.
پدرم پس از طی یک دوره رنج و درد ناشی از اثرات حملات شیمیایی داعش در کشور سوریه بالاخره درچهاردم اسفند ماه سال ۱۳۹۹ به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند ...
کلیپ شهید مهران خالدی تو راه پیاده #اربعین
#شهید_مهران_خالدی
#کلیپ_شهدا
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید #ظفر_خالدی شهید 12 ساله تاریخ تولد: 2 / 5 / 1349 تاریخ شهادت: 23 / 5 / 1361 محل شهادت: #شلمچه
#شهید_سید_حمیدرضا_سیاهپوش
شهید 18 ساله
تاریخ تولد: 15 / 10 / 1347
تاریخ شهادت: 4 / 10 / 1365
محل شهادت: #جزیره_ام_الرصاص
عملیات: #کربلای4
حمیدرضا پانزدهم دی ۱۳۴۷، در شهرستان #تهران به دنیا آمد.
پدرش سید #ابوطالب، #خیاط بود و مادرش #صدیقه نام داشت.
دانش آموز سوم متوسطه بود.
از سوی #بسیج در #جبهه حضور یافت.
طی عملیات کربلای 4 در چهارم دی 1365، در جزیره #ام_الرصاص عراق به #شهادت رسید.
پیکرش 11 سال در منطقه برجا ماند و بالاخره سال 1376 پس از تفحص در #گلزار شهدای شهرستان #قزوین به خاک سپرده شد.
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
چادر زینب روایت می کند... حفظ عفت را حکایت میکند... روز محشر از زنان بد حجاب... ☘حضرت زینب شکایت می
پسرحزب اللهی ها بخونن انرژی بگیرن
خواهرا هم بخونن امید بگیرن
نمیشه که فقط از خانوما بگیم همیشه وقتی از #حجاب و حیا حرف میزنیم از
خانم ها
از چادریا میگیم
اما امروز میخوام بگم:
سلامت باشه اون پسری ک
محاسن داره و بهش میگن داعش،عصر حجری،پاچه بزی...
ولی خم به ابرو نمیاره!
سلامت باشه اونی ک
پاتوقش مزار شهداس
سلامت باشه کسی ک
جای پرورش اندام و تزریق بازو
پرورش ایمان میکنه و خودسازی!
سلامت باشه پسری ک
سرشو خم می کنه تا سنگ فرشای خیابونو ببینه
ن ناموس مردمو!
سلامت باشه هر چی پسره ک
بلوز آستین بلند میپوشه و شلوارکتان...
ن لباس تنگ و شلوارجاستین!
سلامت باشه اونی ک
ن مدونا میشناسه نه الیزابت تیلور
دختر رویاهاشم سلنا گومز نیست!
سلامت باشه اون مردی ک
وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشستن،
سوار نمیشه
سلامت باشه پسری ک بلده مکبر باشه و نماز اول وقتش حجته
سلامت باشه هرکی
پیپش روبروش،کنار دستش،تو کلاس،با"امنیت" میشینی و انگار نه انگار کنارش دختر نشسته
سلامت باشه پسری ک
بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث و بگو بخند را بندازه به بهانه ی امتحان😏
سلامت باشه پسری ک
حاضره دخترا بهش بگن مریض!
ولی اون وانده❤️
سلامت باشه آقا پسری ک
وقتی تو ماشینش صدای ضبطش رو بلند میکنه،
نوای مداحی میاد
سلامت باشه اون آقایی ک
ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو خم میکنه و آستیناش بالا و آب میچکه...
جوراباشم از جیباش آویزونه!!
مهم زود رسیدن به مسجد و حسینیه اس...
سلامت باشه اونی ک
تو تابستون میره اردوی جهادی
نه صفا سیتی
سلامت باشه پسری ک
عکس فرمانده های #دفاع_مقدس تو جیب پیرهنشه
از همه باحالتر عکس آقا.
سلامتی بچه حزب اللهی صلوات
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
قبل از آشنایی با محمدجواد بهمراه خانوادم به زیارت حضرت زینب (س) مشرف شدم💛 روبروی گنبد با بی بی درددل
شهید🌹
حسین علے پورکناری
اول تابستون سال ۶۱ بود که به عقد هم دراومدیم
و یه ماه بعد عروسیمون سه چهار روز بعد دوتایے رفتیم مشهد
🕌
یادمه وقتے واسه زیارت مشرف شدیم حرم
نگاهے بهم کرد و گفت :
طیبه خانوم میخوام یه دعا کنم 🙃
دوست دارم تو آمین بگی
با خنده گفتم :
تاچےباشه
جواب داد :
توکارت نباشه.
گفتم:باشه
هرچے شما بگین آقا
اے کاش این حرفو نمیزدم🥺
😔
چون تا این جمله رو گفتم رو کرد به گنبد طلایے امام رضا (علیه السلام)دستاشوبلند کرد و گفت :
🕊🤍خداکندبه دلت مهر این غلام افتد
به رنگ سرخ شهادت در آورے من را🤍🕊
أَلْلّهُمَّ أَرْزُقْنَا تُوفِيق َأَلْشَّهَادَةَ فِي سَبِيلِک💜🌱
دلم لرزید عرق سردے به تنم نشست😥
قطرات اشڪ بود که بے امون رو گونه هام سرازیر میشد😭
اما چه کنم که بهش قول آمین گفتن داده بودم با صدایے حزین و گرفته از بغض گفتم آمین...
😭
#عاشقانه
#عاشقانه_مذهبی
#مذهبیها_عاشقترند
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه با صدای استاد فانی🌹
لطفا این دعا رو در حق خودمون و بقیه بخونیم و دریغ نکنیم
که ان شاءالله به امید تعجیل در #ظهور #امام_زمان و گره گشای مشکلات همه مون باشه ان شاءالله...
🤲💔🤲
پیشنهاد میکنیم که هرروز در منزل پخش کنید
ان شاءالله با خلوص نیت
ب امید فرج و گشایش در کارها و نابودی کرونا و آرامش قلبها
😔🥀😔
#امام_سجاد #صحیفه_سجادیه
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
يافتن خداوند «مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟». #امام_حسين (ع) فرم
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
قُرِنَتِ الْهَیْبَهُ بِالْخَیْبَهِ وَالْحَیَاءُ، بِالْحِرْمَانِ، وَالْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَ
کمت 23 #نهج_البلاغه : اولویت عمل بر حسب و نسب
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ [حَسَبُهُ] نَسَبُهُ.
ضرورت عمل گرايى (اخلاقى، اجتماعى):
و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه كردارش او را به جايى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴با ضایعاتی ازدواج میکنی؟
با فلافل فروش چی؟
با بنا چطور؟
راننده وانت یا دستفروش چی؟
یه جوابی دادن که همشون پشیمون شدن!
#پیشنهاد_دانلود
🌹🌹
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
#شهیدانه #شهادت #شهدا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق
⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه
و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت #امام_حسین (ع) و یاران باوفایش...
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁🖤➰🥀➰🖤❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
🌿﷽🌿
☆ با کــاروان عــشـق☆
● برنامه چهل و دوم
🍃امام، آماده شهادت است. به سوى خيمه مى آيد و مى فرمايد: "براى من پيراهن كهنه اى بياوريد تا آن را به تن كنم. من به سوى شهادت مى روم".
صداى گريه همه بلند مى شود. آنها مى فهمند كه اين آخرين ديدار است.
به راستى، چرا امام پيراهن كهنه مى طلبد؟ شايد او مى خواهد اين پيراهن كهنه را بپوشد تا اين دشمنِ غارتگر، بعد از شهادت آن حضرت به آن لباس طمع نكرده و آن را غارت نكنند.
🔰امام سجّاد(ع) در بستر بيمارى است. امام حسين(ع) براى خداحافظى به سوى خيمه او مى رود. مصلحت خدا در اين است كه او امروز بيمار باشد تا نسل امامت قطع نگردد.
امام وارد خيمه مى شود. پسرش را در آغوش مى گيرد و وصيّت هاى خود را به او مى فرمايد. آرى امام حسين(ع) اسرار امامت را كه از امام حسن(ع) گرفته است، به امام سجّاد(ع) مى سپارد.
💠اشك از چشم امام سجّاد(ع) جارى است، او براى غربت و مظلوميّت پدر گريه مى كند. امام حسين(ع) از او مى خواهد در راه خدا صبر كند. او پناه اين كاروان خواهد بود.
⚫️امام حسين(ع) آماده رفتن به ميدان است اينك لحظه خداحافظى است.
اكنون او با عزيزان خود سخن مى گويد: "دخترانم، سكينه! فاطمه! و خواهرانم، زينب! اُمّ كُلْثوم! من به سوى ميدان مى روم و شما را به خدا مى سپارم".
همه اشك مى ريزند. آرى! اين آخرين بارى است كه امام را مى بينند. سكينه ( دختر امام )، رو به پدر مى كند و مى گويد:
ــ بابا، آيا به سوى مرگ مى روى؟
ــ چگونه به سوى مرگ نروم حال آنكه ديگر هيچ يار و ياورى ندارم.
ــ بابا، ما را به مدينه برگردان!
ــ دخترم! اين نامردان هرگز اجازه نمى دهند كه شما را به مدينه ببرم.
◾️صداى ناله و شيونِ همه بلند مى شود، امّا در اين ميان سكينه بيش از همه بى تابى مى كند، آخر او چگونه دورى پدر را تحمّل كند. او آن چنان گريه مى كند كه دل همه را به درد مى آورد. امام سكينه را در آغوش مى گيرد و مى فرمايد: "دخترم! دل مرا با اشك چشم خود نسوزان".
🍃آغوش پدر، سكينه را آرام مى كند. پدر اشك چشم او را پاك مى كند و با همه خداحافظى مى كند و به سوى ميدان مى رود.
📌امام نگاهى به ميدان مى كند. ديگر هيچ يار و ياورى براى امام باقى نمانده است. كجا رفتيد؟ اى ياران باوفا!
غم بر دل امام حسين(ع) نشسته و اكنون تنهاى تنها شده است. امام سوار بر اسب خويش جلو مى آيد. مهار اسب را مى كشد و فرياد او تا دور دست سپاه كوفه، طنين مى اندازد: "آيا كسى هست تا از ناموس رسول خدا دفاع كند؟ آيا كسى هست كه در اين غربت و تنهايى، مرا يارى كند؟"
🔰فرياد غريبانه را پاسخى نبود امّا...
ناگهان زانوىِ دو برادر مى لرزد. عرقى سرد بر پيشانى آنها مى نشيند. شمشيرهاى اين دو برادر فرو مى افتد. شما را چه مى شود؟
حسىّ ناشناخته در وجود اين دو برادر جوانه مى زند. آرام آرام، همديگر را نگاه مى كنند. چشم هاى آنها با هم سخن مى گويد. آرى! هر دو حسّ مشتركى دارند.به تنهايى و غربت امام حسين(ع) مى نگرند.
📋همسفرم! آيا آنها را مى شناسى؟
آنها سَعْد و ابوالحُتُوف، فرزندان حارث هستند. آنها هر دو از گروه "خَوارج"اند. عمرى با بغض و كينه حضرت على(ع) زندگى كرده اند. آنها همواره دشمن آن حضرت بوده اند.
چه شده است كه اكنون بى قرار شده اند؟ صداى حسين(ع) چگونه آنها را اين چنين دگرگون نمود. آنها با خود سخن مى گويند: "ما را چه شده است؟ ما و عشق حسين. مردم ما را به بغض حسين مى شناسند".
هنوز طنين صداى حسين(ع) در گوششان است: "آيا كسى هست منِ غريب را يارى كند".
🔸همسفر خوبم! قلم من از روايت اين صحنه ناتوان است. نمى توانم اوج اين حماسه را بيان كنم. خدايا، چه مى بينم؟ دو اسب سوار با سرعت باد به سوى امام مى تازند.
كسى مانع آنها نمى شود. آنها از خوارج هستند و هميشه كينه حضرت على(ع) را به دل داشته اند. عمرسعد خوشحال است و با خود فكر مى كند كه اينان به جنگ حسين(ع) مى روند!
وقتى كه نزديك امام مى رسند، خود را از روى اسب بر زمين مى افكنند.
🔺خداى من! آنها سيل اشك توبه را نثار امام مى كنند.
نمى دانم با امام چه مى گويند و چه مى شنوند، تنها مى بينم كه اين بار سوار بر اسب شده و به سپاه كوفه حمله مى برند.
دو برادر به ميدان مى روند تا خون كافران را بريزند. چه شجاعانه مى جنگند، مى غرّند و به پيش مى روند.
لحظاتى بعد، صحراى كربلا رنگين به خون آنها مى شود. آنها به هم نگاه مى كنند و لبخند مى زنند و با هم صدا مى
زنند: يا حسين، يا حسين!
●ادامه دارد...
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ