eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
303 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
امسال اربعین من را به کربلا فرستاد تا حاجتی که دارد را از امام حسین(ع) بخواهم. من هم پس از 15 سال م
تصور اینکه دانیال شهید شود، من را می‌ترساند. این ترس برای شهادت او نبود، بیشتر برای تنهایی خودم بود. همیشه با خودم فکر می‌کردم این جمعیت باشکوهی که برای تشییع جنازه شهید براتی آمده، اگر دانیال من هم شهید شود برای پسر من هم می‌آیند؟ الحمدالله جمع کثیری از مردم مشهد در تشییع جنازه دانیال شرکت کردند که خیلی خوشحال شدم. شاید خدا می‌خواست من را با این فکرها برای شهادت دانیال آماده کند. .. https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
تصور اینکه دانیال شهید شود، من را می‌ترساند. این ترس برای شهادت او نبود، بیشتر برای تنهایی خودم بود
روز پنجشنبه 26 آبان‌ماه طبق معمول، ظهر منتظر دانیال بودم تا ساعت 2 بعداز ظهر کارش تمام شده و به منزل بیاید، با هم ناهار بخوریم. پسرم آش رشته را دوست داشت و آن روز، غذای مورد علاقه‌اش را پخته بودم. ساعت 2 به دانیال زنگ زدم که خانه می‌آیی؟ برایت آش پخته‌ام. گفت: بله مامان. تا ساعت 5 عصر منتظر شدم او نیامد. عروسم همان روز، جشن تولد دوستش دعوت بود و دانیال باید دنبالش می‌رفت که خبری از او نشد، فاطمه‌زهرا بهم زنگ زد و سراغ دانیال را گرفت. به او گفتم: شما ماشین بگیر برو منزل. دانیال حتما جایی کار داشته و نتوانسته دنبالت بیاید. https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
روز پنجشنبه 26 آبان‌ماه طبق معمول، ظهر منتظر دانیال بودم تا ساعت 2 بعداز ظهر کارش تمام شده و به منز
از شلوغی محله حرعاملی خبر نداشتم. با نگرانی به دوستش که با هم سرکار می‌روند، زنگ زدم و سراغ دانیال را گرفتم. او گفت: با هم از شرکت بیرون آمدیم، من به سمت خانه‌مان آمدم و او هم به سمت منزل آمد. نگرانی‌ام بیشتر شد، به یکی از دوستان هیئتی‌اش زنگ زدم و او هم مستقیم نتوانست به من چیزی بگوید، فقط گفت: نگران نباشید، دانیال مجروح شده، به دایی‌اش بگوید به بیمارستان امام رضا(ع) بیاید. به برادرم اطلاع دادم و او رفت. ولی من طاقت نیاوردم که از بیمارستان خبری شود، خودم به آنجا رفتم. سراغ دانیال را گرفتم که گفتند: اتاق عمل است. دکترها داشتند گردن و قفسه سینه دانیال که بر اثر جراحات وارده زخم عمیقی برداشته بود را بخیه می‌زنند. ساعت 7 شب بود که صدای شیون و گریه دوستان دانیال بلند شد، برادرم آمد و خبر شهادت دانیال را بهم داد. همان روز علاوه بر حسین و دانیال، چهار بسیجی دیگر هم مجروح شده بودند که خانواده و اقوام آنها هم به بیمارستان آمده بودند. عروسم و خانواده‌اش بعد من به بیمارستان آمدند، فاطمه‌زهرا خیلی بی‌قراری می‌کرد و مثل من اصلا باورش نمی‌شد که دانیال شهید شده باشد. https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
از شلوغی محله حرعاملی خبر نداشتم. با نگرانی به دوستش که با هم سرکار می‌روند، زنگ زدم و سراغ دانیال ر
حسین بچه محله خودمان در هنرور بود و در مسجد امام حسین(ع) با پسرم دوست شده بود. آنها مدرسه و دانشگاه با هم می‌رفتند، هر دو در دانشگاه رشته برق قبول شدند و در دانشکده فنی و حرفه‌ای شهید منتظری درس می‌خواندند. در اردوهای جهادی نیز با هم بودند، حتی یک ترم از دانشگاه مرخصی گرفتند تا بتوانند در اردوهای جهادی شرکت کنند. روز حادثه نیز هر دو رفته بودند از پایگاه بسیج برگه مأموریت گرفته و به محله حرعاملی اعزام شدند که این رفاقت دیرینه تا شهادت‌شان ادامه داشت https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
حسین بچه محله خودمان در هنرور بود و در مسجد امام حسین(ع) با پسرم دوست شده بود. آنها مدرسه و دانشگاه
روایت مادر شهید از قاتل پسرش 👇👇 پزشک قانونی از آقای رهنورد تست سلامت جسمی و روحی گرفته بود و سلامت روحی و روانی او را تأیید کرده بود. اما خودش می‌گفت: تحت تأثیر فضای مجازی قرار گرفته و اختیارش را از دست داده بود. وقتی شش نفر را مضروب کرده، تازه بخودش آمده و فهمیده چه اشتباهی کرده است. از کارش پشیمان بود و می‌گفت: من برادرکُشی کردم و از من و مادر حسین حلالیت می‌خواست. در خانه‌اش وصیت‌نامه‌اش را پیدا کرده بودند که یک هفته قبل نوشته بود. متن وصیت‌نامه در دادگاه قرائت شد که به این شرح بود: «برای من مراسم ترحیم نگیرید، عزاداری نکنید. بجای لباس مشکی لباس سفید بپوشید. مجلس شادی به پا کنید و در مجلسم شراب بخورید». خودش با گریه نوشته‌های وصیت‌نامه‌اش را تأیید می‌کرد. آقای رهنورد در دفاع از خودش می‌گفت: «تصورم این بود که من را دستگیر کنند شکنجه‌های بسیار روحی و جسمی بهم خواهند داد. ولی برعکس شکنجه‌ام که ندادند حتی در اتاقم قرآن و جانماز گذاشته بودند. قرآن را باز کردم، سواد قرآنی نداشتم، فقط معانی آن را می‌خواندم وقتی به زیبایی کلام خدا پی بردم، از کرده خودم نادم شدم». قاضی هم می‌گفت: دوربین در اتاقش گذاشته بودیم،ص می‌دیدیم نمازهایش را اول وقت می‌خواند و قرآن تلاوت می‌کند. او در این مدت عوض شده است. آیا شما او را می‌بخشی؟ گفتم: باید قصاص شود و قاضی هم ادامه داد: قتل محاربه کرده و مجازاتش اعدام است. من هم گفتم: خدای متعال با آن همه عظمت و بزرگی‌اش ما بندگان عاصی و گناهکار را می‌بخشد، من هم از گناه او گذشتم و امیدوارم خدا هم این جوان را ببخشد. 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
روایت مادر شهید از قاتل پسرش 👇👇 پزشک قانونی از آقای رهنورد تست سلامت جسمی و روحی گرفته بود و سلامت
آقای رهنورد می‌گفت: من تا اوایل راهنمایی مسجد و هیئت می‌رفتم ولی چند سالی است که تحت تأثیر فضای مجازی قرار گرفتم و دیگر به خدا و اهل‌بیت(ع) اعتقاد نداشتم.  وقتی می‌بینم با ریختن خون پسرم یک جوان اینطور متحول شد، به اعتقاداتش برگشت و مسلمان از دنیا رفت، خدا را شاکرم و قطعا آرام می‌شوم. آقای رهنورد در روز اعدامش که سحرگاه بود، نماز صبحش را خواند و دعا هم کرد، بعد بالای چوبه دار رفت و خواست که رویش را به سمت امام رضا(ع) کنند. من روبرو و در نزدکی او قرار داشتم که رو به حضرت بود، دست و پا هم نزد، طناب را چندبار تکان دادند، 15 الی 20 دقیقه گذشت تا تمام کرد و بعد او را پایین آوردند. https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
آقای رهنورد می‌گفت: من تا اوایل راهنمایی مسجد و هیئت می‌رفتم ولی چند سالی است که تحت تأثیر فضای مجاز
دانیال از چهار سالگی آرزو داشت رهبر را ببیند و با او حرف بزند. علاقه او به حضرت آقا، فقط در حد آرزو ماند تا اینکه 11 ساله شد و یک روز از مدرسه آمد و گفت: مامان! می‌خواهم عضو بسیج شوم. چون شنیدم کسی که بسیجی باشد، می‌تواند رهبر را ببیند. من هم رضایت‌نامه را به او دادم و از پنجم دبستان عضو بسیج دانش‌آموزی شد. از اول راهنمایی به مسجد امام حسین(ع) در منطقه خودمان رفت و به عضویت بسیج آنجا درآمد و تا زمان شهادت تمام وقتش به دانشگاه، بسیج، اردوهای جهادی، راهیان‌نور، پیاده‌روی اربعین و خادمی امام رضا(ع) گذشت... https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
دانیال اکثر اوقات هر شب حرم می‌رفت. حتی یکسالی که ازدواج کرده بود باز هم هر شب با همسرش برای زیارت می‌رفتند. مگر چطور می‌شد که هر دو شب یکبار برود. به او می‌گفتم: چه خبر است؟ هر شب حرم می‌روی؟ می‌گفت: مامان من هر چه دارم از امام رضا(ع) دارم. حضرت خیلی جاها دستم را گرفته و هوای من را داشته است. حدود دو سال هم بود که به عنوان نیروی گشت ارشاد با حسین حرم می‌رفتند. بین همه شهدا به کدام شهید بیشتر ارادت داشت؟ او به شهدا عشق می‌ورزید و هر سال، وقت تحویل سال را در بهشت رضا(ع) سر مزار شهدا می‌گذراند. بین شهدا علاقه خاصی به رضا سنجرانی شهید مدافع حرم داشت. زمانی که دفاع از حرم حضرت زینب(س) واجب بود و همه جوانمردهای غیرتی درصدد برآمدند به سوریه اعزام شوند. دانیال هم با اینکه سن کمی داشت، ولی خیلی پیگیری کرد تا به سوریه برود اما به هر دری زد، قسمت نشد. گویا خدا او را نگه داشته بود تا در فتنه‌های اخیر به آرزویش برسد و شهید شود... https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
دانیال اکثر اوقات هر شب حرم می‌رفت. حتی یکسالی که ازدواج کرده بود باز هم هر شب با همسرش برای زیارت م
دانیال جوان غیرتی بود و دوستانش تعریف می‌کردند که سال 1398 یک کاروان دانشجویی برای پیاده‌روی اربعین به عراق می‌روند. در این کاروان دانشجویان دختر هم بودند. دانیال کوله دخترها را روی دوش خود حمل می‌کرد تا محل اسکانی بیابند. وقتی هم جایی برای اسکان پیدا کردند، دانیال با وجود خستگی زیاد شب را تا صبح نخوابید تا نماز صبح خودش و بقیه قضا نشود. برای تهیه غذا به دانشجویان اعلام شد که باید تُو صف موکب‌ها بایستند و غذا بگیرند. دانیال ناراحت شده و به مسئول کاروان می‌گوید: صلاح نیست خانم‌ها در صف غذا بایستند. دو و سه روزی که در کربلا بودند، دانیال می‌رفت داخل موکبی از صبح تا ظهر 1600 غذا بسته‌بندی می‌کرد و در ازای آن 120 غذا برای بچه‌های دانشجو می‌گرفت. وقتی می‌آمد خودش اصلا حال غذاخوردن نداشت و به خواب می‌رفت. https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 👇🥀👇🥀👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
دانیال جوان غیرتی بود و دوستانش تعریف می‌کردند که سال 1398 یک کاروان دانشجویی برای پیاده‌روی اربعین
🤚سلام° و عرض ادب خدمت همراهان ان شاءالله که رضایت ❤️ـخدا و 🤝ـدستگیری 🌷ـشهدا شامل حال همه ما باشه در دنیا و آخرت 🌹🌹🌹 امروز با معرفی در خدمت بزرگواران بودم شادی روح شهدا بخصوص شهید دانیال زاده فاتحه+صلوات+وعجل فرجهم ان شاءالله ک این دنیا و آخرت دستگیر و شفیع همه مون باشن با ارسال پیامهای معرفی شهدا در ثوابش شریکش باشید که زنده نگه داشتن یاد کمتر از نیست اجرتون با 🌷ـشهدا با تشکر جهت و پذیرای شما بزرگواران هستم 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/954901 جوابتو👇ببین https://eitaa.com/joinchat/42401864Caf7eص7e9e7b ❤️❤️ 🌺🌺 😔😔 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معرفی_شهید 🤚سلام° و عرض ادب خدمت همراهان #سنگر #رفیق_شهیدم ان شاءالله که رضایت ❤️ـخدا و 🤝ـدستگ
سلام اهالی لحظه هاتون بهشت معرفی شهید امروز (دانیال رضا زاده )به درخواست یکی از اهالی سنگر بوده امیدوارم که نگاه شهید بدرقه زندگی ما باشه دوستان اگر دقت کرده باشین قاتل این شهید عزیز تحت تاثیر فضای مجازی قرار گرفته پس حواسمون باشه که ما دقیقا وسط جنگیم یک لحظه غفلت کنیم مارو میکشونه سمتی که نباید 😔😔 یکی تو این فضا میشه شهید دانیال رضا زاده یکی هم میشه رهنورد قاتل دانیال اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک