eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
8.5هزار ویدیو
303 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📕⚫️📕⚫️📕 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ 🍃سكوت عمرسعد طولانى مى شود، به اين معنا كه او دعوت اما
سلام اهالی قسمت ۲۴ و ۲۵ با کاروان عشق اشتباه ارسال شده الان درست شد خدمت دوستانی که استفاده میکنن✌️❤️‍🩹
سالروز شهادت طلبه شهید مصطفی ردانی پور مصطفی ردانی پور در سال ۱۳۳۷، در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش از راه کارگری و مادرش از طریق قالی بافی مخارج زندگی را تأمین کرده و زندگی بسیار ساده‌ای داشتند. با وجود وضعیت مالی نه چندان خوب اما به خاطر عشق و علاقه وافر به ائمّه اطهار و حضرت زهرا (علیهم السلام) همیشه جلسات روضه خوانی ماهانه در منزلشان برگزار می‌شد. شاید مهم‌ترین خصوصیات خانواده او را بتوان رزق حلال و محبت اهل بیت به خصوص حضرت زهرا نامید. سخت کوشی و تلاش، با زندگی مصطفی عجین شده بود، به طوری که در شش سالگی به مغازه کفاشی رفت و در ایام تحصیل نیز نیمی از روز را به کار مشغول بود. هنگامی‌که برای تحصیل به هنرستان رفت، نتوانست جوّ طاغوتی و فاسد آن زمان را تحمل نماید، در نتیجه با مشورت یکی از علما به کسب علوم دینی پرداخت. مصطفی سال اول طلبگی را در حوزه علمیه اصفهان سپری کرد و پس از آن برای بهره‌مندی از محضر فضلا و بزرگان راهی قم شد و حدود شش سال در مدرسه حقانی به تحصیل خود ادامه داد. همزمان با رشد قیام مردم، با تمام وجود در جهت ارشاد آنان وارد عمل شد و با استفاده از فرصت‌ها برای تبلیغ به مناطق محروم کهگیلویه و بویراحمد و یاسوج سفر نمود و در سازماندهی حرکت خروشان مردم آن خطه تلاش بسیار کرد. اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سالروز شهادت طلبه شهید مصطفی ردانی پور مصطفی ردانی پور در سال ۱۳۳۷، در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدر
عاشقانه شهدا هر وقت که مادر برای سرو سامان دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید :بچه های مردم تکه پاره شدن ،افتادن گوشه کنار بیابون ها ،اون وقت شما می گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر ! با همه این اوصاف شنیده بود. امام (ره ) گفته‏اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری. بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. ایشان همه خواستگارها را رد می کرد، مصطفی را هم رد کرد. مصطفی پیغام فرستاد امام (ره ) گفتن : «با همسرهای شهدا ازدواج کنید » باز هم قبول نکرد او می خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند. دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید می خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. دیگر نتوانست حرفی بزند . جوابش مثبت بود . امام خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت : «آقا ما را نصیحت کنید » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: « از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد.» حضور حضرت زهرا (س) در عروسی شهید ردانی پور طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید: خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟» شهید مصطفی ردانی پور دیگر تا صبح نخوابید نماز می خواند ، دعا می کرد، گریه می کرد. میگفت من شهید می شوم. دوستش گفته بود این همه گریه و زاری میکنی، می گی می خوام شهید بشم دیگه زن گرفتنت چیه ؟ جواب داد : «خانمم سیده. می خوام اون دنیا به حضرت زهرا (س) باشم . شاید به صورتم نگاه کنه !» شب عروسی بلند شد به سخنرانی و گفت : « امشب عروسی من نیست. عروسی من وقیته که توی خون خودم غلت بزنم» تازه سه روز از عروسی‏اش گذشته بود که دست زنش را گذاشت تو دست مادر ، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه . بدون عمامه، بدون سمت ، مثل یک بسیجی ، اول ستون راهی عملیات شد. عملیات والفجر 2 درمنطقه حاج عمران و تپه های شهید برهانی شروع شده بود. بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند. حاج آقا ردانی زیر لب قرآن می خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار . دستورعقب نشینی صادر می شود اما او همچنان مقاومت می کند. تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند. آرامشی زیبا وجودش و زخم های کهنه میدان نبردش را التیام می دهد. اودیگر به آرزویش رسیده است . اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
اگه گفتین این وسیله‌ای که دست شهید نواب‌صفوی هست چیه⁉️ این تصویر در مسجد فخریه تهران گرفته شده که شهید نواب صفوی با افتخار یک فانوس را در جمعیت بلند کرده است و به مردم می‌گوید این یک محصول خوب ایرانی است که خودمان تولید می‌کنیم، اگر بخواهیم می‌توانیم ...✌️🇮🇷❤️... √ 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙✨💙✨💙✨💙✨💙 💙✨💙✨💙✨💙 🦋﷽🦋 ‌در مـــحضر شــہـــ🌷ـــدا‌ ‌‌‌‌🕊 شـهدِ شَــهادت🕊💫 و ابراهیم پر کشید... تا نوری باشد بر مسیر زندگی مان 💫 تا هــادی دلهایمان باشد...."♥️ 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ‌قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام زمان اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• . هرشھیدی‌را‌کھ‌دوستش‌داری.. کوچھ‌دلت‌را‌بھ‌نامش‌ڪن.. یقین‌بدان‌در‌کوچھ‌پس‌کوچھ‌های پر‌پیچ‌و‌خم‌دنیا‌تنھایت‌نمـےگذارد..:)🌿 دلتنگـ❤️‍🩹 قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام زمان اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
مُحَرَّم ... ماه حسين خدانگهدارت!🥺🖤 نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟! اما اگر وزیدی و از سَرِ کوی من گذشتی؛ سلامَم را به اربابم برسان! و اگر این آخرین مُحَرَّمم باشد😭 بگو همیشه برایت مشکی به تَن می کرد و... دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود! گرچه جوانی می‌کرد؛ اما از اعماق وجودش... دل‌بسته‌ی حسین بود!❤️‍🩹 با چای روضه صفا می‌کرد و... سَرَش درد می‌کرد برای نوکری! مُحَرَّم ماهِ اربابم؛🖤 تو را به خدا می‌سپارم و دلم شور می‌زند برای «صفر»ی که... از «سفر» می‌رسد! 🥀✨💔✨🥀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
💫سالروز شهادت😭 ۱۵ مرداد مصادف با عید قربان 🌷#شهید_عباس_بابائی🌷 📝عباسِ شهید در برشی از وصیت نامه
وقتی که در هفته نامه خبری پایگاه «ریس» آمریکا نوشتند: «دانشجو بابایی ساعت دو بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.» هم اتاقیش می گوید ماجرای خبر بولتن را از عباس پرسیدم. او گفت: چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدانِ چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا «کلنل باکستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند. آنها با دیدن من شگفت زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت: در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای کلنل قانع کننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم مسایلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم. این گونه می زیست که در میان آن همه لذت های مادی و فریبنده آمریکا، نزدیکان و همنشینانش می گویند: «همه تفریح او فقط در ورزش و عکاسی و دیدن مناظر طبیعی خلاصه می شد.» سالروز شهادت اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•