eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
8.5هزار ویدیو
303 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار قسمت 2⃣5⃣ 💫 کاروان پیاده جوانان حزب اللّهی شهر ساری تصمیم گرفتند که این کار را عملی کنند؛ این که در ایام اربعین امام راحل (ره) با پای پیاده از شهر ساری عازم مرقد امام شوند. حرکت کاروان میثاق با امام (ره) و بیعت با رهبری آغاز شد. اما سید مجتبی به دلیل مشکلات کاری همراه ما نبود. به شهر بابل رسیده بودیم که سید هم به ما پیوست. حضور سید حال و هوای کاروان را تغییر داد. طی مسیر با کلام دلنشین خود خستگی سفر را از تن ما خارج مي کرد. در مقاطعی از راه هم برای ما مداحی مي کرد. فراموش نمي کنم به تونل های جاده هراز که مي رسیدیم فریاد یاحسین (علیه السلام ) سید مجتبی بلند مي شد. همه به دنبال او یاحسین (علیه السلام ) مي گفتند و سینه زنی مي کردند. شور و حال عجیبی در جمع ایجاد شده بود. پس از یک سفر نسبتًا طولانی به تهران رسیدیم. در نزدیکی بهشت زهرا (سلام الله علیها ) سید با پای برهنه به سمت مرقد حرکت کرد. دیگر بچه ها هم پاهای خود را برهنه کردند . آسفالت داغ و ظهر تيرماه و پاهای آبله زده! اما عشق به امام خوبیها، کسی که همه ما را از ورطه ی گمراهی طاغوت نجات داده بود بالاتر از اینها بود. غروب همان روز به سید گفتم: « بچه ها مي خواهند برگردند. حاضر شو بریم. » اما سید گفت: « شما بروید. من بعدًا برمي گردم. » سید از ما قول گرفت که هر سال در شب ارتحال امام در مرقد باشیم. ما هم به همراه سید به عهد خود وفا کردیم. هر سال در شب رحلت حضرت امام (ره) در کنار یکی از ستون های نزدیک حرم جمع مي شدیم. نیمه شب و با پایان مراسم حرم، عزاداری سید شروع مي شد. طوری شده بود که عده ای از زائران دیگر شهرها مي دانستند که بعد از پايان مراسم رسمی حرم، مراسم بسیجیان ساری در حرم آغاز مي شود. همه خودشان را برای مراسم مي رساندند. بعد از شهادت سید، و درست در همان ایام ارتحال حضرت امام دوباره همه رفقا به مرقد رفتند. نیمه شب بود. همه کسانی که سال های قبل مداحی سید را شنیده بودند آماده ی ذکر مصیبت بودند. همه منتظر مداحی سید بودند. سیدحسین، برادر آقا مجتبی تصویر بزرگی از شهید سید مجتبی علمدار را در دست گرفت. همه با تعجب نگاه مي کردند. هیچ کس باور نمي کرد که او شهید شده باشد. 🌱 راوی: جمعی از دوستان شهید ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 شاهدان اسوه داستان و زندگینامه شهدا https://telegram.me/shahedaneosve
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار قسمت 4⃣5⃣ بعد رو كرد به من و گفت: « سريع برو ماشين رو بيار. » موتور را گذاشتم و با يك ماشين برگشتم. سریع رفتم به سمت مقر. سيد به همراه آن خانواده كنار جاده ايستاده بود. درحالي كه فقط يك پيراهن به تن داشت! اوركت و كاپشنش را به زن و مرد عرب داده بود! سوار خودرو شديم. سريع گاز دادم و رفتيم سمت مقر. سيد دستم را گرفت و گفت: « مجید جان یواش برو! اين خانم مسافر داره! » رسيديم مقر. سيد يكي از اتاق ها را كه گرم تر بود براي آنها آماده كرد. بعد هم از جیره ی خودمان به آنها صبحانه داد. وقتي نان و پنير و كره و مربا را در سفره در مقابلشان گذاشتم اشك در صورت آنها حلقه زده بود. نمي دانيد با چه اشتهايي مي خوردند. بعدها مرد عرب گفت: « مي خواستند من را به زور به جنگ ببرند. من شيعه هستم. مجبور شدم كه با خانواده فرار كنم. ما چند روز بود كه چيزي براي خوردن پيدا نكرده بوديم. توكل كردم به خدا و دل به دريا زدم. خدا هم شما را در مسير ما قرار داد. » همان روز همسر مرد عرب را به بيمارستان برديم و روز بعد زايمان كرد. سيد هم گفت: « تا اينجا وظيفه ی انساني ما بود. از اين به بعد پيگيري آنها با مسئولان قرارگاه سپاه. » وقتي از مرد عرب خداحافظي كرديم گريه مي كرد. مي گفت: « والله خميني حق. والله صدام باطل. شما ما رو شرمنده كرديد. » از روز بعد، مرز ما به روي مهاجران عراقي باز شد. آنها در اردوگاه موقت خرمشهر، كه به همين منظور تهيه شده بود، اسكان داده شدند. ما هم به همراه سيد در نقطه مرزي اروند کنار مستقر بوديم و به نحوه ی ورود آنها نظارت داشتيم. مهاجران عراقي همگي گرسنه بودند. سيد از هزينه ی شخصي خودش بيسكويت و كيك و ... مي گرفت و به بچه هاي كوچك تر مي داد. مي گفت: « اينها ميهمان هستند. الان موقع ثواب جمع كردنه! » عراقيها مدتي بعد به كشورشان بازگشتند. 🌱 راوی: مجید کریمی ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 شاهدان اسوه داستان و زندگینامه شهدا https://telegram.me/shahedaneosve
ز تو هيچ كم نگردد كه ز راهِ دلنوازى نظرى كنى به عاشق، نه هميشه، گاه گاهى...!! شهیدهادی‌طارمی محافظ‌وهمرزم‌حاج‌قاسم یادش‌باصلوات شبتون آرام با یاد ونگاهش
مـا بـه خلـوت  با تــو  ای آرامـ ِ جــان آســوده ایم ... https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
﷽به توکل نام اعظمت بِسمِ الله الرَّحمن الرَّحیم
بـہ تو سـلام میـدم✨ درمون دردامے😍 بـہ تو سـلام میـدم توے ڪہ آقامے😊 اَلسـلام عَلَیـڪ یا اباصـالح المہـدے✋✨ 😍
•🌈🖇 بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْ لے فیہِ نصیـباً من رَحْمَتِڪَ الواسِعَـةِ واهْدِنے فیہِ لِـبراهِینِڪَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتے الے مَرْضاتِڪَ الجـامِـعَةِ بِمَحَبّتِڪَ یا أمَـلَ المُشْتاقین. خدایا قرار بده برایم در آن بهره اے از رحمت فراوانـت وراهنمائیم کن در آن به برهان وراههاے درخشانت وبگیر عنانم به سوے رضایت همه جانبه ات بدوستے خود اى آرزوى مشتاقان. 🌙😍 🥀🕊 @Refighe_shahidam313
✨ذڪر روز یاذَالجَـلالِ وَالاڪرام... :) ای صـاحِب جَلالَت وڪِرامَت (۱۰۰مرتبـہ)
✋ـسلام طاعات و عبادات همگی مقبول بامداد نهمین روز از 🌙ـماه مبارک و یکشنبه 🌱ـاردیبهشتتون مبارک:-)) ان شاءالله دلتون شاد 🙃 لبتون خندون😁 و قلبتون پر امید🤛🤜 خدمت بزگواران تازه وارد خوش آمد میگم به سنگر خودتون خوش اومدین ✌️🌺✌ تو این لحظه ها ✌Aفراموشتون نشه 👇👇👇 🤲ـدعا برا سلامتی وتعجیل در ظهور آقا و سلامتی رهبر 🤲ـدعــا برا بیماران کروناییـ😷 🤲ـدعــا برای پدر مادر👨‍👩‍👧‍👦 🤲ـدعــا برای همه 🤲ـدعــا برا داشتن آرامشـ🙃 🤲ـدعــا برای حقـــیر 😔💔😔 ممنون که هستین حضورتون باعث دلگرمی حقیرِ ✌️✌️🤜🤛✌️✌️ ✍ https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4