#مادر_شهید
باز هم از #فرزندش بر#ایمان میگوید:
#حسین
#ارادت ویژهای به #ائمه_اطهار
داشت و این حس ارادت،
او را در سیزدهم #آذر سال 94 برای #دفاع از #حرم #اهل_بیت #اعزام به #سوریه کرد.
فکر میکنم تمام مادرها #علاقه زیادی
به #فرزند پسر خود دارند
این حس علاقه در من بسیار شدید بود،
به طوری که حتی اگر دقیقهای دیرتر از زمان روزمره به منزل میرسید برای او #نگران میشدم.
علیرغم اینکه #وابستگی زیادی به حسین داشتم
اما #مانع #حس ارادت او
به #اهل_بیت
و #دفاع از #حرم_حضرت_زینب نشدم
و به اعزام او برای #جنگ رضایت دادم.
❤️❤️❤️🌺🌺❤️❤️❤️
#شهید
#شهیدانه
#شهادت
#عاشقانه
#مذهبی
#کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#عصرتون_شهدایی
❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
سینه تان بوی #شهادت ندهد #شهید نمی شوید
#همرزم_شهید:
در حال رفتن به #حرم_حضرت_زینب (س) بودیم که #حسین شروع کرد از شهادت گفتن.
می گفت:
اگه می خواهید شهید بشوید باید #خالص باشید،
به #مادیات #دنیوی #دل نبندید که میان سینه تان را بو می کنند اگه بوی شهادت می داد به بالا می برند.
اول باید از خود #بی_بی_زینب (س) و #ائمه_اطهار #طلب کنید
و دوم اینکه از همه چی این دنیا #پدر #مادر #زن و #بچه و #دارایی هایت #دل بکنی.
چون شهادت آسان نیست و شهادت را به هر کسی نمی دهند.
تنها کسانی به این #درجه_والا دست پیدا می کنند که #سعادت و #لیاقت اش را داشته باشند.
از #ماشین پیاده شدیم اشک در چشمانش #حلقه زده بود.
مسافت کمی را طی کردیم که رسیدیم به درب ورودی #حرم.
از #بازرسی که رد شدیم تا چشمش به #گنبد افتاد شروع کرد زار زار #گریه کردن.
بعد اینکه #زیارت کردیم و خواستیم برگردیم پاهایش شل شده بود.
نمی توانست راه بره.
می گفت: چجوری از این جا دل بکنم.
آخرش هم #برات_شهادت را همان شب گرفت.
#ارادت_خاصی به #علی_ابن_موسی_الرضا (ع) داشت که شب شهادتش هم مصادف شد با سالروز شهادت امام رضا (ع).
خیلی #صاف و #ساده و #اهل_اشک و #گریه بود.
هر زمان با خودش #خلوت می کرد به یک جا خیره می شد و اشک می ریخت.
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
در #شناسايى افراد #ضدّ_انقلاب فعّاليّت مستمر داشت و با بحث و گفتگو سعى بر #ارشاد افراد نا آگاه مى كرد.
پدرش #خاطره اى را در اين خصوص اين گونه نقل مى كند:
«قبل از شروع جنگ و در زمان درگيرى حزب اللّه با اشرار و ضدّ انقلاب، همراه #شهيد_چراغچى در خيابان كوهسنگى با منافقين درگير شد.
ضدّ انقلاب چندين بار او را تهديد كرده بود كه روزى او را هدف گلوله قرار خواهد داد، امّا شخص ديگرى را به طور اشتباه مورد اصابت قرار دادند و شهيد كردند.»
وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى مدّت كمى با كاركنان كميته انقلاب اسلامى(دادگاه ويژه مواد مخدّر) همكارى كرد و در سال 1360 عضو #سپاه_پاسداران شد.
در ابتدا به طور موقّت عضو بود و سپس به صورت رسمى در آمد.
وى اكثر اوقات فراغتش را با #جهاد_سازندگى همكارى مى كرد.
بيشتر تابستانها براى همكارى با جهاد سازندگى و دروى گندم به روستاها مى رفت و در خدمات رسانى به روستاها از قبيل:
ساختن حمّام و مراكز بهداشتى فعّاليّت بسيار داشت.
به #ورزش، به خصوص #كوهنوردى علاقه بسيار داشت.
در رشته جودو موفّق به دريافت كمربند شده بود.
به #مطالعه كتابهاى علمى - مذهبى به خصوص كتابهاى شهيد مطهّرى علاقه وافرى داشت.
كتابهاى آموزش نظامى و كتابهاى سياسى را نيز مطالعه مى كرد.
چون در بخش فرهنگى سپاه بود، بيشترين مطالعه را در آن مكان داشت. علاوه بر اين به خطّاطى و طرّاحى و #گلسازى با خمير و #گلكارى نيز مى پرداخت.
در واقع هر كارى را كه براى #جذب و #ارشاد ديگران مؤثّر مى دانست،
فرا مى گرفت و به بهترين شكل انجام مى داد كه در واقع انجام كارش هدفدار بود.
به خواندن به موقع #نماز مقيّد بود و صبحها زودتر از ديگران بر مى خاست و سايرين را بيدار مى كرد و همواره ديگران را براى نماز به موقع تشويق مى كرد.
بيشتر، نمازهايش را در مسجد مى خواند.
نمازهايش طولانى بود و در خلوت انجام مى شد و حالاتى عرفانى - معنوى داشت. در جلسات مذهبى به خصوص #دعاى_كميل و #نماز_جمعه و #جماعت شركت مى كرد. #نمازهاى_نافله و شب را با #تواضع و #فروتنى به جا مى آورد و نيمه هاى شب به راز و نياز با #خدا مى پرداخت.
به #نماز_غفيله اهميّت بسيارى مى داد و آن را ترک نمى كرد.
و در مشكلات، به خدا #توكّل مى كرد و نماز مى خواند. به #قرائت_قرآن علاقه بسيار داشت و در دوره هاى قرآن حضور مى يافت.
به #ائمه_اطهار(ع) به خصوص #حضرت_زهرا(س) بسيار علاقه مند بود.
در #عزادارى ائمه(ع) به خصوص ايّام عزادارى امام حسين(ع) شركت فعّال داشت.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_بهنام_محمدی_راد شهید 14 ساله تاریخ تولد: 12 / 11 / 1345 تاریخ شهادت: 28 / 7 / 1359 محل شهادت:
#شهیده_سهام_خیام
شهیده 12 ساله
تاریخ تولد: 5 / 11 / 1347
تاریخ شهادت: 4 / 7 / 1359
محل شهادت: #هویزه
سهام در روز پنجم بهمن سال 1347 در یکی از محله های هویزه متولد شد.
حاج کاظم پدر سهام، راننده بود و به دلیل ضعف بینایی بارها تصادف کرده بود.
سهام 4 خواهر و 2 برادر داشت و خود فرزند دوم خانواده بود.
از همان کودکی دختری #باهوش و زرنگ بود دوره ابتدایی را در مدرسه #حضرت_زینب (س) به پایان رساند.
سهام به پدر و مادر احترام میگذاشت.
حرفهایشان را گوش میکرد، شبها برای مادرش داستانهای #ائمه_اطهار (ع) را که در مدرسه میآموخت بازگو میکرد
و مادر پای سخنانش مینشست.
کلاس اول راهنمایی ثبت نام کرد اما به دلیل آغاز #جنگ_تحمیلی و اشغال شهر هویزه نتوانست ادامه تحصیل دهد
و به مدرسه نرفت.
سهام در روز چهارم مهر سال 1359 در حالی که برای دفاع از زادگاهش به سمت دشمن بعثی با دستان کوچکش سنگ پرت می کرد و شعار می داد، بر اثر اصابت گلوله به سر، به شهادت رسید...
خبر این حادثه، خیلی زود در شهر پیچید و مردم دیدند دشمنی که خود را هم زبان مردم #خوزستان و ناجی مردم اعلام میکرد، چه قدر #وحشیانه قصد جان مردم را کرده و مردم بی گناه را به #شهادت رسانده است...
پیکر مطهر شهید سهام خیام، در #قدمگاه_ابراهیم خلیلالله هویزه به خاک سپرده شد تا مزارش نمادی از #مقاومت زنان این مرز و بوم باشد...
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀