eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
8.2هزار ویدیو
301 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 توصیه #شهید_حججی به برادرانِ وطنمان #ایران 👈 از همه مردان امت #رسول_الله می خواهم که #فریب #فرهنگ و #مدهای #غربی را نخورید، همواره #علی_ابن_ابی_طالب #امیرالمومنین(ع) را #الگو و #پیشوای خود قرار دهید و از #شهدا #درس بگیرید. 🔹 خودتان را برای ظهور #امام_زمان #روحی_لک_الفدا و #جنگ با #کفار به خصوص #اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی #نزدیک است. 👌 ⬅️ همیشه برای #خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید #عاقبت همه شما #ختم_به_خیر می شود.🌹 ✍️ #شهدا راه #امام_حسین را رفتند و #حسینی #شهید شدند ❤️ #محرم #عاشورا #واقعه #کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
پیامبر اکرم(ص): هرکس یکی از فضائل (ع) را بنویسد،مادامی که از آن نوشته✍ اثری باقی باشد،ملائکه برای آن نویسنده،طلب مغفرت می نمایند. 📚ینابیع الموده،ص۱۲۲ |🥀🖤| @Refighe_shahidam313
💚 علیه السلام فرمودند: 🌹…فَلَن يَستَطيعُ مُحِبُّنا بُغضَنا و لَن يَستَطيعُ مُبغِضُنا حُبَّنا و لَن يَجتَمِعُ حُبُّنا و حُبُّ عَدُوِّنا في قَلبٍ واحِدٍ "ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلبَينِ في جَوفِهِ" يُحِبُّ بِهذا قَوماً و يُحِبُّ بِالآخَرِ اَعدائَهُم . 🌹دوست‌دار ما هرگز نمی‌تواند به ما بغض داشته باشد و ما هم هرگز قادر بر ما نیست ؛ و هرگز دوستی ما و دوستی دشمن ما در یک قلب گرد نمی‌آید .. "خداوند درون کسی دو قرار نداده است" که با این گروهی را دوست بدارد و با دیگری دشمنان‌شان را دوست بدارد. 📚تفسیر علی بن ابراهیم , ذیل آیه احزاب/۴ ۵ روز مونده تا 💚 عید 💚 و همچنین(بیعت دوباره با ولی‌ عصر و زمان .. صاحب‌مان.. عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 🦋
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
حدیث 🌎امتحان شیعیان در آخرالزمان امام‌صادق(علیه السلام)، درباره شدت فتنه های زمان غیبت می‌فرمایند:
علیه‌السلام: مدارا کردن پسندیده ترین خصلت است 📜غررالحکم حدیث ۱۳۱۳ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
❤️سلام بر فرزند حیدر کرار❤️ ▫️از اشعار امیرالمومنین علیه‌السلام در وصف فرزند موعودشان: 🔸او هم‌نام پیامبر خداست. روحم (جانم) به قربان او! ❤️ فرزندانم او را تنها نگذارید و (برای یاریش) تعجیل کنید! اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻هرکس غدیر را گرامی بدارد، شهید از دنیا می‌رود! 🎙حجت‌الاسلام پناهیان اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه قسمت👈🏻((38)) ✅تبدیل شدن سنگ به طلا 🌸بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
قسمت👈🏻(( 39)) ✅ سلام موکل آب بر مولاامیرالمومنین علیه السلام 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین 💜معجزات مولاامیرالمؤمنین  علی بن ابی طالب صلوات الله علیه ✍ از جابر روایت کرده است که گفت : 🦋 با امیرالمؤمنین علیه السلام  در کنار فرات می رفتیم که ناگاه 🌊 موج عظیمی برخاست و امیرالمومنین را پوشاند به طوری که از نظر من پنهان شد ، و من از این جریان ترسناک و متعجب شدم ، سپس موج از اطراف مولا عقب رفت و هیچ رطوبتی بر امیرالمومنین نبود ، جریان را از حضرت پرسیدم 🟣 مولا  فرمود : آن را دیدی ؟ 🔸گفتم : بله . 🟢 مولا فرمود : مَلَک موکل بر آب بیرون آمد و بر من سلام کرد و مرا در آغوش گرفت . 📚اثبات الهداة، ج 4، ص 496.   📓حدیث قدسی: تولای ولی الله لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ کُلُّهُمْ عَلَی وَلَایَهِ عَلِیٍّ علیه السلام مَا خَلَقْتُ النَّارَ؛ 🔗اگر همه مردم بر ولایت حضرت علی علیه السلام می پیوستند آتش جهنم را خلق نمی کردم✌️ 📚 امالی صدوق، ص ۶۵۷ اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
💫حدیث روز ❤️امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: 🍃 خوشا به حال آن کس که 🍃در نامه عملش در زیر هرگناه 🍃یک استغفار ثبت شده باشد 📗 بحارالأنوار، ج۵، ص۳۲۹ ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•
💫 حدیث روز 🌼 مولا اميرالمؤمنين عليه‌السلام: «من ساءَ ظَنُّهُ ساءَت طَوِيَّتُهُ.» 🍃 هر كه باشد، می‌شود. 📚 غرر الحكم، ح ۷۷۹۲. اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت👈🏻((شصت و شش)) 💫در محضر رسول خدا صلی‌الله علیه وآله وسلم 🌺بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت👈🏻 ((شصت و هفت)) 💫نشان دادن عالم قبر 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین ✅نشان دادن عالم قبر ✍رمیله می گوید : عده ای از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام  پیش حضرت رفتند 🍁و گفتند : وصی موسی دلایل و نشانه ها و معجزه ای نشان می داد و جانشین عیسی نیز همین طور . 🌾تو نیز اگر چیزی نشان ما بدهی تا قلب ما آرامش پیدا کند ، خوب است . 💚حضرت فرمود : شما تحمل دیدن آن را ندارید .❌ ⭕️ ولی آنها اصرار ورزیدند . 🤍حضرت آنها را به طرف خانه های مهاجرین برد و به آرامی دعا کرد . 🌀پرده طبیعت از برابر چشمان آنها کنار رفت ، 🌲در یک طرف ، باغ های بهشت را دیدند و ♨️ در طرف دیگر ، آتش دوزخ را . 📍🙇عده ای گفتند :  این سحر است ! سحر است ! 💛عده ای نیز در تصدیق خود ، پایدار ماندند 👌و عده ای نیز این معجزات را انکار نکردند و گفتند : پیامبر اکرم صل الله علیه واله وسلم  فرموده است :  ✌️ قبر یا باغی است از باغ های بهشت 🔥 و یا دخمه ای است از دخمه های جهنم .  📚بحارالانوار: 41/248، حدیث 2. 💜 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•  
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت👈🏻 ((شصت و هفت)) 💫نشان دادن عالم قبر 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب الع
قسمت👈🏻 ((شصت وهشت)) 💫معجزه امیرالمومنین.ع. و غش کردن یونانی 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین 🍂مردی از یونانی ها که ادعای طبابت می کردند به مولاعلی.ع. گفت : زردی و صفره ای می بینم که به رنگ شما ظاهر شده ، و دو ساق باریکی می بینم که گمان نمی کنم شما را حمل کنند ، 🍁 اما زردی رنگ پس دوای آن نزد من است ، 🍂و اما دو ساق پای باریک پس چاره ای برای بزرگ کردن آن نیست ، و راه کار این است که با خود مدارا کنی.و کمتر راه بروی ، و باری که به دوش یا به سینه می کشی را کمتر کنی ، 🌾 و اما زردی رنگ پس دوایش نزد من است ، و آن این است ، 👌و دوایی بیرون آورد ، 🌸حضرت فرمود : نفع این دوای زردی را ذکر کردی ، آیا برای زیاد شدن زردی و ضرر زدن به آن هم چیزی می شناسی ؟؟؟ ✏️گفت : آری یک دانه از این و به دوایی اشاره کرد ، و گفت : اگر کسی که رنگش زرد است آن را بخورد فورا می میرد ، 🤍 امیر المؤمنین علیه السلام  فرمود : آن را به من بنما ، پس آن را به حضرت داد ، فرمود : مقدار و وزن این چقدر است ؟؟؟  گفت : به اندازه دو مثقال است ، و سم کشنده ای که مقدار یک حبه اش یک نفر را می کشد ، 💚پس امیرالمؤمنین علیه السلام  آن را گرفت و در دهان ریخت و عرق مختصری کرد ، و آن مرد شروع به لرزیدن کرد و با خود گفت : الان مرا به قتل علی بن ابی طالب می گیرند ، و می گویند : او را کشته است و کسی از من نمی پذیرد که بگویم : او خودش بر نفس خود جنایت کرد ، 💜پس امیرالمؤمنین علیه السلام  خندید و فرمود : ای یونانی سالم ترین وقت بدن من الآن است ، و آنچه تو گمان کردی سم کشنده است به من ضرری نرساند ، فرمود : پس چشمانت را بپوشان ، پوشاند ، فرمود : باز کن ، بازکرد و به صورت امیرالمؤمنین علیه السلام  نگاه کرد دید سرخ و سفید است ، و با قرمزی مخلوط شده ، و آن مرد چون او را دید لرزید ، حضرت خندید و فرمود: 💛آن زردی که گمان می کردی در من است ، کجا است ؟گفت : به خدا ! گویا تو آن نیستی که من قبلا دیدم ، آن وقت بسیار زرد بودی و اکنون گلگونی !💟مولافرمود : پس زردی من به آن سمی که خیال می کردی کشنده من است بر طرف شد؛ و پاهایش را کشید ، و ساق هایش را برهنه کرد و فرمود : اما این ساق های من پس تو گمان کردی من در حمل بار بر آنها باید نسبت به بدنم مدارا کنم تا ساق هایم نشکند و من به تو می گویم که طب خدا بر خلاف طب تو است ، و دستش را به ستون چوبی بزرگی زد که زیر سقف آن مجلس بود و دو اطاق روی هم بالای آن بود ، و آن را حرکت داده از جا کند و سطح و دیوارها و دو بالاخانه همه بلند شد و یونانی غش کرد . 📚اثبات الهداة، ج 4، ص 529 – 527. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت👈🏻 ((هفتاد وسه)) 🌺در محضر امام جعفر صادق علیه السلام ✅ آگاهي از زبان حيوانات ✍سالم
قسمت👈🏻 ((هفتاد و چهار)) 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅پیش گوئی شهادت قنبر غلام امیرالمومنین.ع. 📣وقتی که عبدالملک پنجمین طاغوت اموی روی کار آمد ، حجاج بن یوسف ثقفی را که دژخیمی ستمگر و خونخوار بود ، استاندار عراق کرد . حجاج بیست سال حکومت کرد و ستم و خونریزی را از حد گذراند ، او دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام  را با سخت ترین شکنجه ها می کشت ، و از این کار ، لذت می برد ، او افرادی مانند کمیل ، سعید بن جبیر و قنبر را به شهادت رساند . 🙇وقتی حجاج ، سعید بن جبیر مفسر عالی قدر ، کمیل بن زیاد ، یار رازدار امیرالمؤمنین علیه السلام  را کشت . روزی به اطرافیان خویش گفت : بسیار مایلم برای خدا به یکی از اصحاب امیرمؤمنان دست یابم و خونش را بریزم  . اطرافیان گفتند : ما کسی را جز قنبر که قدیمی ترین رفیق و خادم امیرالمؤمنین علیه السلام  است و همیشه چون سایه امیرالمؤمنین علیه السلام  دنبال او بود ، سراغ نداریم . 🙇حجاج مامورین مخفی خود را فرستاد ، و قنبر را دستگیر کرده نزد حجاج آوردند 🍂بین حجاج و قنبر این گونه گفتگو شد : حجاج – تو قنبر هستی ، و کنیه تو ( ابو همدان ) است ؟  قنبر – آری . حجاج – تو بنده علی هستی ؟ 🌸قنبر – من بنده خدا هستم   و مولا امیرالمؤمنین علیه السلام  ولی نعمت من است . 🌵حجاج – ای قنبر ! از دین و مرام امیرالمؤمنین علیه السلام  بیزاری بجوی ، تا در امان باشی . 🌺قنبر – اگر دین و مرام امیرالمؤمنین علیه السلام  به گونه ای است که باید از آن بیزاری جست ، تو بهتر از آن را برای من پیدا کن تا از دین علی بیزاری بجویم حجاج گفت اکنون که از دین امیرالمؤمنین علیه السلام  بیزاری نمی جویی ، قتل تو واجب است ، و هر نوع کشتن را خودت اختیار می کنی بگو همان گونه تو را بکشیم . قنبر – هر گونه که مرا به قتل رسانی ، همان گونه در قیامت قصاص می کنم ، ولی مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام  به من فرموده که در راه محبت او ، مثل گوسفند مرا ذبح می کنند . حجاج گفت امیرالمؤمنین علیه السلام  برای تو نوع کشتن خوبی خبر داده است ، همان گونه تو را خواهم کشت . آن گاه حجاج دستور داد ، جلادان خون آشامش ، قنبر را مثل گوسفند ، ذبح کرده و سرش را از بدنش جدا نمودند . از سؤالات حجاج به قنبر این بود ، پرسید : تو در خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام  چه می کردی ؟ قنبر : از خدمات من این بود که آب وضویش را آماده می کردم . حجاج :پس از آن که امیرالمؤمنین علیه السلام  از وضو فارغ می شد چه می گفت ؟ قنبر – مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام  در این موقع این دو آیه  44 و 45 سوره انعام را می خواند : فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتّي إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ،  فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ . وقتی که پیروان شیطان تمام تذکرات ما را فراموش کردند ، درهای هر نعمتی را به رویشان گشودیم ، تا خوشحال شدند . و دل به آنها بستند ناگهان آنها را گرفتیم و سخت مجازات کردیم  ، در این هنگام ، همه مایوس شدند و درهای امید به روی آنها بسته شد – و به این ترتیب دنباله  زندگی جمعیتی که ستم کرده بودند قطع شد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است .. حجاج – گمان می کنم این آیه را بر ما تاویل می کرد ، و منظور از مضمون آیه ما بودیم ؟ قنبر – آری همین طور است .حجاج خشمگین شد و به قنبر مهلت نداد تا با سخنان آتشین و کوبنده اش،او را خوار و سرکوب کند . به دستور حجاج، میرغضب ها به سر قنبر ریختند ، و آن غلام عاشق و شیفته امیرالمؤمنین علیه السلام  را مثل گوسفند ذبح کردند ، و او این چنین قهرمانانه ، شربت گوارای شهادت را نوشید و مرغ روحش به بهشت جاودان پرواز کرد  📚سفینة البحار، ج 1، ص 224. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت👈🏻 ((هفتاد و چهار)) 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅پیش گ
قسمت👈🏻 ((هفتاد وپنج)) 💫سیر دادن سلمان فارسی توسط مولا امیرالمومنین علیه السلام (())👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅سلمان و تقاضای معجزه ✍سلمان گفت : ما همراه امیرالمؤمنین علیه السلام  بودیم که به آن حضرت عرض کردم : ای سرور من ، دوست دارم چیزی از معجزات شما را ببینم . 💚فرمود : چه می خواهی ؟ 💠سلمان گفت : می خواهم ناقه ثمود و معجزات دیگری را به من نشان دهید . 💜فرمود : چنین خواهم کرد . 🌀سپس به سرعت برخاسته ، داخل منزل شد و در حالی که بر اسب سیاهی سوار و بر دوشش قبایی سفید و بر سرش کلاه سفیدی بود و به جانب من بیرون آمد 🔆و بانگ زد : ای قنبر ، آن اسب را برای من بیاور . ♻️قنبر اسب سیاه دیگری را بیرون آورد . 🤍پس فرمود : ای اباعبدالله سوار شو . ❇️سلمان گفت : بر آن سوار شدم ؛ دو بال به پهلویش چسبیده بود . 💙پس امام علیه السلام   بر آن فریاد زد و در هوا اوج گرفت . 🕊به خدا سوگند ، من صدای بال های ملایک و تسبیح شان را از زیر عرش می شنیدم . 🌊سپس از ساحل دریایی خروشان و مواج عبور کردیم . 🌹امام علیه السلام   با گوشه چشم ، نگاه غضب آلودی به آن کرد و دریا آرام شد . 🍃گفتم : ای سرور من ، دریا با نظر شما از غلیان افتاد . 💐فرمود : ای سلمان ترسید که در مورد آن فرمانی صادر نمایم . 💫سپس دست مرا گرفت و بر روی آب حرکت کرد 🐎 و هر دو اسب به دنبال ما می آمدند ، بدون آنکه کسی زمام آنها را گرفته باشد . 💦 به خدا قسم قدم های ما و سم اسب ها تر نشد . 🌫پس ، از آن دریا گذشتیم و به جزیره ای رسیدیم 🌴که دارای درخت ها و میوه ها و پرندگان و رودخانه های فراوانی بود . 🌳در آن جا درخت بزرگی را دیدم که میوه و گل و شکوفه نداشت . 🌼حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام  آن را با چوبی که در دست داشت لرزاند . 🐫درخت شکافته شد و از آن ناقه ای بیرون آمد که طولش هشتاد ذراع بود و به دنبالش بچه شتری بود . 🥀به من فرمود : به آن نزدیک شو و از شیر آن بنوش . 🌾سلمان گفت : نزدیک رفتم و از شیرش نوشیدم به اندازه ای که سیراب شدم . شیرین تر از شهد و نرم تر از کره بود و من  به همان مقدار کفایت کردم . ☘فرمود : این خوب است ؟ گفتم : ای سرور من خوب است . 🌿فرمود : از این بهتر را می خواهی به تو نشان دهم؟ گفتم : بلی ای سرور ✌️.......ادامه دارد..... 👇👇 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت👈🏻 ((هفتاد وپنج)) 💫سیر دادن سلمان فارسی توسط مولا امیرالمومنین علیه السلام ((#قس
قسمت👈🏻 ((هفتاد وشش)) 💫سیر دادن سلمان فارسی توسط مولا امیرالمومنین علیه السلام (( ))👇🏻 🌺فرمود : فریاد کن ای حسنا بیرون بیا. 📣 پس بانک زدم ؛ ناقه ای بیرون آمد که طولش صد و بیست و عرضش شصت ذراع بود ، 💫سرش از یاقوت سرخ و سینه اش از عنبر معطر و پاهایش از زمرد سبز و زمامش از یاقوت زرد و پهلوی راستش از طلا و پهلوی چپش از نقره و پستانش از مروارید تازه بود . 🌸فرمود : ای سلمان از شیرش بنوش . پستانش را به دهان نهادم ؛ ناگاه دیدم عسل دوشیده می شود ، عسلی صاف و خالص . ✨گفتم : ای سرور من ، این برای کیست ؟ 💐فرمود : این برای تو و برای سایر مؤمنین از دوستان من است . سپس امام علیه السلام به آن شتر فرمود : به سوی همان درخت بازگرد . فورا بازگشت و حضرت مرا در آن جزیره سیر داد تا این که به درختی بزرگ رسیدیم که در زیر آن درخت ، سفره ای گسترده شده و غذایی در میان آن بود که بوی مشک می داد . ناگاه پرنده ای مانند کرکس بزرگ دیدم . 🍀سلمان گفت : آن پرنده جهید و بر حضرت سلام کرد و به جای خودش برگشت . 🍃گفتم : ای سرور من ، این مائده چیست ؟ 🌹فرمود : این برای شیعیان و دوستان من تا روز قیامت در این جا بر پا شده است . گفتم : این پرنده چیست ؟ 🥀فرمود : ملک موکل بر آن است تا روز قیامت . گفتم : ای سرور من به تنهائی؟  🌼فرمود : خضر علیه السلام هر روز یک بار از کنار آن می گذرد . سپس دست مرا گرفته و به دریای دیگری برد . 🌊ما از آن عبور کردیم و من جزیره بزرگی را دیدم که در آن قصری بود که یک خشت آن از طلا و یکی از نقره سفید و کنگره های آن از عقیق زردرنگ بود و بر هر رکنی از قصر ، هفتاد صف از ملایکه بودند . 🌟پس امام علیه السلام بر یکی از ارکان نشست و ملائکه به آن حضرت روی آوردند و سلام کردند . 💫سپس به آنها اجازه داد و به جای خودشان برگشتند . 🌱سلمان گفت : امیرالمؤمنین علیه السلام  داخل قصر شد که در آن ، درختان و میوه ها و نهرها و پرندگان و گیاهان رنگارنگ بود . 🎋 امام علیه السلام شروع به راه رفتن در آن قصر کرد تا این که به آخر آن رسید و بر کنار برکه ای که در بستان بود ایستاد سپس بر بالای قصر آمد . در آن جا تختی از طلای سرخ بود که بر آن نشست و از آن جا بر قصر اشراف پیدا کردیم . 🌊ناگاه دریای سیاهی که موج های بلندی مانند کوه های مرتفع داشت هویدا گشت  🌿 و امام علیه السلام   با گوشه چشم ، نگاهی غضب آلود به آن انداخت ؛ و دریا از غلیان ایستاد گویی همانند کسی بود که گناه کرده است ، گفتم : ای سرور من ، وقتی به دریا نگاه کردی ، از غلیان باز ایستاد . فرمود : ترسید مبادا در مورد آن فرمانی صادر نمایم . ای سلمان ، آیا می دانی این کدام دریا است ؟ گفتم : نه ای سرور من . 💚فرمود : این دریایی است که فرعون و قومش در آن غرق شدند . 🔍همان شهری که  مورد عذاب الهی واقع شد بر بال جبرئیل حمل شد سپس جبرئیل آن را به دریا انداخت و به قعر آن فرو رفت که تا روز قیامت به انتهای آن نخواهد رسید . گفتم : ای سرور من ، آیا ما دو فرسخ سیر کرده ایم ؟ 💜فرمود : ای سلمان ، همانا من پنجاه هزار فرسخ سیر کرده ام و دور دنیا را بیست مرتبه گشته ام .😍😍 گفتم : ای سرور من ، چگونه چنین ( چیزی ممکن ) است ؟ ✌️ ......ادامه دارد...... 👇👇 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت👈🏻(( هشتاد)) 💫بیعت اویس قرنی با مولا امیرالمومنین علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 👈🏻 ((هشتاد و یک)) 💫هشت نفر در قیامت سوسمار امامشان است بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✍از اصبغ بن نباته روایت کرده که گفت : 🌺 امیرالمؤمنین علیه السلام  ما را به رفتن از کوفه به مداین امر فرمود ، 🔍 روز یکشنبه حرکت کردیم ، 📍عمرو بن حریث با هفت نفر دیگر تخلف کرده رفتند در جایی در حیره که خورنق نامیده می شد ، 📌گفتند : در این بین تفریحی می کنیم و روز چهارشنبه حرکت می کنیم ، و قبل از آن که حضرت ، اقامه نمازجمعه کند به او ملحق می شویم ، پس در حین غذا خوردن بودند که سوسماری پیدا شد ، و شکارش کردند  ⭕️ عمرو بن حریث آن را گرفت و دستش را نگه داشت و گفت : بیعت کنید ، این فرمانروای مؤمنان است ، ‼️⁉️ و آن را هفت نفر با او بیعت کردند و خود عمرو نفر هشتم بود ، و شب چهارشنبه حرکت کردند ،و روز جمعه هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام  خطبه می خواند به مداین وارد شدند و از یکدیگر جدا نشده بودند و همه با هم بودند که بر در مسجد فرود آمدند. 🌀چون داخل شدند 💜 امیرالمؤمنین علیه السلام نگاهی به آنها کرد و فرمود : 📣 ایهاالناس ، همانا پیغمبر صل الله علیه واله وسلم  هزار حدیث سری به من فرمود که در هر حدیثی هزار در است ، و هر دری را هزار کلید است ، و📖 من شنیدم خدای عزوجل می فرماید : يَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ …روزی که هر عده ای را به امامشان می خوانیم ، آیه۷۱ سوره اسراء و من برای شما به خدا قسم یاد می کنم که هشت نفر روز قیامت مبعوث می شوند که به امامشان ،که سوسماری است خوانده می شوند ، 👌و اگر می خواستم نامشان را می بردم . ✂️اصبغ گفت : عمرو بن حریث را دیدم که چون شاخه درخت خرما ، از شرم و از ملامت امیرالمؤمنین علیه السلام  بر زمین افتاد . 📚 اثبات الهداة، ج 4، ص 482 و 483. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🤍💚🤍💚 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💛⃞🔆 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ❁꧁-•°🔸🍁💛🍁🔸°•-꧂❁
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت 👈🏻 ((هشتاد و دو)) 💫در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم 🌺بسم الله الرحمن الرح
قسمت 👈🏻 ((هشتاد و سه)) 🌸درمحضر مولا امیرالمؤمنین علیه السلام  🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅شهادت رشید هجری 🌷رُشید هجری از یاران خالص و با کمال و شجاع حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام  بود وقتی که عبیدالله بن زیاد دژخیم خونخوار یزید بر عراق مسلط شد ، دستور داد ، یاران خاص امیرالمؤمنین علیه السلام  را که هرگز از خط آن حضرت ، بیرون نمی روند ، دستگیر کنند ، یکی از آن یاران ، رشید هجری بود، او را دستگیر کرده نزد ابن زیاد آوردند ابن زیاد ستمگر و مغرور که دژخیمی ، بی رحم و خونریز بود ، به رشید رو کرد گفت :  مولای تو امیرالمؤمنین علیه السلام  قتل تو را چگونه بیان کرده است ؟ رُشید با کمال قاطعیت گفت : 🌴روزی در نخلستانی همراه جمعی در محضر امیرالمؤمنین علیه السلام  بودم ، از خرمای یکی از نخله های آن نخلستان خواست ، ☘عرض کردم : آیا خرمای این درخت ، از خرمای سایر درخت ها بهتر است که می فرمایی از خرمای این درخت بیاورند ؟ 💐مولافرمودند :  نه منظور چیز دیگر است  عبیدالله بن زیاد  ناپاک به زودی تو را به بیزاری از من وارد می کند ، و اگر بیزاری نجویی ، دو دست و دو پایت را قطع می نماید و هم چنین زبانت را می برد ، و سپس پیکرت را بر شاخه ای از همین نخله درخت خرما که خرمای آن را طلب کردم ، آویزان می نماید تا کشته شوی . 🌱عرض کردم :   آیا پایان این کار ، بهشت است ؟ 🌹مولافرمود :  تو در دنیا و آخرت با من هستی . 🌾عرض کردم : اذا و الله لا اتبر منک :  در این صورت سوگند به خدا از تو بیزاری نمی جویم 🌷 رشید هجری بعد از این خبری که از مولایش شنید روزها مکرر کنار آن نخله خرما می رفت و به آن آب می داد ،  رشید می گفت : ای درخت من برای تو بزرگ شده ام و تو برای من روییده شده ای   ابن زیاد گفت :  به گونه دیگری تو را بکشم تا سخن مولایت امیرالمؤمنین علیه السلام  در مورد چگونگی قتل تو ، دروغ گردد ؟  سپس دستور داد ، دو دست و دو پای آن دلاور مرد مخلص را قطع نمودند ولی زبانش را قطع نکرده ، و با همان وضع او را به دار آویزان نمودند. مردم از هر سو ، اطراف چوبه دار جمع شدند ، او با این که دست و پایش قطع شده بود ، در شان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام  سخن می گفت ، و از علوم و اسراری که مولایش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام  به او آموخته بود ، برای مردم بیان می کرد . سپس گفت : ای مردم هنوز وقت باقی است و مسایل خود را از من بپرسید . شخصی با شتاب ، خود را به ابن زیاد رساند  گفت : ای امیر ! با این که دست و پای رشید را قطع نموده ای ، بر فراز چوبه دار از امور بسیار مهم خبر می دهد و بر ضد بنی امیه افشاگری می نماید . . . ابن زیاد دستور داد که جلادش برود و زبان رُشید را قطع کند ، او نیز همین دستور را اجرا کرد ، و شب آن روز ، رشید بالای دار به درجه رفیع شهادت نایل گشت. 📚مقتل الحسین، ص 65 و 66، اعلام الوری، ص 176. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌺🌺🌺 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💛⃞🔆 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ❁꧁-•°🔸🍁💛🍁🔸°•-꧂❁
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت 👈🏻 ((هشتاد و سه)) 🌸درمحضر مولا امیرالمؤمنین علیه السلام  🌺بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت👈🏻 ((هشتاد و چهار)) 💫مراسم تشییع سلمان فارسی 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅ده قدم از مدینه تا مداین ✍جابربن عبدالله انصاری گفت : 💚امیرالمؤمنین علیه السلام  پس از این که نماز صبح را با ما خواند ،به طرف ما رو کرد و 🤍فرمود : مردم ، خداوند اجر شما را در مورد برادرتان سلمان ، عظیم گرداند . هر کس در این باره سخنی می گفت. ✳️ تا آن که حضرت عمامه رسول خدا صل الله علیه واله وسلم  را بر سر نهاده و جامه آن حضرت را پوشید و عصا و شمشیر رسول خدا ص را برداشت و بر عضبا ( ناقه رسول خدا ) سوار شد و به قنبر فرموده : ده قدم بشمار . ❕قنبر گفت : چنین کردم . ⚠️ناگاه به در خانه سلمان  در مداین  رسیدیم . زاذان گفت : هنگامی که زمان فوت سلمان رسید ، به او گفتم : چه کسی تو را غسل می دهد ؟ 💟سلمان گفت: کسی که رسول خدا صل الله علیه واله وسلم  را غسل داد . ⚠️گفتم : تو در مداین هستی و حال آنکه امیرالمؤمنین علیه السلام  در مدینه است . 🔆گفت : ای زاذان ، هنگامی که چانه مرا بستی ، صدای افتادن چیزی را خواهی شنید . زاذان گفت : هنگامی که چانه او را بستم ، صدای افتادن چیزی را شنیدم ♻️به طرف در رفتم که با امیرالمؤمنین علیه السلام  مواجه شدم . فرمود : ای زاذان ، ابوعبدالله سلمان در گذشت ؟ گفتم : آری ای آقای من . 💜سپس حضرت داخل شد و ردا را از روی صورت سلمان کنار زد . 🤍سلمان به امیرالمؤمنین علیه السلام  تبسم کرد . حضرت فرمود : آفرین بر تو ، ای ابا عبدالله ، وقتی که خدمت رسول خدا صل الله علیه واله وسلم  رسیدی ، برای آن حضرت آن چه را که از امتش به برادرش رسید ، بازگو کن . 🟢سپس امیرالمؤمنین علیه السلام  تغسیل و کفن سلمان را شروع کرد و وقتی که بر او نماز می گزارد ، 🟡از امیرالمؤمنین علیه السلام  تکبیر بلندی می شنیدیم . من نیز همراه با آن جناب ، دو مرد را دیدم که ( بعدا ) 🟣حضرت فرمود : یکی از آنها جعفر برادرم بود و دیگری خضر؛ در حالی که با هر کدام از آن ها ، هفتاد صف از ملایکه و در هر صف نیز ، هزار هزار ملک همراه بود 📚علی علیه السلام  والمناقب، ص 167 – 166. 🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌸 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💛⃞🔆 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ❁꧁-•°🔸🍁💛🍁🔸°•-꧂❁
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅#معجزه قسمت 👈🏻((هشتاد و پنج)) 💫ظاهر اشیاء و باطن آن 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الح
قسمت👈🏻 ((هشتاد و شش)) 💫آل ابی سفیان از حزب شیطان و اولیای کفرند 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅تعزیت امیرالمؤمنین علیه السلام  در کربلا ✍ ابن عباس گفت : با امیرالمؤمنین علیه السلام  بودم در زمان خروج او به صفین یعنی برای جنگ با معاویه  ، پس زمانی که وارد زمین نینوا شد . آن زمین نزدیک شط فرات بود . 📣 با صدای بلند فرمود : ای پسر عباس آیا می شناسی این موضع را ؟ 🤔عرض کردم : نمی شناسم . 💚فرمود : اگر بشناسی این زمین را از این زمین عبور نمی کنی تا اینکه گریه کنی . 🔆ابن عباس گفت : پس امیرالمؤمنین علیه السلام  گریست ، گریه طولانی ، تا آنکه محاسن شریفش تر شد و دانه های اشک آن جناب بر سینه او ریخت و ما نیز گریه کردیم با آن حضرت  💜مولا می فرمود : آه آه چه می خواهند از من آل ابی سفیان که حزب شیطان و اولیای کفرند . 💟سپس آب طلبید برای نماز و وضو گرفت و بعد از نماز مختصری چشمانش به خواب رفت چون بیدار شد 🤍فرمود : ابن عباس برای تو چیزی را بگویم که الآن در خواب دیده ام . فرمود : دیدم مردهائی از آسمان نازل شدند که با آنها عَلَم های سفید بود و شمشیرهای سفید حمایل داشتند که می درخشید و کشیدند اطراف این زمین خطی را ، و گویا درختانی بود در این زمین که شاخه های آنها به زمین آمد و خونی تازه در این زمین پیدا شد مانند دریا و گویا حسین من که پاره تن من است غرق بود در آن دریای خون ، استغاثه و طلب یاری می کرد و کسی به داد او نمی رسید .😭😭😭 و آن مردمان سفید که از آسمان آمدند ندا می کردند او را و می گفتند : ❤️‍🩹ای آل رسول صبر کنید البته شما کشته می شوید به دست بدترین مردم و اینک بهشت به شما مشتاق است . 🖤پس مرا تعزیت گفتند و گفتند : یا اباالحسن بشارت باد تو را خداوند چشم تو را روشن گرداند در روزی که مردم بلند می شوند برای حساب . سپس فرمود : ❤️قسم به آن کسی که جانم به دست اوست خبر داد مرا صادق مصدق ابوالقاسم صل الله علیه واله وسلم  ( یعنی حضرت محمد صل الله علیه واله وسلم  ) ⚠️به اینکه عبور می کنم به این زمین در وقت رفتن به سوی اهل طغیان و این که این زمین زمین کرب و بلا است .‼️ 😭دفن می شود در این زمین حسین و هفده نفر از اولاد من و فاطمه علیهم السلام   و این زمین در آسمان ها معروف است به زمین کرب و بلای حسین هم چنان که ذکر می شود بقعه مکه و مدینه و بیت المقدس . 📚مناقب اهل بیت، ص 111 و 112. 🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌺 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💛⃞🔆 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ❁꧁-•°🔸🍁💛🍁🔸°•-꧂❁
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✨معجزه دفاع مقدس ✌️ «معجزه را با چشم باز می‌توانستیم ببینیم که اگر یکی از آن آرپی‌جی‌ها نامناسب ق
👈🏻(( قسمت نود وهفت)) درمحضرمولایم امیرالمؤمنین علیه السلام 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅شهادت کمیل بن زیاد هنگامی که حجاج به امارت رسید ، به دنبال قتل کمیل بن زیاد  بود  که وی فرار کرد حجاج دستور داد مقرری طایفه نخع را که از بیت المال داشتند قطع نمودند . کمیل که از این قضیه اطلاع پیدا کرد با خود گفت : من پیر سالخورده ای هستم و عمر من به پایان رسیده ، مناسب نیست برای دست پیدا نکردن بر من شهریه و مقرری خویشاوندان من قطع بشود به همین مناسبت خود را به بارگاه حجاج و به شخص او معرفی کرد . چون حجاج او را دید گفت : می خواستم ماموری گسیل کنم و تو را دستگیر نمایم ، اینک که خود به قربانگاه آمدی . کمیل گفت : ای حجاج دندان های خود را برای ریختن خون من تیز می کنی ، بنای خانه خود را بدین جهت منهدم مساز . سوگند به خدا از عمر من اندک مدتی که مانند آخرین غباری است که از اندکی تاب رسیدن به اوایل خود را ندارد بیش نمانده ، هر کار دلت می خواهد انجام بده زیرا وعده گاه خدا نزدیک و پس از قتل من حساب است مولای من امیرالمؤمنین علیه السلام  اطلاع داده که تو کشنده منی . حجاج گفت : اکنون حجت بر تو تمام است . کمیل گفت : در صورتی حجت بر من تمام خواهد شد که قاضی تو باشی با آن که امر قضا به دست دیگری است . حجاج گفت : آری حجت بر او تمام است زیرا تو هم قدم با آنها بودی که گردن عثمان را زدند . 📚 الارشاد، ص 318 – 317. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💛⃞🔆 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ❁꧁-•°🔸🍁💛🍁🔸°•-꧂❁
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت صد وسه)) ✅ اعجاز خاک قبر امام حسین علیه السلام 🌺السلام على من جعل الله الشفاء فی
👈🏻((قسمت صد وچهار)) 🌺 در محضر مولانا امیرالمومنین علیه السلام ✅ اجنه ای که به صورت اژدها درآمده بود ✍(کليني )با استناد از جابر بن عبدالله انصاري از امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده است: 💫روزي از روزها حضرت امير المؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام بالای منبر خطبه ايراد مي کردند. 🐉در همان حال يک اژدها از يکي از درهاي مسجد وارد شد مردم خواستند آن را بکشند. 💜پس امام علي عليه السلام به آن ها دستور دادند آن را نکشيد. آن ها دست برداشتند، اژدها خزيد تا به منبر رسيد و به امام علي عليه السلام سلام کرد. 🤍امام علي عليه السلام به او اشاره کردند و فرموند: صبر کن تا خطبه ام تمام شود. 💚سپس امام علي عليه السلام خطبه اش را تمام کردند و رو کردند به اژدها و فرمودند: تو کيستي؟ اژدها گفت: من عمرو بن عثمان جانشين شما نزد اجنه هستم. پدرم درگذشت و به من وصيت کرد خدمت شما مشرف شوم، من نيز به سفارش پدرم نزد شما آمدم، اکنون رأي شما درباره من چيست؟ حضرت فرمودند: رأي من درباره تو اين است که به جای پدر خود جانشين من نزد جنیان باش، سپس آن جن عرض کرد: چه وصيت و سفارشي براي من داريد؟ حضرت فرمودند: شما را به تقوي سفارش مي کنم 📚مدینه المعاجز، ص ۱۸ ،معجزه ۱۹ 💐🌺  اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💛⃞🔆 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ❁꧁-•°🔸🍁💛🍁🔸°•-꧂❁
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت صد و سیزده)) ✅ طلا و حوله بهشتي ✍از اهل سنت از موفق بن احمد و او از بزرگان و عل
👈🏻((قسمت صد وچهارده)) 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅مجازات منکران  ولایت الله و ولایت رسول الله و ولایت امیرالمومنین در غدیر خم 💚روزی امیرالمؤمنین علیه السلام  برای احقاق حق خود فرمود، 💜پیغمبراکرم صل الله علیه واله وسلم  فرمودند ( من کنت مولاه فعلی مولاه ) .هر آن کس که من مولایش باشم پس علی مولای اوست . شاهد مقال آورد و دوازده نفر از انصار فرموده او را تصدیق کردند که پیغمبر صل الله علیه واله وسلم  چنین سخنی درباره شما فرمود ، انس ابن مالک هم که در روز عید غدیر خم حضور داشته و اتفاقا آن روز هم در میان این عده انصار بود به صحت فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام  را شهادت نداد ، 🤍امیرالمؤمنین علیه السلام  به او فرمود : ای انس تو چرا شهادت ندادی و گفته مرا تصدیق نکردی با این که تو هم مانند دیگران فرموده پیغمبر را استماع کرده بودی . 🟢 عرض کرد : یا امیرالمؤمنین علیه السلام  من اکنون پیر شده ام و سخنی که می گویی و از من گواهی می طلبی را از خاطر برده ام . 💕امیرالمؤمنین علیه السلام  از سخن آن پیر شریر متاثر شده او را نفرین کرد : پروردگارا اگر این بیچاره دروغ می گوید وی را به پیسی مبتلا کن که هیچ گاه عمامه آن را مستور نکند پروردگارا ما را به نفرین علی و اولاد علی علیهم السلام گرفتار مفرما طلحه ناکث گفته : خدا گواه است پس از این ، میان دو چشم او را دیدم که لکه پیسی فراگرفته بود 📚 الارشاد، ص 340 – 339. به منکران ولایت مولا علی بگویید نماز خود قضا کنند نماز بی ولای شان عبادتی است بی وضو 🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻 ((قسمت صد و بیست و چهار)) 🌺درمحضر امام محمد باقرعلیه السلام ✍ ابوبصير که راوی حديث و
👈🏻((قسمت صد و بیست و پنج)) 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین 🌸در محضرمولاامیرالمؤمنین  علی بن ابی طالب صلوات الله علیه ✍سلیمان اعمش گفت : خارج شدم به قصد حج خانه خدا عبور نمودم به قادسیه 👌 ناگاه زنی را دیدم از اهل صحرا که کور شده بود نشسته بود بر سر راه می گفت ای کسی که آفتاب را برگردانیدی ای علی بن ابیطالب برگردان به من چشمم را . ✍راوی گفت: پس به حال او رقت نمودم و دلم سوخت بیرون آوردم هفت دینار و دادم به او و گفتم : ای بنده خدا این پول را صرف معاش خود گردان . گفت : تو چه کسی هستی ؟ خدای تو را رحمت کند . گفتم : من مردی هستم که قصد حج دارم . 👌گفت : ای برادر احتیاج تو بیشتر است به این پول چون سفر تو بعید است من امیدوارم حسن کفایت خدای تعالی را در همین مکان . ✍راوی گفت : به آن زن گفتم : بگیر این مقدار را که من از مخارج سفر خود زیادتر دارم . گفت : خداوند زیاد کند نفقه تو را و جزای خیر به تو دهد و آن پول را قبول نکرد . پس رفتم و حج را تمام کردم در مراجعت چون به قادسیه رسیدم یادم آمد از آن زن که نابینا بود ، به آن موضع آمدم ناگاه دیدم او را در همان موضع نشسته با زن های دیگر و همانا خداوند چشم او را شفا داده است  به او گفتم : خدای تو را رحمت کند ، چه کرد به تو محبت علی بن ابیطالب ؟ جواب داد : چه سؤالی است که می کنی ؟ گفتم : آیا مرا می شناسی ؟ گفت : نه . گفتم : من آن صاحب دینارها هستم که خواستم به تو دهم قبول نکردی . گفت : مرحبا به تو ای مرد خدا حج تو را قبول کند بنشین تا به تو خبر دهم . خدای عزوجل را خواندم هفت شبانه روز چون شب هفتم شد شب جمعه ای بود بسیار در دعا مبالغه کردم چون اواخر شب شد ناگاه نزدیک من آمد مردی که بوی او از همه مردم بهتر بود و به من گفت : آیا امیرالمؤمنین علیه السلام  را دوست می داری ؟ گفتم : بلی به خدا قسم دوست می دارم او را دوستی شدید . پس آن مرد برای من دعا نمود . سپس گفت : سرت را بلند کن به سوی آسمان و چشمت را باز کن . چون سر بلند کردم ستارگان را دیدم ، گفتم : به حق آن کسی که برگردانید چشم مرا به وسیله دعای تو خودت را معرفی کن چه کسی هستی ؟ ✌️جواب داد : من خضر دوست امیرالمؤمنین علیه السلام  و رفیق او هستم . پس محبت امیرالمؤمنین علیه السلام  را در قلبت حفظ نما و پایدار باش بر آن البته خداوند نفع می دهد تو را به برکت آن در دنیا و آخرت می دهد 📚 مناقب اهل بیت، ص ۹۷ و ۹۸ 💚 اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت صد و بیست و پنج)) 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین 🌸در محضرم
👈🏻((قسمت صد و بیست وشش)) 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین ✅عاقبت تکذیب کردن امیرالمؤمنین علیه السلام 💜امیرالمؤمنین علیه السلام  در رحبه از مردی درباره حدیثی سؤ ال کرد . آن مرد او را تکذیب نمود . 💚امیرالمؤمنین علیه السلام  فرمود : مرا تکذیب کردی ؟ گفت : تو را تکذیب نکردم . 🤍امیرالمؤمنین علیه السلام  فرمود : از خدا می خواهم که اگر مرا تکذیب کردی چشم تو را کور کند . 📌گفت : بخواه . در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام  آن مرد را نفرین کرد و در نتیجه آن نفرین ، هنوز او از رحبه نرفته بود که چشمش نابینا شد . 📚 الغدیر 2/57. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂