eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
10.2هزار ویدیو
325 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید بالازاده حدود سه سال در جبهه‌های جنگ #حق_علیه_باطل با دشمن جنگید و خیلی کم به خانه و نزد #خانواده اش می‌آمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی می‌آمد، در #مساجد و #منابر و #مجالس"، روز و شب به #تبلیغ و #جذب #نیروی_داوطلب_بسیجی برای اعزام به جبهه می‌پرداخت. وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه #مجروحیت و آثار زخم های دشمن بر بدن #نحیف و ظریفش شوند شبها در کنار پدر و مادر با #لباس_رزم می‌خوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتی‌ها و آثار مجروحیت او شوند. شجاعت و #درایت را با هم داشت و همه در حیرت که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های #تیپ_عاشورا چهره #مهربان و #جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار فرمانده‌اش شهید «مهدی باکری» دیده می شد. سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در #جزیره_مجنون در #عملیات_بدر ، با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش یعنی #شهید_مهدی_باکری ، #بال در بال #ملائک گشود و #میهمان #سفره #حضرت_قاسم (ع) شد. ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
عکسی از مادر یک شهید که شد : 🔹شاهین در در مفقود شد، ۱۱ سال از فرزندم خبری نداشتم و هر لحظه منتظر بازگشتش بودم تا جایی که هرگاه کسی درب خانه را می‌زد به گمان بازگشت شاهین به سمت درب می‌دویدم و هر بار بیش از قبل ناامید می‌شدم. 🔹هرگاه کاروانی از به می‌آمد به امید اینکه خبری از فرزندم بگیرم به استقبال شهدا می‌رفتم. یک روز زمستانی هنگامی که هم شدید می‌بارید متوجه شدم کاروانی از شهدا به تهران آمده فوراً به سمت آن رفتم. در همین حال عکسی از من در کنار ماشین حمل شهدا گرفته شد که این عکس در و خارجی بازتاب زیادی داشت. 🔹شاهین ۱۲ اسفند‌ ۶۲ در جزیره مجنون به رسید و پیکرش هم در باتلاق‌های این جزیره ماند، اما بلاخره پس از ۱۱ سال به من خبر دادند که پیکر فرزندت بازگشته؛ وقتی برای دریافت پیکر شاهین رفتم تنها چند کیلو استخوان تحویلم دادند و آن روز به یاد روز تولدش افتادم که تنها ۳ کیلو داشت و آن روز هم ۳ کیلو از استخوان‌هایش را تحویلم دادند. 🕊🥀 رفیق شهیدم 🆔 @Refighe_Shahidam313 -┄┅═✼ 🍂🍃🍂 ✼═┅┄-
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_حسن_مهرابی تاریخ تولد: 30 /6/ 1349 تاریخ شهادت: 22 /8/ 1364 محل شهادت: #جاده_خندق حسن در خانو
شهید 18 ساله تاریخ تولد: 1 / 4 / 1348 تاریخ شهادت: 29 / 4 / 1366 محل شهادت: عملیات: تک جزیره مجنون محمد متولد اول تیرماه سال ۱۳۴۸ بود. فرزند پنجم خانواده ۹ نفری‌شان بود. قبل از شروع دوره ابتدایی به همراه خانواده به مهاجرت کرد. پدرش از کسبه بازار بود. انسانی شریف و زحمتکش که به رزق حلال اهمیت زیادی می‌داد. از آنجایی که محمد به درس و مدرسه علاقه داشت، با جدیت درسش را می‌خواند. اما بعد از اخذ دیپلم تصمیم گرفت موقتاً درس را رها کند و به عضویت درآید تا در شرایط حساسی که کشورش در آن قرار داشت او هم به اندازه خویش خدمتی کند. محمد همزمان در تهران و مهندسی قبول شد. اما دلش پر می‌کشید برای حضور در جبهه‌ها. او دانشگاه جبهه را انتخاب کرد. خوب می‌دانست که ارتش بعثی از سوی چندین کشور قدرتمند و بیگانه تغذیه می‌شود و پیشرفته‌ترین و مجهزترین تسلیحات نظامی را در اختیار دارد. او دشمن را خوب می‌شناخت. می‌دانست که آن‌ها حتی به کودکان و زنان مسلمان رحم نکرده و با بمباران مناطق مسکونی بسیاری از آن‌ها را به خاک و خون می‌کشند. از این رو شهید با اسلحه به دست گرفت و راهی جنوب کشور شد. محمد بعد از مدتی حضور در مناطق عملیاتی در ۲۹ تیرماه ۶۶ در عملیات تک جزیره جنوبی از جام گوارای شهادت سیراب شد، اما پیکرش شد. پیکر مطهر این بسیجی دلاور پس از چند سال شد و در گلزار شهدای دامغان آرام گرفت... جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_سید_حمیدرضا_سیاهپوش شهید 18 ساله تاریخ تولد: 15 / 10 / 1347 تاریخ شهادت: 4 / 10 / 1365 محل شه
شهید 15 ساله تاریخ تولد: 1 / 10 / 1347 تاریخ شهادت: 7 / 12 / 1362 محل شهادت: عملیات: حسن یکم دی 1347 در شهر به دنیا آمد. پدرش اسدالله، کارگری می‌کرد و مادرش سکینه نام داشت. حسن زمانیکه دانش‌آموز اول در رشته بود، از سوی در حضور یافت. هفتم 1362، در جزیره مجنون طی عملیات خیبر به رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال 1375 پس از در شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ ❀❀ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_حسن_محمد_رحیمی_ها شهید 15 ساله تاریخ تولد: 1 / 10 / 1347 تاریخ شهادت: 7 / 12 / 1362 محل شهادت
شهید 16 ساله تاریخ تولد: 1347 تاریخ شهادت: 16 / 7 / 1363 محل شهادت: نوروز در شهرستان متولد شد. اولین بار که به رفت 13 سال بیشتر نداشت. وقتی از او پرسیدند چرا می‌خواهی به جبهه بروی، گفته بود: «ما باید به جبهه برویم و از خود دفاع کنیم، زیرا وظیفه‌ هر ایرانی است که نباید بگذارد جبهه‌ها خالی بمانند.» و در جواب اینکه تو با این سن و سال کمی که به جبهه می‌روی کشته می‌شوی؛ گفت: «من که از و بهتر نیستم...» می‌گفتند داشت پس از پایان جنگ اگر از جبهه بازگشت به تحصیلات خود ادامه دهد تا شود. مهمترین بخش وصیتنامه‌اش هم ارتباط با علاقه‌اش به معلمی داشت. در این فراز وصیتش نوشته است: «روی سخنم با نوجوانان و جوانان است که در هر حال همه اوقات خود را به نگذرانند. خصوصاً این دانش آموزان درس خواندن را همراه با پیش ببرید، چراکه درس خواندن بدون به درد نمی‌خورد باید که از بنده گناهکار درس بگیرید.» سرانجام نوروز در 16 1363 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش، زمانی که هنوز کمتر از 16 سال سن داشت، به درجه‌ رفیع شهادت نائل آمد. مزار این شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد با تشکر از حسین کیایی نیا... جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید عکس نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود!!!🍃 شهید مسیر است زندگیست راه است مرام اس
18.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشف پیکرهای مطهر ۷ شهید دوران در شمالی 😔😔😔 جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═🖤🔸▪️🥀▪️🔸🖤═┅┄