رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#ارسالی_از_کاربر شهید🌹مصطفی ردانی پور ✨عروسی اش نزدیک بود.. یک کارت دعوت برای امام رضا علیه السلام
مزار: بی نشان
زندگی مصطفی با زندگی برادران میثمی از کودکی و ابتدای نوجوانی تا انتهای زندگی و شهادت عجین شده و به هم مرتبط است.
تمام فعالیت های نوجوانی و جوانی #شهید_مصطفی_ردانی_پور از هیئت نوجوانان حضرت رقیه (س) شکل می گیرد.
جلساتی که #شهثم_عبد الله_میثمی به عنوان فرمانده فکری و االبته دوست صمیمی نقشه راه را ترسیم می کند.
این سه نفر با هم رشد می کنند،
باهم مبارزه می کنند،
باهم به محرومیت زدایی می پردازند و هر سه در دفاع مقدس به شهادت می رسند.
مصطفی بعد از انقلاب به #سپاه یاسوج رفته و همراه شهید میثمی به فعالیت می پردازد.
با شروع نا آرامی های غرب کشور به آنجا رفته و تا نمایندگی امام در سپاه کردستان ارتقا می یابد.
با شروع جنگ به جبهه جنوب عزیمت می کند و نیروهای استان اصفهان را در قالب تیپ امام حسین (ع) فرماندهی می کند.
فرماندهی مصطفی تا فرمانده قرارگاه فتح که متشکل از چند سپاه بود، ارتقا می یابد؛ اما به ناگاه مصطفی همه مسئولیت ها را به کناری می نهد و علی رغم مخالفت مسئولین و دوستان، به عنوان بسیجی تک تیر انداز در عملیات والفجر دو شرکت می کند و هم جنان که آرزوی قلبی اش بود، در ثپه شهید برهانی به قافله شهدای بی نام و نشان می پیوندد.
بعد از شهادتش خیلی دنبالش گشتند تا پیکرش را بیابند، اما گویا خداوند پیکرش را هم به نزد خود برده بود و هم چنان مزار خالی اش در #گلزار_شهدای_اصفهان چشم نوازی می کند...
#معرفی_شهید
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🥀🌹🥀✌️❁═┅┄
۸ تیر ۱۴۰۰