eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
10.2هزار ویدیو
327 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
📨 ارسالی شما ☝️☝️👇 با سلام و خدا قوت.به امید پیروزی سپاه اسلام ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ سلام و نور ممنون از حضور سبزتون ممنون از ارسالی تون اللهم عجل لولیک الفرج 𝟑𝟏𝟑 💛🤲🏻💛
صبح شد یقیناً خیر است چون خدایی هست ... سلام اهالی✋ به یک‌شنبه های فاطمی علوی خیلی خوش اومدید خیر مقدم خدمت عزیزان ✌️😊✌️ امروز خانواده مون رو ،خودمون رو بیمه مادر مهربان س و مولامون امیرالمومنین ع میکنیم صبحتون به عشق به مهر به خیر ✌️ اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت دویست وهفتاد و نه)) 🌺درمحضر رسول الله صل الله علیه واله وسلم بسم الله الرحمن الرح
👈🏻((قسمت دویست و هشتاد)) 🌸در محضرمولا امیرالمومنین علیه السلام 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین ✅معجزات مولاامیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه ✍حبه عرنی می گوید : من با امیرالمؤمنین علیه السلام  به سوی ظهر کوفه خارج شدیم . حضرت در وادی السلام توقف کرد و مثل این که با اقوامی گفتگو داشت ، من به متابعت از قیام او ایستادم تا خسته شدم ، و سپس نشستم به قدری که ملول شدم ، و پس از آن ایستادم به قدری که همانند مرتبه اول خسته شدم ، و سپس بازنشستم به قدری که ملول شدم . و سپس ایستادم و ردای خود را جمع کردم ، و عرض کردم : 💚 ای امیرمؤ منان ! من از طول این قیام بر شما شفقت آوردم ، آخر یک ساعتی استراحت نمایید و سپس ردا را به روی زمین گستردم تا آن حضرت به روی آن بنشیند . 💜حضرت فرمود : ای حبه این قیام و وقوف نبود مگر تکلم با مؤمنی و یا مؤانست با او . 🔎عرض کردم : ای امیرمؤمنان ! آیا مردگان هم تکلم و مؤ انست دارند ؟ 🤍فرمود : بلی اگر پرده از جلوی دیدگان تو برداشته شود آنها را می بینی که حلقه حلقه نشسته و گفتگو دارند. 🔖عرض کردم : آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی ؟ 💕حضرت فرمود : بلکه ارواح هستند و هیچ مؤمنی در زمینی از زمین های دنیا نمی میرد ، مگر آن که به روح او گفته می شود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعه ای از بهشت عدن است💕 ❣اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞ ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت دویست و هشتاد)) 🌸در محضرمولا امیرالمومنین علیه السلام 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم
👈🏻 ((قسمت دویست و هشتاد ویک)) 🌺درمحضر مولانا امیرالمومنین علیه السلام 🌸بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین 🌹معجزات مولاامیرالمؤمنین  علی بن ابی طالب صلوات الله علیه  ✅شهادت شتران یهود و جامه های یهودیان 👌 استدلال مولاامیرالمؤمنین صلوات الله علیه در باطل بودن دین یهود این بود که به آنها فرمود: ✌️همانا ما را (بر اثبات دین خود) دلیلی است که آن معجزه روشن و واضح است، 🐫🐪 آنگاه شتران یهود را صدا کرده  فرمود: 📣 ای شتران برای محمّد و وصی او شهادت دهید، 👌پس شتران بر یکدیگر سبقت گرفته، گفتند: راست گفتی، راست گفتی ای وصی محمّد، و این یهودیان دروغ گفتند. 💚حضرت فرمود: این یک نوع از شهودند   🤍بعدمولا فرمود:  ای لباس های یهود که بر تن آنهایید، شهادت دهید برای محمّد و وصی اش، ⚠️ پس همه لباس های آنان به زبان آمده گفتند: راست گفتی یا علی  شهادت می دهیم که حقاً محمّد، رسول خدا است، و این که تو، یا علی حقاً وصی اویی. 📚اثبات الهداة، ج 4 ص 450 و 451. 35 – اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻 ((قسمت دویست و هشتاد ویک)) 🌺درمحضر مولانا امیرالمومنین علیه السلام 🌸بسم الله الرحمن ال
👈🏻((قسمت دویست و هشتاد و دو )) 🌸در محضرمولا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین ✍ از عمار یاسر نقل است که گفت: 💫در مقابل مولاامیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودم ناگاه بر آن حضرت مردی وارد شد و گفت: یا أمیرالمؤمنین من پناهنده هستم به شما و شکایت دارم از مصیبتی که بر من وارد شده و مرا مریض کرده است.   🌹حضرت فرمود: قصه تو چیست؟ عرض کرد: فلان شخص زن مرا گرفته و تفرقه انداخته است،  بین من و زوجه من جدایی انداخته است حال آنکه من شیعه شما هستم. 🌼 آن حضرت فرمان داد که آن فاسق فاجر را نزد من بیاور. 👌آن مرد شاکی به طلب آن مرد فاسق روانه شد او را در بازار بنی الحاضر ملاقات کرد و به او گفت: امیرالمؤمنین تو را می خواهد و او را به حضور آن حضرت آورد. ✍ عمار یاسر می گوید: دیدم به دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چوب دستی است، وقتی مرد خیانتکار مقابل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار گرفت   💚حضرت فرمود: یا لعین بن العین الزنیم آیا ندانسته ای که من آگاه هستم به چشم خیانتکار و چیزهائی که در سینه پنهان است و نمی دانی که من حجت خدا در زمین هستم. ❌⁉️به حرم مؤمنین تجاوز می کنی؟ ❓آیا از عقوبت من و از عقوبت خداوند ایمن شده ای؟⚠️ ❇️ سپس فرمود: ای عمار لباس هایش را بیرون آور عمار می گوید: لباس هایش را بیرون آوردم. بعد فرمود: قسم به آن کسی که حبه را می شکافد و خلقت نموده خلق را، قصاص مؤمن را غیر از من نمی گیرد. پس با چوب دستی که در دست حضرت بود به پهلوی آن مرد زد و فرمود: بنشین خدای تو را لعنت کند 📝 عمار یاسر گفت: به خداوند قسم دیدم آن لعین به صورت لاک پشت مسخ شده بود. 🤍سپس حضرت فرمود: خداوند روزی کرد تو را در هر چهل روز یک آب آشامیدن و مسکن تو صحرای خشک و بی آب و علف است. بعد حضرت آیه را تلاوت فرمود: ( آیه ۶۵ سوره بقره – وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ) این آیه راجع به مسخ شدن یهود به صورت میمون است (سوره أعراف آیه ۱۶۶  – فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ) 📚مناقب اهل بیت، ص 189 و 190 اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
💫معجزه 👈🏻((قسمت دویست و هشتاد وچهار )) 🌺 در محضر امام رضا علیه السلام #معجزه #امام_رضا اَلْلَّٰ
👈🏻((قسمت دویست و هشتاد و پنج)) 🌺 در محضر مولانا امیرالمومنین علیه السلام  ✅ بازگرداندن دست بریده ✍حاتمی به سند خود از ابن‌عباس روایت کرده است که : 🧔🏽سیاه‌پوستی نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آمد و به دزدی اقرار کرد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سه بار از او پرسید. اما او گفت: ای امیرالمؤمنین، مرا پاک کن که دزدی کرده‌ام. 🌹امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود تا دست او را قطع کنند. در راه، ابن‌کوا با او برخورد کرد، پرسید: ⁉️چه کسی دست تو را قطع کرده است؟ در سخنانی مفصل گفت: شیر حجاز، بر کل عراق، بر زمین کوبنده‌ی قهرمانان، انتقام‌ستان از نادانان، و الانبار، ارجمند نسل، صاحب حرمین و ساعدین، پدر شبرین، نخستین گرویدگان و آخرین اوصیا از خاندان، بس که به جبرئیل تقویت شود و به میکائیل یاری گردیده، آن ریسمان استوار که سپاهیان از آسمان از او پاسداری کنند، همان که به رغم همه بدخواهان، امیرالمؤمنان است. ابن‌کوا گفت: ⚠️دست تو را قطع کرده است و او را می ستایی ! گفت: اگر بند بند من را از هم گسسته بود، جز بر محبت او نمی‌افزودم. ابن‌کوا به حضور امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) رسید و داستان آن سیاه را با او بازگفت. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: ای پسر کوا، دوستداران اینگونه اند که اگر بند بند ایشان را بگسلیم، جز بر دوستی ما نیفزایند، و دشمنان ما هم چنان هستند که اگر روغن و عسل خوراکشان کنیم، جز بر دشمنی ما نیفزایند. سپس به امام حسن علیه‌السلام فرمود: آن عموی سیاهِ خود را دریاب. امام حسن علیه‌السلام آن سیاه را به حضور امیرالمؤمننن علیه‌السلام آورد. امیرالمؤمننن علیه‌السلام دست بریدهٔ او را برداشت و در جای خود قرار داد و به ردای خویش پوشاند و واژه‌هایی پنهان گفت. دست آن سیاه دستی سالم شد و او در سپاه امیرالمؤمننن علیه‌السلام می‌جنگید تا در نبرد نهروان به شهادت رسید. 📝گفته‌اند: نام آن سیاه افلح بود. 📚مناقب ابن شهرآشوب ، جلد سوم ، صفحات ۱۵۲۰ و ۱۵۲۱ اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت دویست و هشتاد و پنج)) 🌺 در محضر مولانا امیرالمومنین علیه السلام  ✅ بازگرداندن دست
👈🏻((قسمت دویست و هشتادو شش)) ✅ ظهور چشمه آب درکربلا 🌺بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین 📣معجزات مولاامیرالمؤمنین  علی بن ابی طالب صلوات الله علیه ✍از ابوسعید روایت کرده که گفت:  👌با امیرالمؤمنین علیه السلام به جانب کربلا می رفتم و سخت تشنه شدیم، و مولاعلی علیه السلام در بیابان پیاده شد سنگی را برداشت کناری گذاشت، 💧دیدیم زیرش چشمه آبی است که از هر آبی که خورده بودم گواراتر و سفیدتر بود، خورد و خوردیم، و حیوانات مان را سیر کردیم، و روی آن را صاف کرد. 💕و ساعتی رفتیم، پس ایستاد و فرمود: شما را قسم می دهم که برگردید آن چشمه را پیدا کنید، مردم هر چه گشتند نیافتند، برگشتند نزد او. و گفتند: ما نتوانستیم چیزی بیابیم  📚 اثبات الهداة، ج 4، ص 591. اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
💫حدیث_روز ✅ امیرالمؤمنین_علیه_السلام إِلٰهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْك َخدایا کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
💫حدیث روز ✌️ امیرالمومنین علیه السلام: و از دشمنت بعد از آن که از در صلح و آشتى درآمد سخت بترس! زیرا او چه بسا بوسیله صلح نزدیک مى‌شود تا از شیوه غافلگیرى استفاده کند، 👌پس احتیاط و دقت را پیشه کن و در چنین مواردى زود باور و خوش گمان مباش. 📚نهج البلاغه _ نامه ۵۳ . اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت دویست و نود )) 🌺درمحضر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه 🌸بسم الله الرحمن الرحیم ال
👈🏻(( قسمت دویست و نود ویک )) ✅ ارواح مؤمنین در وادی السّلام 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین 👌معجزات مولاامیرالمؤمنین علیه السلام 🌹امیرالمؤمنین علیه السلام از کوفه خارج شد و همین طور می رفت تا به غریین ( غریین دو ستون سفید رنگی بود خارج کوفه برای علامت راه که مردمی که از خارج به کوفه می آیند در یک فرسنگی کوفه علامت کوفه را بدانند و بدین جهت نجف را أرض الغری و یا أرض الغریین می گویند یعنی دشتی که پهلوی این دو ستون واقع است) رسید ، و از آن جا نیز گذشت  و ما به دنبال او رفتیم تا به او رسیدیم و دیدیم که به پشت ، روی زمین دراز کشید و بدن مبارکش روی زمین بود و هیچ زیراندازی نداشت 👌قنبر عرض کرد : ای امیرالمؤمنین علیه السلام  اجازه می دهی من لباسم را برای شما در روی زمین پهن کنم ؟ 🌻فرمود : نه آیا اینجا مگر غیر از خاک و تربت مؤمن ، یا مزاحمت با مؤمن در نشیمنگاه اوست ؟ اصبغ می گوید : یا امیرالمؤمنین علیه السلام  ! خاک مؤمن را می دانیم و می شناسیم که در اینجا بوده و یا آن که بعدا خواهد بود لیکن معنای مزاحمت با مؤمن را در نشیمنگاهش نفهمیدیم 💐حضرت فرمود : ای فرزند نباته ! اگر پرده از برابر چشم های شما کنار برود می بینید ارواح مؤمنین را در این ظَهر ( در ظهر کوفه که وادی السلام است )  که حلقه وار به گرد خود نشسته ،و با یکدیگر به سخن و گفتگو مشغولند در این ظهر هرمؤمن ، و در وادی برهوت ( یک وادی در یمن ) روح هر کافری است . 📚3/235 (به نقل از بحار الانوار 6/242). اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم @Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت دویست و نود وپنج )) 🌸 درمحضر مولا امیرالمومنین.ع. ✅طغیان فرات و انار بهشتی  🌹زمان
👈🏻((قسمت دویست و نود وشش)) بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین 🌸درمحضر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ✅ معجزه انار روزی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خانه آمد ، دید حضرت زهرا سلام الله علیها بیمار افتاده . 😔چون شدت بیماری و تب آن بانو را دید ، سرش را به دامن گرفت و بر رخسارش نظر کرد و گریست و فرمود:یا فاطمه !چه میل داری؟ از من بخواه . 🌸آن معدن حیا و عفت عرض کرد : یا پسر عمو ! چیزی از شما نمی خواهم امیرالمؤمنین علیه السلام دوباره اصرار نمود. آن بانوی معظمه قبول نکرد ، به علت آنکه پدرم رسول خدا صل الله علیه واله وسلم  فرمود:ازشوهرت علی هرگز خواهش مکن ، مبادا خجالت بکشد . 💚حضرت فرمود : ای فاطمه ! به جان من تو آنچه میل داری ، بگو . 🤍عرض کرد : حال که قسم دادی ، چنانچه در این حالت اناری باشد ، خوب است ❣امیرالمؤمنین علیه السلام  بیرون رفت و از اصحاب جویای انار شد ، عرض کردند : فصل آن گذشته ،مگر آن که چند دانه انار برای شمعون آوردند . حضرت خود را به در خانه شمعون رسانید و دق الباب نمود . 🔎شمعون بیرون آمد ، دید اسدالله الغالب بر در است ، عرض کرد : چه باعث شد که خانه مرا روشن نمودی ؟ 💕حضرت فرمود : شنیده ام که از طایف برای تو اناری آورده اند ، اگر چیزی از آن باقی مانده یک دانه به من بفروش که می خواهم برای بیمار عزیزی ببرم . عرض کرد : فدای تو شوم ، آن چه بود مدتی است فروخته ام . ✌️ آن حضرت به فراست علم امامت می دانست که یکی باقی مانده ، فرمود : جویا شو ، شاید دانه ای باقی باشد و تو بی خبر باشی . 👌عرض کرد : از خانه خود باخبرم . 🧕همسرش پشت در ایستاده بود و گفت و گو را می شنید ، گفت : شمعون ! یک انار در زیر برگ ها ذخیره و پنهان کرده ام . آن انار را خدمت حضرت آورد حضرت چهار درهم داد . شمعون گفت : یا علی ! قیمت این انار نیم درهم است . حضرت فرمود : همسرت آن را برای خود ذخیره کرده بود و اضافه پول برای او باشد . آن را گرفت و به شتاب روانه خانه شود ، اما در راه صدای ضعیف و ناله غریبی شنید . از پی آن رفت تا داخل خرابه شد ، دید شخصی کور و بیمار غریب و تنها به خاک افتاده ، از شدت ضعف و مرض می نالد . امام بر بالین او نشست و سر اورا در کنار گرفت و پرسید : ای مرد چند روز است ، بیمار شده ای ؟ عرض کرد : ای جوان صالح ! من از اهل مداین هستم ، قرض زیادی داشتم مدتی است به کشتی سوار و به این دیار آمده ام که شاید خدمت امیر مؤمنان برسم تا علاجی در قرض من نماید ، در این حال مریض شدم و ناچار گردیدم . امیرالمؤمنین فرمود : یک انار در این شهر بود که برای بیمار عزیزی آن را به دست آوردم ، اما نمی توانم تو را محروم کنم . نصف آن را به تو می دهم و نصف دیگر آن را برای او نگه می دارم . آن گاه انار را دو قسمت کرد و به دهان آن مریض گذاشت تا نصف تمام شد  آن گاه فرمود : دیگر میل داری ؟ عرض کرد : بسیار دلم بی قرار است ، هر گاه نصف دیگر را احسان نمایی ، کمال امتنان است . امیرالمؤمنین سر خود را به زیر افکند به نفس خود خطاب نمود : یا علی ! این مریض در این خرابه غریب افتاده ، از این جهت به رعایت سزاوار است . شاید برای فاطمه وسیله دیگر فراهم شود . پس نیم دیگر انار را نیز به او دادند . چون تمام شد ، آن بیمار کور دعا کرد . حضرت با دست تهی ، متفکر و متحیر ، که آیا چه جوابی به زهرا  سلام الله علیها  بگوید ، زیرا به او وعده انار داده بود ، از خرابه بیرون آمد ، اما آهسته آهسته به عرق خجلت آمد تا به در خانه رسید و از داخل شدن خانه شرم داشت و سر مبارک را از در خانه پیش برد تا بنگرد آن مخدره در خواب است یا بیدار . دید آن بانوی معظمه عرق کرده و نشسته ، و طبقی از انار نزد آن بانو است که از جنس انار دنیا نیست و تناول می فرماید . خوشحال شده و داخل خانه شد و از واقعه جویا شد . فاطمه سلام الله علیها عرض کرد : پسر عمو ! زمانی که رفتید ، چیزی نگذشت که بهبودی در من پیدا شد و ناگاه دق الباب شد ، فضه رفت و دید شخصی طبقی انار آورده که آن را جناب امیرالمؤمنین علیه السلام  داده که برای سیده زنان عالم فاطمه سلام الله علیها بیاورم.. 📚 360 داستان فضایل و کمالات فاطمه زهرا (س)، ص 148 – 146 اللهم صلی علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🖤⃞▪️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🦋🖤🥀🖤🦋°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معجزه 👈🏻((قسمت دویست و نود وپنج )) 🌸 درمحضر مولا امیرالمومنین.ع. ✅طغیان فرات و انار بهشتی  🌹زمان
👈🏻(( قسمت دویست و نود و شش)) 🌸در محضر مولانا امیرالمومنین صلوات الله علیه 🌺 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین ✍ ابن‌ أبي‌ الحديد در «شرح‌ نهج‌ البلاغة‌» آورده‌ است‌ كه‌ او گفت‌: ما با لشگر و همراهي‌ علي‌ در جنگ‌ صفّين‌ حاضر بوديم‌‌. چون‌ به‌ كربلا رسيديم‌‌، با او نماز جماعت‌ را بجاي‌ آورديم‌‌. چون‌ سلام‌ نماز را داد از خاك‌ آنجا مقداري‌ را برداشت‌ و بوئيد و گفت‌:  وَاهًا لَكِ يَا تُرْبَةُ‌، لَيُحْشَرَنَّ مِنْكِ قَوْمٌ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ«به‌ به‌‌، اي‌ شگفتا بر تو خاكي‌ كه‌ از تو قومي‌ محشور ميشوند كه‌ بدون‌ حساب‌ داخل‌ بهشت‌ ميگردند»‌. چون‌ هرثمه‌ از جنگش‌ بسوي‌ زنش‌ جرداء دختر سمير بازگشت‌ ـ و جرداء از شيعيان‌ علي‌ عليه‌ السّلام‌ بود ـ داستان‌ كربلا را در ضمن‌ مطالبي‌ كه‌ براي‌ او ميگفت‌ شرح‌ داده‌ و گفت‌: آيا تو از صديق‌ خودت‌ أبوالحسن‌ تعجب‌ نمي‌كني‌؟ كه‌ چون‌ ماوارد كربلا شديم‌ كاسه‌اي‌ از تربت‌ كربلا برداشت‌ و بو كرد و گفت‌:  وَاهًا لَكِ أيـَّتُهَا التُّرْبَةُ لَيْحْشَرَنَّ مِنْكِ قَوْمٌ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةِ بِغَيْرِ حِسَابٍ‌.(1) و از اين‌ علم‌ غيبي‌ كه‌ نشان‌ داد؟ زنش‌ جرداء گفت‌:  دَعْنَا مِنْكَ أيـُّهَا الرَّجُلُ‌، فَإنَّ أمِيرَالْمؤمِنِينَ لَمْ يَقُلْ إلَّا حَقًّا  «اي‌ مرد دست‌ از سر ما بردار‌، أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ غير از حقّ چيزي‌ را نمي‌گويد»‌. هرثمه‌ ميگويد‌: چون‌ عبيدالله‌ بن‌ زياد لشگري‌ را بسوي‌ حسين‌ عليه‌ السّلام‌ فرستاد، من‌ هم‌ در زمرۀ آن‌ بودم‌‌. وقتي‌ كه‌ به‌ حسين‌ عليه‌ السّلام‌ و اصحاب‌ او رسيدم‌‌، محلّ پائين‌ آمدن مان‌ را در آنجا كه‌ با علي‌ آمده‌ بوديم‌‌، شناختم‌ و آن‌ زميني‌ را كه‌ علي‌ از آنجا خاك‌ را برداشت‌ دانستم‌ و گفتار او را در نظر داشتم‌‌. در اين‌ صورت‌ اين‌ حركت‌ و سفر بر من‌ ناپسند آمد‌. بر اسبم‌ سوار شدم‌ تا در حضور حسين‌ عليه‌ السّلام‌ ايستادم‌ و بر وي‌ سلام‌ كردم‌ و آن‌ مطالبي‌ را كه‌ از پدرش‌ در اين‌ منزل‌ شنيده‌ بودم‌ براي‌ او بازگو كردم‌‌. حسين‌ عليه‌ السّلام‌ گفت‌: أمَعَنَا أمْ عَلَيْنَا ؟ «اينك‌ تو براي‌ كمك‌ ما آمده‌اي‌ و يا براي‌ جنگ‌ با ما»؟ گفتم‌: اي‌ پسر رسول‌ خدا نه‌ براي‌ كمك‌ هستم‌ و نه‌ براي‌ جنگ‌‌، زيرا من‌ فرزندانم‌ و عيالم‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ام‌ و از ابن‌ زياد بر آنها ميترسم‌‌. حضرت‌ امام‌ حسين‌ عليه‌ السّلام‌ فرمود‌: فَتَوَلَّ هَرَبًا حَتَّي‌ لَا تَرَي‌ مَقْتَلَنَا‌، فَوَالَّذِي‌ نَفْسُ الْحُسَيْنِ بِيَدِهِ لَايَرَي‌ الْيَوْمَ مَقْتَلَنَا أحَدٌ ثُمَّ لَا يُعِينُنَآ إلَّا دَخَلَ النَّارَ‌، «پس‌ بنابراين‌ پشت‌ كن‌ و بگريز تا اينكه‌ جريان‌ گشته‌ شدن‌ ما را نبيني‌‌، زيرا قسم‌ به‌ آن‌ كه‌ جان‌ حسين‌ در دست‌ اوست‌ در امروز كيفيّت‌ كشته‌ شدن‌ ما را كسي‌ نمي‌بيند كه‌ ما را ياري‌ و نصرت‌ نكند مگر آنكه‌ داخل‌ در آتش‌ ميشود»‌. هرثمه‌ گويد‌: من‌ روي‌ بر زمين‌ كرده‌ با شتاب‌ هر چه‌ بيشتري‌‌، فرار را اختيار كردم‌ تا كشتار آنها بر من‌ پنهان‌ شد‌. 📚«بحار الانوار» ج‌ 9 ، ص‌ 591 و 592 (1) –سيد ابن‌ طاوس‌ در «ملاحم‌ و فتن‌» از شيبان‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ او گفت‌ : ما با علي‌ بن‌ أبي‌طالب‌ عليه‌ السّلام‌ از صفّين‌ بر مي‌گشتيم‌ تا در كربلا فرود آمديم‌ و علي‌ عليه‌ السّلام‌ بر روي‌ قاطر خود سوار بود ، از قاطر پياده‌ شد و مشتي‌ خاک‌ از زير سم‌ قاطر بر گرفت‌ و آن‌ را بوئيد و پس‌ از آن‌ بوسيد و سپس‌ آن‌ را بر روي‌ دو چشم‌ خود گذارد و گريست‌ و گفت‌ :  وَ أيّ حبيب‌ يقتل‌ في‌ هذا المُوضع‌ ، كأنّي‌ أنظر إلي‌ ثَقَل‌ من‌ آل‌ رسول‌ الله‌ قد أناخوا بهذا الوادي‌ ، فخرجتم‌ إليهم‌ فقتلتموهم‌ . ويل‌ لكم‌ منهم‌ ، و ويل‌ لهم‌ منكم‌ ، ما أعلم‌ شهداء أفضل‌ منهم‌ إلاّ شهداء خلقهم‌ مع‌ محمّد صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ وسلّم‌ ببدر . ثمّ قال‌ : ايتوني‌ برجل‌ حمار أو فك‌ حمار . و بعد از آن‌ تعريف‌ و تمجيد بليغ‌ ، گفت‌ : اينك‌ يك‌ پاي‌ الاغي‌ و يك‌ فكّ الاغي‌ را بياوريد . شيبان‌ ميگويد : من‌ پاي‌ حماري‌ را براي‌ او آوردم‌ و آن‌ پا را در موضوع‌ سم‌ قاطر خود بر زمين‌ كوفت‌ . چون‌ حسين‌ عليه‌ السّلام‌ را شهيد كردند من‌ آمدم‌ و آن‌ پاي‌ حمار را از محلّ خون‌ حسين‌ بيرون‌ كشيدم‌ و اصحاب‌ او همگي‌ در اطراف‌ او افتاده‌ بودند. اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🖤⃞▪️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🦋🖤🥀🖤🦋°•-꧂