3.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهید محمدرضا کاظمی زاده در کلام سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی ؛
🔸ما افتخار می کنیم به شهید محمدرضا کاظمی آن عارف شب زنده داری که دعا و مناجات و تعقیبات او دلها را می سوزاند.
💢مزار مطهر شهید محمدرضا کاظمی در جوار مضجع شهید حاج قاسم سلیمانی گلزار شهدای کرمان...
#شهید_محمدرضا_کاظمی
#همسایه_حاج_قاسم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍بخشش در سیره شهید سید روح الله عجمیان....
🔹شهید عجمیان یه لباس رزمی رو خیلی دوست داشت یه روز به من گفتند: بریم باهم بخریم.
🔸توی مسیر داشتیم می رفتیم برای خرید اون لباس یه دفعه گفتند: استاد نگه دار...
🔹من ترمز کردم سریع پیاده شدند دیدم به سرعت به سمت خانمی رفتند که داشت جا نوشابه ها رو جمع می کرد.
🔸شهید عزیز پولی رو که برای تهیه لباس مهیا کرده بود به اون خانم دادند وقتی برگشت من بغض کردم با انگشت اشکامو پاک کردن و گفتند: استاد این واجبتر بود.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠تذکر به خادم روضه
بعد از عزاداری، سفره را انداختند. یکی از خادمین نانها را روی سفره میانداخت.
جلو رفت و آهسته به او گفت:«این سفره، نان و میهمان، حرمت دارند؛ اگر نمیتوانی خم شوی و نانها را روی سفره بگذاری، کار را به دیگری واگذار کن.»
#مکتب_حاج_قاسم
#فقط_برای_خدا
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔰خلاصه ی کتاب پا برهنه در وادی مقدس
( زندگی و خاطرات شهید سید حمید میرافضلی )
💠قسمت هفدهم ( ادامه قسمت قبل )
🔷سنگين کاري دستمان داده باشد. نمي خواستم فکر ديگري بکنم ولي آخر خمپاره ها سيد و غير سيد نمي شناختند. ترس از زخم و ترکش و رفتن سيد داشتم. بلند شدم رفتم بيرون. اطراف را نگاه کردم، ديدم سيد رفته يک سنگر آن طرف تر نشسته و دارد با يکي حرف مي زند! آرام نزديک رفتم. ديدم کسي نيست. سرش رو به بالاست. طرف آسمان داشت با خدا نجوا مي کرد. آرام و مهربان، همراه با تواضع و گريه. مي گفت: من ديگر کجا را بايد درست کنم، چه راهي هست تا به تو برسم؟ به منِ سيدِ پابرهنه بگو بايد چه کار کنم؟ کدام راه را بايد بروم که تو مرا بپسندي؟ تا لايق شهادت بشوم؟ من ديگر تحمل دوري تو را ندارم؟ خدايا خودت خوب مي داني که ديگر تحمل ندارم. پس به من توجه کن صدايم را بشنو.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 میدان آزادیِ تهران این شبها اینشکلی شده است
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
-1927209213_695726043.mp3
زمان:
حجم:
14.19M
میرود این موکب از مازندران
🎤با نوای آقای عباسپور
بهر خدمت در دیار عاشقان
میرود این موکب از مازندران
عازم از بهشهر شده این کاروان
میرود این موکب از مازندران
هم قدم با لاله های شهرمان
میرود این موکب از مازندران
میرویم تا خادم مولا شویم
تا تسلّای دل زهرا شویم
میرویم تا در مسیر عاشقی
هم قدم با زینب کبرا شویم
می کنند چاووش اهل آسمان
می رود این موکب از مازندران
با شهیدِ قنبری و کابلی
با خلیلی آن فداییّ ولی
با دعای رهبرم سید علی
خادمان گویند به آوای جلی۰
با ابو عمار و هم با طاطیان
می رود این موکب از مازندران
راه ما راه شهیدان خداست
راه ما راه شهید سر جداست
مقصد ما مقصد ما کربلاست
الرحیل ای هر که با ما همنواست
می رسد زهرا به استقبالتان
می رود این موکب از مازندران
راه مهرزادی بود چون راه ما
روح ییلاقی بُوَد همراه ما
عشق مولا در دل اهل ولاست
مهر او دارد دل آگاه ما
نوکریم بر درگه این آستان
می رود این موکب از مازندران
اربعین دلها شکوفا می شود
لشکر قائم مهیا می شود
همراه یاران خود در کربلا
زائر فرزند زهرا می شود
با سپاه مهدی صاحب زمان
می رود این موکب از مازندران
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi