❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_و_بیست_وهشتم
💥 بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از چشم همه دویدم بیرون.
دنبالم آمد توی کوچه و گفت: « چرا میدوی؟! »
گفتم: « نمیخواهم صدیقه مرا با تو ببیند. غصه میخورد. »
آهی کشید و زیر لب گفت: « آی ستار، ستار! کمرمان را شکستی به خدا. »
💥 با آنکه بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: « مگر خودت نمیگویی شهادت لیاقت میخواهد. خوب ستار هم مزد اعمالش را گرفت. خوش به حالش. »
صمد سری تکان داد و گفت: « راست میگویی. به ظاهر گریه میکنم؛ اما ته دلم آرام است. فکر میکنم ستار جایش خوب و راحت است. من باید غصهی خودم را بخورم. »
💥 داشتم از درون میسوختم. برای بچههای صدیقه پرپر میزدم. اما دلم میخواست غصهی صمد را کم کنم. گفتم: « خوش به حالش. کاشکی ما را هم شفاعت کند. »
همینکه به خانهی خواهرم رسیدیم، بچهها که صمد را دیدند، مثل همیشه دورهاش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمیآمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس میکرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را میبوسیدند.
💥 به بچهها و صمد نگاه میکردم و اشک میریختم.
صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند. گفت: « کاش سمیهی ستار را هم میآوردیم. طفل معصوم خیلی غصه میخورد. »
گفتم: « آره. ماشاءاللّه خوب همه چیز را میفهمد. دلم بیشتر برای او میسوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد. »
💥 صمد بچهها را یکدفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت: « سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید اینطوری کمتر غصه بخورد. »
💥 فردای آن روز رفتیم همدان. صمد میگفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای اینکه تنها نماند، بچهها را آماده کردم.
سمیهی ستار را هم با خودمان بردیم.
توی راه بچهها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی میکردند و میخندیدند. سمیهی ستار هم با بچهها بازی میکرد و سرگرم بود.
گفتم: « چه خوب شد این بچه را آوردیم. »
با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت.
گفتم: « تو دیدی چهطور شهید شد؟! »
چشمهایش سرخ شد. همانطور که فرمان را گرفته بود و به جاده نگاه میکرد، گفت: « پیش خودم شهید شد. جلوی چشمهای خودم. میتوانستم بیاورمش عقب... »
💥 خواستم از ناراحتی درش بیاورم، دستی روی کتفش زدم و گفتم: « زخمت بهتر شده. »
با بیتفاوتی گفت: « از اولش هم چیز قابلی نبود. »
با دست محکم پانسمان را فشار دادم. نالهاش درآمد. به خنده گفتم: « این که چیز قابلی نیست. »
خودش هم خندهاش گرفت. گفت: « این هم یک یادگاری دیگر. آی کربلای چهار! »
گفتم: « خواهرت میگفت یک هفتهای توی یک کشتی سوخته گیر افتاده بودی. »
برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: « یک هفته! نه بابا. خیلی کمتر، دو شبانهروز. »
گفتم: « برایم تعریف کن. »
آهی کشید. گفت: « چی بگویم؟! »
گفتم: « چهطور شد. چهطور توی کشتی گیر افتادی؟! »
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔴اسامی تایید صلاحیتشدگان بر اساس شنیدههای تسنیم به این شرح است:
🔹مصطفی پورمحمدی
🔹سعید جلیلی
🔹محمدباقر قالیباف
🔹علیرضا زاکانی
🔹امیرحسین قاضی زاده هاشمی
🔹مسعود پزشکیان
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔶 شهید رئیسی با پایبندی به شعارهای انقلاب ثابت کرد که در بعضی دوره های گذشته انتخابمون اشکال داشت نه انقلابمون
✍اعظم سادات سیدمومنی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ۲۰ خرداد سالروز شهادت شهید عارف و جوانِ مدافع حرم کشورمان، عباس دانشگر از سمنان گرامی باد.
🔸هر کس می خواهد مدافعان حرم را بشناسد وصیت نامه تصویری ایشان را ببیند. وصیت نامه ای که ثابت می کند که او با کاروان عاشورا بوده است! وصیت نامه ای که منطبق با این روزهای جهان و مسأله فلسطین است.
🔸تقریباً وصیت نامه همه شهدای مدافع حرم را دیده ام، این یکی چیز عجیبی است، غریب است. باور کنید هر کس که آن را نخواند ضرر بزرگی کرده است. چه آهنگ زیبایی برای آن گذاشته اند. لطفاً منتشر کنید.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔻در شرایط بسیار سخت، اخلاص حسین آقا به عرش میرسید. وصلِ وصل میشد. با اشک و آه و استغاثه با خدا حرف میزد.
🔻در نخستین لحظاتی که در عملیات طریق القدس به چزابه رسیدیم و آتش دشمن وجب به وجب رملها را میسوزاند و بچهها با بدنهای چاک چاک مقاومت میکردند، حسین شروع به گریه کرد، با خدا حرف میزد. همان طور در حال دویدن و فرمان دادن و نیروها را پشت خاکریز چیدن، استغاثه میکرد و میگفت خدایا به من نگاه نکن، استغفرالله؛ تو به این بسیجی معصوم نگاه کن.
🎙راوی: سردار سیدعلی بنی لوحی
#حاج_حسین_خرازی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
داماد با لباس مقدس سپاه پاسداران
حلقهای را بر دستان دختر جوانی میاندازد
این سادهترین نوع آغاز زندگی مشترک
به سبک شهداست ...
#روز_ازدواج
#عشق_علوی_حب_فاطمی
#شهید_امیرحسینسلیمانیمقام
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
۲۰ خردادماه ، #سالروز_شهادت آیت الله شهید #سید_محمدرضا_سعیدی گرامی باد . 🥀
🗓 ولادت : ۲ اردیبهشت ۱۳۰۸
استان خراسان، مشهد مقدس، نوغان
👈از مبارزان و زندانیان سیاسی دوران ستمشاهی
👈از شاگردان حضرت امام خمینی
👈از اولین حامیان مرجعیت حضرت امام بعد از رحلت آیت الله بروجردی
👈فعالیت مؤثر برای بسیج کردن علما و مراجع به منظور آزادی حضرت امام از زندان در سال ۱۳۴۱
👈دستگیری در سال ۱۳۴۲ به دنبال مبارزات پیگیر در شروع نهضت اسلامی
👈امام جماعت مسجد موسی ابن جعفر (علیه السلام) قم با حکم حضرت امام
👈ممنوع المنبرشدن از سوی رژیم ستمشاهى پهلوی به دنبال فعالیت های روشنگرانه در مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام)
👈زندانی شدن به مدت ۶۱ روز به دنبال سخنرانی علیه رژیم اشغالگر قدس
👈دستگیری و انتقال به زندان قزل قلعه در پی صدور اعلامیه و مخالفت با سرمایه گذاری آمریکایی ها در سال ۱۳۴۹
👈اولین مجتهد شهید در نهضت امام خمینی (ره)
🗓 شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۴۹
🔹 زیر شکنجه به دست مأموران ستمشاهی پهلوی
📌 زندان ساواک در تهران
📍 مزار : قم، در جوار حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها)
جمله مشهور آيت الله شهید🌷 سید محمدرضا سعیدی در زندان راجع به حضرت امام:
به خدا سوگند اگر مرا بكشيد و خونم را بر زمين بريزيد، در هر قطره خونم نام مقدس خمينی را خواهيد يافت.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🏴 سالروز شهادت آیت الله سید محمد رضا سعیدی
مامور ساواک گفت سعیدی را می کشیم تا نشانی از او باقی نماند. اما خداوند چیز دیگری رقم زد.
سال ۴۹ او را در ۴۱ سالگی به شهادت رساندند
ایشان ۵ پسر و ۴ دختر داشتکه وصیت کرد همگی اهل علم شوند.
پسر اول سیدمحمد امام جمعه فعلی قم است
پسر دوم سیدحسن از مدرسین حوزه
پسر سوم سید حسین به شهادت رسید
سید محسن و سید روح الله هم از علمای حوزه اند.
دو نفر از پسرها جزو خبرگان اند.
داماد اول نیز ایت الله غروی است که دو فرزندش در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. داماد دوم نیز سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران و...
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi