🕊پرواز
خواب دیدم: «در یک بیابان هستم. از دور گنبد امامزاده ابراهیم شهرستان بابلسر نمایان بود. وقتی به جلوی امامزاده رسیدم. با تعجب تعداد زیادی رزمنده را با لباس خاکی دیدم
هر رزمنده چفیه ای به گردن و پرچمی در دست داشت. آن رزمندگان از شهدای شهر بابلسر بودند. در میان آنها پدرم را دیدم که در سال 62 شهید شده بود. یک گل زیبا در دست پدرم بود.
بعد از احوالپرسی به پدرم گفتم: «پدر منتظر کسی هستید.» گفت: «منتظر رفیقت سید مجتبی علمدار هستیم.»
با ترس و ناراحتی گفتم: «یعنی چی؟ یعنی مجتبی هم پرید!»
گفت: «بله، چند ساعتی هست که اومده این طرف. ما آمدیم اینجا برای استقبال سید. البته قبل از ما حضرات معصومین و حضرت زهرا(س) به استقبال او رفتند. الان هم اولیا خدا و بزرگان دین در کنار او هستند.»
این جمله پدرم که تمام شد از خواب بیدار شدم. به منزل یکی از دوستان تماس گرفتم. گفتم چه خبر از سید. گفت سید موقع غروب پرید.
#سردارشهیدسیدمجتبی علمدار🌷
#تولد: ١١دی ١٣۴۵/ساری
#مسئولیت: مداح و فرمانده گروهان سلمان
#شهادت: ١١دی ١٣٧۵
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری📲
مهم ترین دستاوردِ انقلاب ما همین بود!
و اون اعتماد به نسل جوان بود...
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از وصایای ارزنده شهداء!
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔷 ۲۱ دی سالروز شهادت دانشمند هستهای اسلام و جبهه مقاومت، مصطفی احمدی روشن گرامی باد.
🔹سر قبر نشسته بودم و باران میآمد. روی سنگ قبر نوشته بود «شهید مصطفی احمدی روشن!» از خواب پریدم. مصطفی ازم خواستگاری کرده بود ولی هنوز عقد نکرده بودیم. بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم. زد به خنده و شوخی، گفت: بادمجون بم آفت نداره، ولی یک بار خیلی جدی بهش گفتم که کی شهید میشوی؟ مکثی نکرد و گفت ۳۰ سالگی! باران میبارید شبی که خاکش کردیم!
🔸منبع: «همسر شهید، خبرگزاری ایسنا، ۱۳۹۲/۲/۷، کد خبر: ۹۲۰۲۰۷۰۴۴۸۵»
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
رفاقتِ بدون شباهت یـھ جای ڪارش
میلنگههاا ..
اگه میخواۍ رفیق آقاابراهیم بشی
باید بیشتر بشناسیش و شبیهش بشی :)♡!
#شهیدابراهیمهادی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌹محمد حسین یوسف الهی
شهیدی که حاج قاسم وصیت کرده بود کنارش دفن بشه و همسایه همیشگی اش بشود
خاطره ای کوتاه از شهید:
بخاطر بارندگی زیاد،ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل میدادند،نمیتونستن آن را بیرون بیاورند . شاید حدود ۱۰ نفر از بچه ها با هم تلاش کردند اما موفق نشدند،حسین از راه رسید و گفت: این کار منه ، زحمت نکشید
همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از اونهمه آب و گل بیرون کشید.یکی از بچه ها گفت: تو دعا خوندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاد
گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون
شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمیداد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را نمایان میکرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی بنظر میرسید، اونو حل میکرد، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت
👈کارهایی که باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد:
🔸 از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود
🔹 نماز شب خوان بود و دائما ذکر خدا میگفت...
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#شهیدانه🌻
«محمدمهدی» سال گذشته در تولد ۱۹ سالگی خود به مادرش گفت که «مادر! سال دیگه تولد ۲۰ سالگی منه، یک تولد خاص! شما باید برای من یک تولد خاص بگیرید»؛ اما مادر حرف فرزند خود را نفهمید تا اینکه وقتی امسال مشغول تدارک جشن تولد او شد، دید که جشن تولد ۲۰ سالگی «محمدمهدی» خیلی خاص بود.
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: «شهادت دُر گرانی است که به هرکس ندهندش»، برای همین است که «محمدمهدی» به مادرش میگفت که «شهادت خیلی زیباتر از داماد شدن است»؛ چراکه «محمدمهدی رضوان» دلش دیگر در این دنیا نبود و این دُرّ گرانبها را به همه زرق و برق دنیا ترجیح داده بود و میخواست در «رضوان» خدا، در کنار دیگر شهدا «عند ربهم یرزقون» باشد.
«محمدمهدی رضوان» یک بسیجی ۱۹ ساله بود که آبان سال گذشته در محله «هرندی» تهران، وقتی در حال گشت عملیاتی برای تأمین امنیت آن منطقه بود، توسط اراذل و اوباش بهطور ناجوانمردانهای به شهادت رسید. آنگونه که میگویند، ظاهراً جسم سختی بر سر او زدند و «محمدمهدی» از روی موتور سیکلت بر زمین افتاد؛ چقدر نحوه شهادتش آشناست؛ نمیدانم، شاید خودش هم آن موقع که داشت بر زمین میخورد، «یااباالفضل (ع)» گفت.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi