eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 آشیخ! ریشت را تراشیدند ؟! 💠 در مورد ، شنیده بودم که در اردوگاه ها ، صورت را خشک خشک و بدون آب و صابون می تراشند که کاری زشت و دردآور است. لذا در راه بیرجند به مشهد ، خود را برای استقبال از این لحظه وحشتناک و آزردن پوست صورت ، آماده می‌ساختم . زمان تراشیدن صورت فرارسید . آمد و من با نگرانی و تشویش به او نگاه می‌کردم . کیفش را باز کرد و یک از آن بیرون آورد ، با دیدن ماشین اصلاح ، من نفس راحتی کشیدم و معلوم شد جریان ، متفاوت از آن چیزی است که تصور می کردم. بعد از آن ، اجازه خواستم که به دستشویی بروم و سپس وضو بگیرم . اجازه دادند با دو نظامی بروم . در مسیر یک افسر جوان که به و وقاحت معروف بود مرا دید و از دور به تمسخر صدا زد: ریشت را تراشیدند؟! و من فوراً پاسخ دادم: بله ، سال‌ها بود که خود را ندیده بودم و حالا الحمدالله می بینم و بدین ترتیب اجازه ندادم خشنود و دل خوش شود . 📚 ، فصل هفتم (حماسه اشک) ص 94 @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارتان را برای خدا نکنید" برای خدا کار کنید!! "آقا سید مرتضی آوینی":)🌱 @Revayate_ravi
🚨 احترام نظامی عجیب 💠یکی‌ از دوستان حاج قاسم می‌گوید: مراسم دانش‌آموختگی دانشگاه امام حسین علیه‌السلام بود فرماندهان نظامی ایستاده بودند تا رهبر انقلاب تشریف آوردند همه احترام نظامی گذاشتند اما حاج قاسم احترامش فرق داشت، یک دست را به احترام معمولی نظامی کنار سر‌گرفته بود و یک دست را روی سینه گذاشته بود که خلاف عُرف احترام نظامی است، بعداً از حاج قاسم پرسیدم عرف احترام نظامی این نیست چرا اینجوری احترام گذاشتی قضیه چه بود؟ حاج قاسم گفت حس کردم آقا نگران است دست گذاشتم روی سینه‌ام تا بگویم حاج قاسم فدایت شود آقا. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°♥🌿° ›•[وقتے بهش می‌گفتیم چرا گمـنام ڪار می‌ڪنے ..!🍃 میگفت: ای بابا، همیشهـ ڪاری ڪن ڪه اگهـ خدا تو رو دید خوشش‌ بیاد نهـ مـردم (: ]•‹🌻 🦋 @Revayate_ravi
کاری‌کنید که وقتی کسی شما را ملاقات میکند احساس کند که یک شهید را ملاقات کرده است🙃 ❤️🌱 @Revayate_ravi
مصطفی به قدری اهل مطالعه بود که ۳ کتاب همراه خود به سوریه برده بود و یکی از کتاب‌ها درباره زندگی حاج قاسم سلیمانی بود، وقتی سردار سلیمانی به محل اقامت آن‌ها رفته بود، مصطفی از او خواسته بود که کتابش را امضا کند، ولی سردار خجالت کشیده، او را بوسیده و گفته بود: «من دست شما را می‌بوسم. من باید از شما امضا بگیرم» و تشکر کرده بود که مصطفی با این سن کم به این عقیده رسیده است که مدافع حریم اهل بیت(ع) شود. 🌷 @Revayate_ravi
دلم! طلوع طلاییه... ظهر فکّه... عصر هویزه... غروب ... شب شرهانے... سحر دوکوهه... میخواهد... @Revayate_ravi
سی سال پیـش و همت ها و باکری ها با نوای "ای مھدی صاحب زمان آماده ایم" پر کشیدند و امروز دهقانها و کریمی ها و صدرزاده ها با نوای "منم باید برم ؛ آره برم سرم بره" آسمانی شدند دیروز متوسلیان جاویدالاثر شد و امروز برخی از شھدای‌خانطومان مفقودالاثـر نام آنها شد شھدای‌دفاع‌مقدس• ونام اینها شد شھدای‌مدافع‌حرم• آنها با نوای آهنگران جان میگرفتند و اینها با نوای مطیعی و نریمانی آن روز درِ باغ شھادت را بستند و اینها ناله‌کنان التماس کردند : در‌باغ‌شهادت‌را‌نبندید ! و امروز نوای : از‌شام‌بلا‌شهید‌آوردند گواهی بر ایـن مدعاست که دعایشان به اجابت رسیده اسـت و اما ما... گویی ما سھمی جـز شنیدن آنها و دیدن اینها نداریم... حضرت‌آقا فرمونـد : دیــروز بـراۍ شهادت دروازه‌ای به آسمـان باز بود و امــروز معبری تنـگ... گویا این معبر بازهـم درحال دروازه شدن اسـت! هنوز هم برای شھـید شدن فرصت هست دل را باید صاف کرد @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا