🌀 #قدیر وارد حوزهی موسیبنجعفر شد. یکییکی با همحجرهایشان آشنا شد.
#مصطفی صدرزاده😍
سیدرضا بطحایی😍
و چند تن دیگه از طلبهها
اون روز #قدیر مهمان همحجرهایشان بود ولی فکر نمیکرد سه نفر از اون سفره شهید ❤️میشن.
🌀 سیدرضا بطحایی ، خرداد ۹۳ رو با همسر باردار و فرزندش ، داعش بیرحمانه بدنشون رو قطعهقطعه کرد😔
و
سال بعد #مصطفی و #قدیر به شهادت رسیدن🌹
@Revayate_ravi
🔹🔷 دیروز زیارت قبر شهدای نکاء و دیدار با خانوادهی شهید #محمدرحیمبردبار و خانوادهی شهید #عبدالرحیمفیروزآبادی
@Revayate_ravi
🔹🔷 دیروز زیارت قبر شهدای امامزاده مجدالدین ساری
@Revayate_ravi
🔹🔷 امامزادهسید ملال قائمشهر و زیارت قبر شهید #محمدبلباسی
@Revayate_ravi
✍ اعضای محترم کانال انجمن راویان
در صورت زیارت قبور مطهر شهدا در گلزار شهداهای مختلف
میتوانید عکسها را به آیدی پایین بفرستید تا در کانال انجمن راویان با نام خودتان درج شود.
آیدی👇👇👇
@Z_raviyan
@Revayate_ravi
اگر میخواهی سرباز امام زمان (عج) باشی ،
باید تواناییهایت را بالا ببری
شیعه باید همه فن حریف باشد و از همه چیز سر دربیاورد ..
#شهیدروحاللهقربانی
.
.
@Revayate_ravi
🌺 گُردان به تو مینازد 🌺
#شهیدمدافعحرم قدیر سرلک
#قسمتچهارم
🌀 #قدیر وقتی دیپلم گرفت. پدرش براش یه موتور گازی خرید🏍
اون موتور شدهبود کار راهانداز بسیج و مسجد
🌀 پدر #قدیر همیشه آرزو میکرد بچههاش سرباز ولایت بشن ، اما باور نمیکرد که بخواد برای این آرزوش اینقدر هزینه بده.😔
🌀 #قدیر وارد سپاه شد و قرار بر این شد که برای دورهی آموزشی به تبریز بره
دل کندن پدرومادر از #قدیر خیلی سخت بود.
🌀 توی پادگان تبریز ، شبها به قدری هوا سرد میشد که کسی بدون اورکت خوابش نمیبرد.😨
در فلزی سالن هر شب از شدت سرما یخ میبست.
موقع سحر که بچهها برای نماز بلند میشدند ، مجبور بودن در رو با لگد باز کنن.
🌀 وسط سرمای عجیب تبریز استتار با برف❄️ رو هم داشتن
بدن بچهها تو اون وضعیت سخت حسابی ورزیده شدهبود💪
با همهی این خستگیها ، موقع استراخت خوابیدن رو تختهای بدون حفاظ دل و جرات میخواست
برای همین بعضیها پاهاشون رو به تخت میبستن که وسط خواب از تخت نیفتن.
🌀 #قدیر تو اردوگاه وارد گروه تواشیح و ورزش کیکبوکس شد.
جو ورزشی سنگین پادگان اونها رو فولاد کردهبود.💪
#قدیر خیلی زود به پیشرفتهای خوبی تو هر دو گروه رسید.
گاهی برای مسابقات استانی، ملی و فینال هم اعزام میشد.
🌀 شبها توی خوابگاه برای بچهها جشن پتو میگرفت🤣
اونقدر جدی میزدنند که سابقهی شکسته شدن دنده تو جشن پتو کم نبود.🙁
🌀 شبها که همه از خستگی جنازه میشدند ، تازه #قدیر مینشست پای درس
سرش یا روی سجاده بود یا روی کتاب
صبح زود کلاس داشتن ، استاد حواسش به همه بود .🧐
@Revayate_ravi