🔰شهادت روحانی مبارز «سید عبدالكریم هاشمی نژاد» توسط منافقین كوردل (1360 ش)
🔅این مبارز مجاهد به نمایندگی از مردم زادگاهش (مازندران) در مجلس خبرگان قانون اساسی، سهم مهمی در تدوین آن بهویژه تثبیت اصل ولایتفقیه داشت. او در جایگاه دبیری حزب جمهوری اسلامی در مشهد، جبهه فرهنگی نبرد با نفاق را سامان داد.
▪️ حضور در دفاع مقدس نیز برگ زرینی از دفتر زندگی این شاگرد امام روحالله است. شهادت، گوارایش باد!
@Revayate_ravi
#سالروز_شهادت_فرماندهان
🔻 هفتم مهرماه شهادت سرداران اسلام، فلاحی، نامجو، کلاهدوز،
فکوری وجهانآرا
🔅 پس از حماسه شکست حصر آبادان پنج تن از فرماندهان ارتش و سپاه جهت گزارش به امامخمینی (ره) با هواپیمای سی۱۳۰ عازم تهران شدند امّا در منطقهٔ کهریـزک دچار سانحه شده به درجهی شهادت نائل آمدند.
#روز_بزرگداشت_فرماندهان_شهید
@Revayate_ravi
ــــــــــ🎈 عـــــــارفــــــانـه🎈ــــــــــ
🎈زنــدگےنـامـه عــارف شـهیــد احـمـد عــلےنـیـرے🎈
🎤 #بخشهشتم
🔰من یقین دارم خدا به این دلیل به احمدآقا لطف کرد، چون در راه تربیت بچههای مسجد ، سختی و صبر زیادی تحمل کرد.نوجوانهای مسجد امینالدوله با دیگر محلهها و مساجد فرق داشت.آنها بسیار اهل شیطنت بودند.
در مسجد خادمی داشتیم که بینایی چشمانش ضعیف بود به همین دلیل احمدآقا در نظافت مسجد به او کمک میکرد.اما بچهها تا میتوانستند او را اذیت میکردن.تابوتی در انبار مسجد بود.یکی از بچهها رفت داخل آن خوابید و گفت:پارچهی سفیدی روی من بیاندازید و بروید خادم مسجد را بیاورید و بگویید این انباری جن دارد.وقتی خادم را آوردن آن پسری که داخل تابوت بود شروع کرد به تکان خوردن.اواین نفر خادم مسجد بود که فرار کرد.خلاصه بچهها حسابی مسجد را بهم میریختند.
🔰یکی از بچهها سوسک را در دست میگرفت و بعد با دیگران دست میداد و سوسک را در دست طرف رها میکرد.
🔰مهرها را حسابی داغ میکردند وکسی که به سجده میخواست برودسریع مهرش را عوض میکردند.
با خودشان ترقه می آوردند وقتی حواس خادم پرت بود داخل بخاری می انداختند وفرار می کردند.
🔰خدا میداند به خاطر شیطنت بچهها موج حملات کلامی اهل مسجد به سمت احمدآقا زیاد میشد.در جلسات بسیج و هیئت امنا به خاطر شیطنت شاگردانش او را محکوم میکردن.اما او با لبخندی همهی این تلخ کامیها رو به جان میخرید.
🔰ثمرهی زحمات او حالا مشخص میشود و از بین شاگردانش چندین پزشک،مهندس،روحانی،مدیر و انسان وارسته تربیت شد که رشد معنوی خود را مدیون تلاشهای احمدآقا میدانند.
خاطره ناب از علامه حسن زاده آملی(ره):
👈 سال ۱۳۹۰ توفیق حضور در ناحیه سپاه شهرستان آمل را داشتم.
روزی به اتفاق فرمانده حوزه بسیج لاریجان جهت دیدار با حضرت علامه به روستای ایرا رفته بودیم.
👈 زنگ منزل را زدیم، سرایدار از پشت گوشی آی فون گفت: آقا ملاقات ندارند.
ناامیدانه به فرمانده حوزه گفتم: از آمل تا روستای ایرا آمدیم، توفیق دیدار نداشته باشیم؟!
گفت: نگران نباش، برای داماد معظم له که در منزل بود زنگ زد.
👈 دامادش گفت: آقا ساعت ۱۱ حدود ده دقیقه ای برای پیاده روی به بیرون از منزل می آید، شما می توانید آقا را ببینید، .
👈 منتظر ماندیم. ساعت ۱۱ درب حیاط منزل باز شد. معظم له با سیمای معنوی و نورانی بیرون آمد..
جلوی رفتیم عرض سلام و ادب کردیم و حضرت علامه را در پیاده روی همراهی نمودیم.
👈 آقا چون در طول مسیر مشغول ذکر بود، به خود اجازه گفتگو نمی دادم.
حضرت علامه در برگشت به منزل، لحظه ایی ایستاد.
دست راستش را روی کتفم نهاد و با تواضع و زبان مهربانانه فرمود: از اینکه شما را به داخل منزل تعارف نمی کنم، عذرخواهی می کنم!!!
چون همسرم فوت کرده و من با داماد و دخترم هستم!
👈 از اینکه از آنها بخواهم از میهمانانم پذیرایی کنند، خجالت می کشم!!!
از این سخن معظم له، خیلی شرمنده شده بودم!
یک عکس یادگاری گرفتیم و از محضرشان خدا حافظی کردیم و به سمت آمل حرکت کردیم.
در برگشت به همراهان گفتم: با این شرایط آقا، نباید مزاحمش می شدیم.
که این شخصیت با آن عظمت، کرامت و دریای معرفت از ما عذرخواهی کند!!!
ارتحال ملکوتی عبد صالح خدا، عارف سالک و عالم ذوفنون علامه حسن زاده آملی تسلیت باد.
✍راوی:شعبانعلی حیدریان
@Revayate_ravi
قسم به روح خمینی،قسم به سیدعلی
به امر رهبر و فرمودهای شخص ولی
قسم به عارف جبهه،به مصطفی چمران
به گریه دردل سنگر،تلاوت قرآن
قسم به ترکش وقطع نخاع وجانبازی
قنوت ودست جدای حسین خرازی
قسم به جوخه اعدام وسینه نواب
به عالمان شهید فتاده در محراب
به انتهای افق،سرگذشت حاج احمد
خوراک کوسه شدن درتلاطم اروند
قسم یه پیکربی سر،قسم به حاج همت
به چادر و به حجاب زنان باعفت
به صبح دوکوهه،به دردوصبراز رنج
غروب دشت شلمچه،به کربلای پنج
قسم یه سیدحسن شیرمردحزب الله
به جنگ سی وسه روزه،نبردحزب الله
قسم به حنجرلگدشده حجاج درمکه
به رمل های روان و به مقتل فکه
قسم به باکری وباقری وزین الدین
به غرش نهم دی به فتنه رنگین
قسم به تنگه مرصادوعقده ازصیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
قسم به روح هنر از نگاه آوینی
به جنگ معتقدان ضدرنگ بی دینی
قسم به قدرت خون دربرابر شمشیر
به یک پدرکه نیامدپسر، اوشدپیر
به مادرسه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در مصاف رو در رو
به دست خالی رزمنده ای که میجنگید
به آن جنازه که باچشم بازمیخندید
قسم به خون خلیلی شهید راه حیا
به ندبه وبه کمیل و زیارت عاشورا
که تارمق به تنم هست مکتبی هستم
حسینی ام وفدایی سیدعلی هستم
🌹به برکت صلوات برمحمدوال محمد(ص)
@Revayate_ravi
بیا که آینهی روزگار زنگاری است
بیا که زخم زبانهای دوستان کاری است
به انتظار نشستن در این زمانهی یأس
برای منتظران چاره نیست! ناچاری است
به ما مخند اگر شعرهای سادهی ما
قبول طبع شما نیست کوچهبازاری است
چه قابها و چه تندیسهای زرینی
گرفته ایم به نامت که کنج انباری است
نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود
کنون بیا که بناهایمان طلاکاری است
به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم
تمام سال اگر کارمان عزاداری است
نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند
که کار منتظرانت همیشه بیداری است
به قول خواجهی ما در هوای طرهی تو
«چه جای دم زدن نافههای تاتاری است»
اللهم عجّل لوليك الفرج
@Revayate_ravi