eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌خواستند کلیپی از خدمات 4.5 ساله‌اش در فرماندهی تیپ الغدیر یزد برای ارائه گزارش در مراسم تودیع آماده کنند. گفت: نیازی به کلیپ نیست، خودم گزارش می‌دهم. رفت پشت تریبون و گفت: من در سرزمینی خدمت کردم که پدر دو شهید در شهرستان طبس مسجدی برای ترویج اسلام ساخته، من در مقابل کار پدر آن شهدا هیچ کاری نکرده‌ام تا کلیپی هم از آن پخش شود. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
ابراهیم همیشه می گفت: در زندگی، آدمی موفق تر است که در برابر دیگران باشد. کار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود. 🕊 🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹اولین درس شـــــهدا 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌸فرزند اذان🌸🌼 قسمت1⃣1⃣❤️ به روایت📖 یک روز سید فرغونی به دست گرفت! بعد به بچه های گروهان گفت:《 هرکس لباس کثیف داره داخل فرغون بریزه!》 کلی لباس جمع شد.البته بچه ها سید را تنها نگذاشتند.هر کاری کردیم که لباس را بشوریم قبول نکرد.ما مشغول گرم کردن آب شدیم. یکی از بچه ها که هیکل ورزشکاری داشت لباس ها را می چلاند تا آنها را پهن کنند.بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. سید آن روز فرمانده گروهان سلمان بود. 🌿🌸🌿 سید، چه در هیئت و چه در کارهای دیگر،هرگز به دنبال مقام های دنیایی نبود‌. در لباس سپاه آخرین درجه ای که داشت،سروان بود. گفتم:《هم دوره های شما سرگرد و سرهنگ هستند.چه جوریه شما بعد از این همه سال، خدمت و جنگ هنوز سروانی!؟ گفت:《ولش کن! زیاد مهم نیست.آدم باید اون دنیا درجه بالایی داشته باشد.》 🌿🌸🌿 به‌روایت‌📖(پسرعموی سید مجتبی) یک بار او را برای مداحی دعوت کرده بودند. آن روز با ماشین او را رساندم.در راه به شوخی گفتم:《راستی سید مداحی می کنی، پاکت هم می گیری؟》 گفت:《من برای چیز دیگری می خوانم. من هیچ چیز را با خانم حضرت زهرا(س) عوض نمی کنم.》 سید اعتقاد قلبی داشت. می گفت:《 من اگر برای مداحی پول بگیرم، دیگر نمی توانم در حضور مادرم حضرت زهرا(س) بگویم که من خالصانه برای شما مداحی کردم؛ چون ایشان می توانند بگویند که اُجرت مداحی ات را گرفته ای.》 🌿🌸🌿 به‌روایت‌📖 با اینکه خیلی تاکید کرده بودیم که اطلاع بدهد تا مراسم بگیریم اما بدون آنکه اطلاع بدهد از مکه برگشت. ما چون آمادگی نداشتیم فقط به اندازه یک ماشین به استقبال او رفتیم.وقتی اعتراض کردیم که چرا به ما نگفتی؟ گفت:《می خواستم ریا نشود. معنویتش به همین است که کسی نفهمد.》 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ نگاهی به پهنای افق] 📙معرفی کتاب👇 خاطرات الغدیریان از سردار شهید حاج محمدعلی الله دادی گزیده ای ✂️ از کتاب دعای پدر دو سال از شهادتش، پدر و مادر خود را همراه کرده و به زیارت امام رضا(علیه السلام) برد. بعد از برگشتن از زیارت، دیدم خیلی خوشحال است. گفتم: «چطور شده که این قدر خوشحال هستید؟ »گفت: «بعد یک عمری توانستم پدرم را راضی کنم که دعا کند شهید شوم. پدرم هم روبروی ضریح امام رضا(علیه السلام) دعا کرد که شهید شوم.» سردار عاشق شهادت بود و حیف بود غیر از شهادت از دنیا برود! 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا