eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤 توییت استاد به مناسبت شب قدر @Revayate_ravi
👤 استاد رائفی پور : 🔸شب قدر یه چیزی از امام زمان ( عج )بخواهیم. اما اگر نظر من رو میپرسید هیچ چیز جز خودش را نخواهید! 🔸همه مریضها شفا پیدا کنند، همه برهنه ها پوشانده شوند، همه اسیرها آزاد شوند، یعنی چی؟! یعنی تو ظهور کنی... 🔸ازش خودش را بخواهید. بگید خدایا تو را به این قرآنت، به این اهل بیت پیامبرت( ص)، امام زمانم رو به من بشناسون. 🔸به امام زمان( عج )بگید هر چی که صلاح هست به من بده. هم دنیاتون، هم آخرتتون رو میده. ✅خودتون رو تسلیم خدا و اهل بیت علیهم السلام بکنید. @Revayate_ravi
زندگی‌نامه داستانی بسیار خواندنی و جذاب از شهید ، جانشین فرمانده لشکر ۵ نصر است؛ به روایت همسر ایشان، خانم . این شهید سرافراز یکی از دو شهید گمنامی بود که پیکر مطهرشان در سال ۹۰ در به خاک سپرده شد و پس از شش سال، در سال ۹۶ از روی آزمایش DNA هویتش مشخص شد. زندگی مشترک ابوالفضل و همسرش فراز و فرودهایی داشته که شنیدن آن از زبان این بانوی ، مخاطب را پای کتاب میخکوب میکند. 🛑قیمت پشت جلد ۵۵۰۰۰ تومان 🛑با تخفیف ۵۰۰۰۰ تومان @ketab_hesan سفارش @Revayate_ravi
🔴 کشنده‌تر از کرونا ☢ غده سرطانی از کووید ۱۹ خطرناک‌تر است ☢ الغدة السرطانية هي أخطر من فيروس كوفيد-١٩ ۱۹۴۸ @Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
🔴 کشنده‌تر از کرونا ☢ غده سرطانی از کووید ۱۹ خطرناک‌تر است ☢ الغدة السرطانية هي أخطر من فيروس كوفيد
🔴روحانی: 🔹روز قدس امسال در شهرهای با وضعیت سفید با مراعات تمام پروتکل‌های بهداشتی به صورت اجتماع در نماز جمعه برگزار می‌شود 🔹در تهران مراسم روز قدس با مسئولیت سپاه پاسداران راهپیمایی خودرویی برگزار خواهد شد @Revayate_ravi
روایتی خواندنی از مقام معظم رهبری: سرداری که مادرش فکر می‌کرد جاروکش سپاه است! در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او می‌پرسد تو در سپاه چه کاره‌ای، جواب می‌دهد: من در سپاه جاروکشی می‌کنم. مادرش خیال می‌کرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم می‌روند و خانواده‌ی دختر سؤال می‌کنند پسر شما چه‌کاره است، مادرش می‌گوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی می‌کرده، این مادر می‌بیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. می‌پرسد این شخص کیست. می‌گویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را می‌شناسد! @Revayate_ravi
✖️تصویر دیده نشده مقام معظم رهبری، سردار قاآنی و ادواردو آنیلی اِدواردُو آنیِلی (۱۳۳۳-۱۳۷۹ش)  اهل ایتالیا و فرزند یکی از سرمایه‌داران معروف ایتالیا به نام جووآنی آنیلی بود. او تحت تأثیر قرآن از مسیحیت به مذهب شیعه گروید و علی‌رغم فشارها و تهدیدها از آن دست برنداشت. برخی مرگ او را مشکوک و صهیونیست‌ها را عامل قتلش دانسته‌اند. @Revayate_ravi
509807732.mp3
زمان: حجم: 4.27M
روایتگری شهدایی 🌹 روایتگری بسیار زیبا از سردار این روایت بسیار زیباست @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنده زنده سوخت.... اما آخ نگفت....‍ : حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد! من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش! جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد! و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: خدایا! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی! خدایا! الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه! خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! خدایا! صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه! برای ولایته! *اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!* آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، خدایا! خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم! آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. *حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:* خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. مسئولین مملکت ما چطور میخواهند جواب این خونها را به خدا و مردم بدهند نمیدانم @Revayate_ravi