3.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢عطر شهادت
🔹روایتی از زندگی
🌷شهید عباس معصومی برگرفته از کتاب در مسیر آسمان
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🥀🌹مهنـدس شهید مصطفـے ابراهیمے
🥀🌹معاون شهیـد چمـران در ستاد جنگهاے نامنظم بود ڪه مسئولیت عملیات تخریب و ساخت موشڪ به عهدهاش بود.
🥀🌹او شهیـدے است ڪه در زمان حیات خود موفق به دیدار امامزمان(عج) شد و این مطلب بعد از شهادتش از روے وصیتنامهاش مشخص شد.
🥀🌹قسمتی از وصیتنامهی شهیـد:
{بگذار بعد از مرگم بدانند و بدانید ڪه همانطور ڪه اساتید بزرگمان گفتند: نوکر محال است صاحبش را نبیند،من نیز صاحبم را ، محبوبم را دیدار کردم}
🥀🌹روزت مبارڪ مرد
#روزمهندسمبارڪ
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 3⃣1⃣
ناراحتی ریه پیدا کردم از بوی مرغی که آنجا داشت. مدام سرفه می کردم. آنقدر که حتی نمی توانستم استراحت کنم.
گلاب هم می پاشیدم باز بوی تعفن نمی رفت.
مرغ ها گوشه ی اتاق بیشتر از خودم از سرفه هام می ترسیدند.
صاحب خونه هم، چون نزدیک عملیات بود، زن و بچه اش را از شهر خارج کرد. همه این کار را می کردند.
خانه بزرگ بود و من ماندم و تنهایی. سنم هم کم بود، فکر کنم بیست و سه سال داشتم.
شهر را بلد نبودم، آدمی هم نبودم از خانه بزنم بیرون.
تمام شیشه ها شکسته بودند و زمستان بود.
ابراهیم هم که دو سه روز طول می کشید بیاید. خیابانمان هم اسمش آفرینش بود و،معروف به مرکز موشک های صدام.
داشتم ترسو می شدم و از این ترس خودم بدم می آمد. تا صدایی می شنیدم گوش تیز می کردم دنبالش می گشتم.
شبی، حدود دو نصفه شب، در خانه را زدند.
با ترس و لرز رفتم، گفتم : " کیه؟ "
صدا گفت : " منم. "
ابراهیم بود،انگار دنیا را بهم داده بودند. در را سریع باز کردم تا پشت در ببینمش و خوشحال باشم که امشب تنها نیستم، و دیگر لزومی ندارد حتی تا صبح بیدار بمانم.
ابراهیم پشت در نبود، رفته بود کنار دیوار، توی تاریکی ایستاده بود.
گفتم : " چرا آن جا؟ "
گفت :" سلام. "
گفتم :" سلام. نمی خواهی بیایی تو؟ "
گفت : " خجالت می کشم. "
گفتم :" از چی؟ "
آمد توی روشنایی کوچه. دیدم سر تا پایش گل ست.
خنده هم دارد از شرمندگی، که ببخشمش اگر این طور آمده، حالا که آمده.
گفتم :" بیا تو. "
حمام داشتیم، نمی شد گرمش کنیم. ابراهیم هم نمی توانست یا نمی خواست در آن حال بنشیند.
گفت :" می روم زیر آب سرد، مجبورم."
گفتم :" سینوزیتت؟"
حاد هم بود.
گفت :" زود بر می گردم. "
طول کشید. دلواپس شدم. فکر کردم شاید سرما نفسش را بند آورده.
رفتم در حمام را زدم. جواب نداد. باز در زدم، در را باز کردم، دیدم آب گل آلود راه افتاده دارد می رود توی چاه.
گفت :"می خواهی بیایی این آب گل آلود را ببینی، مرا شرمنده کنی؟"
من مرد های زیادی را دیده بودم. شوهرهای دوستانم را، دیگران را،که در راحتی و رفاه هم بودند، اما همیشه سر زن و بچههاشان منت می گذاشتند.
ابراهیم با آن همه مرارتی که می کشید، باید از من طلبکار می بود، که من دارم برای تو و بقیه این سختی ها را تحمل می کنم، ولی همیشه با شرمندگی می آمد خانه. به خودش سختی می داد تا نبیند من یا پسر هاش سختی ببینیم.
بارها شد ما مریض می شدیم و ابراهیم بالای سر ما می نشست و گریه می کرد، که چرا شما مریض شده اید؟ تقصیر من است، حتماً که هیچ وقت پیشتان نیستم، نمی توانید بروید دکتر.
می گفتم:" اگر با این مریضی ها نمیریم تو بالاخره مارا می کشی با این گریه هات. "
گفت :" چرا؟ "
گفتم : " یک جوری گریه می کنی که آدم خجالت می کشه زنده بمونه."
بوی عملیات آمد و ابراهیم گفت :باید بروی اصفهان.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🕊 بعضی شهدا خاص شدند 🕊
#کرامت_شهید این است که بعد از عملیات پیکر ایشان به مدت ۴ ماه زیر آفتاب #سوریه و در منطقه تحت تصرف داعش بوده که آنها سید علی را ندیده بودند.
وقتی مفقودی سید علی را شنیدیم فقط به حضرت زهرا علیها السلام 🌹 و حضرت زینب علیها السلام 🌹 توسل کردیم - ۱۱ بار دیگر هم نذر کردیم از آش بگیر تا گوسفند و ... 😇
سید علی را #حضرت_زهرا سلام الله علیها به ما برگرداند .
سید علی ۲ سال بود میخواست برود اما پدر و مادر رضایت نمیدادند اما آخر رضایت را گرفت و رفت .
وقتی سید علی را در معراج شهدا در #مشهد آوردند تمام پیکرش #سالم بود ✅ فقط پوست صورتش کمی چروک شده بود، یک تیر به پایش و یک تیر به سینه اش خورده بود.
🌸راویت برادر شهید حسینی🌸
یادشهدا کمترازشهادت نیست
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
@shohadatarighIMG_20211031_122956_793.m4a
زمان:
حجم:
212.1K
چرا دائم آرزوی شهادت میکنید؟؟
شهادت زود مردن نیست..
.
.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
👓 هيچ كس نبايد يادش بره!
❗️ سقوط شهرهای اوکراین را در ۲۴ ساعت دیدیم!
توسط روسیه ای که خیلی ضعیفتر از #شوروی است؛ و اوکراینی که با سلاحهای ارسالی تقویت میشود؛
🔹 اما من کشوری را میشناسم که شوروی، امریکا، المان، فرانسه، ژاپن و... با او وارد جنگ شدند و فقط از حدود ۱۹کشور #اسیر داشت!
و حتی سیم خاردار هم به او نمیدادند!
❗️اما: تاریخ باید بنویسد که تحت تربیت یک عالِم الهی، مردم و قهرمانانی تربیت شدند که در یک طرفه ترین جنگ #تاریخ، حتی یک وجب هم خاک ندادند!
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi